هدف اصلی قیام امام حسین(ع)آزادسازی دین از دستگاه ظالمانه اموی بود
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۷۵۵۲۹
خبرگزاری مهر-گروه دین و آئین- سمانه نوری زاده قصری: قیام عاشورا اگر چه به عنوان یک حادثه، در زمان و مکان خاصی به وقوع پیوسته و با شهادت عزیزترین شخصیتهای اسلام به پایان رسیده، اما در اندک زمانی به فرهنگی غنی و پررونق و ماندگار تبدیل شد که آثار و برکات آن پس از قرنها همچنان در حال گسترش است. قطعاً یکی از راههایی که باعث بقا پرثمر این قیام شده است، ورود به مباحث فقهی این قیام است که در احکام اسلامی و زندگی روزمرۀ بشری مؤثر است به نحوی که اگر این قیام الهی از زاویه فقهی مورد بررسی قرار گیرد، میتواند به عنوان الگوی جامع و کامل برای تعیین تکلیف امور مسلمانان در تمامی زمانها واقع میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از زمانی که قیام امام حسین (علیه السلام) با آن شرایط و ویژگیهای خاص اتفاق افتاده است، سوالهایی در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی مردم عادی مطرح بوده است که، انگیزه اصلی امام (علیه السلام) از اقدام به چنین کاری چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده، یا قیام امام (علیه السلام) علت دعوت کوفیان؟ آیا دستیابی به حکومت، علت اصلی و غایت نهایی این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهای محدود در ساختار حکومت اسلامی هم میتوانست هدف امام (علیه السلام) را تأمین کند؟
قیام امام حسین (ع) و حادثه عاشورا از دیرباز تاکنون مورد توجه تحلیل گران واقع شده اما عدم توجه به ریشههای این رخداد و نیز عدم تجزیه و تحلیل و مدارک و شواهد تاریخی موجب شد شبهاتی از جانب دشمنان اهل بیت درباره حقانیت و مشروعیت این قیام مطرح گردد. ازجمله مبانی فقهی این قیام مسئله امر به معروف و نهی از منکر است حرکت مشروع امام حسین (ع) و همچنین نوع حکومت یزید و طریقه بر مستند نشستن یزید، این حق را به امام (ع) میدهد که از بیعت با یزید روی برگرداند و در مقابل حکومت ظالمانهاش بایستد.
در همین راستا با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
*زمینههای شکلگیری نهضت عاشورا چه بوده است؟
در خصوص نهضت سالار شهیدان و قیام عاشورا مطالب فراوانی گفته شده و یکی از اتفاقات خوب این گفتگوها به روز رسانی این نهضت است که در هر دوره و روزگاری قیام سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به عنوان یک منبع معرفتی که اندیشهها و انگیزهها را به درستی سامان میدهد باید به درستی مورد بحث و گفتگو واقع شود. با توجه به روزگار و شرایط، نیازمندی ما به صلابت این نهضت به مراتب بیشتر احساس میشود و بایستی که محققان اساتید و کسانی که واقعاً عمیق به جریان کربلا میتوانند بنگرند وارد صحنه شده و مباحث را تبیین کنند اتفاقاً کسانی که در تفکر، اندیشه و عقلانیت کربلایی و حسینی ظاهرنگر هستند باید از آنها دوری کرد.
دین در مقام تجلی و ظهور به وجود اهل بیت وابسته است همانطور که در مقام متجلی و فاعل، دین اراده تشریعی از حق تعالی است
بسیاری از افراد بر اساس احساسات دست به تحریک عواطف جوانان میزنند که هرگز شایسته این قیام نیست و این به خاطر آن است که با عمق و جان روح مکتب و نهضت سالار شهیدان حسین بن علی آشنایی ندارند. لذا فقیهان فیلسوفان و متکلمان و دانشمندانی که سالها در زمینههای علوم اسلامی کار کردند و به حق کارشناس علوم اسلامی هستند باید که عمقیابی کرده و تبیین کنند که این نهضت نسبت به آنچه که اهدافش، مقاصدش، شرایط و نوع عملکردش بوده به جامعه منتقل شود.
