حلقه بسته برنامهسازهای تلویزیون محصول مدیریت فرهنگی با نگاه مهندسی است
تاریخ انتشار: ۲۹ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۷۶۹۹۴
ساسان گفت: به نظر من بسیاری از مدیران عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، هنر و آرت مسئله شان نیست. با کسانی مواجه میشویم که دائما به دنبال تحلیلها و راه حلهای ریاضی برای مسئله فرهنگ بودند. بدون توجه به مسئله بوم زیست.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- فروغ زال؛ سریالهایی یکنواخت و برنامههایی فرم زده انگار که بر نوار نقالهای گذاشته شده باشند هر بار در شبکهای از تلویزیون سر در می-آورند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکسری عوامل مشخص و تکراری هستند که عموما در تیتراژ برنامه¬ها اینها رامی¬بینیم و حرفهایی در گوشه و کنار هست که برای عواملی مثل کارگردان¬ها و نویسندگان و تهیه کننده¬ها حلقه بسته¬ای وجود دارد. شما به وجود این حلقه بسته در برنامه سازی تلویزیون اعتقاد دارید و دیدید چنین چیزی را؟ یا اینکه این مسئله توهمی از جانب منتقدین است؟
با تجربه ۱۵-۱۶ ساله در تولید و فضای مدیریتی فرهنگ وهنر و رسانه، موضوع را کمی پیچیده¬تر می¬بینم. به این سادگی¬ها نیست که حلقه بسته¬ای وجود دارد و به همان¬ها کار سپرده می¬شود و به دیگرانی که بتوانند کار بکنند هم کاری سپرده نمی¬شود. شاید در برخورد اول واقعا همین شکل به نظر بیاید. یعنی در رسانه ایران آدم¬های محدودی هستند که همه کارها را انجام می-دهند یا مثلا یک نفر هست که چند تا کار در دست دارد و.... آیا واقعا اینطور است که این مدیر¬ها فقط قوم و قبیله خودشان را می¬بینند و انتخاب می¬کنند یا اینکه به دیگران هم نگاه می¬کنند؟
اول از همه باید بگویم که هیچ مدیری دوست ندارد که برنامه بد و تکراری روی آنتن بفرستد. اما حالا این را به طور خاص در تلویزیون بررسی کنیم. ما وقتی درباره تلویزیون صحبت می¬کنیم از رسانه¬ای حرف می¬زنیم که به آنتن وصل است که آن را باید ۲۴ ساعته پرکنیم. در طول سال هم به غیر از برنامه¬های تکراری که در کنداکتور هست یک سری برنامه¬هایی باید به طور مداوم تولید و روانه آنتن بکنیم. حالا شما حساب کنید که برای یک مدیر وقتی اضطراری و به قول دوستان یک چاه ویل آنتن وجود دارد جچوری باید تصمیم بگیرد که فقط روزمره خودش را جمع کند و آنتن پر بشود. اینکه دارم عرض می¬کنم نه ارزش¬گذاری است و نه حق است. من فقط روند¬ها را می¬گویم.
دراین مسیر به نظر شما اولین کسانی که مدیر انتخاب می¬کند چه کسانی هستند؟ طبیعتا کسانی که آنها را می¬شناسد. اینطور فکر می¬کند که من فلانی را می¬شناسم و، چون با من رفیق است و به او اعتماد کرده ام کارم را زمین نمی¬گذارد حتی اگر پول دیر برسانم مخصوصا در این چرخه ناقص و آزار دهنده¬ای که در برنامه¬سازی تلویزیون هست. خیلی وقت¬ها مدیر به اینها نگاه می¬کنند. پس در نگاه اول فارغ از اینکه این کار درست یا غلط است اینها حلقه دوستانشان را می¬بینند.
