Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-28@00:54:45 GMT

ایران و طالبان؛ دیپلماسی آری، تطهیر نه!

تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۰۹۴۵۰

ایران و طالبان؛ دیپلماسی آری، تطهیر نه!

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «آیا سیاست ایران در قبال طالبان، درست است؟ آیا جمهوری اسلامی دست روی دست گذاشت تا طالبان به قدرت بازگردد؟ آیا برای ایران، خروج آمریکا و اعلام شکست و ضایع و زایل شدن آن در منطقه، اهمیت و اولویت دارد و نه سرنوشت افغانستان؟

  چگونه در سوریه که همسایۀ ما نیست می‌توانیم دخالت کنیم و هزینۀ گزافی هم بابت آن بپردازیم ولی در افغانستان که بخشی از جمعیت آن به سبب فارسی‌زبانی و قسمت دیگر شیعه بودن (‌تاجیک‌ها و هزاره‌ها) پیوند وثیق مذهبی و فرهنگی و در کل تعلق تمدنی با ما دارند سکوت یا نظاره می‌کنیم؟ آیا طالبان تغییر کرده یا ما مثل 20سال پیش حساسیت نداریم یا باور کرده‌ایم اتفاق 17 مرداد 1377 و قتل خبرنگار و دیپلمات های ایرانی کار سپاه صحابۀ پاکستان بوده نه طالبان یا اگر هم طالب بوده‌اند سر خود و از روی تعصب مذهبی این کار را کرده‌اند و فرمان حکومتی، امارتی و تشکیلاتی برای ارتکاب آن جنایت شنیع نداشته‌اند؟»



  اینها سؤالاتی است که پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در روزهای اخیر در اذهان بسیاری از مردم ایجاد شده و بخشی از آن به خاطرعملکرد صدا و سیما و سکوت مقامات رسمی در فاصلۀ انتقال دولت در تهران است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



  انتظار دخالت ایران در امور افغانستان در حالی است که کشور همسایه در 50 سال گذشته همواره دست‌خوش تحولات سیاسی بوده است.

  یک بار از نظام پادشاهی به جمهوری دموکراتیک خلق تبدیل شد و روس‌ها آمدند و در نهایت رفتند و دکتر محمد نجیب‌الله قید کمونیستی حکومت را برداشت و ناسیونالیستی شد ولی مجاهدین رضایت ندادند و او را کنار زدند و خود به قدرت رسیدند و صبغت‌الله مجددی و برهان‌الدین ربانی تأسیس چهارمین جمهوری اسلامی در جهان ( پس از موریتانی، پاکستان و ایران) را اعلام کردند و در پی آن طالبان یا طالب‌های پشتون که خواستار حاکمیت ایدیولوژیک سنی با قرائت‌های بسته بودند با انشعاب از مجاهدین، امارت اسلامی تشکیل دادند که تنها سه کشور آن را به رسمیت شناختند و 20 سال قبل با حملۀ نظامی آمریکای دوران جرج بوش ساقط شدند تا تاوان سنگینی بابت اتحاد با القاعده پرداخته باشند.

   این پیام آمریکا به وضوح شنیده شد که مادام که محلی بودید تحمل می‌شدید. بین‌المللی و متحد شبکۀ «القاعده» و حمله به آمریکا اما نه تا این که در پی 19 سال «زلمی خلیل‌زاد» سناریوی تازه‌ای نوشت که به موجب آن آمریکا و طالبان توافق کنند در قبال نکشتن آمریکایی‌ها طالبان در قدرت مشارکت داده شوند و کلک زدند و کل قدرت را پس گرفتند!

حالا در این میانه ایران چه باید می‌کرد و سیاست جمهوری اسلامی چه می‌بود که نبوده و صدای اعتراضاتی برخاسته است؟
4 گزینه وجود داشته است:

گزینۀ اول: مخالفت جدی ایران با طالبان و به صورت عملی و حتی نظامی رویاروی این گروه ایستادن و نیروبه افغانستان فرستادن و طالبان به چشم داعش نگریستن و مانند سوریه هم جنگ اعتقادی دانستن و هم منافع ایران را در آن جُستن.

