توصیه متفاوت باهنر به رئیسی در چینش کابینه / بعضی چنان به پست چسبیده اند که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۴۹۷۷۷
مشروح گفت و گو با محمدرضا باهنر را در ادامه می خوانید:
*در آستانه روی کار آمدن دولت سیزدهم مطالب مختلفی در خصوص کابینه جدید مطرح می شود. از جمله اینکه رئیس جمهوری منتخب تأکید دارد دولت من فراجناحی خواهد بود. ولی بعضی از آقایان سعی دارند بگویند ایشان با حمایت یک جناح انتخاب شده و طبیعتا باید کابینه از افراد آن جناح باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من این جوری می پسندم که دأب آقای رئیسی این نباشد که می خواهیم کارهای دولت های گذشته را محکوم کنیم. من حتی معتقد هستم از همه دولت های گذشته اگر وزیر خوب، کارآمد، توانمند و قادر پیدا می کنند استفاده کنند و هیچ دولتی برای آنها خط قرمز نباشد.
استفاده از نیروهای توانمند هیچ دولتی برای آقای رئیسی خط قرمز نباشد
*حتی دولت آقای روحانی؟
بله؛ حتی دولت آقای خاتمی، دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، دولت آقای احمدی نژاد، بالأخره نیروهایی کارآمد بوده اند و در دوره خودشان موفقیت هایی داشته اند. از این نیروهای توانمند استفاده شود و البته نیروهای جدید هم بیایند و وارد چرخه کار شوند. یعنی می خواهم این جمله کلی را بگویم که پیشنهاد من این است که از میان دولت های گذشته هیچ دولتی برای آقای رئیسی خط قرمز نباشد. اگر نیروی با صلاحیتی پیدا کردند این نگرانی را نداشته باشند که این آقا در فلان دولت بوده است.
حداکثر ۱۵۰ پست سیاسی در کشور داریم و بقیه کارمند هستند و تعویض آنها ضرورتی ندارد
این رویه خوبی نیست. دولتی بر سر کار می آید و طبیعی است که وزیر را عوض می کند. وزیر هم می گوید معاونان را عوض می کنم و معاون هم می گوید مدیران کل را عوض می کنم. مثلا در آموزش و پرورش مدیرکل می گوید می خواهم رئیس ادارات را عوض کنم، رئیس اداره هم می گوید می خواهم مدیر مدرسه را عوض کنم و مدیر مدرسه هم می گوید می خواهم فرّاش را عوض کنم؛ این که نمی شود. من فکر می کنم در کشور ما حداکثر ۱۰۰ تا ۱۵۰ پست سیاسی داریم و بقیه سیاسی نیستند؛ کارمند هستند و دارند کارشان را می کنند و یکی موفق تر و یکی ناموفق تر است. بنابر این، همین اشکال ایجاد می کند و تا این تعویض ها انجام شود چهار سال تمام می شود. در حالی که ضرورتی ندارد.
اینکه بگوییم ۳۲ استاندار زمان آقای روحانی به درد نمی خورند و هر ۳۲ استاندار باید عوض شوند، ضرورتی ندارد. به دولت آقای روحانی حتما ایراداتی وارد هست؛ کما اینکه به دولت آقای خاتمی، احمدی نژاد و مرحوم آقای هاشمی هم وارد بوده اما نقاط مثبتی هم داشته اند. اگر بگوییم نقاط مثبت نداشته اند، پس این همه کار را چه کسی انجام داده است؟ هم ۱۰ مجلس گذشته و هم ۱۲ دولت گذشته کمک داده اند و مملکت پیشرفت کرده است.
نباید «وادادگی» باشد
حتما جناب آقای رئیسی مواضعی دارند. خط قرمز همان است که فرموده اند. یکی باید فساد باشد و خدای ناکرده کسی فساد مالی یا اخلاقی نداشته باشد. نباید «وادادگی» باشد؛ یعنی اگر وزیری روز اول بگوید در این اوضاع و احوال نمی شود کار کرد، از همان روز اول شکست خورده است. کسی که می آید باید سرحال، شاداب و امیدوار باشد و واقعیت را هم بداند. تحریم ها حتما بر مملکت ما اثر دارند ولی حتما خیلی کارها می شود انجام داد. باید تحریم ها را هم دور بزنیم و اصلا کسی طرفدار تحریم نیست اما اگر کسی بگوید چون تحریم ها هست نمی شود کاری کرد، به درد مسئولیت الآن نمی خورد.
