Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین_فاطمه عسگری نیا: کم‌کم داشت چراغ کارگاه‌ها روشن می‌شد و زنان هر محله گرد هم کسب و کاری تازه را راه می‌انداختند که سر و کله کرونا پیدا شد. با شیوع این ویروس منحوس از یک سال گذشته تاکنون و بی‌رونقی بازار کسب و کار، همه آنچه برای اشتغال زنان در منطقه رشته بودند پنبه شد.

 چند ماه می‌شود که صدای قیژقیژ چرخ خیاطی دیگر در خانه کوچک معصومه خانم به گوش نمی‌رسد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هم‌محله‌ای ۵۲ ساله ما در محله سلامت که به قول خودش ۲۳ سال است هم برای بچه‌هایش پدری کرده است هم مادری، ۶ ماه پیش به کرونا مبتلا شد. همین مسئله باعث شد تا مدت‌ها از کار خیاطی دور باشد: «کارم روزمزدی بود، اما بعد از بهبودی از کرونا دیگر اجازه ندادند در محل کار حاضر باشم.» حالا ساندویچ‌های خانگی درست می‌کند و سر چهار راه حافظ می‌فروشد: «سودش از کار خیاطی بیشتر است، اما کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد.»
حکیمه هم ۴۹ ساله است و مادر ۲ فرزند. او می‌گوید همسرش اعتیاد دارد و تامین هزینه‌های زندگی با اوست: «هزینه تحصیل فرزندانم سنگین است. هر ۲ دانشجو هستند. تا سال گذشته وضعیت کسب و کار بد نبود، اما این یک سال اخیر سر جمع ۴ ماه سرکار نرفته‌ام. کارفرمایان حاضر به نگه داشتن نیروها در این شرایط نیستند.»

دستفروشی با بچه‌های قد و نیم قد در مترو  فیروزه خزاعی کوهپر/رئیس اداره امور بانوان منطقه ۱۱

سراهای محله باز است، اما واحدهای اشتغال‌زایی یک خط در میان کار می‌کنند. این موضوع را یکی از مدیران سرای محله‌ها بازگو می‌کند که نمی‌خواهد نامش در این گزارش ذکر شود، چون می‌ترسد او هم از کار بیکار شود: «ما فعالیت‌های خوبی در سراهای محله داریم، اما کارآفرین‌ها در این شرایط اقتصادی و تعطیلی مداوم واحدها در روزهای کرونایی جرئت راه‌اندازی کارگاه‌ها را ندارند. در نتیجه زنان شاغل در این کارگاه‌ها هم بیکار شده‌اند.»
جوان‌ترهایی که توان بیشتری دارند این روزها به همراه بچه‌های قد و نیم قدشان در مترو مشغول دستفروشی هستند. یگانه و مریم و رویا ۳ کودک خردسالی هستند که هر روز صبح همراه مادرانشان برای کار از خانه بیرون می‌زنند. این ۳ دوست کوچولو با هم در راهروهای مترو می‌نشینند و فال‌فروشی می‌کنند تا مادرانشان غروب از کار فروش در مترو برگردند. یگانه می‌گوید اینجا امن است. تا مادرمان برگردد همین‌جا می‌مانیم.  
تعطیلی کارگاه‌های تولیدی کوچکی که خیلی از بانوان منطقه ۱۱ از محل آنها ارتزاق می‌کردند باعث شده تا این مادران دل‌نگران خانه‌نشین شوند و این خانه‌نشینی خیلی‌هایشان را افسرده کرده است. رئیس اداره امور بانوان منطقه ۱۱ در گفت‌وگو با همشهری محله از دلواپسی‌هایش برای زنان سرپرست و بدسرپرست منطقه می‌گوید و به تمام دل‌نگرانی‌هایشان واقف است: «متاسفانه زنان سرپرست و بدسرپرست ما در منطقه ۱۱ که عمدتا میانسال هستند از یک سو نگران وضعیت معیشت خود هستند و از سوی دیگر نگران و دغدغه‌مند فرزندانشان. اولویت امروز این جامعه باید سلامتشان باشد، نه دغدغه اشتغال!»