این گزینه یعنی وقتی آمریکا و ناتو با آن همه هزینه و سلاح افغانستان را رها کرده و روسیه و چین هم نظاره گرند، مای تحریم زده با هزار گرفتاری تازه وارد معرکۀ افغانستان شویم که نهایتا چی بشود؟ یا شکست بخوریم مثل دو ابرقدرت سابق و لاحِق. یا پیروز شویم و طالبان را برانیم تا دوباره در غار و گوه مأوا بگیرند. که چی بشود؟

اشرف غنی و عبدالله‌عبدالله را به قدرت برگردانیم و جمهوری اسلامی تفغانستان را احیا کنیم یا نه ، شیعیان و فارسی زبانان را در کابل به تخت بنشانیم و جمهوری اسلامی به سبک ایران ایجاد کنیم. روشن است که این گزینه هم شدنی نبود و نیست و روی کاغذ هم پر از مشکل و تناقض است چه رسد به عرصۀ واقع و در سرزمینی پر از کوه و دره و با جمعیت ناهمگون پشتون و هزاره و تاجیک و ترکمن و ازبک و 40 تا 50 درصدی که حامی طالب ها هستند و مردمانی که هنوز به «ملت» تبدیل نشده و به طالبان به چشم اشغال گر نگاه نمی‌کنند و هر چه باشند واقعا هم اشغال گر نیستند. گروهی ما قبل تاریخ اند که به سبک اجدادشان با سلاح قدرت را سرنگون می‌کنند یا باز پس می‌گیرند.

گزینۀ دوم هم این بود که رسما از شورش طالبان حمایت شود. یعنی حاکمیت ایدیولوژیک انقلابی شیعه با ویژگی بارز ضد آمریکایی با یک گروه ایدیولوژیک غیر شیعه که با آمریکا توافق کرده و پیش تر عربستان سعودی و اکنون قطر آنان را تغذیه و تسلیح می کنند متحد شود و خصومت های قبلی و تاریخی را به فراموشی بسپارد و متقابلا امتیاز بگیرد که به شیعیان و فارسی زبانان سهم بدهند و آب هیرمند را باز کنند و قس علی هذا.

روشن است که این گزینه هم قابل اجرا نبود و نیست. مردم ایران هم نمی‌پذیرفتند و آن قدر صنم یا سمن داریم که دنبال یاسمن افغانستان نباشیم!

 
  جدای این حکومت برآمده از یک انقلاب مدرن با میدان‌داری روشن‌فکران که به قصد تبدیل سلطنت مطلقه به جمهوری اسلامی با قرائت دموکراتیک برپا شد چگونه با کسانی هم‌کاسه شود که می‌خواهند جمهوری اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی خودشان تبدیل کنند و هیچ نسبتی با مدرنیسم و مدرنیته ندارند و واپس گرایند و تنها امتیازی که شاید به ایران بدهند این است که از عنوان «امیر المؤمنین» برای « هبت الله آخوند زاده» یا « عبدالغنی برادر» بگذرند و به «امیر» مثل امیر نشین های خلیج فارس بسنده کنند. اصلا اگر قرار بر اتحاد با طالبان باشد عربستان و خود آمریکا ارجحیت دارند چرا که دست کم منفعتی از آن برمی خیزد و تحریم ها را برمی دارند و مردم از گرفتاری معیشت و این زندگی های تنگ به در می آیند نه با طالبان که در نگاه ایرانیان عین بدبختی اند و همین که شر نرسانند کافی است و امید به خیر آن نمی توان داشت.

گزینه سوم هم این بود که انگار نه انگار. شتر دیدی و به افغانستان به دیدۀ کشوری در دوردست و نه همسایه ای با اشتراکات فرهنگی نگاه کنیم و خود را به تمامی از بازی کنار بکشیم و نان و ماست خودمان را بخوریم و هلیم (حلیم) دیگری را هم نزنیم. یعنی میدان را به روسیه، چین، قطر، پاکستان و حتی ترکیه بسپاریم که در غیاب ناتو و آمریکا بازیگران اصلی صحنۀ افغانستان شده اند. اما این نیز با عقل سلیم و اقتضای سیاست ورزی فعال و کنش گرانه سازگار نبود. چون مضار آن متوجه ایران است و منافع نه و به قول صادق هدایت ما هم با سیاست کار نداشته باشیم سیاست با ما کار دارد و با ما با افغانستان کار نداشته باشیم افغانستان به سبب 900 کیلومتر مرز مشترک و سابقۀ اشتراکات فراوان رهامان نمی کند.

گزینه چهارم اما این بود که ایران در پروژۀ مشارکت دادن طالبان در قدرت مشارکت کند البته به قصد کاهش تنش، پایان خشونت و برقراری صلح و ثبات و امنیت. چرا که پیش شرط توسعه و دموکراسی و رفاه، امنیت و صلح است و این چهارمی انتخاب شد.