ما دولتی می خواهیم که هم فکر داشته باشد و هم اهل تلاش و کار و فعالیت باشد
ما دو دوره دولت هایی داشتیم که زیاد کار می کردند ولی خیلی فکر نمی کردند و بعضی از دولت ها هم بودند که فقط فکر می کردند و کار نمی کردند. ما دولتی می خواهیم که هم فکر داشته باشد و هم اهل تلاش و کار و فعالیت باشد.
تفسیر باهنر از دولت «دولت جوان انقلابی»
*مقام معظم رهبری روی بر سر کار آمدن «دولت جوان انقلابی» تأکید داشته اند. اما آقای رئیسی تا جایی که من به خاطر دارم روی بحث «انقلابی» و «ضد فساد» تأکید دارند ولی نشنیده ام که راجع به «جوان» بودن کابینه حرفی به میان بیاورند. نظر و توصیه شما در این خصوص چیست؟
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم هم فرمودند باید از نیروهای جوان استفاده و مسیرها اصلاح شود و بعضی ها می خواستند از این مسأله سوء استفاده کنند که مثلا یک رئیس جمهور خیلی جوان بیاید. خود رهبری توضیح دادند و تبیین فرمودند که وقتی من می گویم «دولت جوان» مقصودم پیرزدایی نیست. نه اینکه هرکس تجربه دارد و کار کرده کنار برود.
یک زمانی از من سؤال می کردند که چرا بعد از هفت دوره نمایندگی دوباره کاندیدا نشدی؟ گفتم نوبت بقیه است. اما من یک مثال همیشه می زنم و اینجا هم تکرار می کنم. همه دنیا قبول کرده اند که وقتی کسی می خواهد در نیروهای مسلح «امیر» شود باید اول ستوان بعد سروان، سرگرد و سرهنگ شود و بعد اگر کار مهمی کرد امیر شود. این جوری نیست که بگوییم یک نفر خیلی جوان خوبی است و بنابر این همان روز اول رئیس جمهور شود. باید میدان داد تا تجربه بیاندوزند.
در بُعد سیاست، اقتصاد و جاهای دیگر هم باید این اتفاق بیفتد. البته کسی با هوش تر است و این پلکان را سریع تر طی می کند، کسی که کندتر باشد کندتر طی می کند و ممکن است یک عده هم نتوانند طی کنند و به پست آخر نرسند. بنابر این استفاده از نیروهای جوان بسیار خوب است. جوانان هم انگیزه بالایی دارند و هم جوش و خروش دارند اما به این معنا نیست که نباید از تجربه استفاده کرد. به تعبیر من مدیریت معجونی از سه شاخص تجربه، علم و هنر است. ممکن است یک نفر علمش خیلی بالا باشد ولی توان مدیریت دانشگاه را ندارد و نمی توانیم او را رئیس دانشگاه بگذاریم. همچنین ممکن است کسی تجربه داشته باشد ولی علم نداشته باشد. یک زمانی در کشور پزشک تجربی مطرح بود؛ پزشک باید درس طبابت هم خوانده باشد. مدیر بودن یک فن مدیریت هم می خواهد.
بعضی از ما آنچنان به پست چسبیده ایم که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد
بنابر این باید میدان را برای جوان ها باز کرد. بعضی از ما آنچنان به پست چسبیده ایم که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد؛ نگذاریم به آن نقطه برسد و خودمان کار را تحویل بدهیم. البته تجربه ای که داریم باید در اتاق فکر استفاده شود.
همیشه نباید دنبال ۹۸ درصد مشارکت باشیم
*دولت آقای رئیسی از انتخاباتی بر سر کار می آید که کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی را داشته و اگر بخواهیم میزان واجدین شرایط رأی دادن را لحاظ کنیم، رئیس دولت حدود ۳۰ درصد از رأی مردم را دارد. به نظر شما دولتی که با این میزان رأی مردم بر سر کار بیاید توان حل مشکلات فعلی کشور را دارد؟
در کشور ما همواره میزان مشارکت با تأیید حرکت های کلی نظام همراه بوده است. بالأخره در ده دوازده سال گذشته مردم گرفتاری زیادی از جمله گرانی ها و بیکاری کشیده اند و مسائلی مثل سال ۹۸ و گران شدن بنزین را داشته ایم. امید یک عده به آینده را کمرنگ کرده ایم. درست است که میانگین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشارکت در کشور ما معمول بوده اما در خیلی از کشورهای دنیا معمول نیست. معدل میزان مشارکت در کشورهای اروپایی و کشورهایی که سابقه زیادی در دموکراسی دارند مثل ژاپن و جاهای دیگر بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. ما ۹۸ درصد مشارکت هم داشته ایم اما به این معنا نیست که همیشه باید دنبال ۹۸ درصد مشارکت باشیم. نسل ها عوض می شوند و حرف ها و مطالبات عوض می شود.
