پیشروی ساعتی طالبان در افغانستان
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۷۵۲۴۲
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد؛ «کریستینا گولدباوم»، «نجم رحیم»، «شریف حسن» و «توماس گیبون نف» در گزارش ۸ آگوست برای نیویورکتایمز نوشتند، سقوط سریع شهرها در روز یکشنبه – از جمله قندوز، سرپل و تالقان که همگی در مناطق شمالی (شمال غرب و شمال شرق) قرار دارند- درست چند هفته قبل از خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاکنون «زرنج» مرکز استان [ولایت] «نیمروز»، «شبرغان» در استان «جوزجان»، ولایت «قندوز» در شمال شرق و «تالقان» (مرکز ولایت «تخار» در شمال غربی افغانستان) و ولایت «سرپل» در شمال افغانستان به دست طالبان سقوط کردهاند. این وضعیت یک چالش اساسی برای دولت بایدن است که در هفتههای اخیر و با وجود پیشرویهای طالبان بر خروج نیروهای آمریکایی اصرار داشته است.
طالبان طی چند روز اخیر تمرکز خود را از مناطق روستایی به شهرها معطوف کرده است. آنها تاکنون توانستهاند در حوالی شهرهایی مانند قندهار، لشکرگاه در جنوب و هرات در غرب دستاندازی کنند. (دنیایاقتصاد طی روزها و هفتههای اخیر گزارشهایی را به افغانستان اختصاص داده است از جمله: «سقوط چهار مرکز استان افغانستان» در تاریخ دوشنبه ۱۸مردادماه، «نقطه عطف در پیشروی طالبان» یکشنبه ۱۷مردادماه، «آدم کشی طالبان در روز روشن» چهارشنبه ۱۳مردادماه، «نبرد خیابانی با طالبان» سهشنبه ۱۲ مردادماه و الخ) .
گزارشگران نیویورکتایمز در بخش دیگری از گزارش خود نوشتند، رویکرد تهاجمی طالبان موجب خستگی و فرسودگی نیروهای دولتی افغانستان شده و بار سنگینی بر دوش شبهنظامیان محلی گذاشته است که دولت کابل آنها را به مثابه مکمل نیروهای دولتی میدید.قندوز (مرکز استانی به همین نام) یک «غنیمت» مهم نظامی و سیاسی تلقی میشود. قندوز با ۳۷۴هزار نفر جمعیت یک شهر تجاری مهم نزدیک مرز با تاجیکستان و قطبی برای تجارت و حملونقل جادهای تلقی میشود.
سیدجواد حسینی، معاون پلیس شهر قندوز میگوید: «تمام نیروهای امنیتی به فرودگاه گریختند و وضعیت بحرانی است.» به نوشته «گولدباوم- رحیم- حسن- گیبون نف» به نقل از مقامهای امنیتی، درگیری میان نیروهای طالبان و نیروهای دولتی در شهرهای کوچک دیگر یعنی مناطقی که مراکز ارتش و پلیس محلی و فرودگاه قرار دارد، بهشدت در جریان است.
حسینی میگوید: «ما خیلی خسته هستیم و نیروهای امنیتی هم همینطور. در عین حال، ما هیچ کمک نظامی از دولت دریافت نمیکنیم و هواپیماهای ارتش هم برای هدف قرار دادن مواضع طالبان به پرواز درنمیآیند.» مقامهای امنیتی میگویند، نیروهای دولتی که در اوایل روز یکشنبه عقبنشینی کرده بودند، دست به ضدحمله علیه طالبان زدند تا آنها را عقب بنشانند؛ اما شواهد نشان میدهد که پرچم طالبان در بسیاری از نقاط شهر قندوز به اهتزاز در آمده است. طالبان در سال ۲۰۱۵ برای مدت کوتاهی قندوز را به تسخیر درآورد و بار دیگر در سال ۲۰۱۶ چنین کرد. درنهایت در آگوست ۲۰۲۱ برای نخستینبار پس از اعلام خروج آمریکا بر این شهر کنترل یافت. در هر دو بار قبلی، نیروهای طالبان با کمک نیروهای آمریکایی آنها را عقب راندند.