تولیدکنندگان کنار کشیده‌اند

«فیروزه خزاعی کوهپر» با اشاره به استقبال نشدن از فضاهای موجود در منطقه برای راه‌اندازی کارگاه‌های تولیدی از سوی تولیدکنندگان در دوران شیوع کرونا می‌گوید: «تنها کارگاه فعال ما در سرای محله آگاهی است. این در حالی است که در اکثر سراها این امکان فراهم است.»
او می‌افزاید: «در طول سال‌های گذشته اقدام زیرساختی خوبی برای ایجاد اشتغال زنان خودسرپرست و بدسرپرست منطقه صورت گرفته که متاسفانه در شرایط کنونی معطل مانده‌اند. ما تلاش می‌کنیم برای جبران هزینه‌های زندگی این قشر از طریق فراهم کردن فرصت اشتغال آنها در داخل منازل با کارهایی مانند بسته‌بندی، مونتاژ برخی محصولات و... در مسیر جبران بخشی از هزینه‌های زندگی اقدام کنیم.»

توانمندسازی زنان خودسرپرست و بدسرپرست

 خزاعی کوهپر از تخصیص بودجه به منظور رفع معضلات پیش روی بانوان سرپرست خانوار و توانمندسازی آنان در منطقه ۱۱ برای سال ۱۴۰۰ خبر می‌دهد و می‌گوید: «این با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی منطقه صرف مهارت‌آموزی، حمایت، درمان و آموزش زنان می‌شود.»
او می‌گوید: «تمامی مسئولان امور زنان مناطق ۲۲ گانه تهران با بررسی نیازهای زنان مناطق خود و به‌روزرسانی بانک‌های اطلاعاتی این نیازها را به شهرداری تهران اعلام کردند و مقرر شد با تخصیص اعتبارات مورد نیاز زمینه لازم برای ارائه خدمات حمایتی، معیشتی، مشاوره، درمان، مددکاری و مهارت‌آموزی و توانمندسازی این زنان در دستور کار شهرداری‌های مناطق قرار بگیرد. امروز بخشی از مشکلات پیش روی زنان خودسرپرست و بدسرپرست ما را مشکلات روحی و روانی تشکیل می‌دهند؛ مسئله‌ای که به جد امسال روی آن تمرکز کرده‌ایم و می‌کوشیم با ارائه خدمات مشاوره و روان‌شناسی به بهبود سلامت روحی و روانی این قشر هم کمک کنیم.»
خزاعی با بیان این‌که تمامی برنامه‌های پیش‌بینی‌شده برای توانمندسازی زنان خودسرپرست و بدسرپرست با تاکید بر خانواده‌های دارای فرزندان نوجوان و جوان تدوین شده است، می‌گوید: «برای اولین بار است که برنامه‌ریزی در حوزه زنان و تخصیص اعتبارات به این بخش با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی هر منطقه صورت می‌گیرد و شهرداری‌های مناطق الزام به اجرای یک برنامه واحد سراسری ندارند.»

کد خبر 617775 برچسب‌ها اشتغال همشهری محله منطقه ۱۱ کارآفرینی زنان سرپرست خانوار زنان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: اشتغال همشهری محله منطقه ۱۱ کارآفرینی زنان سرپرست خانوار زنان سرپرست و بدسرپرست هزینه های زندگی کارگاه ها منطقه ۱۱

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۸۴۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • اجرای عملیات آسفالت‌ریزی در محله ۳۸ منظریه
  • محله کم‌برخوردار حصه در مسیر توسعه‌ است
  • طرح همیاران آرامش اجتماعی فراجا در محله‌های قزوین
  • گربۀ محله مهم است
  • اجرای محله محوری مسجد بنیان در ۵۵ منطقه اراک
  • ابرپروژه مسکونی تهران در محله یاخچی آباد با ۱۰ هزار واحد ساخته می شود
  • حفظ چنار ۸۰ ساله در پروژه احداث سرای محله باغ فردوس | ببینید چطور گوهر سبز در دل ساختمان ۵ طبقه زنده ماند
  • برجای ماندن چندین شهید و زخمی در بمباران محله‌های مسکونی غزه
  • دوچرخه‌هایی که در تهران محو شده‌اند
  • نکات کلیدی برای خرید و فروش ملک در ستارخان