Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سایت خبر روز، این قتل تلخ زمانی رقم خورد که جوانی به نام سعید خسته از کار و مشغله روزانه به خانه بازگشت. او برای آن که سری به کبوتران بزند و دست و صورتش را بشوید تا خستگی روزانه را رفع کند، از پله های ساختمان به پشت بام طبقه چهارم واحد مسکونی آپارتمانی رفت اما هنوز در پشت بام آرام نگرفته بود که جوان 26 ساله ای در پشت بام منزل همسایه، توجهش را به خود جلب کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن جوان 26 ساله نیز در پشت بام طبقه چهارم یک مجتمع ساختمانی دیگر که با تیغه دیواری از یکدیگر جدا شده بودند، مشغول کبوترپرانی بود!

«سعید» که احتمال می داد آن جوان همسایه ناشناس برای دیگران ایجاد مزاحمت می کند یا به قول معروف در حال دید زدن منازل اطراف است به کنار دیوار رفت و به آن جوان اعتراض کرد که در پشت بام چه می کنی؟  خانه ما را دید می زنی؟ اما این جملات به غرور جوان کبوترپران همسایه برخورد .او که به چشمان سعید خیره شده بود، پاسخی سربالا داد و گفت: «به تو چه ربطی دارد؟» و این مشاجره لفظی به توهین و درگیری کشید.

در این میان ناگهان سعید به آن سوی دیوار رفت و درگیری فیزیکی بین آن ها درحالی رخ داد که جوان 26 ساله با برادر آرایشگرش تماس گرفت و او را در جریان نزاع گذاشت. از سوی دیگر هم برادر سعید با شنیدن ماجرا وارد معرکه شد و این گونه بود که نزاع به داخل خیابان هدایت 21 کشیده شد. دیگر تیغه های چاقو در هوا می درخشید و نزاع با چوب و لوله ضخیم پلاستیکی وارد مرحله خطرناکی شده بود.

در اثنای این درگیری خونبار که وحشت رهگذران و اهالی را در پی داشت، حسین (برادر سعید) و حسین – م (جوان 26 ساله همسایه) در کنار یکدیگر قرار گرفتند و یقه به یقه شدند. شدت درگیری هر لحظه بیشتر می شد و دو جوان مذکور کف کوچه روی یکدیگر می غلتیدند که ناگهان فاجعه وحشتناکی رخ داد و تیغه چاقو بر سینه «حسین- س» وارد آمد. برخی از اهالی به یاری «حسین – س» پرداختند و برخی دیگر به سراغ ضاربی رفتند که قصد فرار از مهلکه را داشت اما یکی از تعمیرکاران خودرو او را به داخل تعمیرگاه کشید تا فرار نکند. از سوی دیگر به دنبال تماس شهروندان با نیروهای امدادی و پلیس 110، بلافاصله ماموران اورژانس به محل رسیدند و «حسین- س» را به همراه برخی مجروحان دیگر به مرکز درمانی انتقال دادند ولی تلاش پزشکان برای نجات وی به نتیجه نرسید و این جوان 25 ساله درحالی جان خود را بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو از دست داد که پدرش نیز با دیدن پیکر خون آلود فرزندش، روی زمین افتاد.

دقایقی بعد با حضور نیروهای کلانتری خواجه ربیع مشهد در محل وقوع نزاع، خبر مرگ جوان 25 ساله در بولوار هدایت پیچید و بدین ترتیب قاضی ویژه قتل عمد از طریق ماموران انتظامی در جریان نزاعی مرگبار قرار گرفت که یک کشته و چند مجروح داشت.

قاضی علی اکبر احمدی نژاد که بررسی های میدانی را از مراکز درمانی آغاز کرده بود، پس از گفت وگویی کوتاه با ضارب که او نیز در بیمارستان بستری بود، عازم خیابان هدایت 21 شد و به تحقیق قضایی پرداخت. به دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، جسد جوان 25 ساله به پزشکی قانونی انتقال یافت و عوامل بررسی صحنه جرم نیز به ثبت آثار باقی مانده از نزاع مرگبار پرداختند. پس از بهبودی نسبی ضارب که مدعی بود با چاقوی پدر مقتول مجروح شده است و سعید (برادر مقتول) نیز او را با ضربات چوب هدف گرفته بود، برای بازسازی صحنه جنایت و توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل وقوع نزاع هدایت شد.

«حسین-م» وقتی در برابر دوربین قوه قضاییه قرار گرفت با تفهیم اتهام از سوی قاضی احمدی نژاد و پس از معرفی کامل خود گفت: پدرم فوت کرده و مادرم در یک رستوران کار می کند. ما قبلا در یکی از شهرهای خراسان رضوی (درگز) زندگی می کردیم که به مشهد مهاجرت کردیم و برادرم به شغل آرایشگری پرداخت. من هم از مدتی قبل در یک پیک موتوری کار می کردم و تلفن همراه خریداری شده را به مشتریان می رساندم! ولی چند روز قبل از این حادثه، زورگیران مرا خفت کردند و تلفن همراهم را گرفتند این بود که من یک قبضه چاقو خریدم تا از خودم در برابر این حوادث دفاع کنم! از آن روز به بعد همواره چاقو را در جیبم می گذاشتم.