قندوز البته همان جایی است که کشتی جنگی آمریکایی به اشتباه بیمارستان «پزشکان بدون مرز» را در سال ۲۰۱۵ هدف قرار داد و ۴۲ نفر را کشت. «نجم رحیم» و «توماس گیبون نف» در گزارش دیگری در تاریخ ۸ اوت در نیویورکتایمز نوشتند در میان شهرهای سقوط کرده یا در آستانه سقوط در افغانستان، ولایت سرپل (که دارای پایتختی به همین نام است) توجه چندانی در رسانهها و جامعه بینالملل به دست نیاورده است. به نوشته این گزارشگران، دلیل این بیتوجهی به سرپل این است که این ولایت در یک منطقه دورافتاده قرار دارد که نه دولت افغانستان و نه جامعه بینالمللی از سال ۲۰۰۱ به این سو توجه چندانی به آن معطوف نداشتهاند.
اما روز یکشنبه پس از نزدیک به یک ماه نبرد، این شهر به دست طالبان سقوط کرد؛ شهری که مورد بیمهری دولت کابل و جامعه بینالمللی بود. تسخیر این شهر به دست طالبان نه تنها بر دامنه قدرت و تحریک طالبان میافزاید، بلکه احتمال تشدید خشونتها هم وجود دارد. از نظر نظامی، سرپل اهمیت استراتژیک اندکی دارد؛ اما در عوض، دسترسی قابل توجهی به منابع دستنخورده زیرزمینی از جمله منابع نفتی میدهد که طالبان به تازگی در آن در حال تلاش برای استخراج نفت است. به نوشته «رحیم- گیبون نف»، تا پایان ماه ژوئن، طالبان ۴ ولسوالی [شهرستان] در سرپل را بهعنوان بخشی از عملیات تهاجمی خود در شمال تسخیر کرده بود. با استقرار نیروهای طالبان در سرپل، این گروه حملات خود به مزار شریف را آغاز کرده است؛ مزار شریف قطب اقتصادی و پایتخت استان بلخ است. طالبان از دو جهت حمله به مزار شریف را آغاز کرده است: از سرپل و جوزجان در غرب و قندوز در شرق. سرپل حدود ۶۲۱هزار نفر جمعیت دارد و دارای اقوام متکثری است که ازبکها اکثریت را تشکیل میدهند.
الجزیره نیز در گزارش ۸ آگوست درباره پیشرویهای طالبان نوشت، این گروه از روز جمعه ۱۵ مردادماه به این سو پنج مرکز استانی را تسخیر کرده و فشار سنگینی بر نیروهای دولتی وارد کرده است. قندوز، سرپل و تالقان روز یکشنبه ظرف چند ساعت به دست طالبان افتاد. ساکنان و روزنامهنگاران شهر قندوز میگویند نیروهای طالبان در پایتخت هستند و مراکز پلیس و استانداری را تسخیر کردهاند. مقامهای بهداشتی–درمانی در قندوز میگویند اجساد زیادی از جمله اجساد زنان و کودکان در سطح خیابانهای قندوز رها شده است. یک پزشک در بیمارستان قندوز به الجزیره میگوید: «نمیدانیم در خیابانها چه میگذرد؛ زیرا تمام تلاشهای ما معطوف به زخمیهایی است که ثانیه به ثانیه وارد بیمارستان میشوند.» «محمد نور رحمانی» عضو شورای استانی سرپل، به رویترز گفت که طالبان ساختمانهای دولتی را در شمال پایتخت گرفته و مقامها را از شهرهای مهم به نزدیک پایگاههای نظامی انتقال داده است. «پروینه عظیمی» کنشگر حقوق بشر در سرپل، به AFP میگوید که مقامهای دولتی و نیروهای باقی مانده به پادگانی نظامی در ۳ کیلومتری شهر عقبنشینی کردهاند. الجزیره به نقل از یک مقام امنیتی بدون ذکر نام نوشت: «ما از شهر سرپل عقبنشینی کردیم و دولت هم هیچ کمکی برای ما نفرستاد. شهر کاملا در اختیار طالبان است.»