  حال از منتقدین می توان پرسید آیا جز این چهار فقره گزینه‌ پنجمی هم متصور و محتمل بوده و آیا سراغ دارید؟

  قطعا خواهند گفت اگر در همین گزینه چهارم قرار بر مشارکت دادن طالبان بوده و تشکیل دولت فراگیر و به قول افغان ها «همه شمول» پس چرا کل قدرت را بلعیده‌اند و با دیگران به اشتراک نمی گذارند؟

  این پرسش البته درست است و برای نویسندۀ این سطور هم شکل گرفت و پاسخ یا توضیحی که برای آن نه به صورت رسمی شنیدم این است که قرار نبوده با این سرعت مستقر شوند ولی ناگهان چنین تصمیم گرفتند. حالا فرض کنیم بر خلاف توافق عمل کرده اند. ایران چه کند؟ تحریک و تهییج و تقبیح کند؟ اما همان قدر که تطهیر طالبان نکوهیده است، تحریک آن هم نکو نیست.

  نتیجه این که سیاست اعمال شده درست بوده و منافع ملی در آن لحاظ شده است. چون سیاست، مگر جز تدبیر کسب منفعت بیشتر است؟ کدام منفعت با حمایت یا جنگ یا سکوت و تماشا تأمین می شد؟

  با این وصف، اشکال کار کجاست که افکار عمومی قانع نمی شود و سؤال دارد؟

  اشکال کار در صدا و سیماست. اگر این رسانه واقعا ملی بود چنان که همه روزه ادعا می کند به کارشناسان مختلف تریبون می داد نه آن که بوی جانب داری از طالبان از آن شنیده شود که اتفاقا به زیان اصول گرایان هم هست. چون پایگاه اجتماعی آنان را از آنچه هست نیز کمتر می کند.

  بخشی از مشکل به خاطر آن است که صدا و سیما نمی‌تواند موضع غیر رسمی داشته باشد و بعضی هم به این سبب که تفکراتی در همین سازمان نگاه خود را بر سیاست های رسمی هم غالب یا قالب می کنند.

  درست دانستن سیاست جاری در قبال طالبان و هم سویی با جامعه جهانی و شتاب نداشتن در به رسمیت شناختن و در عین حال تحریک نکردن و بر طبل اختلافات ایدیولوژیک نکوفتن به این معنی نیست که تبلیغات و به اصطلاح رسمی پیوست های رسانه ای هم درست بوده است.

  خاصه صدا و سیما که بر خلاف سیاست رسمی نظام که «نه تطهیر نه تحریک» است به گونه ای عمل می کند که بوی تطهیر از آن بر می آید. حال آن که می توانند نگاه رسانه ای (گزارش و روایت ماوقع) داشته باشند و منافع ملی را بجویند و طبعا توجه به فارسی زبانان و شیعیان را بیشتر مد نظر قرار دهند و حقوق بشر اسلامی را که در نفی حقوق بشر غربی همواره مورد استناد قرار گرفته به میدان بیاورند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: جمهوری اسلامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۰۹۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رایزنی معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان با هیات دیپلماتیک ایران

«عبدالغنی برادر» معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان در دیدار با «حسن کاظمی قمی» نماینده ویژه رئیس جمهور ایران در امور افغانستان و سفیر ایران در کابل پیرامون تقویت روابط سیاسی، اقتصادی، تجاری و ترانزیتی و همکاری‌های دوجانبه بحث و گفتگو کرد.

در این دیدار وزیر آب و انرژی، وزیر کشاورزی، آبیاری و دامداری، وزیر اطلاعات و فرهنگ و سفیر طالبان در تهران نیز حضور داشتند.

ملا برادر با مثبت خواندن روابط افغانستان و ایران و تأکید بر توسعه روابط گفت: امسال به فضل الهی سطح بارندگی بالا بوده که در نتیجه آن پس از چندین سال خشکسالی، آب دریای هلمند به نیمروز و به سیستان ایران رسیده است، این کمک خواهد کرد مشکلات بیشتر مردم هر دو کشور حل شود.

معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان در ادامه خواستار ایجاد تسهیلات بیشتر در ترانزیت تولیدات و محصولات افغانستان به کشورهای اروپایی از طریق ایران شد و این امر را گامی اساسی برای افزایش سطح ترانزیت و تجارت بین دو کشور دانست.

باشگاه خبرنگاران جوان افغانستان افغانستان

دیگر خبرها

  • عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
  • دیدار رایزن فرهنگی ایران با معاون سیاسی طالبان 
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • افغانستان در اقتصاد و سیاست رو به پیشرفت است
  • بازداشت عضو جمعیت اسلامی افغانستان در کابل
  • اظهارنظر مجاهد درباره سفرهای مقامات متعدد سیاسی به کابل
  • تحریم های آمریکا ظالمانه است
  • رایزنی معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان با هیات دیپلماتیک ایران
  • آمریکا مهاجم فرودگاه کابل را به افغانستان منتقل کرده بود
  • رایزنی معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان با کاظمی قمی