اما و اگرهای خروج نظامی آمریکا از عراق
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۱۹۹۱۵
بحثی که البته مسبوق به سابقه است. ایالات متحده آمریکا بعد از اشغال عراق در سال 2003 و با وجود بیش از 4000 کشته و 7 / 2 تریلیون دلار هزینه، نتوانست امنیت را دراین کشور تأمین کند و بنابراین بعد از به قدرت باراک اوباما در سال2008 ، از خروج نیروهای آمریکایی از عراق سخن گفت.
البته پیش از خروج نیروهای آمریکایی، این کشور یک توافقنامه امنیتی در نوامبر 2008، با عراق امضا کرد که بر مبنای آن آمریکا می توانست تعدادی پایگاه نظامی در عراق ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال 2014 همزمان با ظهور داعش در عراق و ایجاد ائتلاف بینالمللی موسوم به «مبارزه با تروریسم» تحت رهبری آمریکا، حدود 11 هزار نظامی بیگانه وارد عراق شدند که تقریباً 70 درصد آنها را نیروهای آمریکایی تشکیل میدادند. پس از آن ائتلاف آمریکایی مبارزه با داعش را برای ماندن در عراق بهانه کرد و نیروهای این ائتلاف همچنان اصرار بر حضور در این کشور دارند. این در حالی است که اساسا عراق بههمت گروههای مقاومت توانست بر گروه تکفیری داعش پیروز شود.
به این ترتیب مشخص است که آمریکا در عراق از حقوق ویژه امنیتی- نظامی برخوردار است و از این حضور به ضرر امنیت کشورهای همسایه عراق بهره می برد. شاهد ماجرا نیز ترور سردار سپهبد قاسم سلیمانی، در خاک عراق بود؛ فرماندهای که با داعش جنگید و آن را از عراق بیرون کرد. در پی شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بهدست تروریستهای آمریکایی، پارلمان عراق در 5 ژانویه 2020 با حضور بیش از 170 نماینده، با تصویب مصوبه اخراج نظامیان بیگانه٬ بر پایان نقش ائتلاف آمریکایی در این کشور تأکید کرد.
در پاسخ به این تصمیم نمایندگان ملت عراق، «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور اسبق آمریکا مدعی شد که هر چند تعداد نیروهای ایالات متحده در عراق به 5 هزار نفر رسیده و همچنان در حال کاهش است، اما حتی با وجود مصوبه پارلمان عراق نیز، همه نیروهای آمریکا از عراق خارج نخواهند شد و علت آن نیز جلوگیری از تحرکات احتمالی ایران در این کشور است. ترامپ اعلام کرده بود که آمریکا میلیاردها دلار در پایگاههای نظامی عراق سرمایهگذاری کرده و اگر عراق خواهان خروج نیروهای آمریکایی است باید خسارت آمریکا را پرداخت کند، وگرنه با تحریم مواجه خواهد شد. این تهدید برای عراقی که کنترل صادرات و واردات و درآمدهای نفتی اش تا حد زیادی در دست کنسرسیومهای آمریکایی است، جدی و خطرناک بود و بنابراین به مانعی برای پیگیری جدی این مصوبه تبدیل شد.
بر این اساس از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، چندین دور مذاکرات راهبردی بین آمریکا و عراق برگزار شده که در آنها مصطفی الکاظمی نخستوزیر عراق کوشیده است نوعی توازن در روابط خارجی عراق ایجاد کند که در آن نه تهدیدی به واسطه حضور آمریکا در عراق متوجه ایران باشد و نه منافع و اهداف آمریکا آسیب ببیند. در چهارمین جلسه این نشستهای راهبردی که طی روزهای گذشته در واشنگتن انجام شد، دو طرف به این نتیجه رسیدند که ماموریت نیروهای آمریکایی در عراق را بازتعریف کنند. بر طبق سیاست جدید، نیروهای نظامی آمریکایی همچنان در عراق خواهند ماند، اما این بار نه برای جنگ بلکه ماموریت مستشاری خواهند داشت و به نوعی آموزش نیروهای نظامی عراق را بر عهده خواهند گرفت.
تصمیم اخیر منافعی برای هر دو طرف آمریکایی و عراقی به دنبال دارد؛ از یکسو در آمریکا دولت بایدن همانگونه که در افغانستان هم نشان داد، هیچ گونه احساس مسئولیتی نسبت به امنیت و ثبات کشورهایی که زمانی با حمله نظامی و اشغالگری آرامش و امنیت را در آنها مختل کرده اند، ندارد. رئیس جمهور جدید امریکا نیز همچون سلف خود، نگاهی منفعت جویانه به غرب آسیا دارد و حال که دیگر شیر چندانی برای دوشیدن در منطقه بحران زده غرب اسیا نمی بیند، معتقد است کشورها و ملتهای این منطقه خود باید سرنوشت و نوع حکومتشان را انتخاب کنند!!!