رئیس جمهور منتخب خودش را رئیس همه مردم بداند
مهم این است که رئیس جمهور منتخب خودش را رئیس همه مردم بداند و «جمهور» به معنای ۸۰ میلیون نفر است. متأسفانه برخی تنگ نظری ها در برخی از دولت ها بود که مثلا نگاه کنند در کدام استان بیشتر رأی آورده اند و کدام استان کمتر رأی آورده اند، کدام شهرستان بیشتر رأی آورده اند و کدام شهرستان رقیبشان بیشتر رأی آورده است. این تقسیم بندی ها خیلی تنگ نظری است.
۴۸ درصد مشارکت عدد خوبی بود، ولی «مطلوب» نبود
در اوضاع کرونا مردم بعضا به خاطر معیشتشان هم حاضر نیستند در صف بایستند. اینها همه دست به دست هم داد. واقع قضیه این است که بالأخره این ۴۸ درصد مشارکت عدد خوبی بود ولی مطلوب نبود. متأسفانه سرمایه های اجتماعی هم بعضا به دلیل همین مسائل پایین آمده است. نمی توانیم گردن همدیگر هم بیندازیم. یکی می گوید دولت اصلاحات تأثیر داشته و یکی می گوید دولت روحانی اصلاح طلب بوده یا نبوده است. بالأخره عمل دولت ها در زندگی شخصی مردم اثر می گذارد. ان شاء الله دست به دست هم بدهیم که دولت موفق باشد و رئیس دولت هم همان جوری که از بیاناتشان استفاده کرده ایم خودشان را رئیس جمهور همه کشور می دانند.
*به نظر شما دولت سیزدهم باید اولویت را به مسائل بین المللی و حل مسائلی مثل برجام و FATF بدهد یا بیشتر به مسائل داخلی کشور توجه کند؟
رئیس جمهور نباید از هیچ کاری غفلت کند. نه می تواند سیاست خارجی و نظام تعامل بین الملل را پشت سر بیاندازد و نه می تواند به فکر معیشت مردم نباشد و بگوید موقعی که مشکلات خارجی حل شد معیشت مردم را حل می کنم. نباید این کارها را در طول هم دید و تمام کارها باید در عرض همدیگر انجام شود.
یکی از اشتباهات استراتژیک این بود که تمام ظرفیت خارجی را در ۱+۵ گذاشتیم
در زمان آقای احمدی نژاد گفتم و در دوره دولت اول آقای روحانی هم گفتم؛ بعضی ها گفتند تحریم ها چقدر در زندگی ما اثر گذاشته است؟ من آن موقع گفتم ۴۰ درصد اثر تحریم ها و ۶۰ درصد اثر ناهماهنگی ها و ناکارآمدی های داخلی است. اگر همه مسائل داخلی را حل کنیم، ۴۰ درصد تحریم ها را می ماند. اما نمی شود منتظر حل آن ۴۰ درصد بود و این ۶۰ درصد را عمل نکرد. دولت آقای روحانی هم خدمات زیادی کردند، اما یکی از اشتباهات استراتژیک این بود که تمام ظرفیت خارجی را در ۱+۵ گذاشتیم.
ارتباط ما با ۱۹۰ کشور دنیا باید اقتصادی باشد
یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که ۱۰ تا ۱۵ کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با ۱۹۰ کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که می خواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد می آید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.
متأسفانه من در بعضی از کشورها دیده ام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب می کند و می فرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است.
منبع: خبرآنلاینمنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد درصد مشارکت آقای روحانی رئیس جمهور آقای رئیسی هم می گوید دولت آقای داشته اند رأی آورده بر سر کار تحریم ها خط قرمز دولت ها روز اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۴۹۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا قالیباف تصمیم گرفت از دولت انتقاد کند؟
جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد.
به گزارش سازندگی، قالیباف پس از چهار سال، سکوت همیشگیاش بر تمام کاستیهای دولت سیزدهم را شکسته و هم خودش به دولت انتقاد میکند و هم دست مجلسیها را باز گذاشته است.
