تحلیل "میدل ایست مانیتور" از شکست جنجال تبلیغاتی اسرائیل علیه ایران
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۴۶۸۸۹
به گزارش الف، پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی، به حادثه حمله به نفتکش اسرائیلیِ "مرسراستریت" در خلیج عمان و جوسازی های آمریکا، بریتانیا، و اسرائیل علیه ایران و متهم ساختن این کشور به دست داشتن در حادثه مذکور پرداخته و به طور خاص به این نکته اشاره کرده که وقوع این حادثه و مواضع خاص ایران در این رابطه، بیش از پیش قدرت بازدارندگی این کشور را در منطقه و در عرصه بین المللی تقویت خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نوشته این پایگاه خبری نمود این مساله را به طور خاص می توان در سخنرانیِ توام با خونسردی، پختگی و در عین حال قدرتمندِ ابراهیم رئیسی در مراسم تحلیفش مشاهده کرد».
میدل ایست مانیتور در این رابطه می نویسد:
«اخیرا انجام یک حمله مرموز به یک نفتکش اسرائیلی در خلیج عمان، بار دیگر سطح تنش ها در منطقه خاورمیانه را به نحو قابل توجهی افزایش داده است. در این راستا، تنشها نه فقط میان ایران و اسرائیل افزایش یافته اند بلکه قدرت های غربی نظیر آمریکا و بریتانیا نیز عمیقا در مساله درگیر شده اند. حادثه 29 جولای برای نفتکش اسرائیل، پنج روز بعد با وقوع یک حادثه جدید یعنی ربایشِ یک کشتی با پرچم پاناما توسط افراد مسلحِ ناشناس(در خلیج فارس) دنبال شد.
در هر دو مورد، قدرت های غربی و اسرائیل، انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه گرفتند و در عین حال، هیچ سند و مدرکی نیز برای ادعاهای خود ارائه نکرده اند. این حوادث در شرایط زمانی اتفاق افتادند که باید آن را بسیار حساس دانست. به طور خاص ایران به تازگی شاهد انتقال قدرت و تحلیفِ رئیس جمهور جدید این کشور "ابراهیم رئیسی" بوده است.
از این منظر، بایستی واکنش های چند روز اخیر اسرائیل، بریتانیا و آمریکا علیه ایران و آنچه آن ها دست داشتنِ تهران در حمله به نفتکش اسرائیلی "مرسر استریت" می خوانند(در این حادثه، یک تبعه بریتانیایی و یک تبعه رومانیایی کشته شدند) را نمودی از تلاش های آن ها برای محک زدن دولت جدید ایران ارزیابی کرد. در سطحی عمیق تر، اینطور به نظر می رسد که دو حادثه اخیر، با هدفِ مهار و مقابله با رویکردهای فعال و سیاست خارجی مطمئن(با اعتماد به نفس) و قدرتمند دولت جدید ایران و رئیس جمهور جدید این کشور یعنی ابراهیم رئیسی طراحی شده اند.
با این حال، ایران به جایِ واکنش به تحریکات اخیر اسرائیل، بریتانیا و آمریکا، به احتمال فراوان خونسردی خود را حفظ می کند و رویه های تازه و متفاوتی را در عرصه سیاست خارجی خود(که با آنچه در دولت "حسنروحانی" شاهد آن ها بودیم، فرق دارند)، در پیش خواهد گرفت.
یکی از شگفت انگیزترین ابعادِ حوادث اخیر در خیلج فارس و خلیج عمان، مواضع سرسختانه و شدیدی است که دولت انگلیس به بهانه کشته شدن یکی از اتباع خود(که اصالتا اهل فیجی بوده است) در حادثه حمله به نفتکش اسرائیلی، اتخاذ کرده است. در این رابطه، فرمانده ارشد نظامیان انگلیس ژنرال "نیک کارتر" موضع گیری شدیدی انجام داد و تاکید کرد که کشورش نباید به دلیل آنچه دخالت ایران در حادثه حمله به نفتکش اسرائیلی مرسر استریت خوانده، در انجام اقدام متقابل و تلافی جویانه علیه تهران تردید کند.
در این رابطه، رسانه های انگلیسی نیز به نحو یک صدا، در حمایت از دولت این کشور و مواضع آن علیه ایران ظاهر شده اند و سعی کرده اند تا جای ممکن ادعاها علیه ایران را تقویت کنند. رسانه های انگلیسی حتی به طرح داستان پردازی هایی با این محوریت که نیروهای ویژه انگلیسی در حال طراحی یک ماموریت برای کشتن یا دستگیری تیمی از ایران که در حمله به کشتی مرسر استریت نقش داشتند، پرداخته اند.
در شرایط کنونی، انگلستان، تحرکات دیپلماتیک علیه ایران را با تلاش جهت مطرح کردن حادثه حمله به نفتکش مرسر استریت در شورای امنیت سازمان ملل متحد، رهبری می کند. با این حال، در تحرکاتی جدید که حاکی از این هستند که دولت انگلستان از مواضع سختگیرانه اولیه خود علیه جمهوری اسلامی ایران عقب نشینی کرده، شاهد آن بودیم که "دومنیک راب" وزیر خارجه انگلستان در موضع گیری تاکید کرد که "دربِ دیپلماسی برای تعامل راجع به حوادث اخیر، کاملا باز است".