در نگاه دوم این مدیران می¬روند سراغ آدم¬های حرفه¬ای. آدمهایی که اثبات شده¬اند کار را می¬رسانند. یعنی مثلا فلان آدم در اجرای برنامه¬های گفتگو¬محور قوی است و همه شبکه¬ها هم دنبال آدم¬های از این جنس هستند. اما چیزی که در نهایت ما می¬بینیم حلقه بسته¬ای هست که کار به آنها سپرده می¬شود. خیلی از مواقع این دوستانی که الان در راس کار هستند مثلا در شبکه¬های تلویزیونی یا موسسه¬های دیگر خودشان منتقد جدی فضاهایی بودن که امروز متولی همان هستند. چرا دوباره این مدیر¬ها رفتند سراغ همان آدم قبلی¬هایی که خودشان به آنها نقد داشتند؟
گاهی گامهایی برداشتند برای سپردن کار به آدمهای جدید، اما کار خوب نشده و تازه مواجه شده اند با واقعیتهای موجود در زمینه تولید کار و اثر رسانهای و فرهنگی و .... حالا دراین سیستم گیر افتاده¬اند که باید آنتن پر کنند و یا حالا رزومه شان باید یک رزومه موفقی باشه که بتوانند سرشان را بالا بگیرند و بودجه سال¬های بعد را تامین کنند و کار ریسک دار نمی¬کنند که سراغ تولید کننده جدید بروند. این از نگاه مدیران، این نگاهیست که من دارم می¬بینم. حالا اینجا باید عقبتر برویم که چه اتفاقی باعث می¬شود به این روز بیفتیم؟
دقیقا. سازو کاری که مدیر را به این تصمیم دچار می¬کند چیست؟
اول از همه خود مدیراست. به نظر من بسیاری از مدیران عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، هنر و آرت مسئله شان نیست و ما چند سال اخیر مخصوصا در دانشگاه با بچه¬های فنی و مهندسی مواجه بودیم که به شدت فضای فرهنگ را به سمت تحلیل¬های مهندسی پیش بردند. شما وقتی وارد یک فضای فرهنگی یا رسانهای می¬شدی که راجع به چیزی صحبت کنی می¬دیدی که آدم¬ها کلا در پی مهندسی معکوس در فضای فرهنگ اند. یعنی یک برنامه موفق خارجی را می¬گذاشتند جلو و می¬گفتند ما می¬خواهیم مثل این بسازیم. می¬گفتند ما رفتیم المان هایش هم بررسی کردیم اگر فلان و فلان را بررسی کنیم یک طرح فلان طور می¬نویسیم و قابل اجرا می¬شود.
بچه¬هایی که اهل فرهنگ و هنر بودند و مسئله آرت برایشان مهم بود خیلی اذیت شدند. مواجه می¬شدند با کسانی که دائما به دنبال تحلیل-ها و راه حل¬های ریاضی برای مسئله فرهنگ بودند. بدون توجه به مسئله بوم زیست. مثلا اگر یک نسخه رسانه¬ای دارند که نعل به نعل کپی می¬کنند از یک برنامه غربی اصلا توجه نمی¬کنند که این باید برخواسته از فکر و ذهن ایرانی و برای مردم ایران باشد. فکر می¬کنند، چون در غرب موفق بوده پس برای ما هم موفق است.
نمونهای که امروز خیلی زنده است و می¬تونیم مثالش را بزنیم «دورهمی» است. خیلی هم دوستان زحمت کشیدند، اما شما می¬بینید که با وجود هزینهها اصلا نمی¬فهمی که این برنامه برای چه ساخته شده. اصلا ذات این برنامه در غرب برای چه بوده و این دوستان ما که الان این طراحی را کردند به این رسیده¬اندیا نه. این مقدمه را توضیح دادم که بگویم خیلی از دوستان راه حل¬های مهندسی را برای فضای فرهنگی ارائه کردند. در صورتی که سال¬های سال است در علوم اجتماعی و علوم روانشناسی اینها منسوخ شده واهالی علوم رفتند به این سمت که نسخه¬های مشترک را برای جوامع مختلف نمی¬شود پیچید.
از قضا این افراد، چون خودشان هم خیلی اهل تولید و خلاقیت نبودند مدیریت¬ها را در دست گرفتند. وقتی مدیریت¬ها را این افراد با این نگاه در دست گرفتند این اتفاقی که در رسانه افتاده را شاهدیم. خواستند چیزی را تجربه کنند به آن نرسیدند و دوباره رفتند سراغ همان آدم¬های قبلی و شد آنچه می¬بینیم. حلقه بسته¬ای از سفارش دهنده¬ها و حلقه بسته¬ای از سفارش پذیر¬ها که همه جا دارند می¬چرخند.
شما تا اینجا جنبه انتخاب شدن این افراد توسط مدیران را بررسی کردید. جنبه دیگر این است که این حلقه بسته از کجا آمده¬اند و گاهی عضو جدیدی هم بهشان اضافه می¬شود که اتفاقا جوان هستند و با توجه به تجربه کمی هم که دارند کارهای زیادی به آنها سپرده می-شود.
