واقعه عاشورا، تقابل بین شیعه و سنی نبود
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۱۵۰۱۸
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان این که عاشورا میتواند سرفصل و کانون وحدت همه مسلمانان و حتی همه انسانهای آزادیخواه و اخلاق محور باشد، تاکید کرد: تبیین درست و تفسیر فرامذهبیِ عاشورا موجب میشود همه مسلمانان حول محور امام حسین و نهضت حسینی وحدت کنند و به پیش بروند، اما اگر ما به این سرمایه بزرگ، رنگ و بوی مذهبی و شیعی بدهیم، نه تنها به آن خدمت نکردهایم، بلکه این سرمایه عظیم را محدود و کم تاثیر کردهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، حمیدرضا شریعتمداری شب گذشته در دومین جلسه از مراسم "عاشورا و امروز ما" در سخنانی با موضوع «عاشورا، آوردگاه مذهبی یا فرامذهبی؟» گفت: دین یکی از ارکان هویتساز ماست که مانند همه مؤلفههای هویت، برای انسان مرزبندیهایی را ایجاد میکند و البته انسان با همین مرزبندیهاست که خود را می یابد و می شناسد و آماده سرمایه گذاری و فداکاری می شود. دینداران با بی دینان و نیز متدینان با پیروان سایر ادیان مرزبندی میکنند. در درون هر دین هم با دیگر مداهب، مرزبندیهایی شکل می گیرد، مثل مرزبندی شیعیان با سایر مذاهب و فرق اسلامی. این مرزبندیها فوائد و برکات زیادی دارد، از جمله موجب میشود تا ما از طریق مقایسه با دیگران و تعامل با آنها، هم خودمان را بهتر بشناسیم و هم نقاط قوت و ضعف خود را بهتر تشخیص بدهیم.
تبری لزوما به معنای دشمنی نیست
وی با اشاره به ترکیب دو مؤلفه ولاء(پیروی و التزام) و براء(مرزگذاری و سلب) که تشیع در ذات خود از آنها تشکیل شده گفت: برائت به معنای مرزبندی است و این درست است که ولایت بدون برائت معنا و تاثیرگذاری لازم را ندارد. نمیتوان شیعه بود و مرزبندی نداشت، اما تبری لزوما به معنای دشمنی نیست، بلکه دقیقا به همان معنای مرزبندی است، یعنی ما رهبری و مرجعیت اهل بیت را در همه ابعاد پذیرفتهایم و فقط تعالیم اهل بیت و پیامبر و قرآن برای ما حجیت دارد، اما سخنان و مواضع بقیه را هم میشنویم و بررسی میکنیم. اینکه ما با کسی مرزبندی میکنیم، لزوما به این معنا نیست که با او دشمنی میکنیم، بلکه اتفاقا این هویتهای متمایز می توانند با هم بنشینند، گفت وگو و تعامل کنند و با هم داد و ستد داشته باشند.
این استاد دانشگاه با بیان این که تقابل، جبهه بندی و دشمنی، آخرین مرحله ای است که ما ناگزیر به آن تن می دهیم، گفت: زمانی تقابل رخ میدهد که کیان و هویت ما مورد آسیب قرار می گیرد و طرف مقابل به گفتگو و تعامل تن نمی دهد.
واقعه عاشورا، تقابل بین شیعه و سنی نبود
شریعتمداری عاشورا را تقابلی دانست که در آن، طرف مقابلِ سیدالشهداء علیه السلام، در پی تحمیل بیعت و تسلیم بر امام بود و هیچ راه و گزینه دیگری را برنتافت.
وی افزود: برخی میخواهند عاشورا را به تقابل شیعه و سنی تبدیل کنند و بگویند عاشورا نتیجه و مولود طبیعی و قهری سقیفه بود و تقابل لشگر امام حسین(ع) و یزید، تقابل شیعه و سنی بود و چون افرادی که آن زمان بودند، الان زنده نیستند، ما به بهانه عاشورا، بیاییم و به تقابل شیعه و سنی دامن بزنیم، در حالی که واقعا در عاشورا، ما شاهد تقابل شیعه و سنی نیستیم.