بایدن می کوشد با سبک کردن مسئولیتها و هزینه های آمریکا در منطقه پر آشوب غرب آسیا، بر اساس سند استراتژی امنیت ملی جدید این کشور، اولویت را به رقابت با چین و روسیه بدهد و حضور آمریکا در مناطق استراتژیکی همچون افغانستان و عراق را در سطح حداقل لازم برای پیگیری منافع کشورش قرار دهد.
از سوی دیگر دولت عراق نیز نگران از رویارویی منافع و اهداف آمریکا و ایران در عراق و صدمه این امر به منافع و امنیت کشورش، در تلاش است تا حضور نظامی و تحریک آمیز آمریکا از کشورش را حذف کند و تنها بخش آموزشی و اقتصادی آن را نگاه دارد.
واقعیت این است که در مقطع کنونی هر چند مقامات عراق خواهان مناسبات دوستانه با جمهوری اسلامی ایران هستند و بارها تأکید کرده اند که اجازه نمی دهند خاک عراق به محلی برای تهدید امنیت ایران تبدیل شود، اما در عین حال در عرصه داخلی با مشکلات متعدد امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، ساختاری و اعتراضات گاه و بیگاه مردمی مواجه هستند و خود را نیازمند کمکها و سرمایه گذاری های خارجی برای مقابله با این چالشها می بینند و از این رو به دنبال تداوم مناسبات نظامی – امنیتی و تجاری گسترده با آمریکا نیز هستند؛ کمااینکه در مقطع زمانی1398-1399، عراق قراردادهایی با پنج شرکت عمده نفت و گاز و برق آمریکایی به ارزش بیش از هشت میلیارد دلار امضا کرده و در نیمه اول سال 2020، ۲. ۲ میلیارد دلار صادرات و ۳۸۵ میلیون دلار واردات از آمریکا داشته است.
از این رو می توان گفت هر چند توافق اخیر عراق و آمریکا برای خروج نیروهای نظامی آمریکا از این کشور خبر خوبی است و نوید بخش کاهش حضور نظامی آمریکا در حوزه همسایگی ایران است، اما این امر قطعا به معنای کمرنگ شدن نفوذ و دخالتهای آمریکا در منطقه نیست. با تداوم حضور مستشاری آمریکا در عراق، نفوذ اطلاعاتی- امنیتی این کشور در کنار رخنه آن در سیستم حقوقی و اقتصادی عراق همچنان تداوم خواهد داشت و این امر می تواند در ابعاد مختلف سطوح همکاری ایران و عراق و امنیت و ثبات جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند.
البته این تنها حضور آمریکا نیست که تهدیدی برای ایران محسوب می شود، بلکه رویکرد دولتها و ملتهای همسایه به این حضور و اینکه چه نگاه و انتظاراتی از آمریکا دارند نیز نکته ای بسیار مهم و اساسی است. از این رو لازم است جمهوری اسلامی ایران در کنار رایزنی برای خروج نیروهای نظامی آمریکا از کشورهای همسایه، با بهره گیری از قدرت نرم برای تغییر نگرش دولتها و ملتهای منطقه نیز تلاش کند و آنها را از احساس وابستگی و نیاز به قدرتهای بیگانه رهانده و به سمت همکاری های امنیتی منطقه ای سوق دهد.
* استاد دانشگاه
کد خبر 1541808منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمد مهدی مظاهری عراق ایالات متحده آمریکا نیروهای آمریکایی نیروهای آمریکا نیروهای نظامی خروج نیروهای نظامی آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۱۹۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«سندرم ویتنام» در غزه تکرار میشود؟
اعتراض دانشجویان بیش از ۱۰۰ دانشگاه آمریکا به حمایت مالی، سیاسی و نظامی کشورشان از رژیم صهیونیستی در جنگ علیه مردم غزه، حدود ۲ هفته پیش از دانشگاه کلمبیا با چهرهای تازه آغاز شد؛ اعتراضی که در آمریکا مسبوق به سابقه و یادآور مخالفتهای گسترده دانشجویی و مردمی با جنگ ویتنام است.