با این همه هیچ نشانه ای دال بر تنش زدایی، در مواضع اسرائیل دیده نمی شود کما اینکه "بنی گانتس" وزیر دفاع اسرائیل به تازگی در موضع گیری تاکید کرده که اسرائیل باید به ایران به صورت نظامی، واکنش شدیدی نشان دهد. با این همه، حتی در جبهه اسرائیل نیز اغلب افراد به این درک رسیده اند که ایرن بسیار بزرگتر از آن است که بتوان با اقدام مستقیم نظامی، به آن واکنش نشان داد و از تبعات آن فرار کرد. در این چهارچوب، شاهد بودیم که در بیانیه بنی گانتس نیز به طور خاص بر این مساله تاکید شده که اسرائیل سعی دارد تا علیه ایران اجماع سازی بین المللی انجام دهد. وی در این رابطه می گوید: "جهان باید با خطر ایران مقابله کند، منطقه باید با خطر ایران مقابله کند، اسرائیل نیز باید بخشی از این وضعیت، درنظر گرفته شود".
بعید است که جهان(جامعه بین المللی) در شرایطی که هیچگونه سند متقن و محکمی از دست داشتن ایران در حمله به نفتکش اسرائیلی "مرسر استریت" ارائه نشده، با هر گونه اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران همراهی کند. اگرچه که هنوز زود است در مورد حادثه مرموز اخیر با قاطعیت سخن گفت، با این حال، اینطور به نظر میرسد که در دو حادثه اخیر در خلیج های عمان و فارس، نیروهای تحریک کننده و ناشناسی دست دارند که هنوز در مورد آن ها اطلاعی در دست نیست.
حادثه دوم در خلیج فارس و ربایش چند کشتی در این منطقه، حتی عجیب تر نیز است. در مورد این حادثه، رسانهها و نیروی دریایی انگلیس و تشکیلات امنیتی این کشور، عمیقا فعال بودند و اطلاعات نادرنستی را در این رابطه منتشر می کردند. در مورد این حادثه حتی برخی منابع رسمی نظامی انگلیس تاکید داشتد که کشتی های ربوده شده به سمت ایران در حال حرکت هستند. با این حال، تنها ظرف چند ساعت، منابع خبری انگلیسی اعلام کردند که بحران مذکور به پایان رسیده و در این رابطه حتی کوچکترین توضیحی نیز ارائه نکردند.
اگر از یک چشم انداز کلی به حوادث اخیر بنگریم، باید اذعان کنیم که ایران در نبرد دیپلماتیک با اسرائیل، بریتانیا، و آمریکا، کاملا پیروز شده است. کشورهای مذکور تا این لحظه به هیچ عنوان نتوانسته اند علیه ایران دست به اجماع سازی بین المللی بزنند. آن ها در این رابطه حتی کوچکترین مدرکی نیز دال بر دست داشتن ایران ارائه نکرده اند و به وضوح، از درخواست های حداکثری و مواضع تمامیت خواهِ خود در برابر ایران نیز عقب نشینی کردهاند.
در نقطه مقابل، ایران از همان روز اول، موضعی روشن و قاطع در مورد مساله داشت و به اسرائیل و طرف های غربی هشدار داد که به هرگونه ماجراجویی آن ها، پاسخی محکم و سخت خواهد داد. در این راستا و برای تقویت پیام بازدارندگی ایران، "حسین سلامی" فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سواحل جنوبی ایران سفر کرد و تاکید نمود که ایران پاسخی دندان شکن، به هر متجاوز خارجی به اهداف و منافع خود خواهد داد.
اگر هدف اسرائیل، آمریکا و انگلستان این بود که یک جنگ تبلیغاتی و روانی را علیه ایران به راه اندازند و پیامی خاص را به رئیس جمهور جدید این کشور ابراهیم رئیسی بفرستند، باید گفت که این نیت و هدف آن ها تاکنون نتیجه معکوس داده و به ضرر آن ها تمام شده است. نمود این مساله را به طور خاص می توان در سخنرانی توام با خونسردی، پختگی و در عین حال قدرتمندیِ ابراهیم رئیسی در مراسم تحلیفش مشاهده کرد.
جدای از این ها، انتظار می رود همزمان با استقرار ابراهیم رئیسی در قدرت، مواضع دولت ایران و همچنین محور مقاومت، قدرتمندانه تر از قبل هم شود. بعید است که شاهد آن باشیم تهدیداتِ "نفتالی بنت" نخست وزیر اسرائیل و همچنین دیگر مقام های امنیتی تل آویو مبنی بر هم زدن ثبات و آرامش ایران حتی در تهران پایتخت این کشور، تاثیر چندانی بر تیم امنیتی و سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی داشته باشد.
در این راستا و به عنوان نشانه ای اولیه از آنچه ایران آن را "پایان عصرِ بزن و در رو" عنوان می کند، شاهد بودیم که حزب الله لبنان در پاسخ به تحرکات اخیر اسرائیل علیه تمامیت ارضی لبنان، اقدام به شلیک ده ها راکت به اراضی اشغالی کرد. انتظار می رود که در ماه های آینده نیز متعاقبا شاهد اوج گیری تنش ها در سطح منطقه خاورمیانه باشیم. با این حال باید توجه داشت که اسرائیل، بریتانیا، و آمریکا، تنها تعیین کنندگانِ اصلی معادله پیش رو نخواهند بود و بازیگران قدرتمند دیگری نیز در میدان حضور دارند».
*لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20210806-mysterious-tanker-incidents-reinforce-irans-deterrent-power/
منبع: الف
کلیدواژه: حمله به نفتکش اسرائیلی حادثه حمله به نفتکش ابراهیم رئیسی مرسر استریت بین المللی علیه ایران طور خاص دست داشتن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۴۶۸۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.