نکتهی قابل توجه این است که ما یک ارادهی الهی داریم که این اراده منشأ و منبع اصلی دین است و از او به عنوان ارادهی تشریعی یاد میکنند اما این ارادهی الهی در وجود امام علیه السلام ظهور و بروز پیدا میکند و آنها مظهر دین الهی میشوند یعنی خدای عالم در وجودشان تجلی میکند و امامان، دین الهی که همان اراده تشریعی است را عهده دار میشوند لذا آنها را مظاهر علم الهی، دین الهی، هدایت الهی میشناسند. ائمه مظاهر الهیاند از این جهت که حقایق دینی را بدرستی از ناحیه حق گرفته و به جامعه منتقل میکنند. بنابراین دین در مقام تجلی و ظهور به وجود اهل بیت وابسته است همانطور که در مقام متجلی و فاعل، دین اراده تشریعی از حق تعالی است. پس آنچه از ناحیه اهل بیت است منبع اصیل دین به شمار میرود.
*امام حسین بر اساس چه ادله فقهی قیام کردند و به جنگ با یزید پرداختند؟
امام حسین بن علی (ع) به عینیت دین، رسالت خود را انجام دادند. دین برای اهل بیت علیهم السلام و برای امام دو رسالت و وظیفه اصلی تعیین کرده است. نخست صیانت و پاسداری از حقیقت دین که تفسیر دین، تبیین از دین، صیانت دین، حفاظت از حدود دین یکی از رسالتهای آنان برشمرده میشود و دیگر حفظ جامعه و وحدت امت اسلامی انسانی و برای رشد و شکوفایی امت اسلامی تلاش کردن. این دو هدف عمدهای است که از ناحیه الهی به عنوان وظایف و رسالت بیان شده است.
حسین بن علی (ع) هم بر اساس همین رسالت عمده قیام خودش را آغاز کرد اولاً آزاد سازی دین از دستگاه ظالمانه اموی و یزدیان که دین را به اسارت گرفتند و آن را مورد مغضوبیت قرار دادند و خودشان بر دین سلطه پیدا کردند و آن را وسیله ارتزاق خود قرار دادند و جامعه را خفیف کردند. امام حسین جهت اصلی قیامش، آزاد سازی دین است. امیرالمومنین (ع) میفرمایند: غَایَةُ اَلدِّینِ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ إِقَامَةُ اَلْحُدُود. یعنی امر به معروف از جلوههای دین است. رسالت دیگر نجات جامعه و حفظ شئونات امت اسلامی بر مبنای دین است. لذا از یک طرف که امر به معروف و از طرف دیگر میفرمایند: «برای اصلاح امت جدم حرکت کردهام». این دو رسالت وظیفه به عنوان دو وظیفه قیام سالار شهیدان بود و تحلیل هدف شناسی به همین دو هدف برمیگردد و سایر اهداف در بیانات آن حضرت وجود دارد همه بازگشتش به این دو رسالت عمدهای است که بر عهده همه امامان بوده است البته شرایط خاص حسین بن علی اقتضا میکرد که جور دیگری این مأموریت را انجام دهد. دفاع و صیانت در قیام او به صورت ویژه است.
ابزاری که برای این کار وجود دارد جامعهی اسلامی هستند اگر جامعه اسلامی همراهی نکنند این اهداف به وقوع نمیپیوندد. همانطور که علی بن ابیطالب علیه السلام در خلوت و تنهایی خودشان بودند و بیست و پنج سال خانه نشین بود و مأموریت آزاد سازی دین و اصلاح امت پیامبر (ص) محقق نشد و به تعبیر خودشان: «فَإِنَّ هذا الدِّینَ قَدْ کانَ أَسِیراً فِی أَیدِی الْأَشْرَارِ» فرمود مالک! دین بود، اسلام بود، قرآن بود، نماز جماعت و نماز جمعه بود لکن این دین زنجیری بود اسیر دست حکومت سقفی ها و اشرار» هم جامعه متلاشی شد و هم دین به محاق رفت. اگر جامعه همراهی نکند و امت اسلامی در کنار امام قرار نگیرد هرگز مقاصد دین محقق نخواهد شد و جامعه در شرایطی قرار خواهد گرفت که حاکمیت ظلم و ظالمان چیره شده و آنگونه رفتار خواهد کرد که جریان امویان نسبت به امت اسلام روا داشتند.
