ما واقعا کتابخوان نیستیم؟
تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۲۰۹۲۶
چه سالی و براساس چه جامعه آماری چنین نتیجهای حاصل شدهاست؟ چطور این سنجش صورت گرفته؟ معیار دستیافتن به میزان سرانه مطالعه در ایران، گردش مالی بازار کتاب است که میدانیم کتاب خریدن به معنی کتابخواندن نیست یا حاصل پرسشگری از افراد جامعه؟ چند نفر از ما و از چه سامانهای میزان مطالعهمان را گزارش کردهایم؟ تقریبا یک دهه پیش براساس یک اطلاع آماری اعلام شد که میزان مطالعه مردم ایران به صورت میانگین ۲ دقیقه در شبانهروز است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طرحهای فروش کتاب
نمایشگاه کتاب تهران به عنوان یک فروشگاه بزرگ همیشه شلوغ بود و با استقبال قابل توجهی رو به رو میشد. در دو دورهای که برگزاری این نمایشگاه زیر سایه شیوع ویروس کرونا قرار گرفته، نمایشگاه مجازی کتاب، فروشهای آنلاین و البته طرحهای فصلی با استقبال مواجه شدهاند. طبق آخرین خبر منتشر شده از خانه کتاب: طرح تابستانه کتاب ۱۴۰۰ رکورد فروش را شکست! در این خبر آمده است: هجدهمین دوره طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها (طرحهای فصلی فروش کتاب) با عنوان «تابستانه کتاب ۱۴۰۰» در حالی پایان یافت که با فروش ۲۷۵ میلیارد ریالی کتاب و ثبت بالاترین رکورد حضور کتابفروشیها در این طرح همراه بود.
حالا این را هم در نظر بگیرید که در سال ۱۴۰۰ مردم ایران تحتتاثیر شیوع ویروس کرونا، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تورم بیسابقهای که سفره مردم را کوچکتر و خرید گوشت و مرغ و برنج و سایر مایحتاج را برایشان دشوار کرده، به اندازه کافی دغدغه داشتند که سراغ کتاب نروند.
بفرمایید کتاب ارزان
در ایران با پدیدهای به نام کتاب قاچاق و کتابهای زیرزمینی روبهرو هستیم. اینکه این پدیدهها چرا و چطور ایجاد شدهاند، مبحث مفصلی است که بارها در روزنامه جامجم به آنها پرداختهایم و ریشهها و ابعادش را بررسی کردهایم. پدیده قاچاق کتاب و شکلگیری کتابهای زیرزمینی و ممنوعه، مورد تایید نیستند و آفتهای صنعت نشر محسوب میشوند اما یک حقیقت مهم را افشا میکنند و آن این است که کتاب مشتری دارد و کسانی هستند که شاید وسعشان به خرید کتاب نرسد اما از بازار قاچاق نیازشان را تامین میکنند. نکته اینجاست که کتابهای قاچاق نه در آمارهای مربوط به سرانه نشر و تیراژ مورد محاسبه قرار میگیرند و نه در آمارهای مربوط به سرانه کتابخوانی در کشور.
هر جا بروی کتاب هست
کتابهای قاچاق معمولا در فروشگاههای غیررسمی کتاب به شیوه دستفروشی عرضه میشوند و در بسیاری از خیابانهایی که پذیرای بساط دستفروشان است، معمولا کنار لباس، لوازم خانه و خردهریزهای دیگر، بساط کتاب هم پهن است. بساط کتابفروشی لااقل در تهران از پاتوقهایی مانند خیابان انقلاب و خیابانها و میادین شلوغ شهر عبور کرده و به حمل و نقل زیرزمینی راه یافته است. منظور از کتابفروشی در مترو، غرفههای عرضه کتاب در برخی ایستگاهها نیست، بلکه شما بهعنوان مسافر در تهران با کسانی مواجه میشوید که با کولهبار کتاب وارد واگنها میشوند و به مسافران کتاب میفروشند. این افراد گاهی حتی مشاوره میدهند و مخاطبان را به خواندن کتاب هم دعوت یا به عبارت درستتر وسوسه میکنند. دایره کتابفروشیهای غیررسمی گاهی از محدوه شهر نیز فراتر میرود و به تفرجگاههای بیرون شهری و کوهپایهها میرسد. در مسیرهای معمول کوهپیمایی در تهران حداقل یک دستفروش میبینید که انواع کتابهای پرطرفدار بازار کتاب را بساط کرده است. آیا همین موارد کافی نیست که اطمینان داشته باشیم کتاب در ایران مشتری دارد و کسی که کتاب آن هم از نوع افست میخرد، قصدش خواندن است نه گذاشتن در ویترین؟
