به شبکه ضدامنیتی امان ندهید
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۳۳۴۶۰
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- اعتماد سیاستمداران یک کشور به آمریکا و غرب، دقیقاً چه بلایی بر سر امنیت و ثبات و پیشرفت و اقتدار آن کشور میآورد؟
افغانستان و عراق، تصاویر مجسمی از سرانجام اعتماد به آمریکا و باز شدن پای این رژیم مستکبر به کشورها هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آمریکاییها در دهه ۱۹۸۰ میلادی، صدام را علیه ایران تجهیز کردند. دونالد رامسفلد دسامبر ۱۹۸۳ (آذر ۶۱) بهعنوان نماینده ویژه ریگان، با صدام در بغداد ملاقات کرد و بدینترتیب، فصل تازهای از روابط دوجانبه با محوریت جنایت علیه ایران آغاز شد. اما همین رامسفلد، دو دهه بعد (سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳) بهعنوان وزیر دفاع جورج بوش، نقشه حمله جنایتکارانه به افغانستان و عراق را طراحی کرد.
آمریکا، صدام را برای حمله به ایران تحریک و حمایت کرد، اما هنگامیکه او شکست خورد و تاریخ مصرفش تمام شد، کنار زدن وی تبدیل به بهانهای شد تا آمریکا زیرساختهای عراق را نابود و دانشمندانش را ترور کند. نتیجه چهار دهه سیاست آمریکا نسبت به عراق، درگیری این کشور در چند جنگ، ویرانی زیرساختها و نابودی درآمدهای عظیم ملی بود. همین حالا هم گروهکهای تروریستی تحتالحمایه آمریکا، زیرساختهای برق و آب و انرژی عراق را هدف قرار میدهند.
خیانت دیگر آمریکا، غارت بخشی از درآمدهای نفتی عراق بوده و گفته میشود آنها یک سوم از درآمد فروش نفت عراق را بهعنوان هزینههای جنگ و سرنگونی صدام، برای خود برمیدارند و در واقع از سر سفره مردم دریغ میکنند. خیانت بعدی آمریکا و متحدانش، آشوبافکنی مبتنی بر فقر فساد مزمن در این کشور بوده که ظرف چند سال اخیر موجب شده با حاکمیتی نامنسجم و کم کارآمد مواجه باشیم. آمریکا دو سال قبل دست به تحریک آشوبهای خیابانی زد و مرتکب کودتا علیه دولت قانونی مستقر شد؛ هر چند که پارلمان این کشور رسما حکم به اخراج اشغالگران داده است.
۲- افغانستان، نمونه تازهتری از نقش نابودگر «اعتماد به آمریکا» است. آنها به اعتراف خود، در پا گرفتن طالبان نقشآفرین بودند و سپس تروریسم و فعالیت طالبان و القاعده را بهانه اشغال افغانستان قرار دادند. حالا هم بعد از بیست سال اشغالگری و جنایت و غارت منابع این کشور، پشت دولت غربگرا را خالی کرده و در حال واگذاری افغانستان به همان گروهی هستند که به بهانه فعالیت آنها، خاک افغانستان را اشغال کرده و مردم این کشور را به خاک و خون کشیده بودند.
وقتی دولتی تماما غربگرا و دستنشانده اما فاقد حداقل ریشههای مردمی در کابل سر کار آمد، ادعا میشد این کشور در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته و ارتش آن مدرن شده است، اما همین ارتش و دولت بیریشه، ظرف چند هفته تسلیم نیروهای پیاده طالبان شدند و تمام خیالپردازیهای رسانهای درباره پیشرفت و توسعه افغانستان فرو ریخت.
حالا کار بهجایی رسیده که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس با اشاره به قال گذاشتن دولت غربگرای افغانستان مینویسد: «جهان دیگر آمریکا را شریک قابل اعتمادی نمیداند». و یک کانال غربگرا در ایران در همین زمینه خاطرنشان میکند «جو بایدن تمام تعطیلات آخر هفته را در استراحتگاه شخصیش بود و حتی حاضر نشد ذرهای به افغانستان بیندیشد.