سالار شهیدان حسین بن علی (ع) چون عین دین است آنچه را که عمل میکند به عنوان یکی از منابع دین و نه مبانی (چون مبانی را از منابع میگیرند) شناخته میشود
سالار شهیدان حسین بن علی (ع) چون عین دین است آنچه را که عمل میکند به عنوان یکی از منابع دین و نه مبانی (چون مبانی را از منابع میگیرند) شناخته میشود. عملکرد سالار شهیدان حسین بن علی (ع) به عنوان یک منشأ اصیل برای دین شناخته میشود و فقها و دانشمندان و کارشناسان علوم اسلامی بر اساس اعمال و رفتار و سخنرانیهای امام حسین (ع) مبانی دین را استخراج میکنند. لذا حضرت بر مبنای فقهی عمل نکرده است. چون فقه از منبع اصیل دین گرفته میشود و امام حسین (ع) عین دین بود که به مصاف با مشرکان زمان خودش رفته بود. بنابراین آنچه را میتوانیم بیاموزیم این است که دین اقتضایش آن است که هرگز یک انسان آزاده با حاکمیت ظلم و ظالم سازگاری ندارد بلکه با او در ستیز است. بینش و دانش و آگاهی و شناختی که جامعه اسلامی میخواهد تا زیر بار ظلم نرود. آنهایی که ظلم میکنند ذاتاً از حاکمیت اسلامی مبرا هستند. هرکسی در هر شرایطی که باشد، از جایگاه الهی در جهت منافع شخصی استفاده کردن ظالم به دین محسوب میشود و طبیعتاً حسین این علی با چنین انسان و حاکمیتی نمیتواند سازش داشته باشد و صلح کند.
*آیا قیام امام حسین (ع) در قالب امر به معروف و نهی از منکر، یک قیام مسلحانه بود؟
وقتی حاکم مدینه مأمور شد تا از امام حسین بیعت بگیرد، حضرت کوچ کرد. بر مبنای آنکه حاکم اسلامی نمیتواند با حکومت ظلم و جور کنار بیاید و حاکمیت اسلامی هم عهدشکنی کرد و همان کسانی که در زمان امیرالمومنین (ع) بد عهدی کردند اینها نیز ناکثینی بودند که حسین بن علی (ع) را تنها گذاشتند. البته حسین بن علی به معنای قیام مسلحانه قیام نکردند بلکه فرمودند جهت این حرکت امر به معروف و نهی از منکر است و امر به معروف و نهی از منکری که از آحاد جامعه انتظار میرود با قیام مسلحانه اتفاق نخواهد افتاد لذا حضرت در روز عاشورا و صحنه کربلا از خود دفاع کردند و الا جنگی که به معنای اینکه حضرت آماده جنگ مسلحانه باشند نبود و گرنه هرگز با اهل بیت حرکت نمیکردند. حرکت حضرت برای این بود تا جامعه را متوجه و بیدار و آگاه به حاکمیت ظلم و ظالمان یزیدیان کنند و با محافل بسیار و سخنرانیها و جلسات سعی میکردند این آگاهی و شناخت را به امت اسلام داشته باشند. حضرت در هشتم ذیالحجه که از سمت مکه به سمت کربلا حرکت کردند برای افراد همان روزگار معنادار بوده و متوجه حرکتی شدند که حسین بن علی (ع) که عین حج است در روزی که همه به حج میروند، به مسیر دیگری میرود. اگر با امامشان بودند و با رسالت امام که حفظ جامعه است آگاه بودند همه کسانی که حج میرفتند باید به تبع امام حسین (ع) و پشت سر حضرت به میدان میآمدند تا پیروزی امت اسلامی در سایه عدل الهی شکل میگرفت. ما بایستی درست تحلیل کنیم نهضت سالار شهیدان را به دست هر کسی نسپاریم و از کسانی که واقعاً تحقیق و تحلیل کردند و مبتنی بر معارف دین توانستند این دین را ارزیابی کنند بشناسیم. جامعه ما بشدت به این شناخت و آگاهی نیاز دارد تا هم کسانی را که در مسیر انحراف هستند آگاه کند وهم خودش به سمت آگاهی قدم بردارد.