به گزارش ایسنا، هر چند در جنگ غزه، نیروهای آمریکایی به طور مستقیم در کنار سربازان اسرائیلی حضور ندارند، اما کمکهای مالی، لجستیکی ـ نظامی، مشاورهای و سیاسی آمریکا، مخالفتها و اعتراضهای زیادی به ویژه در میان نخبگان و دانشگاهیان آمریکایی علیه نسلکشی در غزه را در پی داشته است. برخی بر این باورند که اعتراضهای فعلی هر چند نزدیکترین واقعه به وقایع دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در آمریکا علیه جنگ ویتنام است، اما هنوز با شکلگیری یک «جنبش» دانشجویی فاصله دارد .
تشدید تنشها در دانشگاههای آمریکا و مداخله پلیس در این امر، تظاهرات و تحصن دانشجویان در محوطه دانشگاهها که از مدتها پیش بعد از شروع جنگ هفت اکتبر آغاز شده بود را رسانهای کرد. برخورد شدید پلیش با اساتید و دانشجویان و صحنههای ضرب و شتم آنها اذهان عمومی در این کشور را جریحه دار کرد. رسانههای آمریکایی در تحلیلها و گزارشهای متعدد این اعتراضها و رخدادها را شبیهترین واقعه به تحولات دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در آمریکا در اعتراض به جنگ ویتنام معرفی کردند. در عین حال تحلیلگران معتقدند هنوز برای اینکه بگوییم این اعتراضها، این قدرت و دربرگیرندگی را دارند که مانع از حمایتهای آمریکا به اسرائیل در جنگ غزه شود، زود است.
در این گزارش به بررسی «جنبش ضد جنگ» در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی میپردازیم که توانست بدون به کار بردن خشونت مانع از ادامه جنگ و خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام شود.
جنگ ویتنام از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ میلادی بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی بخش ویتنام جنوبی از یک سو و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر رخ داد. همزمان و مرتبط با این جنگ، جنگهای نیابتی دیگری در لائوس و کامبوج بین نیروهای مورد حمایت ایالات متحده در برابر نیروهای کمونیستی در جریان بود. از اوایل دهه ۶۰ و با روی کار آمدن کندی، اولین نظامیان آمریکایی تحت عنوان مستشار به ویتنام جنوبی گسیل شدند، بدون آنکه چین یا شوروی نیرویی به ویتنام شمالی اعزام کرده باشند. با روی کار آمدن جانسون، کادر مستشاران نظامی آمریکا در ویتنام، تبدیل به یک لشکر سازمان یافته شد. پس از حملهای که ادعا میشود، ویتنام شمالی علیه ناوهای نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۶۴ انجام داد، آمریکا بمباران هوایی بخش شمالی را بهطور منظم آغاز کرد و از سال ۱۹۶۵ با ارتشی بزرگ وارد ویتنام جنوبی شد و شروع به سرکوب ویت کنگها کرد. به نظر میرسد استراتژی آمریکا از این جا به بعد، از سویی وادار کردن شمال به توقف کمک به ویت کنگهای جنوب و از سوی دیگر ریشهکن کردن ویت کنگها در جنوب بود. در سال ۱۹۶۸ نیروهای ویتکنگ و ویتنام شمالی همزمان با عید تت (آغاز سال ویتنامی)، حملههای گستردهای را در سراسر ویتنام جنوبی آغاز کردند که به حمله تت مشهور شد. اگر چه این حملهها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و به ویژه در داخل آمریکا، افکار عمومی را بهشدت ضد آمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضد جنگ در آمریکا را به دنبال داشت.
جنگ آمریکا در ویتنام، برانگیزاننده پرتنشترین جنبش ضد جنگ در تاریخ آمریکا بوده است. صدها هزار نفر از جوانان آمریکایی و دانشجویان به جنبش بیخشونت، متنوع و در بخشهایی نه چندان بالغ فرهنگ عامه و مقاومت ضد جنگ پیوستند که در واکنشهای مختلفی از تئاترهای خیابانی کمدی گرفته تا تخریب عمدی تاسیسات صنعتی، به کار گرفته شد. ماموران حکومتی، اتحادیههای صنفی، گروههای مذهبی و خانوادههای طبقه متوسط به صورت فزایندهای علیه جنگ اعتراض کردند که با شدت گرفتن آن در سال ۱۹۶۸، سرانجام قوای آمریکا به تدریج از ویتنام خارج شد. فعالان ضد جنگ با شکل دادن مقاومتی بزرگ علیه سربازی اجباری، نه تنها پایان عملیات نظامی آمریکا در ویتنام را رقم زدند بلکه در ژانویه ۱۹۷۳ خدمت سربازی اجباری نیز لغو شد.