متهم 26 ساله ادامه داد: من زنی را به عقد موقت خودم درآورده ام و در منطقه بولوار طبرسی شمالی ساکن هستم اما مادرم در یکی از طبقات مجتمع چهار واحدی آپارتمانی در خیابان هدایت زندگی می کرد که من هم برای سرکشی از مادرم به این مجتمع مسکونی می آمدم! در این میان تعدادی کبوتر هم در پشت بام داشتم که با آن ها سرگرم می شدم! تا این که روز حادثه سعید (پسر همسایه و برادر مقتول) بی خودی مرا متهم کرد که قصد دید زدن منزلشان را داشتم در حالی که من نمی دانستم او از کدام منزل سخن می گوید!

با این جمله عصبانی شدم و به او گفتم «به تو چه ربطی دارد که من در پشت بام چه می کنم؟!» همین حرف باعث درگیری شد و من هم با برادرم تماس گرفتم! متهم به قتل که سابقه کیفری ایجاد مزاحمت را نیز در پرونده خود دارد، در ادامه اعترافاتش گفت: در اثنای این درگیری که به داخل خیابان کشیده شده بود، من و برادر سعید با هم گلاویز شدیم که ناگهان زمانی که روی هم می غلتیدیم تیغه چاقو به سینه اش فرو رفت. من که دیدم لباس هایم خون آلود شد، ترسیدم و قصد فرار داشتم که یکی از تعمیرکاران مرا به درون تعمیرگاه برد در حالی که با چاقوی پدر مقتول و از ناحیه کتف مجروح شده بودم! بنا بر این گزارش، در آغاز بازسازی صحنه جنایت که سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نیز حضور داشت، ابتدا سرگرد وحید حمیدفر (افسر پرونده) خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهمان در مراحل بازجویی های تخصصی را شرح داد و در پایان نیز قاضی علی اکبر احمدی نژاد با صدور قرار قانونی، متهمان را روانه زندان کرد تا این پرونده جنایی که به خاطر «هیچ» رخ داده بود، دیگر مراحل قانونی خود را طی کند!

منبع: فردا

کلیدواژه: قتل قتل هولناک قتل خانوادگی قتل در خانه مجردی قتل کبوتر باز جوان 26 ساله پشت بام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۷۹۶۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)

عصر ایران- هفته نامۀ 29 سالۀ «امید جوان» با اختصاص روی جلد خود به تصویر ایفاگر نقش حسن صباح در سریال مصری «حشاشین» منع نمایش آن را به منظور مقابله با تحریف تاریخ بی فایده دانسته و نوشته وقتی خودمان به تاریخ خودمان نپردازیم و سریال نسازیم دیگران این کار را انجام می دهند.

    امید جوان با انعکاس دیدگاه خبرگزاری رسمی دولت در دفاع از این ممانعت و بی اثر بودن سریال و نظر سید عبدالجواد موسوی - روزنامه نگار- در بی حاصل بودن این اقدامات به خوانندگان خود قول داده در یکی از شماره های آینده خسرو معتضد به تفصیل به این سریال خواهد پرداخت.

   تاریخ پژوه مشهور که خود با ذبیح الله منصوری نویسنده «قلعه الموت» آشنا بوده پی گیر و علاقه مند سریال های تاریخی است.

   امید جوان نوشته :علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح و قلعه الموت موجب استقبال از سریال مصری «حشاشین» شده و چاره کار را در این دیدند که از سکوهای نمایش خانگی حذف کنند ولی مگر در این روزگار می شود مردم را از تماشای آنچه دوست دارند منع کرد؟ بله، تاریخ واقعی ما نیست ولی مگر دست کارگردانان ما برای ساخت سریال تاریخی باز است یا صدا وسیما اجازه می دهد که با نگاه غیر ایدیولوژیک به تاریخ نگریسته شود؟

   درباره مرحوم منصوری هم یادآور شده:یکی از دلایل محبوبیت و شهرت ذبیح الله منصوری که افسانه و تاریخ را به هم می آمیخت همان رمان قلعه الموت بود و با این پیشینه استقبال و حداقل کنج کاوی درباره این که حشاشین چه تصویری از حسن صباح و باطنی ها ترسیم کرده شگفت آور نیست.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: چشم، دیگر سریال حشاشین نمی بینیم!/ «چه تکاپوی رقت انگیزی»

دیگر خبرها

  • سورپرایز هفته، جوان 21 ساله (عکس)
  • قابی خاطره انگیز از لحظه قدم زدن کبوتر حرم در بین زائران امام رضا (ع)
  • واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)
  • درگیری خیابانی در رشت منجر به قتل جوان ۲۲ ساله شد
  • سقوط کمد سبب مرگ کودک ۷ ساله در قائمشهر
  • فرار نافرجام قاتلان فراری در خراسان جنوبی
  • قاتلان فراری در دام پلیس آگاهی خراسان جنوبی
  • دستگیری قاتلان جوان ۲۷ ساله بیرجندی
  • غرق شدن جوان محلاتی در استخر آب
  • اختلافات مالی در یک خانواده مشهدی منجر به قتل شد