بلینکن فراموش کرده که ترامپ گفته بود ما میرویم اما اگر لازم شد به سرعت باورنکردنی برخواهیم گشت. بلینکن فراموش کرده است که مأموریت آنان در افغانستان کمک به نیروهای امنیتی و تضعیف طالبان و نابودی آنان بوده است. بایدن و دولتش از همان زمان که نیمهشب بگرام را ترک کردند، اجازه بازگشت افغانستان به عصر تاریکی را صادر کردند؛ همانگونه که اوباما، سوریه و عراق را به عصر تاریکی برد».
۳- این دو عبرت بزرگ در همسایگی ما، بیش از هر چیز عناصر مزدور یا خوشخیال نسبت به آمریکا و غرب را شرمنده میکند. اما برخی از این افراد، چنان طلبکارانه نسبت به منطق مستحکم جمهوری اسلامی موضع میگیرند که گویا تصور میکنند کسی متوجه زمین خوردن و سینهخیز رفتن آنها نشده و لگدمال شدن بافتههای تئوریکشان زیر پای واقعیتها را نمیبیند.
دو عبرت عراق و افغانستان به علاوه عبرتهای برجام، به ما و هر ملت دیگری میگوید که تنها مسیر پیشرفت و مانعزدایی از آن، بیاعتمادی مطلق به آمریکا و غرب (بیاعتمادی به تطمیعها و تهدیدها) است. غربگرایان در اینجا مرتکب روایت وارونه میشوند. مشخصا در ماجرای میان ما و غرب، بهجای اینکه اذعان کنند آمریکا به شکل پایدار در حق ملت ما جنایت و خیانت و عهدشکنی کرده و بر اساس عبرتهای هشتادساله تاریخ معاصر نتیجه بگیرند که سر سوزنی نباید به آمریکا اعتماد کرد، جمهوری اسلامی را متهم میکنند که چرا دوباره سراغ مذاکره و تعامل با آمریکا نمیرود تا تحریمها برطرف شود، یا چرا از آمریکا واکسن نمیخورد و...!
انگار از مریخ آمدهاند! میگویند چرا مذاکره نمیکنید تا تحریمها لغو شود و اقتصاد رونق بگیرد! برخی سفیهان بیپروا یا مأموران معذور، حتی در گذشته مدعی بودند نفی مذاکره، ایدئولوژی بقای جمهوری اسلامی است و به همین دلیل حاکمیت حاضر نیست مذاکره را بپذیرد. اما سرانجام نسخه اعتماد دولت و مجلس وقت به وعدههای آمریکا را در قالب عبرتهای منحصر به فرد برجام دیدیم، تا آنجا که رئیس دولت بانی برجام اذعان کرد کشورها مگر دیوانه شده باشند که با وجود زیر پا گذاشته شدن برجام، بخواهند به مذاکره با آمریکا بیندیشند. (هرچند که خود وی، پس از روی کار آمدن بایدن و با وجود سرکشی و دغلبازی دولت جدید آمریکا، باز هم خواستار اعتماد به هر قیمت به آمریکا شد تا نشان دهد بیماری آمریکازدگی، بیماری صعبالعلاجی است).
۴- چرا غربگرایان به تکاپو افتادهاند تا روایتی تحریفشده را به افکار عمومی قالب کنند؟ آنها میدانند دولت غربگرا با امید و اراده مردم (بهعنوان سرمایه راهبردی کشور) چه کرد؛ و بارقههای امیدی را که انتخاب رئیسجمهوری انقلابی و طلیعه تشکیل دولت جدید در میان تودههای مردم پدید آورده، میبینند. میدانند اگر برنامه دولت جدید با نشاط و ایمان و اراده موجود پیش برود، ظرف یکی دو سال میتواند سرمایه اعتماد عمومی را چند برابر کند و همین ظرفیت را در خدمت شکستن بنبستها و گشایش در امور قرار دهد.