از کافه کتاب تا کتابمال
اگر سرانه مطالعه در ایران هشت دقیقه یا اصلا همان ۱۳ دقیقهای است که وزیر سال ۱۳۹۸ گفته بود، چگونه است که در این سالها کتابفروشیهای ایران توسعه پیدا کردهاند؛ فروشگاههای جدید کتاب تاسیس شدهاند و برخی ناشران نامدار شعبههای جدیدشان را تاسیس کردهاند. چند وقتی است که فروشگاه بزرگ «کتابمان» افتتاح شده و حتما صاحبان و مدیران این فروشگاه، میزان استقبال و فروش کتاب را بررسی کردهاند که وارد این بازار شدهاند. خبرگزاری ایبنا به تاریخ پنجم فروردین امسال خبری منتشر کرد با این تیتر: «تاسیس ۱۷ کتابفروشی در سایه کرونا.» در این گزارش به قلم مطهره میرشکاری نوشته شده که تهران در سالی که جهان درگیر کرونا بود، افتتاح دستِکم ۱۷ کتابفروشی را جشن گرفت. البته که در گزارش میرشکاری به تعطیلی برخی کتابفروشیها هم اشاره شده اما در بدترین حالت میشود گفت وضعیت بازار کتاب، قرمز نیست.
همچنین گمان مبرید که این اتفاقات فقط در تهران رخ میدهد و در سایر شهرها هم میشود نمونههایی یافت. به عنوان مثال در مشهد موسسه کتاب آفتاب، سال گذشته یک شعبه جدید افتتاح کرد.
بلاگرهای کتاب
برویم سراغ بلاگرهایی که در جهان مجازی درباره کتاب خواندن تبلیغ میکنند؛ صحبت از پیجهای سانتیمانتال نیست که نگاه ابزاری به کتاب دارند و آدمها فقط برای نشان دادن خودشان یا گرفتن ژستهای روشنفکرانه دست به معرفی کتاب میزنند. درباره آن دسته از صفحاتی که بخشهایی از معرفی کتاب در برنامه کتابباز را بازنشر میکنند هم صحبت نمیکنیم، حتی قرار نیست به سلبریتیهایی اشاره کنیم که بدون داشتن دانش کافی دست به معرفی کتاب میزنند یا اصرار دارند تصویر فرهیختهای از خود به نمایش بگذارند اما دست بر قضا عکس خودشان را با کتابی که سر و ته به دست دارند، منتشر میکنند. اینجا درباره بلاگرهایی صحبت میکنیم که خیلی جدی به کتاب میپردازند، حرفهای و متخصص هستند و فالوئرهای قابل توجه دارند. بهعنوان نمونه، مسعود بربر در صفحهای با بیش از ۱۳ هزار دنبالکننده، کتاب معرفی میکند و طی یکی دو سال گذشته تقریبا هر شب برنامه زنده مرتبط با کتاب و کتابخوانی داشته است.
به عبارتی جریان بلاگری در ایران از بلاگرهای زیبایی آغاز شد و موجش با عبور از بلاگرهای غذا، سفر و چند مورد دیگر به کتابخوانی رسیده که اگر فعال هستند یعنی دنبالکننده دارند و این یعنی طرفداران و علاقهمندان به کتابخوانی در ایران کم نیست.
فروشگاههای آنلاین
اگر مردم ایران کتاب نمیخوانند، کتابفروشیهای آنلاین و این همه صفحه مجازی برای فروش کتاب چرا در این سالها ایجاد شدهاند؟ به جز فروشگاههای رسمی فروش کتاب یا ناشران و فروشندگانی که در شبکههای اجتماعی صفحهای ایجاد کرده و به صورت آنلاین کتاب میفروشند، برخی فروشگاههای بزرگ اینترنتی که همه چیز عرضه میکردند، حالا کتاب را هم در مجموعه محصولاتشان قرار دادهاند و این یعنی استقبال از کتاب. اصلا چرا استنباطی برخورد کنیم؛ براساس آمار رسمی، دیجیکالا به عنوان یکی از بزرگترین فروشگاههای آنلاین کشورمان در یک روز ۵۰۰ هزار جلد کتاب میفروشد.