*با تکیه بر منابع فقهی شیعی و اهل سنت ادله مشروعیت قیام حسینی چیست؟
سالار شهیدان بر مبنای سنت پیامبر حرکت کرد. به اعتراف اهل تسنن هیچکس به میزان امام حسین (ع) از دین و سنت پیامبر آگاهتر نیست اهل تسنن نیز بر مبنای منبع دینی که سنت پیامبر و کتاب الهی است باید قیام و نهضت ابی عبدالله را تبیین کنند. در حقیقت امام حسین میگوید: من دارم بر اساس سنت پیغمبر حرکت میکنم و هیچکس به اندازه من به پیغمبر نزدیک و تابع سنت نیست.» و پیامبر (ص) هم فرمود: هرکس بخواهد محبوبترین زمینیان را در پیش او بشناسد حسین بن علی است.» که این را تمام منابع تشیع و اهل تسنن نیز نقل کردهاند. بنابراین امام حسین (ع) در خطبه اول اهداف قیامش را تشریح کرد و گفتند: «براساس سیره جدم حرکت میکنم» قدم به قدم امام حسین آیات الهی و سنت الهی را برای امت اسلامی میخواند: «آیا این قبا و عبا و شمشیری که وجود دارد از پاره تن پیامبر نیست؟» حضرت با این جلوهها آمد و بنا بر این اهل تسنن هم اگر بخواهند بر اساس دین و سنت پیغمبر عمل کنند باید مطابق با نهضت ابی عبدالله آن را بشناسانند.
کد خبر 5275777 سمانه نوری زاده قصریمنبع: مهر
کلیدواژه: عاشورا قیام عاشورا علامه حلی کربلا محرم 1400 حسینیه مهر مرتضی جوادی آملی امر به معروف و نهي از منكر قرآن پیامبر اکرم ص تاریخ اسلام فقه و اصول امام حسین ع حضرت عباس ع محرم 1400 حسینیه مهر عاشورا مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین فعالیت های قرآنی کربلا امام حسین ع قیام عاشورا مراسم عزاداری سازمان تبلیغات اسلامی هیئات شیعیان حسینی قرآن کریم سالار شهیدان حسین بن علی امر به معروف و نهی قیام امام حسین علیه السلام عنوان یک امت اسلامی امت اسلام بر مبنای اهل تسنن اهل بیت بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۷۵۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدنسازی
شکلگیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی اهلبیت(ع) امری قابل توجه است و در این میان امام صادق(ع) در تمدنسازی اسلامی نقش اساسی داشتهاند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع زمینهای شد تا موضوع نقش ایشان در تمدنسازی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت جعفربن محمد (ع) ملقب به امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) است؛ ایشان به مدت ۳۴ سال عهدهدار امام شیعیان با خلافت پنج خلیفه و آخر اموی و دو خلیفهی اول عباسی معاصر بودند؛ امام صادق (ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در سطح جهانی بهعنوان یک شخصیت برجسته علمی به شمار میروند تا جایی که ابوحنیفه فقیه به نام اهل سنت ایشان را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق (ع) با تلاشهای علمی گسترده خویش و تربیت اصحاب و شاگردان دانشمند، نقش بسیار چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی داشتند و بر این اساس وجود انبوه روایات امام صادق (ع) در منابع شیعه و اهل سنت بیانگر نقش علمی حضرت در زمان خویش است؛ از امام صادق (ع) با وجود چهار راوی و بیش از ۳۵ هزار حدیث، روایات و آموزههای بسیاری در دست است که میتوان با الهام گرفتن از زندگی پربار این امام معصوم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداشت؛ در همین راستا با حجتالاسلام محسن الویری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگر سیره اهلبیت (ع) گفتوگو کردیم:
ایمنا: یکی از مهمترین اهداف رهبران یک جامعه دینی و مذهبی، تشکیل تمدن اسلامی است؛ بر این اساس و در مقدمه توضیحی در خصوص جایگاه تمدن اسلامی در اندیشه اسلامی بفرمائید.
