در بهشت زهرا (س) چه میگذرد؟
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۷۶۸۱۵
به گزارش اقتصادآنلاین، اعتماد نوشت: اگر سرعت تاکسی ۱۰ کیلومتر کمتر بود، سگها یا سر و دست راننده را گاز میگرفتند یا از پنجره تاکسی حملهور میشدند. نوربالای تاکسی، خواب بامدادی سگهای ولگرد معابر تاریک بهشتزهرا را مختل کرده بود. آنقدر دنبال تاکسی دویدند تا رسیدیم به محوطه نورانی «مجتمع عروجیان».
صدای پارس سگها از ما دور شد؛ برگشتند به همان سکوت و تاریکی آرامگاه ابدی میلیونها میت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تا نیمساعت بعد فکر میکردم تنها انسان زنده آن محوطه در آن ساعت صبح هستم؛ تنها انسان زنده که صداهای بامداد را میبلعید؛ نجوای جیرجیرکها، خروسی که میخواند و چه بد هم میخواند؛ خشدار و منقطع، تکانهای پرزحمت پرچمی که بالا سر محوطه افراشته بود، آخرین لحظههای بیداری خزندگانی که در این مکان خانه داشتند؛ قدم روی سوسک و مورچههای اسبی و جهندهای که شبیه ملخ بود، رقص برگ دهها درخت با وزش نسیم صبحگاهی، آوازی از دور دست، شبیه به بانگ بوم؛ ترنمی از فرود به اوج، همهمهای گنگ از غرش موتور دهها خودروی سنگین که در اتوبان پیرامون بهشتزهرا (س)، خسته و خوابزده میرفتند ...
نگهبان مجتمع عروجیان که سیگار به دست از اتاقک نگهبانی بیرون آمد و با نگاه نگران به سمت شعله افروخته آتش روی سقف یخچال سوپر مارکت روبهروی مجتمع رفت، دیگر من تنها انسان زنده آن محوطه نبودم. قبلش هم نبودم. ساعت ۴ صبح، لته ورودی غربی بهشتزهرا باز بود. داخل معبرهای تاریک که میپیچیدیم به مقصد «عروجیان»، کورسوی نوری زُل، سفید، به وسعت کف دست شاید، روی بعضی قبرها را روشن میکرد.
توصیف ابهت این مکان؛ این آرامگاه مردگان ما، این محوطه ۵۸۴ هکتاری که لبالب، جسم بیجان آدمها را در آغوش کشیده، ابهت و شکوهش در تاریکی، لباس هیچ واژهای به تنش نمینشیند. سکوت این محوطه، در آن ظلماتی که گاهی سبز بود به رنگ سبزترین برگ درختان و گاهی خاکستری به رنگ تیرهترین تکه آسمان، موسیقی جاری در این سکوت آرامشبخش را هیچسازی قادر به نواختن نیست؛ این ترنم پایان ابدی ...
۷ و ۳۰ دقیقه صبحمجتمع عروجیان، تعطیل است. یک ساعت تا آغاز کار مجتمع مانده. هنوز پذیرش ثبت گواهی فوت آغاز نشده. سربازهای یگان حفاظت رفتهاند داخل سوپرمارکت روبروی مجتمع، صبحانه بخورند در این فاصله. کمکم، تراکم آدمهای سیاهپوش در بلوار مجاور مجتمع زیاد میشود. مردها بیشترند. پیراهن و شلوار سیاه بر تن، ریشهای شلخته و شانهنشده، چشمهای متورم و قرمز، پوشهای در دست، همهچیز حکایت شتاب است؛ زود از خانه بیرون زدهاند که سوگشان را در هیاهوی سحرخیزی شهر حل کنند. اینجا که پایان جاده است؛ دهها نفر مثل خودشان، با دردی مشترک برای پایانی غیرقابل گریز. اینجا از هیچ چیز نمیشود فرار کرد. نه از خود، نه از دیگری، نه از واقعیت مرگ.
۷ و ۴۵ دقیقه صبحهنوز پذیرش ثبت گواهی فوت آغاز نشده. سیاهپوشان، در حیاط مجتمع صف میبندند. هر ۵ دقیقه که میگذرد، ۲۰ نفر عزادار جدید، دنباله صف را کش میدهند. هیچ کدام حاضر به اقرار «مرگ کرونایی» عزیزشان نیستند. «مرگ کرونایی»، رازی است که با تار و پود پیراهنهای سیاهشان استتار شده. جلوی صف فقط آنها که پچپچه آرامی درباره قبر رایگان دارند، حدس را به یقین میرسانند. تا نیمساعت بعد، صف سیاهپوشان میرسد به ۱۴۰ نفر ...