در کنار اینها، صفحاتی در اینستاگرام وجود دارند که به هیچ کتابفروش یا مرکز و موسسه خاصی تعلق ندارند و حتی فروشگاه اینترنتی هم محسوب نمیشوند اما کارشان این است که سفارش کتاب میگیرند. کافی است اسم کتاب را به ادمین این صفحات بدهید تا در اولین فرصت برایتان ارسال کنند؛ فرقی ندارد کتاب نو باشد یا دست دوم و در مواردی برخی از همین صفحات توانستهاند کتابی را به دست مشتری برسانند که ناشر کتاب حتی یک نسخه از کتاب مورد نظر را ته انبارش نداشته! دیدهایم که میگوییم.
فراموش شدههای آمار
به آمارهای منتشر شده از نرمافزارهای کتابخوانی در این سالهای اخیر دقت کردهاید؟ نرمافزارهایی مانند فیدیبو و طاقچه. گزارش سال ۹۹ فدیبو نشان میدهد میانگین مطالعه روزانه کاربران ۸ ساعت کتاب الکترونیک و ۵ ساعت کتاب صوتی است. فیدیبو از سال ۹۲ فعالیت خود را آغاز کرده و براساس گزارش سالانهاش، حدود ۳ میلیون کاربر آن را نصب کردهاند و هزار و ۱۸۰ ناشر نیـز بـا آن همـکاری دارنـد. تعداد محتوای ارائه شده روی این پلتفرم به بیش از ۱۰۰ هزار عنوان رسیده است. در آمار سال ۱۳۹۹ این نرمافزار کتابخوان موارد جالبی میتوان دید که به این شرح است: بهمن۱۳۹۹ یکی از کاربران کتابخوان فیدیبو فقط در یک روز حدود ۷ میلیون تومان کتاب خریداری کرده است. رکورد بیشترین میزان گوشدادن به کتاب در ۳۱فروردین ثبتشده که کاربران در این روز حدود ۲۷هزار ساعت به کتابهای صوتی گوش دادند.
بزرگترین کتابخانه فیدیبو همچنین در سال ۹۹ مربوط به یکی از کاربران است که در این کتابخانه ۳ هزار و ۴۱۶ کتاب دارد. در کنار کتابهای صوتی در زمینه مطالعه کتاب در ۱۴فروردین ۹۹ رکورد میزان مطالعه در یک روز ثبت شد. کاربران فیدیبو در این روز ۵۸ هزار ساعت مطالعه داشتند.
مدتهاست که بخشی از جامعه کتابخوان کشور از نسخههای کاغذی به سمت کتاب الکترونیک و کتاب صوتی سوق پیدا کرده و در نتیجه آمارهایی که فیدیبو و طاقچه و دیگر نرمافزارهای کتابخوانی ارائه کردهاند بسیار قابل اعتنا و امیدوار کننده است اما هنوز کسی نمیداند که آیا زمانی که مردم در این نرمافزارها به کتابخواندن میگذرانند در سرانه مطالعه محاسبه میشود یا نه.
تازه رسیدهها
از کتابهای صوتی و الکترونیک تازهتر، پادکستها هستند که چندی است وارد فضای فرهنگی جامعه شدهاند و طرفداران جدی هم دارند. بسیاری از این پاکدستها نسخه صوتی برخی کتابهای سنگین و حجیم هستند و برخی از آنها ناداستانهای شنیدنی و آموزنده. شاید درباره قرار دادن پادکستها در زمره کتابها تردید وجود داشته باشد و در نتیجه گنجاندن زمان گوشدادن به این نسخههای شنیداری از نظر برخی جزو آمار سرانه مطالعه به حساب نیاید اما نمیتوان این شیوه جدید مطالعه را در جامعه ندیده گرفت و ظرفیتهای آن را در بالابردن فرهنگعمومی و دانش جامعه هیچ فرض کرد. به نظر میرسد پادکستها هم جزو بخشهای مغفول مانده فرهنگ هستند که باید برایشان برنامهریزی شود.