با وجود اینکه سابقه مقاومت در برابر جنگهای خارجی در آمریکا و در میان مردم این کشور وجود داشته است، مثل کمپین ضد امپریالیستی علیه تجاوز آمریکا به فیلیپین در اوایل دهه ۲۰، اما جنبش علیه جنگ ویتنام دور از انتظار بود. پیش از شدت گرفتن درگیری و دخالت آمریکا در ویتنام، جنبش کوچکی برای صلح که بر پایه دغدغههای مرتبط با گسترش جنگ افزارهای اتمی بود، وجود داشت. این جنبش در سال ۱۹۵۷ تشکیل شده و به دنبال کنشهای بیخشونت بود. حتی جبهه زنان برای صلح (wsp) نیز در این جنبش حضور داشت. اولین مخالفتها با جنگ ویتنام به چپها محدود میشد که بعد از به کارگیری کنشهای استراتژیک بیخشونت در آمریکا توسط جنبش حقوق مدنی سیاهان، قدرت گرفته بودند.
اولین اعتراضهای بزرگ علیه جنگ ویتنام در ۱۹۶۴ شکل گرفت و به موازات شدت گرفتن جنگ، اعتراضها نیز با سرعت و قدرت ادامه مییافت. تحصنهای آموزشی در دانشگاه میشیگان آغاز شد. این تحصنهای آموزشی از سمینارهایی که برای گسترش آگاهی درباره جنبش حقوق مدنی سیاهان استفاده میکرد، الهام میگرفت. در اولین گردهمایی از این سری تحصنها، هزاران نفر شرکت کردند. علاوه بر اعتراضهای ملی که دهها هزار نفر را به واشنگتن دی سی کشاند، کنشهایی از نافرمانی مدنی نیز وجود داشت که با گذشت زمان گسترش یافت.
ارتش آمریکا و شرکتهایی که به نوعی با ارتش در ارتباط بودند مثل شرکت داوکمیکال که از سازندگان بزرگ مواد منفجره بود، در زمان بازدید از دانشگاهها، با تعداد قابل توجه دانشجویان معترض مواجه شدند. در سال ۱۹۶۷، ۳۰۰ هزار نفر در نیویورک تظاهرات کردند. ۵۰ هزار نفر به سمت پنتاگون حرکت کردند که طی آن بیش از ۷۰۰ نفر دستگیر شدند. بسیاری از جوانان که باید به خدمت سربازی میرفتند با امتناع از حضور در ویتنام بازداشت شدند و بسیاری به کانادا گریختند و بسیاری مخفی شدند.
عواطف ضد جنگ با واکنش خشونتآمیز پلیس با معترضان ضد جنگ، در کنوانسیون حزب دموکرات در شیکاگو ترکیب شد و به اعتراضات علیه جنگ وسعت بیشتری داد. چهرههای شاخص مبارزه علیه تبعیض نژادی از جمله مارتین لوترکینگ سخنرانیهای زیادی علیه جنگ انجام دادند. رسانهها دیگر به جنگ با دیده تردید نگاه می کردند. اتحادیه کارگری و کلیساها درباره اخبار جنگ شجاعانهتر و صریحتر صحبت میکردند. این فشارها دولت جانسون را وادار کرد مذاکرات صلح با ویتنام شمالی را آغاز کند و بمباران آن را متوقف کند.
در اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ میلادی، نیکسون به امید این که عقبنشینی تدریجی نیروها و در نتیجه اعزام کمتر نیروها در قالب خدمت اجباری، شعلههای ضدیت با جنگ را خاموش خواهد کرد، با حمله آمریکا به کامبوج در بهار ۱۹۷۰ در هم پیچید. این اقدام با اعتراض وسیعی همراه شد. تنش میان جنبش ضد جنگ و حکومت آمریکا پس از کشته شدن ۶ دانشجو و زخمی شدن شماری دیگر در تظاهراتی در دانشگاههای ایالتی کنت در میشیگان بالا گرفت. صدها دانشگاه با اعتصاب دانشجویان به تعطیلی کشیده شد، اشغال فضای دانشکدهها و سایر فعالیـتها، آمریکا را مجبور کرد قوای زمینی خود را کمتر از ۲ هفته از آغاز حمله به این کشور، از کامبوج بیرون بکشد.