«هلن کوپر»، «کتی راجرز» و «توماس گیبون نف» هم در گزارش ۹ اوت برای نیویورکتایمز نوشتند، با وجود پیروزیهای پیاپی طالبان، دولت آمریکا تصمیم خود مبنی بر خروج از افغانستان را تغییر نداده است. این گزارشگران نوشتند که خشونتهای فعلی در افغانستان نشان میدهد که اوضاع برای بایدن چقدر دشوار شده است. او از یکسو باید نیروهای آمریکایی را پس از ۲۰ سال خارج سازد و از سوی دیگر میگوید: افغانستان را به حال خود رها نمیکند. بایدن ماه گذشته در سخنرانیای اعلام کرد که ایالات متحده آنچه را که باید برای ارتش و پلیس افغانستان برای تضمین امنیت آینده مردم انجام دهد، انجام داده است.
به نوشته «کوپر- راجرز- گیبون نف»، استراتژی «غرق شدن» یا «شنای» دولت آمریکا هیچ نتیجه امیدوارکنندهای را نشان نداده است. این در حالی است که طالبان به سرعت در حال تسخیر شهرها و به دنبال آن کشتن مردم و آتش زدن خانهها و مغازههاست. «لئون پانه تا» وزیر دفاع دوران اوباما گفت که درعجب است که چرا شاهد حمایت هوایی از سوی آمریکا نیست؛ اما افزود که با حمایت هوایی آمریکا هم بعید است تغییر چندانی روی زمین رخ دهد. او میگوید: «بهترین چشمانداز این است که یک تنفس کوتاه از سوی طالبان و نیروهای دولتی به وجود آید.»
پربیننده ترین لغو محدود تحریم ها گزینه جدید بایدن برای احیای برجام / مقامات آمریکایی در حال بازبینی گزینه ها طالبان در مرز ایران؛ رویکرد دولت سیزدهم چیست؟ برترین تصاویر خبری ۲۴ ساعت گذشته پنجمین مرکز استان افغانستان نیز به دست طالبان افتاد ایران عامل حمله به کشتی مرسر استریت بودمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: طالبان نیروهای آمریکایی نیروهای طالبان نیویورک تایمز نیروهای دولتی دست طالبان مرکز استان روز یکشنبه مقام ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۷۵۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان در سیلاب هم آب را به ایران بست | چانهزنی بر سر آب به کجا رسید؟
یکی از بزرگترین مشکلات استان سیستان و بلوچستان، خلف وعده مقامات کشور همسایه یعنی افغانستان در رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. البته قسمتهایی از این استان بهطور میانگین هر سه سال یکبار بیش از ۳ تا ۵ میلیارد مترمکعب بارش باران را تجربه میکند و حتی سیل نیز خسارتهای قابل توجهی به این نقطه از کشور وارد کرده است.
به گزارش فرهیختگان، اما به دلیل مدیریت نهچندان مناسب، این حجم از آب وارد دریا شده و فرصت استفاده از آن از بین میرود. همین بارشها در صورت مدیریت صحیح میتواند استان را از بحران اولیه آبی نجات دهد، اما ضعیف بودن راهبردهای مدیریتی باعث شده تا سیستانیها بهره چندانی از این نزولات آسمانی نداشته باشند.
از سوی دیگر مسائل امنیتی که پس از ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ در سیستانوبلوچستان شکل گرفت و حملات تروریستی که در راسک و چابهار صورت گرفت، نگاه توسعهای استان را به امنیتی تغییر داده و اولویتها را جابهجا کرده است.
نیم قرن چانهزنی بر سر آببه دنبال کشمکشهای تاریخی بر سر ذخایر آبی در منطقه، معاهده حقابه میان افغانستان و ایران بر سر رود هیرمند که از کوههای هندوکش سرچشمه میگیرد در اسفندماه سال ۱۳۵۱ به امضای نخستوزیران دو کشور رسید و سه ماه بعد در خردادماه ۱۳۵۲ مجالس قانونگذاری دو کشور این معاهده را تصویب کردند. تصویب این معاهده شرایط حقوقی استفاده از هیرمند را برای ایران و افغانستان مشخص کرد. براساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ مترمکعب در ثانیه آن هم در سالهای معمولی و نرمال آبی است.
این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص میشود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوضه آبی هیرمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب میباشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب میرسد. با این حال از زمان به امضا رسیدن این معاهده تاکنون، دولت افغانستان آنچنان که باید به مفاد آن عمل نکرده است. چنانچه در سالهای اخیر با وجود دیدارها و گفتگوهای متعدد میان مقامات دو کشور بر سر احقاق حقوق ایران و رهاسازی آب هیرمند به سوی دریاچه هامون، در سال آبی جدید، ۱۱ درصد از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی به سمت ایران روانه شده است.