طبیعی است در این صورت، نسخه وامداری و طفیلیگری غرب، دوقبضه باطل خواهد شد. به همین دلیل و مبتنی بر نتایج تلخ سوءمدیریت خود در دو حوزه اقتصادی و کرونا، از چند هفته قبل شروع به فضاسازی و منفیبافی شدید علیه دولتی کردند که اصلا تشکیل نشده بود! همچنان با وقاحت، آثار نقدینگی هشت برابر شده، تورم دستکم ۴۵درصدی و گران شدن اقلام مختلف را در سفره مردم به رخ میکشند و میگویند دولت جدید با کسری بودجه چند صدهزار میلیاردی، چرا سراغ «مذاکره با آمریکا» (بخوانید تسلیم در مقابل دیکتههای جدید و مسکوت گذاشتن نعش بر زمین مانده فتحالفتوح «برجام»!) نمیرود؟
۵- تحریمها با برجام دو برابر شد و حتی غذا و دارو که استثنای تحریمهای سازمان ملل است، در روند پسابرجام، مورد تحریم آمریکای عهدشکن قرار گرفت. از آن طرف تروئیکای اروپائی که مدعی راهاندازی کانال اسپیوی و اینستکس برای رفع تحریمهای دارویی بود و سه سال تمام، روحانی و ظریف و دولت دوازدهم را سر کار گذاشت، در عمل با تحریمهای دارویی آمریکا همراهی کرد.
این واقعیتی است که هر فعال سیاسی و رسانه مروّج خوشبینی به آمریکا و تروئیکای اروپایی را شرمنده میکند. آنها اگر بخواهند صادق باشند، بهخاطر همین یک قلم تحریمهای دارویی در پسابرجام باید از ملت ایران عذرخواهی کنند. اما چون انصاف و تعهد و مسئولیتپذیری و احترام به شعور مردم، جایی در شخصیت رشد نایافتهشان ندارد، قیافه طلبکارانه به خود میگیرند و میگویند چرا واکسن نمیخرید یا برای رفع تحریم مذاکره نمیکنید تا مردم قربانی کرونا نشوند؟!
مردم ایران حق دارند بدانند چرا درست در مقطعی که همه باید یکصدا و از موضع طلبکاری، گریبان آمریکا را بگیرند و حقوق ایران را طلب کنند، جماعت مذکور همچنان به تبرئه آمریکا و غرب میپردازند؟ آیا قدرت عبرتاندوزی از سرنوشت اعتماد به آمریکا را ندارند؟ یا علت این است که در پوشش رفیق قافله، شریک دزدان و راهزنان غربی بودهاند و پای خودشان هم در این خیانت بزرگ گیر است؟
کجفهمان به کنار، اما باید با آنها که مأموریت دارند ضمن تحریفگری و مسئلهتراشی نگذارند تغییر ریل بزرگ در کشور اتفاق بیفتد، برخوردی درخور خیانتشان داشت. دوره تغافل و مجامله با سرانگشتان این اخلال مدیریتی و رسانهای، دیر زمانی است پایان یافته است.
۶- حصار تحریم، با شکستن حصار خودتحریمی شکسته میشود. این حصار داخلی، هم مدیریتی است و هم روانی و رسانهای. در طول تاریخ، دژهایی که درِ آنها با هیچ دژکوب قوی شکسته نمیشد، با قبول پیشکش اسب تروای دشمن یا غفلت از خیانت برخی عناصر نفوذی، تسخیر دشمنان شدند. باید بررسی کرد کدام تصمیمگیران و تصمیمسازان، نقش «جانوسیار» و «ماهیار» را در مدیریت بازی کردند که دشمن توانست ضربات اقتصادی و امنیتی موثر وارد کند؟ «جانوسیار» و «ماهیار»، دو صاحبمنصبی بودند که به هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، به دارا (داریوش سوم) خیانت کردند اما پس از پیروزی اسکندر، توسط خود وی به دار کشیده شدند.
