ما باید برای خودمان ناراحت باشیم که گنجینه ارزشمندی مانند ارشا اقدسی را از دست دادیم/ارشا اقدسی پرچم دار حرفه خودش بود
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۵۶۴۸۳
امید معلم منتقد سینما یادداشتی برای مرحوم ارشا اقدسی بدلکار سینما نوشت که در ذیل از نظر می گذرانید.
به گزارش برنا؛ همه ما انسانها میدانیم و آگاه هستیم که پایان این دنیای فانی تنها با مرگ امکانپذیر است. اما گاهی بعضی از آدمها پا به جهان میگذارند تا کارهای بزرگی را انجام بدهند و پس از پایان ماموریتشان، رفتن آنها به هر شکل و به هر شیوهای برای ما سخت و جانکاه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارشا اقدسی در زمره چنین افرادی بود. او از جمله کسانی بود که شاید تا آخر عمر از نبودش حسرتی تمام وجودمان را در بر گیرد: به شیوه زندگی او، به نگاهش به جهان هستی و به کارهایی که در ذهن داشت و در مدت کوتاهی که خداوند متعال به وی عمر داد به سرانجام رساند نگاه کنید.
شاید خیلی از آدمها به این کره خاکی بیایند و بروند و هیچ اتفاقی در کره زمین نیافتد.اما آدم هایی چون ارشا اقدسی نگاهی درخشان دارند. همواره با خودشان یک ماموریت زیبا را حمل می کنند و تا زمانی که این ماموریت برای شان به سرانجام نرسیده باشد، جهان را ترک نخواهند کرد.
قطعا مرگ ارشا اقدسی برای همه دوستانش بسیار سخت و دشوار است، اما ارشا اقدسی کسی بود که آرزوهایی برای خود ساخت و به همه این آرزوهایش رسید و با کوله باری از اتفاقات خوب این سرزمین را به مقصد ابدی ترک کرد.
ما باید قدردان ارشا اقدسی ها در زمان حیات شان باشیم. ما باید ستایش گر آنها باشیم در زمانی که حال شان خوب است.
اگر حواس مان به این گنجینه ها نباشد ممکن است روزی همانند امروز حسرت دوباره دیدنشان به دلمان بماند. و هفته ها و ماه های ما را تبدیل به کابوس کند.
من بسیار خرسندم که در زمان حیات ارشا اقدسی ، اتفاقی که او دلش می خواست همیشه اتفاق بیافتد و همانا دیده شدن رشته بدلکاری در جشن ها و جشنواره های سینمایی بود، توانستم بخش بزرگی از آن را در جشن حافظ میسر کنم.خدا را شاکرم چون همیشه ارشا مهم ترین دغدغه اصلی خود را به رسمیت شناختن رشته بدلکاری در جشن ها و جشنواره های ایران بیان می کرد. من خوشحالم که در جشن حافظ توانستیم این اتفاق را به رسمیت بشناسیم.
من برای ارشا اقدسی ناراحت نیستم، ما باید برای خودمان ناراحت باشیم که گنجینه ارزشمندی مانند ارشا اقدسی را از دست دادیم.
ما مردم، و دولتمردان مان باید بدانند وقتی که درختی تنومندی در این خاک رشد می کند و می بالد و میوه های درخشانی می دهد ، زمانی که این درخت آسیب ببیند و از ریشه خارج شود، جایگزین درخت پربار کار سختی است.
باید یاد بگیریم در زمان حیات آنها به خواسته های شان توجه کنیم، به آنها حسادت نکنیم و سعی کنیم برای سرزمین مان انها را حفظ نماییم. زیرا هر باری که یکی از آنها را در این سرزمین از دست بدهیم شاید یک قرن یا قرن ها طول بکشد جایگزینی برای شان پیدا شود و
ارشا قدسی از نظر من فردی است که پرچم دار حوزه خودش بود. کم پیش می آید انسانی مانند ارشا اقدسی پا به این کره خاکی بگذارد که پرچم دار حرفه خود باشد
و سعی کند حرفه خود را ارتقا بدهند به جای آنکه دنبال ارتقای شخص خودش باشد.
در پایان به کسانی که می دانند ارشا اقدسی چه گوهر گرانبهایی در رشته خودش بود و به خانواده اش تسلیت می گویم و امیدوارم بتوانیم آدم های ارزشمند این سرزمین را قبل از مرگ شان خوشحال کنیم.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: مرگ جهان ذهن زمین ایران خاک خانواده تلویزیون سینما منتقد بدلکار امید معلم ارشا اقدسی ارشا اقدسی آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۵۶۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه ای عظیم که هنوز پیدا نشده است
اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمینهای پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که بهعنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، میتواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟اگر از خود میپرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال میتواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.
به گزارش گجت نیوز، تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج میتواند یکی از مهمترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سالها جمعآوری شده بود و اگرچه اسکندر بخشهایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل میکرده است.
داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب میشود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سیسی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.
داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز میشود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این میتواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.
با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان تواناییهای خود را اثبات کرد؛ بهنحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.
بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزادهاش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.
در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.
از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.
ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت بهدست آورد.
دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در اینباره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمتها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.
با وجود این، همه اینها تنها بخشی از ثروت بیکران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینههای مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.
گفته میشود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقرهها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.
بهگفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمعآوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.
لازم به ذکر است، تمام تلاشها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بینتیجه بوده و هیچکس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.
کانال عصر ایران در تلگرام