ماجراجویی اردوغان در چهارراه آسیاکارشناسان معقتدند مساله آب در سیستان به دلیل قرارگیری در شرایط خاص و بحرانی، تبدیل به یک ابزار سیاسی و انتفاعی شده است. چنانچه بسیاری از سدهایی که در افغانستان ساخته میشود به صورت سفارشی هستند. در این میان، کشورهایی مثل هندوستان و ترکیه به دلایل سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی در سدسازیهای افغانستان روی کانال هیرمند و سدهای دربندیخان و هریرود نقش بسزایی دارند.
درواقع افغانستان با این سرمایهگذاریهای خارجی موفق به اجرای برنامههای آبی خود شد و ایران یکی از کشورهایی است که از این پروژهها متضرر میشود. امنیتیسازی موضوع آب در کابینه کابل، مردم این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. مردم افغانستان و حتی دانشجویان افغانستانی که در خارج از این کشور زندگی میکنند نیز نسبت به کوچکترین کنش آبی در منطقه، واکنش نشان میدهند. این درحالی است که کشور ما از چنین نیروهای فعالی کمنصیب است و متاسفانه نسبت به دغدغهها و طرحهای همان تعداد محدود هم بیتوجهی میشود. برای درمان مشکل آب، طی دهههای اخیر سرمایههای زیادی به بهانه اجرای طرحهای توسعهای روانه جنوب شرق کشور شده، اما این طرحهای پرهزینه تقریبا هیچ آوردهای برای مردم این منطقه نداشته است.
مقامات: امیدواریم ادامه داشته باشددر روزهای اخیر تصاویر منتشر شده حاکی از رهاسازی آب هیرمند به سمت هامون است. این اتفاق درحالی رخ داده که در سال جاری افغانستان شاهد بارشهای قابل توجهی بوده و برخی از کارشناسان بر این باورند که این رهاسازی آب تحت اختیار مقامات افغانستان نبوده و به عبارتی آنها چارهای جز روانه کردن آبهای سرریز شده به سمت ایران نداشتهاند. با این حال مقامات دو کشور واکنشهای مثبتی نسبت به این موضوع نشان دادهاند.
ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان، در دیدار با حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در افغانستان اعلام کرد که آب رودخانه هیرمند پس از پایان خشکسالی چندساله، به استان سیستانوبلوچستان رسیده است. کاظمی قمی نیز در دیدار با امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان ضمن تشکر از تعهد و اقدامات کابل به تامین حقابه ایران، ابراز امیدواری کرده که این روند رهاسازی آب از سدها تداوم داشته باشد و حقابه ایران از رود هیرمند تامین شود.
علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست هم با ابراز امیدواری از ادامهدار بودن روند رهاسازی آب، از رایزنیها و نشستهای متعدد میان مقامات دو کشور خبرداد و اعلام کرد که مسئولان حاکم بر افغانستان رویکرد مناسبی نسبت به مساله حقابه داشتند.
درویش: طالبان اراده مثبتی نداردمحمد درویش فعال محیطزیست با تاکید بر اینکه هیرمند رودخانهای است که آوردهاش بیش از ۵ میلیارد مترمکعب در سال است، گفت: «حقابه ایران از مجموع آورد سالانه رودخانه هیرمند ۱۴ درصد است؛ بنابراین کشورما از این حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم دارد. در حال حاضر گفته میشود که از ۸۲۰ میلیون متر مکعب ۷ درصد و در خوشبینانهترین حالت ۱۱ درصد وارد کشور شده، یعنی چیزی حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون مترمکعب. پس هنوز بخش قابل توجهی از آن حقابه وارد ایران نشده است.
دلیلش هم این است که دولت طالبان به کمک سد «کمال خان» توانسته مسیر رودخانه هیرمند را تغییر دهد و سرریز آبی که از سد «کجکی» و سد کمال خان خارج میشود به جای اینکه مسیر طبیعی خود را طی کرده و وارد ایران شود، به سمت تالاب «گود زره» در مرز بین افغانستان و پاکستان میرود. گزارشهایی که دریافت شده حاکی از آن است که بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به سمت گود زره رفته است، یعنی بیش از حقابه ایران که ۸۲۰ میلیون متر مکعب است. متاسفانه ایران هم نتوانسته که حقابه را از طالبان بگیرد و این آبی که اخیرا آمده بیشتر از رودخانه «فراهرود» آمده.
