پنج صفت برجسته حضرت ابوالفضل (ع) که او را قمر بنی هاشم کرد
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۲۱۹۸۸
حضرت عباس (ع) بهترین الگو برای کسانی است که میخواهند در مکتب اهل بیت (ع) رشد و نمو پیدا کنند.
به گزارش مشرق، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدجواد سایبان در گفتوگویی مطرح کرد: انتخاب راه و روش صحیح و هدفمند در دنیای پرتلاطم امروزی یکی از چالشهای مهم افراد است. از آن جا که سلیقهها و تمایلات متفاوتی در بین مردم وجود دارد، پیداکردن جهت و مسیر درست، نیاز به راهنما دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: یکی از این افراد حضرت ابوالفضل (ع) است، در علو مقام و درجه ایشان همین بس که ائمه اطهار علیهم السلام به مدح و ثنای ایشان پرداخته و جملاتی تحسین برانگیز بر زبان جاری ساخته اند به عنوان مثال امام سجاد (ع) در ضمن روایتی فرمودند: «خداوند عمویم عباس را رحمت کند که حقیقتا ایثار و جانبازی نمود و جانش را فدای برادر کرد» و همچنین در روایتی دیگر امام صادق (ع) در تمجید از ایشان فرمودند: «شهادت میدهم که تو برای خداوند، رسولش و برادرت خیرخواهی نمودی و تو چه نیکو برادری بودی».
این کارشناس مذهبی ادامه داد: شاید در بین همه سخنانی که معصومین علیهم السلام در باره حضرت عباس (ع) فرموده اند، جملات و عبارات امام حسین (ع)، به عنوان نزدیکترین فرد به ایشان، از جایگاه ویژهای برخوردار باشد. حضرت در روز عاشورا خطاب به قمربنی هاشم فرمودند: «یَا عَبَّاسُ ارْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ یَا أَخِی حَتَّی تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَکُمْ وَ مَا بَدَا لَکُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِم»؛ای عباس! جانم به قربانت! سوار بر اسب شو و نزد دشمن برو و از آنها بپرس چه شده و میخواهید چه کنید و از آنها بپرس برای چه به این جا آمده اند؟، در این جمله، عبارت «بنفسی أنت» خود گویای عمق علاقه و احترامی است که ابا عبدالله (ع) نسبت به برادر بزرگوارشان دارند.
علمداری
حجت الاسلام سایبان در ادامه به صفات برجسته حضرت ابوالفضل (ع) اشاره کرد و گفت: میراث پرچمداری به تبعیت از امیرالمؤمنین (ع)، اولین صفت بارز حضرت اباالفضل (ع) است. درگذشته رسم بر این بود که پرچمدار باید شخصی پهلوان و نیرومند باشد؛ زیرا یکی از اصول جنگی در میان عرب این بود که اگر پرچم سپاهی به زمین میافتاد، آن گروه شکست خورده قلمداد میشد به همین دلیل امام حسین (ع) در روز عاشورا سپاه خود را به دودسته تقسیم کردند. فرماندهی سپاه سمت راست را به زهیر بن قین و فرماندهی سپاه سمت چپ را به حبیب بن مظاهر واگذار کرده و پرچم را به دستان مبارک حضرت عباس سپردند.
وی تصریح کرد: تعریف و تمجید دشمن از قمربنی هاشم نشان دهنده این است که ایشان شایسته این مقام بودند. بعد از جریانات عاشورا هنگامی که پرچم را به شام بردند، یزید با نگاهی به آن با تعجب پرسید: علمدار سپاه حسین چه کسی بوده است؟ وقتی حضرت اباالفضل را معرفی کردند، یزید گفت: «أبیتَ اللعنُ مِنکَ یا عباس» لعن و نفرین از تو دور بادای عباس. علت این کلام این بود که سرتاسر پرچم ضربه دیده بود مگر قسمتی که در دستان مبارک قمر بنی هاشم بود و ایشان تا آخرین لحظه پرچم را رها نکرده بودند.
سقایت
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: یکی از مناصب مهم قریش که به آن افتخار کرده و به واسطه آن به عرب فخر میفروختند، سقایت بود. متولی سقایت در میان قریش نیز بنی هاشم بودند. اولین شخصی که این منصب را بر عهده داشت حضرت هاشم، جد دوم پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان حضرت عبدالمطلب به این مقام رسیدند. این بزرگواران ساقی زمزم بوده و از تشنگان حجاج بیت الله الحرام در ایام حج در هوای گرم عربستان پذیرایی مینمودند. قمر بنی هاشم نیز به پیروی از نیاکان خود در واقعه عاشورا، وظیفه آبرسانی و سقایی فرزندان امام حسین (ع) را بر عهده گرفتند که جریان سقایی ایشان در کربلا شهره عام و خاص است.