مد کتابخوانی
در کشور ما برخلاف تصور رایج، کتابخوانی از جایگاهی برخوردار است که صاحب مد شده است؛ یعنی ما در کتاب خواندن به اینجا رسیدهایم که میتوانیم موج راه بیندازیم و مد بسازیم. به عنوان نمونه، سالها پیش خواندن کتابهای پائولو کوئیلو مد شد، گابریل گارسیا مارکز در ایران شهرت و محبوبتی داشت که وقتی از دنیال رفت ما ایرانیها اگر بیشتر از هموطنانش متاثر نشدیم، کمتر هم نشدیم. بعدها جوجو مویز، الیف شافاک، آلن دوباتن، اروین یالوم، حتی پاموک و خیلیهای دیگر در جامعه کتابخوان ایران مد شدند و یکی بعد از دیگری در صدرتوجه قرار گرفتند. درباره مد کتابخوانی در کشورمان به زودی گزارش مفصلی خواهیم نوشت اما همین اتفاق به معنای کتابخوان بودن ما ایرانیها نیست؟ آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کتاب کتابخوانی نمایشگاه کتاب تهران سرانه مطالعه فیدیبو کاغذ کتابفروشی ها سرانه مطالعه ایرانی ها فروش کتاب کتاب ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۲۰۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کسب سهمیه انفرادی المپیک ناامید نیستیم
سرمربی تیم ملی تنیس روی میز بانوان گفت: برای کسب سهمیه انفرادی المپیک ناامید نیستیم و تمام تلاش خود را میکنیم تا برای بار سوم به سهمیه برسیم. اردوی تیم ملی تنیس روی میز از سوم اردیبهشت شروع شده و تا زمان اعزام این اردو ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حمیده ایرانمنش درباره عملکرد تیم ملی تنیس روی میز بانوان در مسابقات فیدر جهانی چک، اظهار کرد: ندا شهسواری و مهشید اشتری خود را برای مسابقات انتخابی المپیک آماده میکنند. این مسابقات سطح بالایی داشت و ندا و مهشید با حریفان ایتالیایی و ژاپن بازی داشتند. شهسواری عملکرد خوبی برابر حریف ایتالیایی داشت، اما بازی را با پوئن نزدیک واگذار کرد.
وی افزود: اشتری نیز با بازیکن ژاپن بازی داشت و او هم بازی خوبی از خود نشان داد. هرچند حریفان آنها از نظر رنکینگ جهانی از پینگپنگبازان ما بالاتر بودند، اما دختران ما با وجود عملکرد خوب این بازیها را واگذار کردند. هدف این بود تا نمایندگان کشورمان پیش از مسابقات انتخابی المپیک در اواخر اردیبهشت به میزبانی تاشکند ازبکستان در مسابقات باکیفیتی شرکت کنند.
سرمربی تیم ملی تنیس روی میز بانوان ادامه داد: شش سهمیه به آسیا دادند که هر سهمیه برای هر منطقه است. ما در آسیای میانه برای کسب سهمیه مسابقه میدهیم و کشورهای قزاقستان و ازبکستان رقبای ما و از نظر رنکینگ بهتر هستند. با توجه به آنالیز و تمرینات در تلاش هستیم تا به سهمیه برسیم. هرچند رقبای ما در مسابقات زیاد و در کمپهای مختلف آسیایی شرقی شرکت میکنند.
وی ادامه داد: ما با شرایط سخت اقتصادی امکان حضور در کمپهای بینالمللی را نداریم. برای کسب سهمیه انفرادی المپیک ناامید نیستیم و تمام تلاش خود را میکنیم تا برای بار سوم به سهمیه برسیم. اردوی تیم ملی تنیس روی میز از سوم اردیبهشت شروع شده و تا زمان اعزام این اردو ادامه دارد.
ایرانمنش درباره گلایه شیما صفایی درباره حضور نیافتنش در انتخابی المپیک، اظهار کرد: پیش از آنکه به مسابقات قهرمانی جهان برویم، یک جلسه در فدراسیون گذاشتیم و مقرر شد تا براساس عملکرد ملیپوشان در رقابتهای قهرمانی جهان شرکت کنند. در سالهای گذشته هر سه ملیپوش ما در مسابقات شانس برابر داشتند و عملکرد آنها را ارزیابی کردیم و به یکباره تصمیم نگرفتیم تا شیما را اعزام نکنیم. هر بازیکنی در این شرایط انتخاب نشود، طبیعی است که ناراحت شود.
وی اضافه کرد: صفایی بازیکنی آتیهدار و خوب است و ما با ارزیابی عملکردها تصمیم گرفتیم تا در انتخابی المپیک نباشد. معیار ما بین بدتر و بهتر نبود. هر سه ملیپوش ما از بازیکنان ارزنده کشور هستند. به عنوان مربی هیچ تفاوتی بین آنها قائل نمیشوم. با توجه به عملکرد ملیپوشان در مسابقات قهرمانی جهان در بوسان کره جنوبی ندا شهسواری و مهشید اشتری بالاتر از صفایی بودند.
سرمربی تیم ملی تنیس روی میز گفت: هنوز رنکینگ جدید جهانی منتشر نشده و آخرین رنکینگ ملیپوشان مربوط به مسابقات فیدر جهانی آلمان بود که رنکینگ آنها ارتقا یافت و رنکینگ اشتری ۳۳۶، شهسواری ۳۹۷ و صفایی ۴۰۳ بود.
منبع: ایرنا کد خبر 748303