خب این محصول روابط است. در واقع عده از دوستان تصیمیم می¬گرند که یک نفر را پررنگ کنند و بالا ببرند. حالا به هر دلیلی؛ روابط خانوادگی یا حزبی و یا فضای تشکیلاتی و دانشجویی و... بعضیها اینگونه¬است که در مقابل جریان¬هایی می¬خواهند آدمهای خودشان را علم بکنند. بعضیها که وقتی با آدم¬های اسم و رسم دار کار می¬کنند و نتیجهای نمی¬گیرند تصمیم می¬گیرند فرد جدیدی وارد کنند که حرف شنوی داشته باشد. طی این اتفاقا می¬بینید که آدمی شاید پیش از این مطرح نبوده و یکدفعه پررنگ می¬شود و کارهایی به نامش زده می¬شود و در مدت زمان کمی رزومهای براش ساخته می¬شود.
می¬توانیم اینطور بگوییم که این حلقه بسته تاثیری روی خرجی محتوا دارند و به طور کلی بگویم وضع فعلی برنامهها و فیلمهای ما نتیجه حضور این افراد است؟
مسئله مهم و تئوریکی اینجا مطرح می¬شود که ما پیش از انقلاب در فضای رسانه و هنر به یک راه حلهای بومی غلط یا درستی رسیده بودیم. اتفاقا با خیزش و حرکت انقلابی سال ۵۷ تحولات جدی هم در رسانه ایجاد شد. یعنی ما دهه ۶۰ و ۷۰ هم با همان آدمهایی قدیمی که شاید در ذهنشان اتفاقات انقلابی هم رخ داده بود و یا بعضی مدیران جوان و پرشور و شجاع که آمده بودند و فضای هنر را هم فهم می¬کردند به موفقیتهایی رسیده بودند که اتفاقا هنوز هم داریم ازآنها یاد می¬کنیم.
ولی متاسفانه با هجوم مدرنیته به کل جهان (نه اینکه فقط بر ما) و عوض شدن خیلی از شرایط و اتفاقاتی که در جامعه ایرانی پیش می¬آید رسانه ما هم با وجود مقاومتی که می¬کند، ولی به سمت فضای جهانی غربی پیش می¬رود و شاید بعضی از حرکت¬هایی که آغاز شده بود درآن سال¬ها متوقف شد. به دلیل اینکه ما تولید ادبیات جدی زیر رشته¬های فرهنگ و هنر و حتی خیلی از فضا¬های دیگر را نداشتیم. شاید از سوی شهید مرتضی آوینی تلاش¬هایی صورت گرفت و بعد از شهادت ایشان هم ناقص ماند و هیچ طلایه داری به آن معنا در این حوزه نماند. هر کس به هر میزانی که آمد طراحی¬های جدی بکند ناکام¬تر ماند به دلیلی اینکه همیت جدی در تولید این ادبیات نیازاست.
به عنوان مثال برنامه همگام با انقلاب اسلامی در ریز تولیدش به معنای کارهای فنی و اجرایی و طراحی و.. باید چه مدلی باشد؟ در جاهایی که آمدیم نسخه¬های کپی را پیاده کنیم و سعی کنیم یک چیزی را اسم اسلامی تهش بگذاریم و بگوییم که حالا این شد نسخه ما، ناموفق بودیم، ولی آن چیزی که از درون خودمان به آن رسدیدیم موفق بودیم. در فضای فرهنگ و هنر هم این اتفاقا ناگوار هست و نسخه¬ای وجود ندارد و هرچه وارداتی باشد با تغییر یک سری چیزهای سطحی و روبنایی سعی می¬شود که فرم¬هایی اسلامی و هنر متعهد به خودش بگیرد و می¬شود آنچه که الان شده و ما با آن مواجه¬ایم.