۸ و ۳۰ دقیقه صبح۷۰ روز پیش، روی همین نیمکت نشسته بودم. چشم دوخته بودم به بافت فشرده مردان و زنانی که منتظر اعلام مامور غسالخانه بودند که بروند و میت کفنپوششان را تحویل بگیرند. ۷۰ روز پیش، من هم مثل آنها بودم؛ منتظر اعلام مامور غسالخانه که بروم و میت کفنپوشم را تحویل بگیرم. پیرزنی با قدمهای خسته، میآید و کنارم مینشیند. چه شکل عجیبی پیدا کردیم ما آدمها؛ انگار از روز اول که به دنیا آمدیم، یک تکه پارچه سفید روی صورتمان دوخته شده بود.
پیرزن، پارچه سفید را از روی صورتش برمیدارد و چشمهای خیس و سرخش را با دستمال پاک میکند. سوگوار پسر جوانمرگش شده؛ پسری که راننده تاکسی بود و نوبت اول واکسنش را هم زد ولی چهار روز بعد مرد. در این ساعت صبح، در این روز هفتادم، حوصله همراهی با عزای یک مادر را ندارم. دستی به شانهاش میزنم و میروم و در دل سیاهپوشان خودم را گم میکنم ...
دیروز؛ ۳۰ مرداد ۱۴۰۰۱۸۳ میت کرونایی در غسالخانه بهشتزهرا کفنپوش شدند؛ ۱۰۲ مرد، ۸۱ زن. در این ۱۹ ماه، از کل مرگهای کرونایی کشور، ۴۰ درصد سهم شهر تهران بوده. دهها غسال و خاکسپار و راننده آمبولانس انتقال متوفی از بیمارستانها و خانههای شهر تهران، ۱۹ ماه است که در دو و سه نوبت کار میکنند تا خودشان را با ورقخوردنهای تقویم مرگ وفق دهند. ۱۹ ماه است که ۱۵ آمبولانس درونشهری بهشتزهرا، با ظرفیت تکمیل حرکت میکنند؛ در هر نوبت اعزام روزانه به بیمارستانها یا خانهها، به جای انتقال یک جنازه، ۵ جنازه به بهشتزهرا میرسانند. ۱۹ ماه است غسالهای بهشتزهرا، بدون مرخصی کار میکنند؛ هر روز ۳ نوبت، تا غروب آفتاب. ۱۹ ماه است خاکسپارهای بهشتزهرا، بدون مرخصی کار میکنند؛ هر روز در دو نوبت، تا غروب آفتاب.
مردی که در واحد سنگبری بهشتزهرا کار میکند، دفتر آمار سال ۱۳۹۷ و ۱۴۰۰ را رج میزند: «اول مرداد ۹۷، ۳۵ سنگ موقت نصب کردیم. ۱۷ مرداد ۹۷، ۲۵ سنگ موقت نصب کردیم. اول فروردین امسال، ۱۱۹ سنگ موقت نصب کردیم. ۲۸ مرداد امسال، ۱۴۶ سنگ موقت نصب کردیم.» ظرفیت دفن اموات در بهشتزهرا، دو سال دیگر تکمیل میشود.
اگر مرگ، یک موجود زنده بود، میشد نوشت «کسب و کار پررونق مرگ». مرگ چیست؟ هویت است؟ لقب است؟ واکنش شیمیایی است؟ شیء است؟ جاندار؟ بیجان؟ چه رنگی است؟ خاکستری؟ نیلی؟ چه طعمی دارد؟ تلخ؟ شیرین؟
پربیننده ترین تمام توان کشور برای تسریع در تامین و واردات واکسن به کار گرفته شود / سال تحصیلی جدید از ابتدای مهر آغاز خواهد شد ساعت کاری ادارات تهران تغییر می کند آخرین آمار کرونا در ایران (۱۴۰۰/۵/۳۰) دسته گل جنجالی پوتین برای مرکل + فیلم پرداخت هزینه های درمان کرونا دانش آموزان و معلمانمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: بهشت زهرا س ۱۹ ماه بهشت زهرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۷۶۸۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبدیل منطقه حفاظت شده به گردشگری/ واگذاری بهشت گمشده در فارس
خبرگزاری مهر، گروه استانها - آمنه سپهر: اخبار چند روز گذشته استان فارس حاکی از واگذاری منطقه گردشگری بهشت گمشده به میراثفرهنگی فارس است؛ خبری که به نقل از استاندار فارس منتشر و در آن عنوان شد که با ورود میراثفرهنگی فارس به منطقه بهشت گمشده زمینه توسعه و تحول در این منطقه ایجاد میشود این مساله را پر رنگ تر کرد.
انتشار این خبر اذهان عمومی را با این سوال روبرو ساخت که مگر تنگ بستانک یا همان بهشت گمشده در زُمره مناطق حفاظت شده تحت مدیریت اداره کل محیط زیست استان فارس نیست؟ محمدهادی ایمانیه دلایل این واگذاری را وجود مشکلاتی در اطراف سد درود زن و معضلات برنجکاران آن منطقه عنوان کرده و از تشکیل جلسهای مشترک با مسؤولان مربوطه به منظور بررسی راههای حل آن خبر داده است.