آن هم قالیبافی که با پایداریها و طرفداران دولت که برای ریاستجمهوری سیدابراهیم رئیسی تلاش بسیار کردند برای پیروز شدن در انتخابات مجلس دوازدهم ائتلاف کرد. اما حتی در آخرین نشستی که هفته گذشته با اقتصاددانهای دولتی داشت، آخرین اولتیماتومها را به دولت سیدابراهیم رئیسی و کابینهاش داد تا هرچه سریعتر برای مشکلات ارزی و اقتصادی چارهای بیندیشند.
در عین حال نمیشود به این موضوع تنها اکتفا کرد زیرا قالیباف کسی نیست که برای دولت رئیسی و طرفدارانش خطونشان بکشد چون بارها ثابت کرده که خیلی راحت میتواند چشم بر ضعفها و حتی فسادهای موجود در قوه مجریه سیزدهم ببندد بنابراین، این سوال پیش میآید که چرا قالیباف به ناگه به دولت انتقاد میکند؟ و چرا دولت رئیسی برای رئیس کنونی پارلمان دیگر آن دولت قبل نیست؟
شاید آنطور به نظر برسد که سیدابراهیم رئیسی هم دیگر برای قالیباف همپیمان قدیمی نیست و دور از ذهن نیست که او حتی برای اینکه مجدداً صاحب ریاست شد به عنوان یکی از منتقدان شرایط موجود، انتقاداتش را از دولت افزایش دهد. فردی که اگر دوباره کرسی قدرت را به دست بگیرد احتمالاً رقیب جدیتری برای سیدابراهیم رئیسی در ریاستجمهوری ۱۴۰۴ خواهد شد.
موضوعی که عباس سلیمینمین که نزدیکی سیاسی نیز با رئیس مجلس دار، سال گذشته آن را رد کرد. او در گفتوگو با سایت قرن نو گفته بود که رئیسی برای بار دوم کاندیدا خواهد شد و قالیباف خود را وارد رقابت با او نخواهد کرد. سلیمینمین تاکید کرده بود: «قرابت فکری بین جبهه پایداری و رئیسی وجود ندارد» موضوعی که البته مسکوت ماند و در شرایط کنونی طور دیگری به نظر میرسد.
درست است که محمدباقر قالیباف با ائتلاف پایداریها به مجلس راه یافت اما گویا در جنگ قدرتی که میان اصولگرایان اکنون باقی است، قالیباف ترجیح میدهد، طرف جریان وابسته به دولت سیزدهم قرار نگیرد. گویا بدهبستانهای سیاسی چهار سال اخیر به مذاق رئیس مجلس خوش نیامده است.
او چشمهایش را روی ضعفهای دولت بست اما از آن طرف آنها تمام تلاششان برای وارد کردن بیشترین هجمهها به قالیباف انجام دادند. به طوری که همچنان نیز بر سر ریاست مجلس افرادی مانند مجتبی ذوالنوری و نبویان و حتی حمید رسایی که با جریان شریان شناخته میشود به عملکرد قالیباف نقد میکنند.
در نظرسنجیای که عصر ایران منتشر کرده و کمتر از ۲۴ ساعت روی سایت فعال بود ۸۳۵۵ نفر در آن شرکت کردند. نتیجه بسیار جالب توجه و تاملبرانگیز بود؛ حدود ۸۲ درصد شرکتکنندگان اعلام کردند که اگر نماینده بودند به منوچهر متکی رای میدادند و تنها ۱۸ درصد قالیباف را ترجیح دادند.
این نشان میدهد که دستکم بخشی مهمی از افکار عمومی دیگر تمایلی به ریاست قالیباف بر قوه مقننه ندارند و ترجیح میدهند یک چهره معقولتر در مجلس آینده که احتمالاً بسیار هم پرتلاطم خواهد بود، مدیریت پارلمان را بر عهده بگیرد.
بر همین اساس و با توجه به کارنامهای که دوستان دولت در این سالها انجام دادند، جریان قالیباف هم اگر در نهایت نتواند نظر اکثریت را معطوف او کند، فردی مثل متکی را بر پایداریچیها ترجیح میدهد. قالیباف راه سختی را برای ریاست دوباره پارلمان در پیش دارد.
حال که پایداریها توانستند، نماینده بیشتری به مجلس بفرستند و در شرایطی که رقیبان اصلی او ممکن است نبویان و ذوالنوری از چهرههای شناخته شده پایداری باشند، قالیباف باید تلاش بیشتری کند. طرفداران رئیسی همواره سعی دارند تا تنها جریان رقیبشان را از زمین بیرون کنند. از بیمحلی به همایش انتخاباتی قالیباف در آبان امسال تا به حاشیه راندن مجلس توسط افرادی همچون الیاس نادران که از شناختهشدهترین افراد اصولگرایی و نزدیک به طیف رئیسی است.
