Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایدز بیماری است عفونی که از طریق روابط پر خطر ایجاد می شود. هنوز هیچ واکسنی در دنیا برای مقابله با بیماری ایدز ابداع نشده است. بیماری ایدز بیشتر در افرادی بروز پیدا می کند که معتاد هستند. البته زنان و مردان خیابانی که روابط نامشروع دارند نیز به ایدز مبتلا می شوند. برخی زنان و مردان قربانی هوسرانی های همسران خود شده و به ایدز مبتلا می شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر روز بر تعداد افرادی که با شماره تلفن همراهم تماس می گرفتند و تقاضای روابط غیراخلاقی داشتند، افزوده می شد. همه زندگی ام به هم ریخته بود و نمی دانستم این ماجرا از کجا سرچشمه می گیرد تا این که فهمیدم شماره تلفن من در یک کانال تلگرامی با عنوان «دختری خلافکار» ثبت شده است اما زمانی مات و مبهوت ماندم که ...

به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 20ساله ای است که برای شکایت از همسرش به کلانتری مهرگان مشهد مراجعه کرده بود.

این زن جوان که مدعی بود همسرش حیثیت و آبروی خانوادگی او را بر باد داده است، درباره این حادثه شرم آور و سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای بسیار مذهبی رشد کرده ام و در   18سالگی پای سفره عقد نشستم.

نامزدم فردی تحصیل کرده و خانواده دار بود اما چند ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان تازه متوجه شدم برخلاف ادعاهای همسرم در مراسم خواستگاری، او اعتقادات مذهبی ضعیفی دارد و به هیچ کدام از عقاید دینی پایبند نیست.

سرنوشت شوم زن مشهدی / ازدواج دوم با مرد ایدزی

تلاش های من نیز برای تغییر او فایده ای نداشت. به همین دلیل در حالی مجبور به جدایی از او شدم که هنوز چند ماه بیشتر از دوران نامزدی ما نمی گذشت.

بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم تحصیلاتم را در دانشکده هنر به پایان برسانم و وارد بازار کار شوم اما در همین روزها با مردی در همان دانشگاه آشنا شدم که بیشتر در مکان های مذهبی مشغول فعالیت بود.

وقتی «جمال» به من ابراز علاقه کرد، خیلی زود جذب او شدم چرا که اعتقادات مذهبی موجب طلاق من از همسر اولم شده بود و حالا با دیدن رفتارهای مذهبی جمال به او دل باختم.

با آن که هیچ کدام از خانواده ها راضی به این ازدواج نبودند اما من برای ازدواج با او لحظه شماری می‌کردم تا این که بالاخره چند ماه بعد، این ازدواج صورت گرفت و ما زندگی مشترکمان را آغاز کردیم ولی یک سال بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم برای ارتقای جایگاه شغلی خودش تلاش می کند تا برای همکارانش پاپوش درست کند تا آن ها از مقام شان برکنار شوند.

چند بار این موضوع را به جمال گوشزد کردم و از او خواستم دست از این رفتارش بردارد ولی خانواده اش نه تنها از من تعهد گرفتند که در امور مربوط به همسرم دخالت نکنم بلکه 20روز مرا زندانی کردند و کتکم زدند.

با وجود این من باز هم به زندگی مشترک ادامه دادم. اما در همین روزها لکه های قرمز رنگی همه بدن همسرم را پوشاند. وقتی نزد پزشک رفتیم تازه فهمیدم همسرم به دلیل ارتباط های غیرمتعارف با زنان غریبه به این بیماری دچار شده است. این بود که قهر کردم و به خانه پدرم رفتم.

دیگر با همسرم صحبت نمی کردم تا این که حادثه وحشتناکی رخ داد. افراد مختلفی با شماره تلفن همراهم تماس می گرفتند و تقاضای ارتباط غیراخلاقی داشتند. وقتی از طریق پلیس فتا موضوع را پیگیری کردم متوجه شدم با شماره تلفن همراهم یک کانال تلگرامی با عنوان «دختر خلافکار» ایجاد شده است.

بررسی های بیشتر نشان داد که جمال برای انتقام از من دست به این کار کثیف زده است و حالا پدر و مادرش مرا دختر مطلقه خیابانی می دانند که پسرشان را گمراه کرده ام.

بعد از این ماجرا بود که از خانواده همسرم شکایت کردم و تازه فهمیدم نباید به موضوع ازدواج تک بعدی نگاه کنم و حتما به نظر خانواده و بزرگ ترها احترام بگذارم و از سوی دیگر به معیارهای مهم دیگری برای ازدواج توجه کنم ...

شایان ذکر است، پرونده شکایت این زن جوان با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد دهقان (رئیس کلانتری مهرگان مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: رکنا

کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا ایدز ایدز ایدز اخبار حوادث ایدز ویروس ایدز بیماری ایدز ایدز چیست سهام عدالت قیمت خودرو کرونا همسر عکس مریم مومن عکس های مریم مومن قیمت فشن خداداد عزیزی ورزشکار شماره تلفن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۵۴۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • اختلافات مالی در یک خانواده مشهدی منجر به قتل شد
  • نیروی جوان جامعه عامل پیشرفت های آتی خواهند بود/ شرایط وام فرزندآوری تسهیل شود
  • افشای راز زن دوم مرد میانسال بعد از مرگش
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • سیاست‌های مشوق جمعیتی دولت در فرهنگ جوانی جمعیت اثرگذار است
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • عروس و داماد درچه‌ای راهی خانه بخت شدند
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»