انتقادات بی پرده مجید انصاری از بی توجهی صداوسیما به جایگاه مرحوم محتشمی پور /دریغ از کمی انصاف و صداقت! /باید از این همه تنگ نظری تاسف خورد
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۸۸۳۲۵
مجید انصاری در یادداشتی نوشت: در آستانه چهلم درگذشت یکی از یاران و معتمدان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محتشمیپور هستیم. جای بسی تاسف است که یاران امام این گونه غریب شدهاند و جایی در رسانهها و تریبونهای رسمی ندارند.
تصور کنید اگر یکی از همفکران جریان نزدیک و همسو با صداو سیما یک چندم افتخارات مرحوم محتشمیپور را میداشت و در میگذشت، چه ویژه برنامهها و سخنرانیها و مستندهایی که درباره او ساخته و پخش نمیشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته اگر نبود پیام تسلیت پر محتوای رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت مرحوم محتشمیپور، بعید نبود که خبر این ضایعه هم از صداو سیما پخش نمیشد. بواقع آیا این انتظار زیادی است که تریبون رسمی جمهوری اسلامی ایران گزارش یا برنامههایی ویژه درباره شخصیت، تاثیر گذاری و عملکرد و اقدامات ماندگار این یار امام تهیه و پخش کند. البته که چنین انتظاری با توجه به واقعیات موجود و تنگ نظریهای حاکم بر تریبونهای رسمی انتظار زیادی است! مگر قدر و شان مرحومهاشمی رفسنجانی پاس داشته شد؟ اگر دنبال الگوسازی یا معرفی الگوهای تراز انقلاب برای نسلهای جوان هستیم، چه کسی شایسته تر از مرحوم هاشمی و محتشمیپور؟
یاران امام با خود آن بزرگ مرد تاریخ و خدای خود معامله کردنداما یاران امام با خود آن بزرگ مرد تاریخ و خدای خود معامله کردند و چشم بر این زنده بادهای دنیوی و سیاسی نداشتند. آنها دست پرورده و آموزش دیده مکتبی بودند که در برابر سیل هجمهها و تخریبها و تهدیدها خم به ابرو نمیآورد و پشت گرم بود به عنایت خداوند.
در پی درگذشت مرحوم محتشمیپور دوستان و همفکران و کارشناسان خبره در پیامهای تسلیت یا نشستها و مواضع مختلف، هر کدام به گوشهای از زندگی پر برکت و پویای این یار همیشگی امام پرداختند و در حقیقت برای نسلهای جوان تر که کمتر توفیق آشنایی با او را داشتند، پردههایی نو آشکار شد. به اعتقاد من اما شاید از مهمترین ویژگیهای آن مرحوم که در میان انبوه خصوصیات ممتازش، برجستگی قابل توجهی دارد، پیروی صرف او از مکتب سیاسی- اخلاقی امام خمینی(س) بود. بیراه نیست اگر گفته شود،علی اکبر محتشمیپور نماد بزرگ مردی بود که امام را از نخستین روزهای انقلاب اسلامی یاری کرد و تا پایان عمر به آرمانهای آن یار سفر کرده پایبند ماند.
او در مخاطرات عراق، پاریس و نوفل لوشاتو همراه امام بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم لحظهای از همراهی و اطاعت از امام راحل شانه خالی نکرد. هر جا مسئولیتی بر عهدهاش گذاشته شد، انجام ماموریتها را در مسیر همان آرمانهای انقلاب و امام میدید. محتشمیپور در این مسیر مسئولیتهای متعددی داشت از سفیری جمهوری اسلامی ایران در سوریه تا وزارت کشور. او در سنگرهای مختلف بی قرار خدمت بود و به آن مسئولیت اعتبار میبخشید چنانکه در سفارت ایران در سوریه بنیانگذار اقدامات ماندگاری از جمله کمک به تاسیس حزب الله لبنان و جریان مقاومت شد و در وزارت کشور هم در دفاع از حقوق مردم و برگزاری انتخابات آزاد کم نگذاشت.
مرحوم محتشمیپور در کسوت نمایندگی مجلس هم شاخص و تاثیر گذار بود. به عینه در جلسات مجمع روحانیون مبارز از نزدیک شاهد دلبستگی او به آرمانهای امام و توجهات بنیانگذار انقلاب اسلامی به دفاع از حقوق مردم بودم. در مکتب سیاسی امام تکیه به مردم بعد از ایمان به خدا اساس و رکن این نظام است. نظام جمهوری اسلامی ایران بدون حضور، اراده، خواست و انتخاب مردم به هیچ وجه نمیتواند نظام اسلامی باشد.
اگر جنگ و توطئههای اول انقلاب و روزهای دشوار و تحریمها را پشت سر گذاشتهایم با تکیه بر مردم بوده است. مردم مشکلات داشتهاند اما این مردم لحظهای از حمایت امام و انقلاب دست برنداشتند. چون به امام و راه و انقلاب امام ایمان و امید به آینده داشتند.
مکتب امام برای محتشمیپور در هر مسئولیتی یک شاقول و معیار بوددر حقیقت مولفههای مهم مکتب سیاسی- اخلاقی امام برای محتشمیپور در هر مسئولیتی یک شاقول و معیار بود و در این مسیر ابایی از بحثهای مختلف حتی با همفکران خود در مجموعههای سیاسی نداشت. مکتب امام را رافع مشکلات میدانست نه ابزاری یا نردبانی برای ترقی و تامین منافع شخصی و حتی گروهی. به معنای راستین کلمه یک انقلابی بود و در این مسیر از هزینه دادن هم ابایی نداشت چنانکه در سوریه مورد ترور فیزکی قرار گرفت و انگشتان دستش قطع شد و بعدها در داخل هم مورد بی مهریهایی قرار گرفت. اما از انقلابی گری منطقی، اصطلاحا بدنبال نان و نام نبود.
میتوان محتشمی پور را محصول مکتب فکری، سیاسی، علمی و اخلاقی امام دانستعجیب هم نبود چنین مشی سیاسی از سوی فردی که از ابتدای جوانی شیفته اندیشههای امام شده بود. او از دوران نوجوانی با تقدیر الهی جذب تابش خورشید وجود امام در قم شد و از همان آغاز ورودش به قم در سال 1340 و با فراصت و هوشمندی که داشت قبل از اینکه توفیق بهره برداری از مکتب علمی و عرفانی امام را داشته باشد جذب مکتب فکری و سیاسی امام شد. از همان ابتدا تا زمانی که چراغ زندگی مادی این ستاره درخشان در عرصه روحانیت و جهاد به خاموشی گرایید، ما محتشمی را ثابت قدم، سایه وار در مسیر امام و آرمانهای امام و انقلاب اسلامی پر تلاش دیدیم. او فضیلت مهاجرت و هجرت در راه خدا را به پیروی از امام در کارنامه خویش ثبت کرد. به جرات میتوان او را محصول مکتب فکری، سیاسی، علمی و اخلاقی امام دانست.
محتشمیپور با وجود بی مهریها، به نجف اشرف برگشت و بودن در جوار مولا امیرالمؤمنین علی(ع) آرزوی خودش و همسر بزرگوار، صبور و وفادارش بود. در نجف هم باز در همان مسیر امام و ایجاد حوزه علمیه و سرپرستی و مدیریت مجموعه منتسب به حضرت امام در نجف اشرف فعالیت کرد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
27215
کد خبر 1537307منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مجید انصاری علی اکبر محتشمی پور انقلاب اسلامی ایران مرحوم محتشمی پور انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی محتشمی پور اخلاقی امام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۸۸۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/