به تعبیر قاآنی «ناجوانمردی است چون جانو سیار و ماهیار- یار دارا بودن و دل با سِکندر داشتن». لطفعلیخان زند اگر مقابل آغا محمدخان شکست خورد، زیر سر خیانت صدر اعظمی به نام ابراهیم خان کلانتر بود که در قلعه ورودی شیراز را در بحبوحه جنگ به روی لطفعلیخان زند بست و در اثر این خودتحریمی، سلسله وطنفروش قاجار غالب شدند.
اکنون که دولت انقلابی، جوان و مردمی، با حمایت قاطع مجلس محترم تشکیل شده، یکی از واجبترین مسئولیتها، از بین بردن هر سازوکار تصمیمگیر یا تصمیمسازی است که در حوزه محاسبه و تصمیم یا اجرا، موجب خودتحریمی شده و به حربه کُند تحریم، بُرش داده است.
ایران همین حالا، دارای اهرمها و ظرفیتهای بسیاری است که بهکارگیری همافزا و همپوشان آنها در شبکه قدرت ملی و بینالمللی میتواند ظرف چند ماه، به عبور قدرتمندانه از حصار تحریمها و افزایش موثر درآمدهای ملی منتهی شود.
به موازات این کار، دولت و دستگاه قضایی و مجلس باید بیاعتنا به جنجالها، مبارزه بیامان با شبکه ضدامنیتی اخلالگر در حوزههای اقتصادی و رسانهای را آغاز کنند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: آمریکا عراق محمد ایمانی اعتماد به غرب آمریکا و غرب زیرساخت ها دولت جدید تحریم ها رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۳۳۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعاهای مقام سابق موساد درباره جزئیات شبکه مالی مخفی ایران | ماجرای عجیب یک شرکت انگلیسی | ایران با دور زدن تحریمها ۸۰ میلیارد دلار ذخیره کرد!
به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: اودی لوی پس از ۳۵ سال فعالیت در اطلاعات اسرائیل در سال ۲۰۱۶ از سمت ریاست واحد جنگ اقتصادی موساد کنار رفت. وی دههها را صرف تحقیق در مورد جریانهای پولی کرده که امکان بقای دشمنان اسرائیل به ویژه حماس، حزبالله و ایران را فراهم میکند.
لوی گفت: تلآویو باید از ائتلافی که برای دفع حمله مستقیم اخیر تهران به اسرائیل گردهم آمده، استفاده کند تا جریان پول جهانی را که شاهرگ حیات ایران است و اجازه دور زدن تحریمهای آمریکا را میدهد، متوقف کند.
تایمز اسرائیل میافزاید: در شب بین ۱۳ و ۱۴ آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردین)، ایران در یک حمله بیسابقه، در پاسخ به حمله ادعایی اسرائیل به سوریه، صدها موشک بالستیک و کروز را در کنار صدها پهپاد به اسرائیل شلیک کرد.
لوی خاطرنشان کرد: در آن شب اتفاق جدیدی در خاورمیانه و جهان رخ داد. ما ائتلاف جدیدی داریم که شامل عربستان، امارات، بحرین، اردن، اسرائیل، آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیاست و اینها دقیقاً همان بازیگرانی هستند که اگر بخواهیم به یک نتیجه استراتژیک در برابر ایران برسیم، نه فقط برای تنبیه آن، بلکه برای تغییر وضعیت خاورمیانه با اعمال جنگ. اعضای ائتلاف ضدایرانی باید با اسرائیل همکاری کنند تا شبکه مالی ایران را از بین ببرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، ایده اعمال جنگ اقتصادی علیه تهران البته جدید نیست. جمهوری اسلامی از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ تحت تحریمها قرار داشت و با آغاز برنامه هستهای تهران در دهه ۲۰۰۰ تشدید شد.
لوی گفت: ایرانیها برای سالها، تحت هماهنگی قاسم سلیمانی، زیرساختهای باورنکردنی برای دور زدن تحریمها ایجاد کردند و قادر به انتقال پول در سراسر جهان برای ادامه تأمین مالی تمام زیرساختهای خارجی در سراسر خاورمیانه و پروژه هستهای خود شدند. تحریمها علیه ایران تا حد زیادی بیاثر بوده است.
