ربیعی: تلاش کردم توجیهگر اقدامات دولت نباشم
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۸۰۵۵۴
سخنگوی دولت با بیان اینکه در دوران سخنگویی دولت باید توصیف درست و دقیقی از آنچه که رخ داده بود میکردم، گفت: تلاش من در دوران سخنگویی، بر این مبنا استوار بود که روشنگر باشم و نه توجیهگر.
به گزارش مشرق، علی ربیعی سخنگوی دولت در یادداشتی با عنوان «سخن آخر» نوشت: «این آخرین یادداشتی است که در مسئولیت دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت در روزنامه «ایران» مینویسم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اولین یادداشتم در مقام سخنگویی دولت در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ نوشتم: «ملت خیلی حرف دارد که میتواند از معبر سخنگو به رئیسجمهوری بگوید و رئیسجمهوری نیز فقط از طریق شنیدن سخن ملت میتواند نظم گفتار خود را با ضرباهنگ ملی آن تنظیم کند.» در دوره سخنگویی غافل نشدم از این امر؛ نشستوبرخاست من فقط با وزرا و دولتمردان نبود؛ هم پای درد و دل آسیب دیدگان اجتماعی و معلولان و بیماران نشستم، هم با فعالان سمنهای خیریه و اجتماعی مراوده داشتم. هم در شبکههای اجتماعی موضع گرفتم هم نظر مخاطبین را به اهالی دولت رساندم.
بیشتر بخوانید: ربیعی در نشست خبری: کارنامه دولت سیاه نیستبه جرأت میتوانم اقرار کنم که دوران تصدی سخنگویی دولت دوازدهم، به رغم ظاهر راحتنمای آن یکی از دشوارترین دوران کاری من بوده است.
انفجار انتظارات عمومی از دولت که البته شایسته ملت ایران است و همزمان شدن پاسخ به این مطالبات برحق با تحریمهای زورگویانه و بیرحمانه ایالات متحده آمریکا از یک سو و هجوم همهگیری کرونا از سوی دیگر، هجوم بینظیر رسانهای خارج و داخل کشور به یک دولت و گسترش ناامیدی مردم، در مجموع اعتماد عمومی به کارآیی دولت را به چالش کشید.
حل بسیاری از بحرانها و چالشها وقتی با تعصبهای سیاسی و جناحی در هم آمیخت، این مسیر پر سنگلاخ را برای کارگزاران دولت ناهموارتر میکرد و من به عنوان سخنگوی دولت در برابر همه کاستیها و گاه سوءمدیریتها و مهمتر از همه عوامل ناگفته در پس آن منافع کوتهنظرانه که مانعی برای تحقق مطالبات مردم بودند، باید پاسخگو میبودم.
این تجربه دشوار که البته ترکیبی از روزها و خاطرات مطبوع و نامطبوع بود، این درس بزرگ را به همه ما یادآوری کرد که بدون وحدت و اجماع ملی به ویژه حول مسائل بنیادین کشور، نه تنها هیچ دولتی نمیتواند به رغم برخورداری از اختیارات قانونی توفیقی در سامان دادن درخور به امور بیابد، بلکه با افزودن بر شکافهای داخلی، فرصتی بینظیر را به بدخواهان کشور و ملت ما میبخشد که از آن بر دامن زدن به بیاعتمادی و ناامیدی از نهاد دولت و در نهایت تعمیق بحرانها بهره بگیرد.
با چنین پسزمینهای، به عنوان سخنگوی دولت و دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهور رسالت سنگینتری برعهده داشتم و علاوه بر پاسخگویی به سوالات بیپایان خبرنگاران دلسوز و کنجکاو، باید بارقههای امید را در دل این کوران روشن نگه میداشتم.
تلاش من در دوران سخنگویی، بر این مبنا استوار بود که روشنگر باشم و نه توجیهگر؛ زیرا رسانههای خارج از کشور و مخالفان سیاسی داخلی، به خاطر هجمه غیرمنصفانه رسانهای که علیه دولت جریان داشت، حتی توصیف درست و دقیقی از آنچه که رخ داده بود، نداشتند.
اکنون که به گذشته نگاه میکنم عبور دولت از آن طوفان حوادث را واجد درسآموزیهای ارزشمندی یافتهام که میتواند برای طیف متنوعی از مخاطبان همچنان آموزنده باشد چرا که تصور میکنم سالهای سخنگویی من، با فراز و نشیبهای کمنظیری مواجه شده بود.
