Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

عباس عبدی نوشت: این رای اعتماد به معنای هماهنگی کامل مجلس و دولت است. سایر نهادهای حکومتی از جمله ریاست دستگاه قضایی نیز از این اتفاق استقبال کرده‌اند. نهادهای نظامی و رسانه‌های رسمی و نهادهای اقتصادی عمومی بزرگ مثل ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس و کمیته امداد، حتی شهرداری‌ها نیز در هماهنگی کامل و بدون چون و چرا با یکدیگر و دولت هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جالب‌تر از همه اصلاح‌طلبان هستند که آنان هم عموما به دنبال نقد و تخطئه دولت جدید نیستند، زیرا می‌دانند که دود عدم موفقیت این دولت نه فقط به چشم اصولگرایان، بلکه به چشم همه مردم و کشور خواهد رفت.

بنابراین برخلاف دولت‌های قبلی ماجرای این دولت تا حدی فرق می‌کند. شاید تا حدی شبیه به دولت اول آقای هاشمی باشد، البته فقط دو ، سه سال اول آن دولت. وضع این دولت از حیث حمایت نهادهای قدرت و عدم مخالفت منتقدان حتی از دولت اول احمدی‌نژاد نیز خیلی بهتر است، زیرا انتخابات سال 1384 در چنان دوقطبی تندی شکل گرفت که عوارض آن همچنان باقی ماند و در ادامه نیز تشدید شد و به بحران سال 1388 رسید. به علاوه رفتار احمدی‌نژاد و حس پیروزی بر هاشمی، آنان را خیلی مغرور کرده بود و خودشان نیز آگاهانه بر آتش این دو قطبی می‌دمیدند و آن را شعله‌ورتر می‌کردند.

اکنون اوضاع فرق می‌کند. نه اصولگرایان احساس پیروزی خاصی می‌کنند و نه ویژگی‌های رفتاری آقای رییسی به گونه‌ای است که بخواهد همچون احمدی‌نژاد تقابل‌جویانه رفتار کند.

با این ملاحظات آیا همه‌ چیز برای تحقق وعده‌ها آماده است؟! به عبارت دیگر آیا مقتضی موجود و مانع مفقود است؟ مقتضی که همان دولت و وعده‌های آن است و مانع نیز مخالفت عوامل بیرونی است. پاسخ مثبت است. فقط با قید دو نکته ظریف!

ماجرا این است که دولت جدید و مجموعه حامیان آن در 8 سال گذشته خود را در ذیل مخالفت با دولت آقای روحانی تعریف کرده بودند. تقریبا هر کاری و هر سیاستی از آن دولت را نقد و حتی تخطئه می‌کردند. این کار به سادگی انجام می‌شد. هویت و ذهنیت آنان سلبی بود. در این مخالفت می‌توانستند همه آنان، همفکر و همسو تلقی و تعریف شوند. حتی می‌توانستند کنار مخالفان نظام و دیگر منتقدان دولت قرار بگیرند. به عبارت دیگر در تخریب و نقد دولت روحانی وحدت نظر کامل داشتند.

این سیاست در 8 سال گذشته موجب شکل‌گیری یک اینرسی شده که کنار گذاشتن و تغییر آن به ‌ظاهر سخت است و احتمال دارد که این اینرسی مخالف‌خوانی و ضدیت با روحانی به صورت یک مانع داخلی برای اتخاذ تصمیمات منطقی و موثر شود. این مشکل ممکن است در کوتاه‌مدت نمایان شود ولی با انعطاف‌پذیری و عمل‌گرایی اصولگرایان احتمالا به مرور حل خواهد شد.

ولی نکته دوم و مهم‌تری وجود دارد که اگر برای آن چاره نیندیشند، نه‌تنها حل نمی‌شود، بلکه تشدید هم خواهد شد. همان‌طور که گفتم، ذهنیت اصولگرایان در مخالفت با روحانی شکل گرفت. عناصر ایجابی ذهنیت آنان بسیار سیال و ناکارآمد است. مواردی همچون داشتن روحیه مردمی، انقلابی و جهادی بودن و امثال این ویژگی‌ها، حتی اگر بر فرض هم که نزد افراد دولت جدید وجود داشته باشد، به تنهایی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، ممکن است مشکل‌ساز هم بشود.

دولت جدید دیگر در تقابل با روحانی نیست که علیه آن شعار دهد. این دولت باید عناصر ایجابی و مثبت برای همکاری داشته باشد. این نهایت ساده کردن قضیه است که گمان کنیم افرادی مثل آقای مخبر، رضایی، میرکاظمی، خاندوزی و گزینه‌های پیشنهادی برای بانک مرکزی می‌توانند با یکدیگر هماهنگ کار کنند. در واقعه «مانع» اصلی این‌بار نه در بیرون که درون دولت خواهد بود.