۷۵۰ هزار نفر در آوریل ۱۹۷۱ در واشنگتن راهپیمایی کردند. این اقدام در اوایل ماه می با تلاش دهها هزار نفر برای از کار انداختن فعالیتهای دولتی در پایتخت، از طریق مسدود کردن راههای ارتباطی و پلها ادامه یافت. افشاگریهای بیشتر از قتل عام غیرنظامیهای ویتنامی توسط نیروهای آمریکایی، پنهانکاریهای دولت برای فریب افکار عمومی و کنگره، شکنجه زندانیان سیاسی در ویتنام جنوبی و جاسوسی علیه شهروندان آمریکایی، فضای بین دولت و مردم را از بیشتر از هم بیگانه کرد.
با عقبنشینی بیشتر نیروهای آمریکایی از ویتنام، شاهد کاهش اعتراضها در اوایل دهه ۷۰ بودیم اما همچنان جنبش ضد جنگ، دولت آمریکا را به امضای معاهده صلح مجبور میکرد. باقیمانده نیروهای آمریکایی از ویتنام بیرون کشیده شد و خدمت اجباری سربازی در اوایل سال ۱۹۷۳ به پایان رسید. ادامه حمایت از دیکتاتور تیئو در ویتنام جنوبی و نقض آتش بس، اعتراضاتی را در پی داشت که به مخالفت کنگره با ارسال بیشتر کمک به ویتنام منجر شد. شورشیان ویت کنگ و ارتش ویتنام شمالی سرانجام رژیم جنوب را در آوریل ۱۹۷۵ برانداختند و ویتنام دو سال بعد تحت نظام کمونیستی متحد شد. اما با پایان جنگ، جنبش ضد جنگ آمریکا رکوردی از کنشهای بیخشونت در تاریخ این کشور و جهان به جای گذاشت.
به گزارش ایسنا، اعتراضهای دانشجویی و مردمی در آمریکا در اواخر دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی در مخالفت با جنگ ویتنام یک کنش بدون خشونت در مجبور کردن حکومت برای پایان دادن به یک نبرد نامحبوب و دور از خانه بود و در نتیجه آن آمریکا برای سی سال از دخالتهای نظامی در دیگر کشورهای جهان خود را دور نگه داشت؛ پدیدهای که به «سندرم جنگ ویتنام» مشهور شد.
نگرانی از بروز اعتراضهایی از این دست همواره یک تهدید مهم داخلی برای دولتهای آمریکا است. با حمله آمریکا به افغانستان و عراق با وجود اینکه سطح نیروهای این کشور در افغانستان و عراق بسیار پایینتر از سطحی که در ویتنام مشارکت داشت، بود، اما ترس از کنشهای بدون خشونت و اعتراضی از سوی مردم آمریکا و نخبگان دانشگاهی جدی بود. در عین حال که بسیاری از گروههای ضد جنگ، علیه جنگهای عراق و افغانستان هم فعال بودند.
آنچه در رابطه با جنگ ویتنام در آمریکا رخ داد را میتوان یک جنبش دانشجویی و ملی علیه جنگ و مشارکت کشورمان در آن بدانیم چرا که یک بسیج عمومی مستمر با خواسته و هدف روشن با یک سازماندهی مبتنی بر رهبری مشخص داشت. شاید اعتراضات در دانشگاههای آمریکا علیه حمایت مالی و نظامی آمریکا از اسرائیل در جنگ علیه مردم غزه در آینده به سمت جنبش شدن حرکت کند. هر چند اعتراضهای فعلی در هفت ماه گذشته در آمریکا و شهرهای مختلف آمریکا و اروپا که علیه اسرائیل و سیاستهایش و نیز حمایت آمریکا و متحدانش از آن بی سابقه بوده است و یک حرکت اعتراضی در دانشگاهها در این رابطه را شاهدیم اما هنوز نمیتوان آن را "جنبش" اطلاق کرد. در حال حاضر میتوان گفت که اعتراض دانشگاهیان و دانشجویان، اعتراض به سیاستهای دولت جو بایدن در حمایت بیچون و چرا از نتانیاهو بعد از هفت اکتبر است.
هر چند اعتراض دانشجویان آمریکا در ۲۰۲۴ علیه جنگ غزه، در مقایسه با جنبش دانشجویی و ضد جنگ علیه جنگ ویتنام هنوز در آغاز راه است اما تاثیر این رویداد تاریخی که در نوع خود علیه رژیم اسرائیل در ۷۵ سال گذشته بی سابقه است، میتواند به نتایج تاریخسازی در آینده دست یابد که نه لزوما به توقف جنگ و کشتار غیرنظامیان منجر شود بلکه رویکرد و سیاست آمریکا و دنیا را در قبال حمایت تمام و کمال از رژیم صهیونیستی تغییر دهد و به سمت واقعگرایی حرکت کند.
انتهای پیام