زندگی در عصر ارتباطات و آوار اخبار واقعی و جعلی، مدیریت رسانهای به ویژه برای نهادهای دولتی را که بر اساس اصول دموکراتیک باید به طور پیوسته در معرض پرسشگری و روشنگری باشند به امری فراتر از روابط عمومی تبدیل کرده است.
در دهههای گذشته اگر دولتها نهادهای رازداری بودند که باید با کنکاش و تحقیق خبرنگاران و پژوهشگران، نوری بر ابعاد تاریک سیاستگذاری عمومی تابیده میشد، امروز کمتر رازی است که دولتها به یمن رسانههای همه جا حاضر بتوانند برای مدتی طولانی مخفی نگه دارند.
در سوی دیگر، اگر در دهههای گذشته این شهروندان بودند که در برابر اقتدار چالشناپذیر لویاتان دولت به سازوکاری برای مراقبت از حقوق شهروندی نیاز داشتند، امروز هرچند آن نیاز مرتفع نشده اما آشکار شده است که دولتها نیز با وجود پیچیدگی هرچه بیشتر حکمرانی و سیل اخبار مبهم جعلی و نارسا از درون و بیرون جوامع، در معرض آسیبپذیری اطلاعات قرار گرفتهاند.
در این شرایط نوظهور، دولتها چارهای جز سازگاری و ارتقای تواناییهای خود در گسترش ارتباطات جمعی مبتنی بر شفافیت، صداقت و دموکراتیکتر کردن فزاینده رویههای تصمیمگیری و مدیریتی نخواهند داشت.
دولت و جامعه در ۲ سال اخیر ترکیبی از سیلهای طبیعی و سیاسی را تجربه کردند؛ از همبسته تحریم و کرونا گرفته تا خشکسالی و مشکلات اجتماعی.
هر یک از اتفاقاتی که طی این ۴ سال رخ داد برای زمین زدن یک دولت کفایت میکرد؛ از ظهور ترامپ تا سقوط قیمت نفت. اما دولت - ملت پیوند خورده با صندوقهای رأی، گرچه آسیب بسیاری دید اما نیاز به امید برای پیمودن این شرایط داشت؛ ایجاد امید برای جامعه خسته از تحریم و کرونا کاری دشوار است؛ امیدی که میبایست شالوده همبستگی اجتماعی را تقویت، سرمایه اجتماعی را حفظ و اعتماد عمومی را افزایش دهد.
ما سعی کردیم در این دوران با مردم سخن بگوییم؛ سخن گفتن در شرایط پارازیتهای بلند سیاسی داخلی و خارجی کاری آسان نبود؛ در دورهای که بی حرفی و سخن نگفتن از تحریم، برجام، کرونا و… شرط احتیاط سیاسی بود، سعی شد همواره از آنان سخن بگوییم آن هم وقتی از سوی رسانههای بزرگ خارجی و حتی رسانههای ملی فراگیر، عملاً و عمداً دچار سانسور و فراموشی میشد. در بسیاری موارد هم سکوت کردیم تا مبادا منافع و مصالح ملی، سرمایه اجتماعی و روان عمومی جامعه دچار تزلزل شود.
در این مدت تلاش شد پاسخها مستند و همراه با نگاه علمی به پدیدهها باشد.
همواره رعایت صداقت و راستگویی در بیان پاسخها به عنوان یک اصل اخلاقی در طول این مدت در نظر بود و نیز رعایت عدالت و انصاف در پاسخگویی و مواجهه با همه خبرنگاران را، بدون در نظر گرفتن گرایش سیاسی رسانه آنان در حد کمال مراعات کردم و بنابر سابقه مطبوعاتی خودم، خوشبختانه رابطه دوستانهای با همه خبرنگاران داشتم به نحوی که در لحظات تلخ و شیرین در کنار آنان حاضر بودم.
حالا که آخرین یادداشت را در دوره مسئولیتم مینویسم، یک امید و آرزوی بزرگ دارم: دولت آینده با مصائب طبیعی و غیرطبیعی، خارجی و داخلی که ما داشتیم، مواجه نشود. سکوتش به بی حرفی تعبیر نشود؛ در میانه جنگ برای احقاق حقوق ملت به خیانت و ناتوانی متهم نشود؛ گوشها قبل از رسیدن صدای دولت، پر از پیشداوری و اتهام نشود. آنچه انجام میشود چیز دیگری نشان داده نشود.
یکی از ویژگیهای غالب نظامهای جمهوری اینست که دولت برآمده از انتخابات متعلق به همه آحاد ملت است و شکست یا موفقیت آن، شکست یا موفقت همه جامعه است. این حق جامعه ایران است که به موفقیتهای بزرگ دست یابد و کشور به سمت رشد و توسعه و زندگی با امنیت اجتماعی و روانی پیش برود.