اگر کل فضای مجازی را بگردید،نمی‌توانید یک گزاره پایه‌ای مشترک اقتصادی میان این افراد پیدا کنید. اصولا تاکنون گزاره چندانی از آنها دیده نشده است نه در اولویت‌بندی مسائل اقتصادی و نه در راه‌حل‌ های آنها! آقای خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد توییت زدند که «پیشنهاد می‌شود ستاد اقتصادی دولت در کوتاه‌مدت بر کنترل انتظارت تورمی و کنترل نوسانات ارز تمرکز کند. اولویت با ثبات اقتصاد کلان است و مانع شدن از کاهش قدرت خرید.» اول اینکه چرا این ایده‌ از طرف ایشان پیشنهاد شده؟ مگر رییس‌جمهور پیشاپیش این اولویت را تعیین نکرده؟ به علاوه چرا این پیشنهاد در توییتر آمده؟ روشن است که وزیر اقتصاد به درستی گمان کرده که از این طریق بهتر می‌تواند پیام خود را برساند. به علاوه بحث درباره این پیشنهاد و به نتیجه رسیدن درباره آن، نیازمند مقدمات بسیار زیادی است که پس از تشکیل دولت فرصت بحث‌های طولانی درباره این مقدمات فراهم نیست. این مباحث باید در ۴ سال گذشته می‌شد و نه در ابتدای شکل‌گیری کابینه.

این پیشنهاد نشان می‌دهد که در حوزه اقتصادی اولویت‌بندی صورت نگرفته است و همین ویژگی موجب روزمرگی تصمیمات و افزایش اختلاف‌نظرات خواهد شد. پس باید گفت که این‌بار «مقتضی» ممکن است قلب ماهیت دهد و خود به «مانع» تبدیل شود. پیشنهاد می‌کنم حالا که دولت روحانی نیست تا علیه آن حرف زده شود، بهتر است تمامی وقت را صرف تفاهم نسبت به یک برنامه حداقلی کنند.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: آفتاب

کلیدواژه: رئیسی دولت احمدی نژاد دولت جدید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۳۳۹۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده

چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند. 

دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمی‌دانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاج‌زاده و امثال آقای تاج‌زاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یک‌مرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

صرف‌نظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاح‌طلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیس‌دفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری به‌کار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی‌اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار می‌گیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است.»

اکنون پرسش‌های مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامه‌نگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه می‌کند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص می‌دهد، اما الان اصلاح‌طلبان تجمیع شده‌اند که بگویند «نصیری خل‌و‌چل است و افراطی و نامتعادل»؟!

چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفت‌وگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام می‌دهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی می‌کند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!

چرا شبکه رسانه‌ای «هم‌میهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانه‌های مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر می‌کرد، بازتاب می‌داد، آن‌هم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیتر‌های آماده‌تان برای پیروزی پوتین، خاک می‌خورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!

مگر عباس عبدی سرمقاله‌نویس و مشاور هم‌میهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بی‌خبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان می‌اندازد و می‌گوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام‌شده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!

اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمام‌صفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!

اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاج‌زاده با شاهزاده» را می‌دهد آیا به این علت نیست که تاج‌زاده در مرخصی به اصلاح‌طلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی می‌دهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفت‌وگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاح‌طلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و می‌خواستند سرشان بی‌کلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاح‌طلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهی‌نو» «برخی مجموعه‌های اصلاح‌طلب» را متهم به داشتن «مرض‌بچگانه» و «لوچ‌بودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاح‌طلبان را نشان دهد، اما نصیری به‌جای درس‌گرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!

این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاح‌طلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمی‌دهد. نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

منبع: جوان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مراسم ازدواج خواهرزاده احمدی نژاد در استانبول + عکس
  • ازدواج خواهرزاده احمدی‌نژاد در ترکیه (+ عکس)
  • رئیسی پروژه‌ای که در دولت روحانی افتتاح شده بود را دوباره افتتاح کرد!
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • هم‌میهن آمریکا و انتساب رکورد تورمی روحانی به رئیسی!
  • عکسی جالب؛ دست سفت احمدی‌نژاد با احمد جنتی در مراسم ختم
  • حمله شدید کرباسچی به نصیری: تعادل نداری و به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خوری | دنبال جذب جایگاه هست
  • کرباسچی: مهدی نصیری تعادل ندارد؛ او فقط به درد تبلیغات بی‌بی‌سی می‌خورد
  • استقرار سامانه بارشی در استان ایلام تا پایان هفته
  • مرغ آمریکایی‌ها غاز است!