حجتالاسلام الویری: اگر هدف دین را تأثیر گذاری در دو عرصه مختلف فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و بگوییم یکی از کارکردهای اصلی دین تربیت انسان و نشان دادن مسیر کمالیافتگی و فرهیختگی به اوست، در عرصه اجتماعی هم وظیفه تربیت جامعه و سوق آن به سمت کمال و فرهیختگیاست، پس دین میخواهد هم انسان و هم جامعه را به بالاترین مرتبهی امکان خود برساند، همانگونه که انسانها در مسیر کمالیافتگی حائز مراتب و درجاتی هستند که مصداق بالاترین این درجه برای یک انسان حضرات معصومیت (ع) هستند، جوامع هم از این حیث در درجات مختلفی قرار میگیرند؛ گاهی جامعهای در عرصهای پیشرفت کرده و در عرصه دیگر خیر یا در جامعهای این پیشرفت و رشدیافتگی استمرار دارد و در دیگری نه، در اینجا هم جامعهای که نمره کامل را در کمالیافتگی و فرهیختگی کسب میکند جامعه موعود مهدوی است و سایر جوامع با سلسله مراتبی در مرتبه پایینتری نسبت به آن قرار میگیرند.
منظور از تمدن در اندیشه اسلامی بالاترین و گستردهترین سطح تحقق اجتماعی اسلام است و تمدن یافتگی یکی از مهمترین اهداف اسلام است؛ بنا بر این وقتی در عرصههای مختلف جامعهی اسلامی، نه تنها در علم به تنهایی یا اخلاق به تنهایی یا به طور اخص ساخت اجتماعی شاهد پیشرفت دین محور و مستمر به مدت بیش از یک سده باشیم به این حالت میگوئیم جامعهی اسلامی، که اگر شرایط ارتقا همچنان مساعد بود جامعهی اسلامی پیدایش تمدن اسلامی را سبب میشود؛ در همین راستا جایگاه تمدن در اندیشه اسلامی رساندن جوامع به بالاترین مرتبه کمال است.
ایمنا: نقش امام صادق (ع) در این مسیر و شکوفایی تمدن اسلامی چه بوده است؟
حجتالاسلام الویری: نحوه تمدن سازی اهل بیت باهم تفاوتی ندارد و از لحاظ اصول و مبانی از یک مبنا تبعیت میکند و تنها در عرصه بروز و ظهور بسته به شرایط و اقتضائات هر زمان تفاوت میکند؛ به همین دلیل هم امام صادق (ع) انند سایر ائمه معصومین سه نقش عمده در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند:
نقش اول ایشان کوشش برای حفظ میراث موجود بود، میراث وحیانی که همان قرآن کریم و کلام وحی بود، میراث نبوی که سیره نبی اکرم (ص) به حساب میآمد و میراث علوی که ما پیروان مکتب اهل بیت به آن قائلیم؛ میراثهای گرانبهای قرآن و سنت عترت پیامبر (ص) به منزله چراغ پر نور هدایت و راهنشان مسیر دست یافتن به جامعه مطلوب و تحقق عملی آموزههای اسلام بودند که در شرایط جامعه آن روز و حضور امویان و عباسیان در رأس امور حکومت تلاشهای بسیاری برای خاموش کردن این نور هدایت انجام میشد که از نقشهای مهم ائمه از جمله امام صادق (ع) زنده نگه داشتن این راهنشان و میراثهای گرانمایه بود و این نقش تمدنی بسیار بزرگی است؛ از این جهت که حتی اگر در آن زمان جامعه در مسیر تحقق تمدن اسلامی حرکت نمیکرد آن اهداف و آن راهنمای طی طریق زنده نگه داشته شد که تا امروز معیاری برای تشخیص راه درست از گمراهیها و ضلالتهاست.
نقش دوم امام کوشش برای زدودن کژکاریها و ناراستیهایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت؛ مقابله با برخی از آنها در توان امام بود و در برخی دیگر شرایط این مقابله و تغییر فراهم نبود، برای مثال اعمال تغییر در عرصه حکومت امری نبود که امام بتوانند با آن اقتضائات یا تذکر به آن دست پیدا کنند؛ اما با این وجود در زمینههایی که امکان اصلاح بود اصلاح میکردند و در سایر زمینهها در پاسخ به سوالات پیروانشان و به بهانههای مختلف روشنگری میکردند و راه درست را نشان میدادند.