کمی از این بحثهای تئوریک و محتوایی فاصله بگیریم. یک سری سوال¬هایی راجع به ساز و کارهای انتخابی دارم از شما. اینکه آیا تلویزیون تحمیل نویسنده و کارگردان و عوامل را به تهیه کننده¬ها دارد؟ یعنی برای تهیه کننده تعیین کند که به شرطی برنامه¬ای به شما داده می¬شود که فلان فرد را انتخاب کنید یا اینکه فراتر ازآن آیا ملاک انتخاب تهیه کننده¬ها این حرف پذیری از سازمان هست که اگر تهیه کننده حرف شنوی از سازمان داشته باشه پس برنامه هم به او سپرده می¬شود؟
ببینید باز برمی¬گردد به این که در فضای محدود یک مدیر مجبوراست انتخاب بکند. یعنی می¬خواهد یک سریال بسازد و ترجیح می¬دهد با کارگردانی انجام بدهد که بهتر می¬سازد. خیلی وقت¬ها تعاملی است. یعنی تهیه¬کننده یک سری چیز¬های اولیه را هماهنگ می¬کند و به شبکه می¬گوید من فلان کارگردان را صحبت کردم که فلان نتیجه را می¬خواهیم فلان کار را تولید بکنیم. بعضی موقعها هم پیشنهاد ازآن طرف هست. مثلا تهیه کننده¬ای را دعوت می¬کنند و می¬گویند ما دوست داریم با فلانی یک کاری رابسازید. خیلی این اتفاق تعاملی است.
پس با این حال تکلیف برنامه سازهایی که بیرون در¬های سازمان هستند و راه ورود و معرفی ندارند چیست؟
اگر راجع به این موضوع ۲۰ سال پیش با من صحبت می¬کردید من می¬گفتم که ما فقط یک امکان داریم وآن هم امکان صدا و سیماست که آنهم در انحصار عده خاصی هست. ولی امروز با گسترش رسانه¬ها و خصوصا فضای اینترنت و فضای مجازی من خیلی این را نمی¬پذیرم. اینقدر این فضا توسعه پیدا کرده یک نوجوان خلاق با داشتن حداقل امکانات درگوشه¬ای از ایران هم این امکان را دارد که حداقل به سمع و نظر عده¬ای از مردم هنر خودش را برساند.
درست است که یک هنرمند به هر راهی می¬تواند اثرش را و به طبع آن حرف خودش را به مردم برساند، اما تلویزیون از همچین استعدادهایی محروم می¬شود.
شاید خیلی ساز وکار مشخصی که یک عدالت رسانه اینچنینی برقرار بشود وجود نداشته باشه. حالا مثلا جایی مثل دانشگاه¬ها یا فضاهای آموزشی یا ادارات مختلف مثل حوزه هنری و یا ارشاد و جاهای مختلف در شهر¬های کشور وجود دارد که خواه¬نا¬خواه این استعدادها به آن سمت¬ها می¬روند. ولی من کلا در فرهنگ و هنر فکر غالبی دارم و که اگر کار خوب و قابل عرضه و دیدنی تولید بشود ممکن است مقداری مسیر سخت¬تری را طی بکند، ولی امکان ندارد که به نتیجه نرسد.
حالا که بحث رسید به خود سازندگان سوالی هست که عدهای از مدعیان برنامه سازی انقلابی قبل ازاینکه وارد رسانه بشوند و نقد و دغدغههای زیادی دارند، اما همین که وارد رسانه و خصوصا رسانه ملی می¬شوند انگار که بلعیده و هضم می¬شوند و دغدغه¬هایشان را دیگر نمی¬بینیم. طبیعتا یک اتفاقات و یا سازوگاری باید باشه که این¬ها را دچار یک دگرگونی می¬کند. تا اینجا صحبتمان نقدهایی بود که وارد می¬شد. حالا کمی ایجابیتر صحبت کنیم راجع به پیشنهادات برای این فضای رسانه که چه مولفههایی باید داشته باشد که هم افرادی که وارد رسانه می¬شوند ذوب نشوند و هم رسانه مغلوب افراد خاص و حلقه بسته نباشد که معمولا هم از تفکر خاصی هستند. این ساز و کار را ما چطوری می¬توانیم اصلاحش کنیم؟
اول اینکه کلا انحصار موجب فساد است. می¬تواند فساد مالی و باشد و یا خراب شدن قاعده باشد. مثلا شما بگویید که من یک مدرسه غیر¬انتفاعی تاسیس می¬کنم و آدم¬های خاص تربیت می¬کنم و ایدئولوژی¬های انقلاب اسلامی را تدریس می¬کنم. عمده امکانات را هم می¬برم آنجا و دیگرانی از آن محرومند. من می¬خواهم بگویم شما که این انحصار را خلق کردید، این آدم کلا در توهم می¬رود و از یک نگاههای عامی و برخورد با مردم عادی و کف جامعه محروم می¬شود.