وی با بیان اینکه بسیاری از کشورهای جهان احساس کردند که تحریمهای آمریکا انگیزه سیاسی دارد، خاطرنشان کرد: علاوه بر این، کشورهای اروپایی احساس کردند که تحت فشار زیادی در تجارت با ایران قرار گرفتهاند و حتی مجازات میشوند، در حالی که آمریکا هیچ تحریمی را علیه سایر کشورهایی که منافعی مانند قطر دارند، اعمال نمیکند.
تایمز اسرائیل نوشت: طبق گزارشها، ایران به طور فزایندهای در دور زدن تحریمهای اعمالشده بر صادرات نفت مهارت یافته و موفق شده است. در جلسه استماع کنگره آمریکا در ماه دسامبر گذشته، کلر یونگمن رئیس ستاد متحد علیه ایران هستهای (UANI)، فاش کرد که تهران درآمد نفتی خود را از سال ۲۰۲۰ چهار برابر کرده است از سال ۲۰۲۱ توانسته بالغ بر ۸۰میلیارد دلار درآمد نفتی پسانداز کند. یونگمن خاطرنشان کرده بود که چین، بزرگترین خریدار غیرقانونی نفت ایران است. نفت بیشتر از طریق «ناوگان اشباح» متشکل از کشتیهایی که ایران با ترفندهای خود آنها را غیرقابل ردیابی میکند، صادر میشود. این ناوگان، متشکل از حدود ۳۰۰ نفتکش خارجی و دارای پرچم خارجی است.
به نظر میرسد چین نقش برجستهای در کمک و حمایت از جمهوری اسلامی در دور زدن تحریمها ایفا کند و این کار را فقط از طریق خرید نفت انجام نمیدهد. رسانههای اپوزیسیون ایران از قراردادهای پرسود مخابراتی بین تهران و پکن رونمایی کردهاند.
از سوی دیگر پروژه ویکیران نیز صدها هزار سند افشاشده از سازمانها و صنایع دولتی ایران را جمعآوری و منتشر کرده که شبکه انتقال پول ساختهشده توسط ایران را افشا میکند؛ اینکه چگونه ایرانیها پول را از بانک مرکزی به صرافیها در ایران منتقل میکنند و از آنجا تحت پوشش شرکتهای چینی، هنگکنگی یا کشورهای دیگر، حسابهای بانکی در چین باز میکنند و سپس پول را از آنجا به ویژه به امارات منتقل میکنند. همه اینها با همکاری کامل سیستم بانکی در کشورهای غربی، حتی در ایالاتمتحده اتفاق میافتد.
کارشناس سابق موساد افزود: در همه این سالها، پول به صورت آزادانه و بدون مزاحمت به ایران منتقل و استفاده شده است. شبکه مالی مخفی ایران برای سالها یک راز آشکار بوده، افزود: گزارشهای اخیر نشان میدهد که حتی مبالغ هنگفتی نیز از طریق مؤسسات مالی غربی برای ایران ترانزیت شده است.
فایننشالتایمز فوریه گزارش داد که ۲ بانک بزرگ لویدز و سانتاندر در انگلیس، حسابهایی را در اختیار برخی شرکتهای بریتانیایی قرار دادهاند. این شرکتها به طور مخفیانه متعلق به شرکت بازرگانی پتروشیمی (PCC) بودند؛ شرکت ایرانی که آمریکا آن را به جمعآوری صدها میلیون دلار برای سپاه متهم کرده است.
شرکت مذکور، از شرکتهای مستقر در بریتانیا برای انتقال پول از شرکتهایی که در چین و در ابتدای این زنجیره انتقال پول قرار داشتند، استفاده میکرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، همین واقعیت که یک شرکت متعلق به جمهوری اسلامی توانسته آزادانه در لندن، یعنی در قلب سیستم مالی جهان فعالیت کند، برای لوی گیجکننده است.