سومین نقش امام صادق (ع) در شکوفایی تمدن اسلامی مسئله یاری رساندن به جامعه اسلامی بود؛ امام در عرصههایی که این امکان وجود داشت به جامعه اسلامی کمک میکردند و این هرگز به معنای تأیید حاکمیت نبود به این دلیل که تمدن مساوی با حکومت نیست، اگرچه حاکمیت یکی از ارکان مهم تمدن است اما تمدن ابعاد و جوانب گوناگونی دارد که میتوان بدون تأیید و هم راستایی با حاکمیت در شکوفایی و توسعه آنها نقش داشتند و امام بدون تأیید حکومت بنیامیه و بنیعباس در عرصههای مختلف علمی، اجتماعی و حتی سیاسی در جامعه حضور داشتند و جامعه اسلامی را یاری میکردند.
ایمنا: گامهای محقق کردن تمدن اسلامی در سیره امام صادق (ع) چیست؟
حجتالاسلام الویری: به اعتقاد ما از سیره ائمه معصومین و بهصورت مشخص امام صادق (ع) میتوان یک الگوی تمدنی همه جانبه برای حرکت امروز جامعه به سوی تمدن اسلامی برداشت کرد؛ منظور از الگوی همه جانبه الگویی است که نه تنها از لحاظ مباحث نظری و معرفتی دارای اهمیت است بلکه در بعد عملی هم امتداد آن معارف را در جامعه قابل رؤیت کرده، در همین راستا بر پایه سیره امام صادق (ع) سه گام برای الگو برداری امروز ما در مسیر تمدنی وجود دارد:
گام اول تقویت امّت گرایی است، برخی بر این عقیدهاند که تمدن نوین اسلامی منحصراً به دست ایرانیان محقق میشود و تنها ایرانیها هستند که به آن دست پیدا میکنند، حال آنکه گستره یک تمدن یک ملت و یک ملیت نیست، گستره تمدن اسلامی یک مذهب نیست، بلکه گستره تمدن اسلامی عینیت یافتن امت اسلامی در همه عرصههاست؛ یکی از بایستههای حرکت ما به سمت ساخت تمدن اسلامی همین امت گراییاست که متأسفانه بر خلاف رهبر انقلاب که این دید در رفتار و گفتار ایشان به خوبی مشهود است در برخی افراد شکل نگرفته و تنها به صورت شعاری خواستار شکلگیری تمدن نوین اسلامی هستند.
گام دوم تقویت مثبتنگری تمدنی است، به این معنا که ما پیروان امام صادق (ع) باید بکوشیم همانگونه که ایشان به کاستیهای جامعه زمان خودشان محدود نشدند و میراث بینشهای فرا زمانی و فرا ساختاری خود را برای ما به یادگار گذاشتند ما نیز در برکه مشکلات و نقصهای زمان خودمان گیر نکنیم و از جایی بالاتر به مسائل نگاه کنیم و رویارویی با این مشکلات خرد مسیر تمدن سازی دید و نگرشمان محدود نشود و آنقدر خود را به آنها مشغول نسازیم که نتوانیم تمدنساز شویم.
سومین الگوی امروز تمدن ساز در سیرهی امام صادق (ع) ضرورت امتدادیافتگی آموزههای دینی در عرصهی اجتماعیاست، ما بسیاری از آموزههای دینی را از طریق مطالعهی آیات قرآن یا احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در مییابیم و با استناد بر آنها از قانونهای تمدنی یا اصول دینی سخن میگوئیم اما دین ما چطور میتواند امتداد اجتماعی داشته باشد؟ چطور میتواند در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؟ چطور میتواند در رفتارهای سازمانی ما جاری شود؟ در پاسخ به این سوالات ما اغلب پاسخی نداریم و این در حالیست که امام صادق علیه السلام تمامی این معارف را در کنشهای فردی و اجتماعی خود به طور کامل اعمال میکردند و ما نیز باید با تاسی به ایشان پا را از حیطه سخن و مطالعات نظری فراتر بگذاریم تا معارف اسلامی در جامعه امتداد اجتماعی بیابند.