شجاعت
حجت الاسلام سایبان اظهار کرد: در میان بنی هاشم اولین شخصی که به شجاعت معروف بود حضرت حمزه (ع) بود، به گونهای که کفار با شنیدن اسم ایشان به لرزه میافتادند. سپس امیرالمؤمنین (ع) و بعد از ایشان نیز امام حسین (ع) به این ویژگی مهم زبانزد گردیدند. حضرت اباالفضل (ع) نیز به پیروی از پدر و برادر بزرگوارشان از شجاعت بی نظیری برخوردار بودند. رزم ایشان در سنین نوجوانی درجنگ صفین و به هلاکت رساندن ابن شعثاء که برابر با هزار مرد جنگی بود، به همراه هفت فرزندش، نمونه بارز شجاعت ایشان است.
وفاداری
وی افزود: وفا یکی از بارزترین صفات مردان تاریخ و نشانه قوت دین است. ایستادگی و پشتیبانی از حق در سختترین لحظات، نشانگر وفاداری کامل حضرت عباس (ع) بود. اعلام وفاداری در شب عاشورا در محضر امام حسین (ع)، رد امان نامهی شمر در شب عاشورا و پاره کردن آن و ننوشیدن آب به احترام لبهای تشنه امام حسین (ع) و فرزندان ایشان، نمونههای بارز وفاداری ایشان است.
ولایت مداری و امام شناسی
این کارشناس مذهبی در پایان گفت : یکی از امتیازات ویژه حضرت عباس (ع) بصیرت ژرف و ولایت مداری فوق العاده ایشان بود. در زمان امامت امام حسن (ع) مطیع و گوش به فرمان ایشان بود و بدون اجازه ایشان دست به قبضه شمشیر نبرد. در دوران امامت امام حسین (ع) نیز جز فرمانبرداری و اطاعت محض، مطلبی از ایشان در تاریخ نقل نشده است. زیارت نامه ایشان بهترین گواه بر این ادعاست: «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ؛ سلام بر توای بنده شایسته و فرمانبر خدا و رسول خدا و امیرمؤمنان و حسن و حسین (درود خدا بر آنان باد).»
منبع: باشگاه خبرنگارانمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان محرم1400 حسینیه مکتب اهل بیت حضرت عباس واقعه عاشورا قمر بنی هاشم امیرالمؤمنین ع حضرت اباالفضل امام حسین حضرت عباس بنی هاشم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۲۱۹۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود
بنیعباس در آغاز کار به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما حضرت خلافتی که از مسیر بنی عباس و آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نپذیرفت. این یکی از تفاوتهای ائمه با دیگران است که دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی با عنوان «امام صادق(ع) و مسئله حکومت» طی سخنانی افزایش تعداد شیعیان در زمان امام صادق (ع) و سیره آن حضرت در مواجه با قیامهای آن دوران پرداخت.
بخشهایی از سخنان این استاد دانشگاه را میخوانید:
ولادت امام صادق(ع) در سال 80 هجری و شهادت ایشان در سال 148 هجری رخ داد. از سال 83 تا 132، مصادف با دوره بنی امیه و خلفای ستمگری است که البته بعد از هشام، بنی امیه دچار ضعف شده و در سال 132، بنی امیه با کشته شدن مروان حمار ساقط میشود.
نکته مهم این است که دوره ضعف بنیامیه برای امام صادق (ع) بسیار مغتنم بود چون آنها دیگر نمیتوانستند فشار زیادی به امام بیاورند لذا امام صادق(ع) هم از سقوط بنی امیه و هم تثبیت بنی عباس، نهایت استفاده را کردند چون فرصت ارزشمندی برای ایشان رخ داد.
گسترش مکتب شیعه در دوران امامت امام صادق (ع)
در زمان امام صادق(ع) تعداد شیعیان زیاد شد در حالیکه این تعداد مثلاً در زمان امام حسن (ع) کم بود تا جایی که فرزندان آنها حتی امکان ازدواج با شیعه را نداشتند. بنی عباس، سالها از هر راهی حتی راههای غیرشرعی و خدعه و نیرنگ استفاده کردند تا بتوانند بنیامیه را کنار بگذارند. آنها از روایات نبوی نیز سوء استفاده میکردند و حتی شروع به کشتار سادات کردند.
بنابراین لازم است این دشمنان اهل بیت (ع) را به خوبی بشناسیم که البته افراد بیسوادی نبودند و بسیاری از آنها از جمله مهدی، هادی و هارون، محدث بودند و برخی از آنها با علما مناظره میکردند.
کار قرآنی در شمار مبارکترین کارهای اسلامی و جهادی است
بنیعباس، موقع روی کار آمدن به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما امام(ع)، خلافتی که از مسیر بنی عباس و از راه آدمکشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نمیتواند بپذیرد چون اگر پیشنهاد آنها را میپذیرفت چه جوابی در قبال تاریخ داشت؟ این از تفاوتهای ائمه ما با دیگران است که قدرت برای آنها موضوعیتی ندارد و دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند و آن را حفظ کنند.
اگر امام حسن (ع) صلح کرد به این دلیل بود که اگر چنین کاری انجام نمیداد تشیع از بین میرفت هرچند که برخی از افراد، او را به خوار کردند شیعیان متهم کردند اما این سیاستی مثبت از جانب ایشان بود. بنابراین نباید سیاسیکاری به معنای منفی انجام دهیم چراکه واقعیت این است که خلافتی که از مسیر بنیعباس به دست بیاید مشروع نیست. از سوی دیگر مردم آماده پذیرش چنین چیزی از جانب امام صادق (ع) نبودند.
قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان
بنده تعجب میکنم که سر کلاس درس، برخی دانشجویان میگویند در چنین شرایطی هدف وسیله را توجیه میکند اما شهید بهشتی میگوید، با استفاده از پلکان حرام، کسی به پشت بام حلال نمیرسد. مطلب دیگر اینکه قیامهای سادات حسنی علیه عباسیان را در آن دوران شاهد هستیم که میگفتند اینها دروغ گفتند و خدعه و نیرنگ به کار بردند و اسم اهل بیت(ع) را آوردند و عنوان ما را غصب کردند بنابراین قدرت باید در دست خاندان علی باشد نه آل عباس. البته امام صادق(ع) در قیامهای محمد نفس زکیه و برادرش ابراهیم شرکت و همراهی نمیکند.
بعد از واقعه عاشورا، برخی گمان کردند تنها درسی که میشود از حسین بن علی(ع) گرفت فقط مبارزه مسلحانه است که زیدیه نمونه بارز آنهاست اما مگر امام حسین (ع) در تمام زندگیاش فقط قیام مسلحانه داشته است؟ این انسان، 57 سال عمر کرد و بیست سال از آن را در صلح با معاویه بود.
چه کسی گفته است در هر شرایطی باید قیام کرد؟ ما باید ببینیم آیا چنین قیامی، نتیجهای در پی دارد؟ امام حسین(ع) وقتی مشاهده کرد خلافت در حال تبدیل به سلطنت است قیام کرد و شهید شد. بنابراین مسیری که ائمه ما رفتند ادامه فکر و فرهنگ و معرفت حسینی بود اما مسیری که زیدیه در پیش گرفت این بود که در هر حالی باید قیام کرد و این منطقی نیست لذا امام صادق(ع) قیام زید را تأیید نکرده است.
اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیانهای وحدت امت اسلام
پشتوانه معرفتی در قیامها
خط امام در آن زمان خط قیام نبود در حالیکه زیدیه میگفتند امامی که در خانه بماند و درس بگوید به درد نمیخورد. آنها میگفتند جعفر بن محمد، اعتقادی به جهاد ندارد در حالیکه امام صادق(ع) میگفتند من به جهاد اعتقاد دارم اما علم خودم را در کنار جهل آنان نمیگذارم. در قیام فخ در زمان امام کاظم(ع)، یکصد سید به شهادت رسیدند اما آیا در مکه و در حرم خدا، کسی قیام میکند آن هم در مقابل لشکر عباسی؟ بنابراین قیامهای بدون معرفت، کور و بیهدف و سطحی، اثری در پی ندارد.
زمانی که زیدیان وارد قیام شدند از نظر فقهی وابسته به مکتب ابوحنیفه شدند. خود زید میگفتند امام صادق (ع) فقط در احکام، امام ماست. آنها در کلام یعنی عقاید نیز وابسته به معتزله شدند چون باز هم از اهل بیت(ع) فاصله گرفتند. پشت هر قیامی باید یک معرفت باشد مثلاً انقلاب اسلامی بر اساس پشتوانه معرفتی ولایت فقیه شکل گرفت لذا موفق شد.
فرض کنید اگر شرایط مهیا بود و امام صادق(ع) در دوران پس از بنیامیه به خلافت میرسید آن وقت چه اتفاقی میافتاد؟ در روایت شریفی از امام صادق آمده است بنی امیه و بنی عباس نمیخواهند دین را در جامعه رواج دهند. حال آیا امام صادق اگر به قدرت میرسید میتوانست با استفاده از همان روشها، دین را در جامعه ترویج کند؟ در این صورت چه تفاوتی بین امام صادق (ع) و بنی امیه وجود دارد؟ شیخ صدوق در کتاب شریف «الخصال» این حدیث را نقل کرده است و نکات مهمی هم در آن وجود دارد.
گفته شده آنهایی که بالاترند باید بر آنهایی که پائینتر هستند آسان بگیرند و با مدارا رفتار کنند. سپس به این داستان اشاره میشود که شخصی مسلمان میشود و سپس دوست مسلمانش به او میگوید برویم نماز صبح بخوانیم و پس از نماز میگوید حالا تعقیبات نماز را بخوانیم، سپس شروع به مباحثه میکنند تا اینکه نزدیک نماز ظهر و عصر میشود، این روند ادامه پیدا میکند تا اینکه نوبت به نماز مغرب و عشاء میشود. طرف ناراحت میشود و میگوید این چه دینی است که شما دارید؟
امام صادق (ع) میگوید این گونه نکنید چون باعث میشود مردم از دین زده شوند. این کاری است که بنی امیه انجام داده و با شمشیر با مردم سخن میگفتند اما ما نباید تصویری خشن از اسلام به نماش بگذاریم. در سکانس آخر فیلم «محمد رسول الله» از مصطفی عقاد که مربوط به فتح مکه است ابوسفیان میگوید این پیروزی از قلبها وارد شد نه از دیوارها.
انتهای پیام/