دانشیار گروه شیعه شناسی و رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به چند چگونگی در تعریف و کاربرد شیعه گفت: گاهی شیعه به معنای محب بودن است که براساس دوست داشتن اهل بیت و گاه نقل زیاد فضائل آنها تعریف میشود. نوع دوم شیعه، تشیع سیاسی یا عراقی است که معتقد بود حاکمیت در صلاحیت اهل بیت است، البته نه صرفا امامان معصوم، بلکه افرادی نظیر زید بن علی یا محمد بن حنفیه هم می توانند عهده دار حکومت شوند. این دو نوع تشیع(و نیز تشیع تفضیلی) با تشیع اعتقادی که ما الان داریم و از آغاز بوده و در عهد صادقین علیهماالسلام عمق و رونق خود را یافت، متفاوت است. تشیع عراقی که قبل از نهضت کربلا و تا مدتها پس از آن جریان غالب بود، عمدتا هویت سیاسی و مبارزاتی داشت.
حتی در قرون اولیه، دو جریان موازی در خودِ اهل سنت وجود دارد که یکی از نظر علمی به امیرمؤمنان میرسد، در مقابل خط فکری ابن مسعود یا دیگران.
وی با اشاره به تحقیقات خود از منابع تاریخی و روایی افزود: وقتی رجزها، خطبهها و سخنان امام حسین و اصحابشان را در عاشورا میبینیم، کمتر رنگ و بوی شیعی دارند و دغدغه شان اصل اسلام است، نه تشیع. زیارت نامهها هم، چه زیارت عاشورای معروف و غیرمعروف و چه زیارت وارث و زیارت اربعین هم نگاه اسلامی و فرامذهبی دارند و این مصیبت را مصیبت وارد شده بر اسلام و همه مسلمانان می شمارند.
به گفته شریعتمداری، در طرف مقابل هم، ما اثری از سنیگری به معنای خاص آن نمیبینیم. تنها شاید آثاری از عثمانی گری در برابر علوی گری باشد که اتفاقا در جبهه امام حسین علیه السلام هم کسانی را با پیشینه عثمانی گری می شناسیم.
عاشورا تقابل جریان اموی با اسلام نبوی است
وی در تشریح جریان عثمانی گفت: جریانی داخل اهل سنت به عنوان عثمانیها، امیرمومنان را بعنوان خلیفه چهارم به رسمیت نمیشناختند که این رویه تا زمان احمد بن حنبل ادامه داشت. اما احمدبن حنبل با به رسمیت شناختن هر چهار خلیفه(تربیع)، به عثمانیگری خاتمه داد. حتی در لشگر امام حسین، زهیر قبلا گرایشهای عثمانی داشت. اما این گونه نبود که سپاه کوفه دم از خلفا و سقیفه بزند و سپاه امام حسین علیه خلفا باشد. با این حساب میتوان گفت عاشورا تقابل جریان اموی با اسلام نبوی و علوی بود، نه تقابل شیعه و سنی.
این پژوهشگر دینی با اشاره به سه گروهی که با حضرت علی جنگیدند، ادامه داد: پرونده و جبهه جمل بعد از امام علی(ع) بسته شد، اما پرونده صفین و نهروان باز ماند و دو جریان پس از ایشان باقی ماندند: یکی خوارج که تا امروز هم ماندهاند و داعش احیای همانهاست. امروزه علمای اهل سنت برای برخورد با داعش و سلفی گری به سیره امیرمومنان استناد میکنند که با خوارج تا زمانی که دست به خشونت نزده بودند، مماشات کرد و پس از آنکه جنگیدند، با آنها جنگید و نیز فرمود که این جریان همچنان ادامه خواهد داشت. دومین جریان، جریان اموی(قاسطین در صفین) است که حدود یک قرن پس از حضرت علی علیه السلام ادامه یافت، البته پس از سقوط امویها در ۱۳۲، همچنان در اندلس، حکومت امویها تا حدود سه قرن ادامه یافت، اما آنها با این امویها فرقهای زیادی داشتند.
به گفته شریعتمداری، ویژگی نخست امویان، عدم اعتقاد واقعی به اسلام و توحید در اوائل و سوءاستفاده از اسلام برای کسب قدرت بود. البته به برکت قیام امام حسین علیه السلام، آنها از نابودی اسلام دست کشیدند و ناگزیر به اسلام تن دادند، اما همراه با تحریفهای زیاد. ویژگی دوم آنها اشرافیت بود، هم به معنای تجملگرایی و هم به معنی ترجیح دادن عرب بر عجم و قریش بر غیرقریش و اموی بر غیراموی.