در پایان امیدوارم با تجربه از سالهای گذشته و با اجتناب از برخوردهای غیرمنصفانه با دولت، آیندهای روشنتر برای دولت سیزدهم در راه محقق کردن آرزوها و آرمانهای ملت در پیش باشد.»
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان المپیک توکیو علی ربیعی دولت سیزدهم برجام دولت دوازدهم ترامپ هیئت دولت حسن روحانی یادداشت ربیعی سخنگوی دولت دولت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۸۰۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایراف، اگرچه پیش از این، در دورههای مختلف، از نظامهای پادشاهی در افغانستان، تا دوره جمهوریت، تلاشهای مخفی و آشکاری برای کاهش نفوذ زبان فارسی در افغانستان از سوی دولتها و حاکمان صورت گرفته است، اما به زعم کارشناسان این تلاشها با شکست روبرو بوده و روبرو خواهد شد.
حذف کامل زبان فارسی از افغانستان به طور کامل امکانپذیر نیست و به شدت غیرممکن به نظر میرسد. زبان فارسی یکی از زبانهای رسمی افغانستان است و تاریخچه گستردهای در این کشور دارد. علاوه بر این، جامعه افغانستان به شدت چندفرهنگی است و اکثریت مردم حتی پشتوزبانان از زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی و میانجی در این کشور استفاده میکنند.
با این حال، ممکن است بخشی از طالبان تلاش کنند تا زبان فارسی را از برخی اسناد رسمی یا شماری از زمینههای فرهنگی و آموزشی حذف کنند، اما این اقدام که به شدت مورد انتقاد داخلی و بینالمللی قرار گرفته همچون گذشته با مخالفت و مقاومت مردم مواجه خواهد شد. به علاوه، زبان فارسی، زبان تعاملات مردم افغانستان است و حذف آن از دانشگاهها و مدارس این کشور که نظام آموزشی مطلوبی ندارد، نمیتواند تأثیرگذار باشد.
افزون بر این مرجعیت رسانهای برخی رسانههای فارسی زبان که عمدتاً در ایران مستقر هستند، نقش فزایندهای در گسترش هرچه بیشتر زبان فارسی در افغانستان داشته است. موضوعی که احتمالاً فقط حذف و سانسور رسانهای بتواند جلوی آن را بگیرد.
از سوی دیگر، ایران به عنوان کشوری فارسیزبان همواره در جهت رشد و تقویت زبان فارسی در خارج از مرزهای خود به خصوص در افغانستان تلاش کرده است. مهمترین این تلاشها را میتوان در سه دسته کلی خلاصه کرد:
۱. ارتباطات فرهنگی و ادبی: ایران به عنوان یکی از کشورهایی که فارسی به طور رسمی در آن مورد استفاده قرار میگیرد، نقش بسیار مهمی در ترویج ادبیات و فرهنگ فارسی دارد. این کشور با برگزاری نشستها، کنفرانسها و همایشهای فرهنگی و ادبی و ارسال اثرات ادبی و فرهنگی به افغانستان، به تقویت و حفظ زبان فارسی در این کشور کمک میکند.
۲. ارتباطات آموزشی: ایران از طریق ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، حتی به دانشآموزان و دانشجویان غیرفارسیزبان افغانستان فرصت میدهد تا زبان فارسی را به عنوان زبان خارجی یاد بگیرند و به ترویج و حفظ این زبان کمک کنند.
۳. همکاری در رسانهها: ایران از طریق همکاری با رسانههای افغانستانی و ارائه محتوای فارسی در رسانههای خود، به ترویج و حفظ زبان فارسی در افغانستان کمک میکند.
با این حال نه تنها در افغانستان، که ایران برای حفظ زبان فارسی و گسترش نفوذ خود در میان کشورهای ایران فرهنگی تلاش مستمر دارد. زبان فارسی به دلایل عدیدهای برای ایران اهمیت دارد. حفظ هویت تاریخی ایرانیان از پس از حمله اعراب، به وسیله زبان فارسی صورت گرفته است. البته ایرانیان، فارغ از زبان مادری خود که میتواند کردی، عربی، آذری، بلوچی و … باشد همواره بر استفاده از زبان فارسی به عنوان زبانی بیناقومی تأکید داشته و توانستهاند این زبان را به عنوان زبان دوم اسلام به جهانیان معرفی کنند.