فراموش نکنیم که حتی در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیاترئیسه در بهار ۱۴۰۰ و مهمتر از آن انتخابات ریاستجمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. یکی دیگر از مواردی که سروصدای زیادی کرد ماجرای سفر خانواده قالیباف به ترکیه برای خرید سیسمونی نوه در راهشان بود. چندی بعد از این ماجرا مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و از چهرههای اصولگرایان در یک فایل صوتی که از او درز پیدا کرد، مدعی شد که در پس افشای سفر خانواده قالیباف به استانبول، برادر داماد سیدابراهیم رئیسی قرار داشته است.
درست است که موضوع سیسمونی نوه رئیس مجلس الان دیگر صدر اخبار نیست اما از آنجایی که جبهه پایداری و رئیس قوه مجریه چندان علاقهای به دخالتهای او ندارند بنابراین میتوان حدس زد که محمدباقر قالیباف تنها مرد بازمانده از طیف خودش است و شانس باخت بالایی دارد.
به هر حال گویا جریان خالصسازی توسط دولت و حامیانش در طول چند سال گذشته، دامن محمدباقر قالیباف را بیشتر از هر فرد دیگری گرفته و رئیس مجلس یازدهم از این موضوع خشمگین است. برنامه یکدست کردن به اختلاف سیاسی میان نیروهای جریان اصولگرا برای خالصسازی بیشتر منجر شد. ضمن آنکه از زمان قرار گرفتن ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاستجمهوری، قالیباف بارها هدف هجمه حامیان او قرار گرفته است.
در این میان مطرح شدن نام منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت احمدینژاد که به چهره معتدلتری نسبت به باقی نفرات شناخته میشود به مذاق قالیباف خوشتر است زیرا امکان رایزنی موفق برای حضور گزینههای جریان حامی قالیباف در هیاترئیسه را افزایش دهد.
البته آنچه نباید از نظر دور داشت، تنش میان دولت و مجلس درخصوص سیاستهای اقتصادی است که دیگر دو طرف از آشکار شدن آن ابایی ندارند. زیرا از سویی به نظر میرسد که حامیان رئیسی به این باور رسیدهاند که حضور مجدد قالیباف بر ریاست مجلس فرصتی مناسب برای او خواهد بود تا خود را برای رقابت مستقیم یا نیابتی با رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری پیشرو مهیا کند.
منوچهر متکی در افکار عمومی جزو اصولگرایان معتدل شناخته میشود و شاید سابقه دیپلماتیک وی در شرایط بینالمللی کنونی کشور در تقویت تمایل به او موثر بوده باشد. او قبلاً سفیر ایران در ژاپن و ترکیه سپس وزیر خارجه کشورمان بود که به دنبال مخالفت با سیاستهای نسنجیده محمود احمدینژاد در عرصه روابط خارجی و درحالی که در ماموریت دیپلماتیک سنگال به سر میبرد، برکنار شد.
با این حال وارد فاز تقابل و هیاهو نشد و همین خویشتنداری او تحسین اصولگرایان را بیشازپیش برانگیخت و از همینروست که در محافل سیاسی اصولگرایان از وی به عنوان گزینه جدی و مورد وفاق برای ریاست مجلس یاد میشود. به گزارش عصر ایران، خبرها حاکی از این است قالیباف که بسیاری از یارانش در انتخابات اخیر از راهیابی به مجلس باز ماندند و موقعیت خود برای ریاست مجلس را در خطر میبیند، رایزنیهایش را آغاز کرده است تا بلکه بتواند با جلب نظر نمایندگان جدید، همراهی آنها را برای ریاست مجدد خود کسب کند.
البته این بدان معنا نیست که رقابت نهایی الزاماً بین قالیباف و متکی خواهد بود. جبهه پایداری ترجیح میدهد که یکی از اعضای خود مانند سیدمحمود نبویان را به ریاست مجلس برساند. با این حال اگر پایداریچیها نتوانند یکی از خودشان را به کرسی ریاست بنشانند، ترجیح میدهند برای جلوگیری از پیروزی قالیباف به متکی رای بدهند. معدود میانهروهای مجلس نیز فارغ از توافقهای پشت پرده- که دور از ذهن نیست- اصولگرای معتدلی چون متکی را بر تندروهای پایداری و فرد پرحاشیهای مانند قالیباف ترجیح میدهند.