رنگ و بوی مذهبی و شیعی دادن به عاشورا، خدمت به آن نیست
وی تاکید کرد: اگر عاشورا به درستی تبیین گردد، موجب میشود تا همه مسلمانان حول محور حسین علیه السلام وحدت کنند و به یکدیگر نزدیک شوند. اما اگر ما به این سرمایه بزرگ، رنگ و بوی مذهبی و شیعی بدهیم، نه تنها به آن خدمت نکردهایم، بلکه آن را کوچک کردهایم. چرا که عاشورا میتواند سرفصل وحدت و گردهمایی همه مسلمانان و حتی همه انسانهای آزادی خواه و اخلاق مدار باشد.
این استاد حوزه گفت: عاشورا و شعارهای امام حسین فرامذهبی و حتی فرادینی و انسانی است. اینکه در سالهای اخیر عزاداری حسینی در مناطق اهل سنت کاهش پیدا کرده، مایه نگرانی است، بخشی به دلیل تبلیغات وهابیهاست و بخشی هم به دلیل عملکردهای تفرقهافکنانه برخی جریانات افراطی شیعه و غلوها و تحریک حساسیتها در عزاداریهاست، در حالی که عاشورا، یک رخداد و واقعه شیعی نیست، بلکه یک سرمایه بزرگ اسلامیاست که میتواند موجب وحدت و پویایی مسلمانان شود.
ائمه آیین عزاداری را فقط برای امام حسین علیه السلام برپا میکردند
دکتر شریعتمداری در انتها به پرسشهای حاضران سالن و بینندگان اینستاگرامی نیز پاسخ داد و در پاسخ به این که «راه تبدیل عزاداری حسینی به بستر وحدت چیست؟» گفت: راه درست، بازگشت به سنت عزاداری اهل بیت است، ائمه آیین عزاداری را فقط برای امام حسین برپا میکردند و اینکه در ایام مختلف سال به اسامی و عناوین مختلف، موسمها و آیینهای عزاداری ایجاد کنیم، تضعیف عزاداری عاشوراست.
به گفته او، مساله دوم خودداری از تحریف و تفرقهافکنی در عزاداری حسینی است، چون نتیجه افراط در عزاداری، غلو در ماجراهای عاشورا و آمیختن آنها به نقلهای بیاساس یا ضعیف، و برانگیختن دشمنیها و فرقه سازیها موجب تضعیف عاشورا و تاثیرگذاری آن است، در حالی که جریان اصلی اهل سنت در طول تاریخ، شیفته و موید امام حسین است و جریان اموی همواره بسیار در اقلیت بوده و این موضوع در فرهنگ و ادبیات اهل سنت نیز هویداست.
وی در پاسخ به سوالی در خصوص موضوع لعن در زیارت عاشورا گفت: ما دست کم، نسخه و نقل معتبری از زیارت عاشورا بنا به نقل کامل الزیارات داریم که فاقد این فراز خاص است و به نظر ما این نقل و نسخه با سایر زیارتنامهها و با سیره و ادبیات اهل بیت علیهم السلام در خصوص عاشورا و در قبال دیگر مسلمانان سازگارتر است.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب درباره نسبت جریان وهابیت با سایر جریانات اهل سنت هم گفت: بخشی از جریان اهل حدیث و حنبلیها تا حدی تحت تاثیر امویان و عثمانی گری بوده اند، اما باید بدانیم که بخش زیادی از اهل حدیث به شیعه نزدیکند وحتی گاه بیشتر از معتزله، نه در روش شناسی، بلکه در مواضع کلامی و تاریخی، با شیعه اشتراکات دارند. نمود این را می توانیم در اوائل المقالات شیخ مفید ببینیم.
وی توضیح داد: بخشی از اهل حدیث، به رهبری ابن تیمیه در قرن هفتم سلفیها را شکل دادند و بخشی از سلفیها، وهابیت را ایجاد کردند. جریان تکفیری هم انشعابی از سلفیگری است که عمدتا در مصر و شبه قاره هند متولد شد. اما تکفیریها با وهابیها یکی نیستند و بسیاری از وهابیها، دوستدار اهل بیت هستند.
