Web Analytics Made Easy - Statcounter

رییس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان کردستان از خودکشی مردی که در جریان یک اختلاف خانوادگی، ۵ نفر از اعضاء خانواده همسر خود و یک نفر دیگر را به قتل رسانده بود، خبر داد.

به گزارش برنا؛ این قتل عام در یکی از روستا‌های سنندج به نام خلیفه ترخان رخ داده بود. در این قتل عام پنج نفر به ضرب گلوله به قتل رسیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قاتل اعضای خانواده همسر خود را ه همراه یکی از دوستان خود را قتل عام کرد. قاتل بعد از قتل عام دست به خودکشی زد.

همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد. وقتی رضا با عصبانیت از ماشینش پیاده شد، مقابل باغ دوستش در روستای خلفه ترخان سنندج رفت. سرایدار باغ و دو نفر از همسایه شاهد بگو مگوی او و شورش بودند و صدای درگیری آن‌ها را می‌شنیدند، اما فکرش را نمی‌کردند دقایقی بعد شش نفر جلوی چشمشان غرق در خون شوند.

یکی از مقتولان این فاجعه شورش ولیدی بود که حادثه در ویلای او اتفاق افتاد.

خواهر شورش ولیدی که این روز‌ها عزادار از دست دادن تنها برادر خود است، جزئیات این حادثه را اینطور شرح داد: «روز حادثه خانواده حبیب الله مندمی مهمان باغ برادرم بودند. آن‌ها می‌دانستند که برادرم در باغ تنهاست و با او تماس گرفته و گفته بودند که می‌خواهند به باغ بیایند. از طرفی برادرم با رضا، که عامل این جنایت و داماد خانواده مندمی بود دوست خیلی صمیمی بود. دختر حبیب الله مندمی که شیلان نام داشت از شش ماه قبل از خانه شوهرش رضا قهر کرده بود و پایش را در یک کفش کرده بود و می‌گفت طلاق می‌خواهم. وقتی رضا فهمیده بود که همسرش و خانواده او به باغ برادرم آمده اند، مقابل ویلا آمده بود و به برادرم گفته بود چرا همسرم و خانواده اش را به باغ راه دادی؟ برادرم گفته بود آن‌ها خودشان تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند به من سر بزنند و من نمی‌توانستم به مهمان دست رد بزنم. آن موقع پسرعمو‌های پدرم که همسایه باغ او بودند و سرایدار باغ شاهد ماجرا بودند و بعدا این اتفاقات را آن‌ها برای ما تعریف کردند.»

خواهر مقتول در ادامه گفت: «رضا به برادرم گفته بود که می‌خواهم شیلان و خانواده اش را بکشم، اما تو کنار برو و کاری نداشته باش. برادرم به او گفته بود از خر شیطان پیاده شو! اما رضا خیلی سریع اسلحه‌ای از داخل ماشینش بیرون آورده و سراغ پدرزنش رفته و به او شلیک کرده بود. بعد هم واردطبقه بالا شده و به شیلان و مادرش شلیک کرد. برادرم به همراه برادر شیلان به یک اتاق رفته و در را قفل کرده بودند. رضا با شلیک گلوله قفل در را شکسته و به برادر شیلان که ۱۴ سال داشت شلیک کرد. همان موقع برادرم شروع به فریاد زدن کرده بود که رضا به او هم شلیک کرد. بعد رضا با شلیک گلوله به خودش اقدام به خودکشی کرد.»

خواهر رضا در مورد علت اختلاف شیلان و رضا گفت: «شیلان از رضا ۲۰ سال کوچکتر بود. وقتی با هم ازدواج کردند زندگی خوبی داشتند. اما شش ماه قبل اختلاف پیدا کردند و شیلان قهر کرد و به خانه پدرش رفت. من با شیلان صحبت کردم و گفتم رضا صمیمی‌ترین دوست برادرم است و او را می‌شناسم. مرد بدی نیست و زندگی شما خوب بود. رضا استاد دانشگاه بود و مرد خوبی بود. اما شیلان می‌گفت رضا خسیس است. می‌گفت برای من گوشی و اینترنت نمی‌خرد. اما من نمی‌دانم دلیل اصلی اختلاف آن‌ها چه بود. رضا بار‌ها از شیلان معذرت خواهی کرده بود، اما مادر شیلان می‌گفت از اول هم نمی‌خواستم دخترم با تو ازدواج کند. شیلان ۲۰ سال داشت و رضا ۴۰ ساله بود. پدرشیلان هم می‌گفت رضا سنش خیلی بالاتر از دخترم هست و من اول نفهمیدم که این مورد برای دخترم مناسب نیست و الان متوجه شدم.»

خواهر شورش ولیدی در تمام طول صحبتش بار‌ها گفت: «رضا دوست صمیمی برادرم بود. او اخلاق بدی نداشت.»

عامل این جنایت که بعد از قتل عام دست به خودکشی زد، دبیر زبان و استاد دانشگاه بود.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: قتل خانواده خودکشی شورش کفش طلاق ازدواج استاد دانشگاه اینترنت اخلاق دانشگاه سنندج قتل عام قتل عام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۰۷۱۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟

وقتی مورایس در اروپا زندگی می‌کرد بر اثر تصادف شدید به کما می‌رود و پس از بهبودی نوع نگاهش به زندگی کمی متفاوت می‌شود.

گذر ایام و مسیر زندگی حرفه‌ای طوری پیش رفت که او به ایران آمد و هدایت تیم سپاهان را برعهده گرفت. سرمربی طلایی‌پوشان اصفهانی بعد از یک فصل و نیم حضور در این تیم، حدود دو ماه قبل به باشگاه اصفهانی مراجعه کرد و اذعان داشت که قصد دارد مسلمان شود.

بعد از مراجعه دستیار سابق مورینیو به باشگاه سپاهان برای مسلمان شدن، از طرف این باشگاه عرف و قانون در ایران و کلیت دین اسلام برای او توضیح داده شد. در ادامه در محضر یکی از علما شرعاً به دین اسلام گروید و شیعه شد.

در فرایندی دو ماهه هم یک وکیل کار‌های مربوط به امورات دینی مورایس را دنبال می‌کرد.

این در حالی است که مربی پرتغالی به دختری ایرانی هم علاقه‌مند شده است. گویا در این مدت کار‌های مراسم ازدواج خود را هم به انجام رسانده است تا به صورت رسمی و قانونی عضوی از یک خانواده ایرانی باشد. او دیروز (جمعه) در نشست خبری بعد از بازی با استقلال ملاثانی در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی هم اعلام کرد عضوی از یک خانواده ایرانی شده است.

 به موازات این اقدامات یک مشاور مذهبی متبحر و با آشنایی کامل به زبان انگلیسی در کنار مورایس فرآیند آشنایی و آموزش مبانی اعتقادی و نیز پاسخگویی به سؤالات او را برعهده دارد.

منبع: تسنیم

tags # ژوزه مورایس سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) کشف پرنده‌ عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!

دیگر خبرها

  • دستگیری قاتل سه نفر از اعضای خانواده در شادگان
  • ماجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس چه بود؟
  • ‌ دستگیری قاتل سه عضو یک خانواده در شادگان
  • ‌ دستگیری قاتل ۳ عضو یک خانواده در شادگان ‌
  • ۸ نفر از اعضای یک خانواده با قارچ مسموم شدند
  • قارچ‌های خودرو هشت نفر را راهی بیمارستان کرد
  • مسمومیت اعضای یک خانواده با قارچ در روستای کوهمره سرخی
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
  • سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