استاندار فارس این را هم اضافه کرده که قرار است اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان فارس این منطقه را از منابع طبیعی تحویل بگیرد و با حفظ محیطزیست که خط قرمز مدیریت استان است، تلاش شود تا مشکلات مرتبط با گردشگری و کشاورزان این منطقه در کمترین زمان ممکن مرتفع شود.
پیگیریهای خبرنگار مهر پیرامون این خبر از مقام ارشد استان به پاسخ چند کلمهایِ استاندار فارس ختم شد و ایمانیه در پاسخ پیامکی خود اعلام کرد که با هماهنگی دو اداره کل و با حفظ مقررات محیط زیست واگذاری انجام شده است.
اما اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس نیز این موضوع را رد کرد و فعالان زیست محیطی نیز این موضوع را مورد کنکاش قرار دادند. در همین رابطه معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس در گفتو گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: منطقه تنگ بستانک یکی از مناطق تحت مدیریت محیط زیست است که با واگذاری ۱۰ درصد از مناطق جنگلی کشور در دهه ۷۰ به سازمان حفاظت از محیط زیست واگذار شده تا در قالب یکی از مناطق چهارگانه از آن حفاظت شود.
نبی الله مرادی با ذکر این نکته که در سطح استان فارس سه منطقه ماله گاله، تنگ بستانک و آبشار مارگون در دهه ۷۰ و در قالب ۱۰ درصد جنگلی به محیط زیست واگذار شده، عنوان کرد: برای مناطق یاد شده در قالب طرح مدیریتی، زونهای متفاوت چهارگانه دیده شده است.
وی بیان داشت: مناطق تحت حفاظت محیط زیست گاه در بخشی از مستثنیات مردم قرار میگیرد که طبق ماده ۴ قانون حفاظت بهسازی همه مالکیت افراد در ابتدا باید محترم شمرده شده و حقوق همه افراد ساکن و مجاوران در آن محدوده باید به رسمیت شناخته شود.
معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس تاکید کرد: محیط زیست هیچگاه بنا نداشته که درب مناطق تحت حفاظت خود را به صورت کامل ببندد و اعلام کند که این منطقه صرفاً حفاظتی است اما پس از مصاحبه استاندار فارس که اعلام کردند مدیریت گردشگری بهشت گمشده (تنگ بستانک) به میراث فرهنگی سپرده شود؛ لازم است نکاتی گفته شود.
دلایل همراهی مسئولان مرودشت چیست؟
ایزدی ابراز کرد: چرا مسؤولان شهرستان مرودشت در برابر تخریبهای گسترده زیست محیطی در این شهرستان همچنان خاموش مانده و در بسیاری از مواقع همگام با این طرحها میشوند.
او تصریح کرد: متأسفانه برخی مسئولین ما بدون کمترین آگاهی اکولوژیکی و کمترین درک و شناخت از شاخصهای زیستی استان، چوب حراج به داراییهای طبیعی استان و استوانههای طبیعی پایداری سرزمین مان میزنند.
این کویر شناس و فعال محیط زیست استان فارس در ادامه بیان داشت: در جریان روند واگذاری تنگ بستانک به میراث فرهنگی حتی اگر محیط زیست استان هم این موضوع را تأیید کرده باشد، خلاف فاحش قانونی کرده است.
ایزدی نحوه واگذاری منطقه تنگ بستانک را کاملاً غیرقانونی دانست و گفت: این حرکات غیرقانونی تأثیر سویی بر منطقه ومردم خواهد گذاشت.
وی افزود: در جریان تفکر واگذاری منطقه استحفاظی تنگ بستانک به میراث فرهنگی و گردشگری عملکرد مدیریت حفاظت از زیستگاهها و منابع ملی بسیار ضعیف است و هیچوقت به این وضعیت حاد نبوده است.
چوب حراج به ارزشهای زیستی تحت لوای گردشگری
این فعال محیط زیست متذکر شد: چگونه میشود که به ارزشهای زیستی ما تحت لوای گردشگری، معدنکاوی و سایر مشاغل چشم و دهان پر کن آن هم به بهانه اشتغال چوب حراج میزنند و آب از آب هم تکان نمیخورد.
او ادامه داد: طرحهای انتقال آب و گردشگران غیرمسئول تا میتوانستند تیشه به ریشه درختان کهنسالی زدند که ریشه در هویت ملی و تاریخی ما داشت، غافل از اینکه عملیات لوله کشی تنها چشمه این منطقه، بالاتر از پارکینگهای این جاذبه طبیعی میلیاردها تومان خسارت به سنگفرشهای ساخته شده که برای تسهیل در عبور و مرور گردشگران احداث شده بود، زده و عملاً به یک عرصه خاکی و محل برداشت خاک به وسیله باد و رفت و آمد موتورسیکلتهای کرایهکش تبدیل شده است.