به گفته او، افراطی که سلفیها در مبارزه با بدعتها کردند، موجب مخالفت ناموجه آنها با مزارات و عزاداریها شد، اما مخالفت سلفیها با این نمادها یا با شیعیان، را نباید به معنای مخالفت با اهل بیت گرفت. خودِ ابن تیمیه میگوید ملاک اسلام اعتدالی، حب السبطین است و در اینجا به آن شعر معروف شافعی بدون نام بردن از وی تمسک می کند.
شریعتمداری گفت: این که بگوییم وهابیت دشمن اهل بیت هستند، نه درست است و نه به مصلحت ما. اگر کسی با ما یعنی شیعه مخالف باشد به معنای مخالفت با اهل بیت نیست، ما نباید اهل بیت را سپر بلای خود کنیم و اینطور وانمود کنیم که هرکس با ما مخالف است، مخالف اهل بیت است، در حالی که بسیاری از سلفیها محب اهل بیت هستند و این را در بسیاری از کتابها و سخنرانیهایشان می توان نشان داد.
این استاد حوزه در پاسخ به سوالی درباره رواج عزاداری برای سیدالشهدا در میان اهل سنت توضیح داد: عموم اهل سنت معتقدند گریه کردن بر حسین فضیلت دارد و روایت معروف ام سلمه در منابع اصلی اهل سنت، فراوان نقل شده است. اما به خاطر برخی غفلتها و تندرویهای ما درکنار تبلیغات مسموم وهابیت، برخی از اهل سنت از این آیینها فاصله گرفتهاند. البته اهل سنت میل بیشتری به گرامیداشت ولادت و اعیاد اهل بیت و مشارکت در مواضع و مناسبات شادی اهل بیت دارند. در مصر ۱۰ روز برای ولادت سیدالشهدا جشن میگیرند.
مراسم «عاشورا و امروز ما»، امسال در چهارمین سال برگزاری به همت کانون توحید و انجمن اندیشه و قلم در کانون توحید برپا شده است. امشب حجتالاسلام والمسلمین جوادی آملی از ساعت 21 با موضوع «در جستجوی فلسفه سیاسی عاشورا» به سخنرانی پرداخته و سخنان وی از صفحه instagram.com/andisheqalam نیز پخش میشود.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: اخلاق امام حسین سرمایه شیعه و سنی عاشورا حسین علیه السلام تقابل شیعه و سنی امام حسین علیه همه مسلمانان مرزبندی ها رنگ و بوی اهل بیت اهل سنت سلفی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۱۵۰۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) و عبور از دوگانههای باطل
یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گستردهای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحولترین دورههای تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشهها و پیدایش نحلههای مختلف و انواع انحرافها و بدعتها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریانهای فکری، دوگانههای باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین کردند.
اکنون برخی از این دوگانههای انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آنها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو میکنیم.
برخی از دوگانههای انحرافی در زمان امام صادق(ع)
جریان «اهل حدیث» یکی از جریانهای فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقلگرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.
جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال میبردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را بهصورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال میبردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که بهصورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمیدانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن میپرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده میشد.
در مباحث خاصتر و جزئیتر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکرد و برخی از آنها برای خدا جسم قائل بودند.
مقابله با دوگانههای انحرافی با تبیین جریان سوم
گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را بهطور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه میکردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار میگذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقلگرایی افراطی را دنبال میکرد و در استنباطهای فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و بهکارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار میگرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار میداد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.
در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا میشدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل میتواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمیتواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات میکنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.
یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عدهای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی میشود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که میگفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطهای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام میشود.
امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک میکنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان بهواسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.
از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که میتوانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطهای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرمودهاند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض میکند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر میکنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.
در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عدهای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونهای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آنها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط میکردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان میرسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی میکردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی میکنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.
امام صادق(ع)، پایهگذار کلام، فقه و تفسیر شیعه
دوگانههای باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونههایی از جریانهای انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همهجانبهای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.
ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریانهای انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همهجانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریانهای فکری انحرافی و دوگانههای باطل است.
منبع: روزنامه قدس