فراهرود یکی دیگر از رودخانههایی است که از افغانستان جاری میشود و به ایران و تالاب «هامون صابوری» که در مرز ایران و افغانستان و یکی از تالابهای تشکیلدهنده دریاچه هامون است، میرسد. بارندگی در آن ناحیه خیلی زیاد بوده و افغانستان هم هنوز آنجا سد ندارد، بنابراین آب از کنترلش خارج شده و وارد ایران شده است. پس هیچ اراده مثبتی در دولت طالبان برای این مقدار آبی که وارد ایران شده نبوده و آنها اگر میتوانستند این آب را هم نمیدادند.
در حال حاضر هم یک پروژه برای ساخت سد روی فراهرود دارند و به محض تکمیل شدن ساخت این سد، یک قطره آب هم از افغانستان وارد خاک ایران نخواهد شد. گود زره محصول طبیعی رودخانه هیرمند است. یعنی هیرمند در طول سالیان سال با طی کردن مسیرش وارد هامون میشده و سرریز آن به سمت گود زره جریان پیدا میکرده. گود زره هم یک تالاب مثل بقیه تالابها است. وقتی آب داشته باشد، پوشش هم ایجاد میکند و پرندگان برمیگردند.
اگر گود زره شورهزار است، پس هامون هم شورهزار حساب میشود. بالاخره اگر آب نداشته باشد تبدیل به شورهزار میشود. اتفاقا دیالوگی که ایران باید با طالبان برقرار کند این است که ما مخالف گود زره نیستیم و میخواهیم مسیر طبیعی رودخانه طی شود. یعنی آب وارد هامون شود، در هامون سرریز کند و وارد گود زره شود. اگر آن مسیر طبیعی اتفاق میافتاد، هم ایران از آن نفع میبرد و هم افغانستان. حتی پاکستان هم میتوانست از آن منتفع شود و کل منطقه سرسبز و خرم میشد و چشمههای گرد و خاک هم مهار میشد.
اما افغانها میانبر زدهاند و اجازه نمیدهند که آب وارد ایران شود و میخواهند آن را مستقیم وارد گود زره کنند. این اتفاق میتواند در کوتاهمدت میزان ورودی آب به گود زره را بهبود ببخشد، اما چشمه بزرگ گرد و خاک در ایران به وجود میآید و با توجه به اینکه باد غالب از غرب به شرق است، بخشهای غربی افغانستان و منطقه هرات متاثر خواهند شد و آنها هم آسیبش را خواهند دید.»
رهاسازی آب به نفع افغانستان استمتاسفانه مذاکرهکنندگان ایرانی بلد نیستند که یک مذاکره برد-برد با دولت افغانستان و طالبان انجام دهند که ورود آب به ایران درنهایت به نفع هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان خواهد بود. این اتفاق میتواند به شکل گرفتن حسن همجواری بهتر کمک کند. ما باید به سمتی برویم که بتوانیم با یکدیگر وارد تعامل شویم و نیازهای خود را به شکلی مطرح کنیم که حل آنها منجر به ضرر برای کشور دیگر نباشد؛ بلکه یک منفعت مشترک ایجاد کند. چنانچه از سمت خراسان جنوبی رودخانههایی هستند که وارد افغانستان میشود و ایران هم جلوی آنها را نگرفته.
اما چه دلیلی دارد که افغانستان جلوی این آبها را بگیرد؟ ما باید رفاقت خود را به همدیگر اثبات کنیم و تلاش کنیم که بگوییم هر چقدر حال این کشورها بهتر باشد و وضعیت رفاهیشان بهبود پیدا کند، به نفع همدیگر است و میتوانند به یکدیگر کمک کنند که درنهایت تجارت قویتری شکل بگیرد. افغانستان باید بداند که بزرگترین شریک تجاری آن در منطقه ایران است و بنابراین بهتر است که هوای ایرانیها را داشته باشد تا آنها هم هوای افغانستانیها را داشته باشند. تروریسم در منطقه کنترل شود و امنیت برقرار شود. به این ترتیب یک معامله برد-برد تعریف میشود.
میتوانیم حتی بیشتر حقابه بگیریمدرویش معتقد است که افغانستان بهشدت به انرژی نیاز دارد. وی در این باره گفت: «در آن منطقه بادهای ۱۲۰ روزه وجود دارد که الان به بادهای ۱۶۰ روزه تبدیل شده. خوشبختانه اخیرا چندین توربین بادی در آنجا جانمایی کردهاند و ما میتوانیم از انرژی بادی آنجا برق تولید کنیم و البته باید تعداد این توربینها زیاد شود. سپس برق را به کشورهای همسایه صادر کنیم و در ازای آن حتی حقابه بیشتری از آن ۸۲۰ میلیون مترمکعب بگیریم. افغانستان هم میتواند به مردم خودش توضیح دهد که اگر ما داریم به ایرانیها آب میدهیم، در عوض از آنها برق میگیریم و این یک معادله برد-برد است.
به این ترتیب اگر پوشش طبیعی هامون برگردد و چشمههای تولید گرد و خاک مهار شود کیفیت دریافت انرژی هم بهتر میشود و حتی میتوان در آنجا پنلهای خورشیدی احداث کرد و تولید برق را افزایش داد. مشکل و خطایی که در ایران اتفاق افتاده این است که میخواستند از حقابه برای تامین آب نهفقط در زابل بلکه در کرمان و زاهدان استفاده کنند و طرف افغانستانی هم متوجه شد که این آب هرگز به گودزره نمیرسد و ایرانیها میخواهند برای توسعه شهرهای خودشان از آن استفاده کنند؛ بنابراین حقابهای به تالاب بینالمللی هامون نرسید و چشمههای تولید گرد و خاک افزایش یافت.
باید توجه داشته باشیم که بخش قابل توجهی از متخصصان آب افغانستان در دانشگاههای ایران و در همین دانشگاه تهران تحصیل کردهاند و ما خودمان این فهم بومشناختی را به آنها منتقل کردیم. اگر تا الان هم اجازه دادند آبی وارد ایران شود به دلیل این است که آنها وزارت نیرویی مثل وزارت نیروی ما نداشتند که اگر داشتند ۳۰ سال پیش همان بلایی که ما بر سر زایندهرود آوردیم و گاوخونی را از بین بردیم؛ بلایی که با زدن سدها روی «کر» و «سیوند» بر سر «بختگان» آوردیم؛ همان بلایی که با زدن سد روی کرخه و کارون بر سر «هورالعظیم» و «چادگان» آوردیم؛ افغانستانیها همین بلاها را بر سر هیرمند و هریرود میآوردند و اجازه نمیدادند که یک قطره آب به سمت ایران بیاید. ما متوجه نیستیم که باید یک معامله برد - برد تعریف کنیم تا ضمن احترام به قوانین طبیعت، همگی از آن سود ببریم.»
حداقل آب شرب این استان را تصفیه کنیددرویش با اشاره به اینکه بیش از ۹۵ درصد بارندگی که امسال در استان سیستانوبلوچستان اتفاق افتاد، در قسمت بلوچستان بود، گفت: «در این استان شیب زمین به نحوی است که امکانی برای هدایت آب به سمت بالا فراهم نمیکند. سیستان منطقه بسیار کمبارشی است و میانگین بارندگیهایش زیر ۵۰ میلیمتر است و همیشه مدیون ورودی آب هیرمند بوده که از سمت افغانستان و ارتفاعات هندوکش میآمده. ما باید سعی کنیم با بجا آوردن حسنهمجواری کاری کنیم که این حقابه به ایران برسد و در عین حال کار دیگری که باید بکنیم این است که سیستم تصفیهخانه فاضلاب را در زابل راه بیندازیم. شما اگر وارد زابل شوید با پدیده عجیبی روبهرو میشوید و آن بوی تعفنی است که در شهر هست. این به دلیل این است که آب شربی که مردم استفاده میکنند تصفیه نمیشود و به صورت کنترل نشده در معابر عمومی جاری میشود و به این ترتیب بوی بد آن امکان زیست باکیفیت را سلب کرده است. چرا ما آنجا یک تصفیهخانه نزنیم و با بازچرخانی این آب ارزشمند، دوباره از آن استفاده نکنیم؟ دستکم برای کشاورزی میشود از آن استفاده کرد. این کارهای مهمی است که ایرانیها باید در آن منطقه انجام دهند.»