گذشته از این، بدون شک، زبان فارسی میتواند به عنوان یکی از ابزارهای مهم تقویت قدرت نرم ایران عمل کند. قدرت نرم به توانایی یک کشور در تأثیرگذاری بر دیگران از طریق ارزشها، فرهنگ، ایدئولوژی و مسائل فردی و اجتماعی اشاره دارد. به چندین دلیل، زبان فارسی میتواند به تقویت قدرت نرم ایران کمک کند:
۱. تأثیرگذاری سیاسی و دیپلماسی: زبان فارسی میتواند به عنوان یک زبان دیپلماتیک در روابط بینالمللی کشورها عمل کند. تأسیس مراکز فرهنگی و زبان فارسی، ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، و برگزاری نشستها و همایشهای فرهنگی و ادبی، میتواند به توسعه روابط دیپلماتیک و تأثیرگذاری سیاسی ایران کمک کند.
۲. ارتباطات فرهنگی و هنری: زبان فارسی به عنوان زبانی با تاریخ و فرهنگ غنی، قادر است ارتباطات فرهنگی و هنری مؤثری را با دیگر کشورها برقرار کند. اشعار، داستانها، فیلمها و سایر آثار هنری و ادبی فارسی میتوانند از طریق ترجمه و ارائه به سایر کشورها، فرهنگ و ارزشهای ایران را به دیگران معرفی کنند و نقش بسزایی در ایجاد تبادل فرهنگی و هنری داشته باشند.
۳. توسعه همکاریهای اقتصادی: زبان فارسی میتواند در تسهیل تعاملات اقتصادی و تجاری با دیگر کشورها نیز نقش مهمی داشته باشد. با ترویج زبان فارسی و آموزش آن به غیرفارسی زبانها، ایران میتواند از طریق ارائه اطلاعات، محصولات و خدمات به زبان فارسی، روابط تجاری و اقتصادی خود را با دیگر کشورها تقویت کند.
به طور کلی، تقویت قدرت نرم ایران از طریق حفظ و ترویج زبان فارسی و فرهنگ فارسی میتواند به تقویت تأثیرگذاری کشور در منطقه و جهان کمک کند و نقش مهمی در توسعه روابط بینالمللی و تأثیرگذاری در مسائل جهانی ایفا کند.
به همین دلیل، حاکمیت ایران، یکی از مخالفان برخورد با زبان فارسی در افغانستان است؛ هرچند طالبان به طور رسمی موضوع حذف یا ایجاد محدودیت برای زبان فارسی را رسانهای نکرده و حتی امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه دولت موقت طالبان، ۳ دی ماه سال گذشته، در یک نشست خبری در تهران، در پاسخ به سوالی درباره نگرانیها از کمرنگ شدن زبان فارسی در افغانستان گفته بود: «زبان فارسی و پشتو هردو زبان رسمی افغانستان هستند و هیچ نوع تبعیضی علیه زبان فارسی از سوی حکومت افغانستان وجود ندارد. در مکاتب و دانشگاهها و مراکز علمی، همه چیز مانند قبل جریان دارد و تدریس و صحبت به هردو زبان پشتو و فارسی انجام میشود. ما تلاش داریم هر دو زبان غنیتر و علمیتر شوند.»
در همین حال، حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رییس جمهور ایران در امور افغانستان نیز پیش از این در گفتوگو با مجله نیمروز گفته بود: «میدانیم که زبانهای پشتو و فارسی همریشه هستند و پیوند میان زبانهای گوناگون منطقه ما و مردمانی که به این زبانها سخن میگویند، ناگسستنی است. بنابراین، ما تلاش داریم با افزایش تعاملات فرهنگی میان دو کشور، از اهمیت و ضرورت صیانت از ریشههای موجود زبانی؛ گفتمانی ایجاد شود تا بهواسطه آن، این تمدن پایدار بماند.»
اینگونه سخنان نشاندهنده هوشمندی هر دو طرف نسبت به حفظ تعاملات و پرهیز از بزرگنمایی اختلافات در قبال یکدیگر است؛ نکتهای که بسیاری از کارشناسان بر آن تأکید کرده و سیاستگذاری حاکمیتی در تقابل با سیاستهای غیردولتی در این حوزه را محکوم به شکست میدانند.
به گفته کارشناسان، هر نوع چالش با طالبان در حوزه زبان، میتواند به گسترش سیاست حذف زبان فارسی و پافشاری طالبان نسبت به این سیاست منجر شود. این گروه از پژوهشگران معتقدند افزایش تولید محتوا از سوی شهروندان فارسیزبان و گروههای مردمی در داخل و خارج افغانستان، خود به خود عامل مهمی برای شکست سیاست و نگاه حذفی نسبت به زبان فارسی در افغانستان خواهد بود.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902366