تنگ بستانک نیازمند اقدام نجات بخش برای بحران زدایی است
این کویر شناس و فعال محیط زیست عوارض و دامنه تخریبهای وارده به منطقه تنگ بستانک را گسترده قلمداد کرد و گفت: تنگ بستانک در حال حاضر نیازمند جدی به کمک است و اجرایی شدن برنامههای بحران زدایی برای نجات این جاذبه گردشگری طبیعی به عنوان یک اثر ملی الزامی است.
ایزدی افزود: مگر میشود که یک مجموعه عملیاتی که نیازمند زیر ساختهای گسترده است به همین راحتی واگذار شود؟
تصمیمات عجولانه منجر به تشدید تعارضها میشود
در ادامه یکی دیگر از کنشگران حوزه محیط زیست در استان فارس با انتقاد از روند واگذاری مناطق حفاظتی محیط زیست در گفت و گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: ای کاش قبل از اتخاذ هر تصمیمی سطری از قانون مطالعه کرده و یا حداقل از مشاوران مربوطه حدود و ضوابط حاکم بر مناطق را جویا شویم.
سیروس زارع با بیان اینکه این تصمیمات و صحبتهای خارج از چهار چوب و موازین، تأثیرات منفی بر ارتباط مردم خصوصاً حاشیهنشینان مناطق و متولیان امور اداره مناطق خواهد گذاشت، تصریح کرد: بهشت گمشده، تنگ بستانک، روستای ییلاقی جیدرزار از جمله مناطق حفاظت شده محیط زیست است که هر گونه تغییر کاربری، دستکاری، واگذاری و تغییر تحولی در این مناطق بدون مجوز و ارزیابی اثرات زیستی غیرممکن است.
دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان ابراز کرد: اخیراً خبری مبنی بر واگذاری این منطقه به میراث فرهنگی بدون اطلاع محیط زیست منتشر شده که جای سوال دارد؛ محیط زیست در استان فارس از اعتبار بایستهای برخوردار است؟
جایگاه قانون در تصمیمات زیستی کجاست؟
عضو شورای تشکلهای تالابی کشور تصریح کرد: اگر قرار باشد به همین منوال پیش برویم پس جایگاه قانون کجاست؟ در حالی که قوانین و ضوابط حاکم بر مناطق اجازه واگذاری نخواهد داد. به گفته وی؛ لازم است از هر گونه اقدام شتابزده، عجولانه و غیر کارشناسی در اجرای تصمیمات تأمل کرد.
زارع با ابراز تأسف از وضعیت روستای ییلاقی جیدر زار که طی نسلها نقش تابستان گذرانی بومیان را ایفا میکرد، تصریح کرد: چند سالی است که با درخواستهای مکرر سرعت تخریب در دل این منطقه حفاظت شده به عناوین متعدد و مختلف تشدید شده است و مسیر طبیعی آب تنگه جهت پرورش ماهی تغییر و بستر طبیعی تنگه با سنگ فرشهای نامتجانس و غیر اصولی تخریب شده است که به نظر میرسد با تصمیم اخیر نهایتاً کل منطقه تحت تأثیر قرار میگیرد.
دبیر تشکل احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان اظهار کرد: شوربختانه موفقیت ما در مناطق طبیعی مورد واکاوی و ارزیابی قرار نمیگیرد، گردشگری طبیعی ما تا کنون در راستای حفظ مناطق نبوده و تجربه اثبات کرده که هر کجا پای گردشگر به مناطق طبیعی باز شده جز تخریب و ویرانی نداشتیم.
تصمیمات شتابزده منجر به بحرانهای مختلف اجتماعی میشود
او افزود: یک مورد موفق از مناطق طبیعی با کاربری صحیح مدیریت گردشگری معرفی کنیم تا به مدیریت در این منطقه خوشبین باشیم؟ فراموش نکنیم طی سالها اشتغال مناطق روستایی با تکیه بر همین جاذبهها شکل گرفته و یقیناً هر تغییر و تحولی در نحوه مدیریت، واگذاری و کاربری تنگ بستانک، تمامی ساختار ارتزاق و معیشت شکل گرفته طی سالهای متمادی را متأثر خواهد کرد.
او در خاتمه اضافه کرد: انتظار میرود متولیان قانونی با توجه به شرح خدمات دستگاهی و وظیفه سیستمی از هر گونه تغییر، تحول و واگذاری در منطقه جلوگیری نمایند تا جاذبههای طبیعی حداقلی باقیمانده استان به پای سهم خواهیهای افراطی قربانی نشود.
کد خبر 6071047