وقتی وارد رسانه می¬شود که اصلا یک فضای افسار گسیخته¬ای هم هست و همه جنس آدم درآن وجود دارند ناگهان با اتفاقاتی که تا الان مواجه نبوده روبه¬رو می¬شود. حالا اصطلاحاتی هم هست که می-گویند طرف رفت درآن فضا چپ کرد و عوض شد. شاید جاهایی مقاومت کند و یک جاهایی سعی کند ضمن استواری بر اعتقاداتش به یک تعامل درست با اطرافیانش برسد، اما جاهایی هم در سیستم حل می¬شود و حتی چیزی می¬شود بدتر از آنهایی که خودش بهشان نقد داشت.
دومین دلیل هم مسئله سهل انگاری در هنر است. خیلی از این دوستان ما نمی¬توانند چند دقیقه بحث تخصصی بکنند. نتوانستند هنر را درک بکنند، تاریخ نخواندند و آثار جهان را درک نکرده¬اند. بیشتر افراد عملگرایی بودند و همین که وارد فضاهای اینچنینی شدند کم آوردند.
اینجا لازم می¬دانم نکته مهمی بگویم. ضمن همه حرف¬هایی که ما گفتیم و راجع به آن صحبت کردیم؛ کلا انقلاب اسلامی باعث یک حرکت دسته جمعی و جدی و یک روح مسئله دار (یعنی روحی که سوال بپرسد) در ذهن خیلی از مردم و جوانان شده. به این معنا که به هر حال بعد از انقلاب اسلامی فرهنگ پرسدین و سوال و یقه گرفتن از مسئولین جمهوری اسلامی جا افتاده. من می¬خواهم بگویم که ما ضمن همه نقد¬هایی که وارد می¬کنیم و ان¬شاالله باید در طول زمان برطرف بشود، با یک حرکت فزاینده¬ای در همه حوزه¬ها مواجه هستیم. یعنی اینکه همه سوال دارند که چرا نشد؟ این محصول انقلاب اسلامی است و نشان از رشد یک ملت هست. الان در موضوعات مختلف فارغ از کیفیتشان، تعداد زیادی آثار تولید می¬شود. عده زیادی در همه مسائل این دغدغه را دارند که یک کار تولید کنند. این خودش محصول تفکر امام و انقلاب است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: تلویزیون صدا و سیما انقلاب اسلامی سپرده می شود حلقه بسته ای برنامه سازی فرهنگ و هنر برنامه ساز تهیه کننده وارد رسانه فضای فرهنگ راه حل برنامه ها رسانه ای جا هایی آدم ها سال ها یک سری کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۷۶۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم تشییع پیکر مسعود اسکویی گوینده پیشکسوت رادیو + فیلم
شادروان مسعود اسکویی، گوینده و مجری کارشناس پیشکسوت شبکه رادیویی ورزش روز چهارشنبه درگذشت. مراسم تشییع پیکر او امروز یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ با حضور مدیران رسانه ملی و جمعی از دوستان این هنرمند در مسجد بلال صداوسیما برگزار شد.
دوستداران ورزش از نسل قدیم، گزارشهای مسعود اسکویی پیشکسوت رسانههای ورزشی را در برنامه «ورزش از نگاه دو» تلویزیون از جمله فوتبال به یاد دارند. وی از سال ۶۰ به بعد به رادیو رفت و مسابقات ورزشی را گزارش میکرد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیاستاد اسکویی قدیمیترین مجری کارشناس و گوینده ورزشی صدا و سیما بود که دوره تهیه کنندگی برنامههای تلویزیونی را در تلویزیون آلمان گذراند و یکسال در شهرهای زونه گورگ و ماینس با تلویزیون همکاری کرد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلییکی از شاخصههای او در اجرا، ارائه گزارش مسابقات ورزشی بدون داشتن نگاه جانبدارانه بود. او همیشه در مصاحبه هایش با اهالی رسانه به ریشه اش در ایران و عشق به کارش تاکید میکرد
همچنین مجلس یادبود زنده یاد اسکویی روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ساعت ۱۳ تا ۱۴ و ۳۰ دقیقه در مسجد بلال خواهد بود.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون