Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سیاست، خبرگزاری مهر - محمد مهاجرانی؛ اگر تاریخ را بررسی کنیم به اتفاقات مشابهی برخورد می‌کنیم که ممکن است در ادوار مختلف تکرار شود. برای مثال وقتی آخرین رئیس‌جمهور افغانستان دوران کودکی خود را در جنوب کابل سپری می‌کرد، محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت ایران در اوج اعتماد و تکیه به آمریکا در عرض سه روز سقوط کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگرچه محمد مصدق برای اجرای تصمیماتش، مسیر نادرست را برگزید، اما عشق به وطن، تا آخرین لحظه، نخست‌وزیر ایران را در تهران نگه داشت؛ درست نقطه مقابل «محمد اشرف غنی‌ احمدزی» که پس از توافقات پشت پرده با قوای اشغالگر، با چند چمدان پول فرار را بر قرار ترجیح داد.

محمد اشرف غنی احمدزی آخرین رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی افغانستان، متولد ۱۳۲۸ در کابل است.

غنی تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت و در رشته‌ علوم‌سیاسی گذرانده است. وی در زمان تحصیل در بیروت با «رولاغنی» آشنا و با یکدیگر ازدواج کردند.

پس از بازگشت به افغانستان سه سال را در دانشگاه کابل به تدریس پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۵۶ و پس از موفقیت در کسب بورسیه، به آمریکا و دانشگاه کلمبیا رفت. دو دختر غنی نیز در آمریکا به دنیا آمدند و عملا شهروند آمریکایی محسوب می‌شوند.

غنی پس از فارغ‌التحصیلی برای تدریس به دانشگاه برکلی کالیفرنیا دعوت می‌شود و به مدت هشت سال در دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا تدریس می‌کند. وی همزمان در بخش پشتوی رادیو بی‌بی‌سی نیز فعال می‌شود.

در سال ۲۰۰۲ در اولین دولت پس از حمله آمریکا و ناتو به افغانستان، وی به عنوان مشاور حامد کرزای و وزیر مالیه معرفی می‌گردد.،اما دو سال بعد (۲۰۰۴) از حضور در دولت انصراف می‌دهد و رئیس دانشگاه کابل می‌شود.

بلندپروازی‌های غنی؛ از نامزدی برای دبیرکل سازمان ملل تا ریاست‌جمهوری افغانستان

غنی همچنان آرزوهای بزرگ دارد و در سال ۲۰۰۶ برای تصدی دبیرکلی سازمان ملل متحد و جانشینی برای کوفی عنان نامزد می‌شود.

اشرف غنی در سال ۱۳۸۸ برای اولین بار در انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان با شعار «حکومتداری خوب؛ یک اقتصاد پویا و فرصت‌های شغلی برای مردم افغانستان» شرکت می‌کند و تنها موفق به کسب ۳ درصد آرا می‌شود.

اشرف غنی در دوره دوم ریاست‌جمهوری حامد کرزی در سال ۲۰۱۰، مسئول برنامه انتقال مسئولیت‌های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای بومی شد.

اما در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۴، غنی بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری امتحان می‌کند و این‌بار با کسب ۳۷ درصد آراء پس از عبدالله عبدالله در مقام دوم قرار می‌گیرد. اگرچه این انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود اما پس از تقلب گسترده کمپین انتخاباتی غنی، تبدیل به یک چالش جدی و کشمکش سیاسی برای این کشور می‌شود و بار دیگر زمینه دخالت خارجی‌ها را در عرصه‌های مختلف این کشور باز می‌کند.

در ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ و در بحبوحه چالش‌ها و دعواهای سیاسی طرفداران غنی و عبدالله، «جان کری» وزیر خارجه وقت ایالات متحده به کابل سفر می‌کند و با اجرای فرآیندی زمینه‌ساز تشکیل یک حکومت وحدت ملی در افغانستان می‌شود، فرآیندی که اشرف غنی را در جایگاه رئیس‌جمهور و عبدالله عبدالله را در جایگاه رئیس اجرایی حکومت قرار می‌دهد.

غنی همچنین در سال ۹۸ و در دوره دوم انتخابات ریاست‌جمهوری، بار دیگر از طریق ائتلاف با «امرالله صالح» و «سرور دانش» مجدد در مقام ریاست جمهوری افغانستان قرار می‌گیرد.

دوقطبی‌سازی‌های غنی، میان فارسی و پشتون

اما اشرف غنی، برخلاف تفکرات غربی و پرستیژ روشنفکرانه‌اش، شخصیتی لجباز داشت. او در سال‌هایی که تصدی پست‌های عالی افغانستان برعهده‌اش بود، همواره به دنبال حذف رقبا و افراد شایسته‌ای علی‌الخصوص رهبران مجاهدین سابق از جمله «اسماعیل خان» و «احمد مسعود» بود.

در همین رابطه نوذر شفیعی کارشناس مسائل سیاسی ضمن تحلیل شخصیت رئیس‌جمهور افغانستان به خبرنگار مهر می‌گوید: «آقای غنی پایگاه اجتماعی زیادی در جامعه افغانستان نداشت. او در واقع با پشتوانه‌ آمریکایی‌ها و با سوء استفاده از نام قوم پشتون قدرت را به دست گرفت.»

وی می‌افزاید: «آقای غنی در قوم پشتون و زیرمجموعه‌های آن، خیلی نفوذی ندارد و اساساً خانواده‌اش نیز در آمریکا و اروپا زندگی می کنند که ریشه وطنی و میهنی آن، عملاً با جامعه افغانستان قطع است. بنابراین اساساً خیلی پشتوانه سیاسی یا نیروهای سیاسی اثرگذاری نداشت که بتواند در ادامه، آن مشی قبلی همتایان و هم‌پیمانانش را اعمال کند.»

اما نکته بسیار عجیبی که در دوره‌ی حیات سیاسی اشرف غنی بروز یافت، تلاش وی برای ایجاد دوقطبی بین زبان‌های اصیل داخل افغانستان‌ از جمله بین زبان فارسی و پشتون بود.

او همچنین در راستای تقویت همین سیاست اختلاف‌آفرین، گاهی اوقات علیه ایران نیز مواضع نامفهومی می‌گرفت که پس از آن توسط برخی از کارگزاران دولتی و یا یکی از شبکه‌های تلویزیونی خارجی این کشور ادامه پیدا می‌کرد.

غنی به دنبال حذف زبان فارسی در افغانستان بود

شفیعی در این رابطه تصریح می‌کند: «آقای غنی تلاش می‌کرد که زبان فارسی را که ریشه چند هزار ساله در درون جامعه افغانستان دارد و به عنوان زبان رسمی در آنجا وجود داشته است را از زبان رسمی افغانستان حذف کرده و و تعصبات پشتونیسم افراطی را ترویج کند.»

به گفته این نماینده سابق مجلس، «غنی با خیلی از کشورهایی وارد تعامل و دوستی می‌شد که شاید مناسبات خوبی با جمهوری اسلامی ایران نداشتند» او می‌گوید: «البته که ایران خیلی نگران این موضوع نبود و برای دولت افغانستان به عنوان یک کشور مستقل این حق را قائل بود که با هر کشوری که تمایل داشته باشد روابط برقرار کند.»

در دیگر سو، مجتبی نوروزی کارشناس مسائل بین‌الملل نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، در تحلیل بُعد قومیت‌زده شخصیت اشرف غنی تاکید می‌کند: «فهمی که از این بُعد شخصیتی آقای غنی می‌توان داشت در این است که همه تلاش را بر این استوار ساخت که ساختار سیاسی و جریانات اصلی سیاست در داخل افغانستان به نفع قوم پشتون شکل بگیرد و جریانات غیر پشتون که عموماً نیز فارسی‌زبان‌ها، متمایل و متحد ذاتی ایران محسوب می‌شوند، از فضای اصلی قدرت به دور باشند و نتوانند نقش اصلی را در جریان سازی اصلی در فضای سیاسی این کشور ایفا کند.»

جریان سیاسی وابسته به «غنی» دنبال اختلاف آفرینی با ایران بود

جریان وابسته به اشرف غنی در اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران نیز حتی در واپسین روزهایی که افغانستان در حال سقوط بود، دریغ نمی‌کرد و برخی مقامات این دولت به ابتکارات ایران برای برقراری صلح در افغانستان حمله می‌کردند.

در میزگرد تخصصی که اخیرا در خبرگزاری مهر برگزار شد، «عبدالرضا فرجی‌راد» دیپلمات سابق کشورمان و کارشناس مسائل سیاسی به این موضوع اشاره کرد و گفت: «اخیرا مشاور فرهنگی دولت افغانستان در یکی از تلویزیون‌های فارسی زبان آمده بود و می‌گفت، ایران طالبان را به تهران آورده است و می‌خواهد از طالبان حمایت کند. در حالی که هر چقدر آن خبرنگار می‌گفت بقیه کشورها از جمله آمریکا، روسیه، تاجیکستان، چین و ازبکستان با طالبان مذاکره کردند، باز هم آن فرد به جامعه تلقین می‌کرد که ایران از طالبان حمایت می‌کند.«

این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید می‌کند: «آن فرد به عنوان نماینده دولت اشرف غنی به تلویزیون آمده بود و حرف‌های غیر منطقی می‌زد و هدفش هم این بود که ایران را در بین مردم افغانستان تخریب کند.»

یکی دیگر از موارد عجیب از اظهارات اشرف غنی، سخنرانی وی در هنگام افتتاح سد کمال‌خان بود که وی اعلام کرد، صرفا در مقابل دریافت نفت از ایران اجازه استفاده از آب رود هیرمند را به کشورمان می‌دهد.

اگرچه این اظهارات جنجالی و البته غیرقانونی (برخلاف معاهده ایران و افغانستان در مورد آب رود هیرمند در سال ۱۳۵۱ خورشیدی) و یا در مقاطعی برخی از ادعاهای دروغین جریانات وابسته به غنی در مورد بدرفتاری مرزبانان کشورمان با شهروندان افغانستانی موجب هیاهوی برخی از رسانه‌های اختلاف‌آفرین خارجی شد، اما به پیوند عمیق دو ملت ایران و افغانستان، هیچ خدشه‌ای وارد نکرد.

دستور رهبر انقلاب برای تحصیل فرزندان افغانستانی

اقدامات و شانتاژهای جریان نزدیک به اشرف غنی، درحالی بود که در اوج مشکلات اقتصادی کشورمان، ایران میزبان میلیون‌ها نفر از اتباع افغانستان است. نقطه‌عطف این مهمان‌نوازی کریمانه را نیز می‌توان دستور رهبر انقلاب برای تحصیل فرزندان اتباع افغانستانی (حتی افراد غیرقانونی) تلقی کرد که این موضوع ریشه‌های محبت بین دو ملت را بیش از گذشته تقویت کرد.

در دیگر سو، در همه‌ی سال‌هایی که جریان نفاق افغانستان به دنبال ایجاد گسل‌های اختلافی بین دو ملت افغانستان بود، جوانان و رزمندگان افغانستانی در کنار همرزمان ایرانی تحت فرماندهی واحد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جبهه‌های تامین امنیت و صلح جهانی قرار گرفتند و حتما خون شهدای این مسیر تضمین بقای اتحاد دو ملت است.

فرار غنی از افغانستان با هماهنگی آمریکا بود

سرانجام محمداشرف غنی احمدزی در ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ پس از محاصره کابل توسط نیروهای طالبان، در میان تعداد زیادی از محافظین و در اوج بحران از این کشور گریخت و بنا بر ادعای برخی منابع، همراه با چند صد میلیون دلار از سرمایه ملت مظلوم افغانستان، در امارات ساکن شد.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، بر خلاف ادعای غنی مبنی بر ترک افغانستان برای جلوگیری از بروز بحران، در واقع خروج ناگهانی غنی از کابل با هماهنگی کامل آمریکایی‌ها و با هدف ایجاد آشوب بیشتر در منطقه صورت گرفته است.

کد خبر 5288950

منبع: مهر

کلیدواژه: نفت روسیه امارات مجلس شورای اسلامی چین قاسم سلیمانی حامد کرزای افغانستان ایران طالبان عبدالله عبدالله جمهوری اسلامی ایران شفیعی جان کری کوفی عنان مجتبی نوروزی بیروت ایالات متحده امریکا خبرگزاری مهر تاجیکستان محمد مصدق اشرف غني اروپا سازمان ملل متحد ناتو سد کمال خان ازبکستان تهران حسین امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی رای اعتماد به دولت سیزدهم دولت سیزدهم سیدابراهیم رئیسی وزارت امور خارجه ایران هیئت دولت صحن مجلس حسین امیر عبداللهیان عراق وزارت امور خارجه محمد باقر قالیباف وزارت دفاع جواد اوجی ریاست جمهوری رئیس جمهور اشرف غنی آقای غنی دو ملت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۵۶۲۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی

حجاب یک بحران مزمن و حل نشده ۱۰۰ ساله است که عملیات تمام عیار شناختی دشمن آن را به بحرانی آشوب‌زا تبدیل کرد اما برخلاف وضعیت داخلی وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح می‌شود، اتفاقاً خیلی امیدوار می‌شویم و به میزان قدرت نرم و فرهنگی خودمان پی می‌بریم. - اخبار اجتماعی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم -طیبه مجردیان: مدرسه اندیشه‌ورزی رحا نشستی با موضوع حجاب برگزار کرد. حجت الاسلام دکتر محمدرضا کدخدایی؛ مدیرگروه مطالعات جنسیت و خانواده موسسه شناخت یکی از سخنرانان حاضر در این نشست بودند و در راستای تحلیل وضعیت کنونی حجاب در کشور بحثی با عنوان "فتنه کشف حجاب و مقابله تمدنی غرب با انقلاب" ارائه کرد که در ادامه می‌خوانید.

حجاب به مثابه پدیده بحرانی

موضوع حجاب را می‌توان از سه زاویه و سه مدل مورد بحث و بررسی قرار داد؛ حجاب به مثابه بحران اجتماعی. حجاب به مثابه پدیده آشوب زا و حجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب. ناظر بر این مدل ها نکاتی را خدمت شما عرض می‌کنم.

موضوع حجاب در جامعه ما یک عقبه تاریخی دارد. یکسری اتفاقات و تحولات در بحبوحه تجدد در ایران یعنی بعد از دوره قاجار و از ابتدای مشروطه به وقوع پیوست و روی موضوع حجاب متمرکز شد. از طرفی به دلیل ارزش‌های دینی جامعه ایران از همان زمان، حجاب به یک موضوع هویتی تبدیل شد. ما این عقبه تاریخی و فرهنگی را باید در نظر بگیریم. این عامل زمینه‌ای حجاب در جامعه ماست.

در دوره پهلوی دوم و بعد از انقلاب هم دو عامل باعث شد مسئله حجاب و آن عامل زمینه که یک مسئله مقطعی بود به شکل یک مسئله مزمن اجتماعی ضریب بگیرد؛ یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران بعد از انقلاب است. البته قبل از انقلاب هم همینگونه هست اما بعد از انقلاب قضیه خیلی فرقی نکرد و برنامه های توسعه ادامه پیدا کرد و تحت تاثیر همین برنامه‌های توسعه، مسئله تاریخی حجاب ضریب می‌خورد. در دوران جنگ موضوع حجاب به کمون می‌رود و الا هم قبل از جنگ و هم بعد از جنگ، حجاب مسئله اجتماعی ما بود و هست.

بنابراین دو عامل اصلی یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران است و  دیگری هم مقاومت نظام سرمایه‌داری درباره این نماد یعنی حجاب باعث می‌شود حجاب به یک بحران اجتماعی تبدیل شود.  

اما عوامل مداخله‌گری هم وجود دارد که باعث می‌شود حجاب خصوصاً در دهه 90 در حد بحران، ضریب بخورد. یکی از این عوامل، اقتضائات دوران گذار برای سیاست گذاری و اجرای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت است. این گذار در ترکیه هم اتفاق افتاد، ترکیه‌ای که مسلمان و اکثراً اهل سنت هستند و اتفاقاً اهل تسنن بیشتر دغدغه احکام شرعی دارند مثل سیستان و بلوچستان و بعضی از شهرهای جنوبی ما یا بعضی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که بافت عمومی این مناطق نسبت به حجاب خیلی پایبندتر هستند اما چه می‌شود که در ترکیه بحران حجاب اتفاق نمی‌افتد؟ چون این کشورها در مدار الگوهای توسعه می‌افتند و هیچ آلترناتیوی هم برای توسعه غربی ندارند. ما هم بعد از انقلاب، الگوهای توسعه را رها نکردیم ولی یک مضمونی داریم اجمالاً به نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که هنوز محقق هم نشده و در گام اولش هستیم اما همین تضاد یک عامل مداخله‌گر می‌شود و به عوامل اصلی تبدیل حجاب به یک مسئله بحرانی، ضریب می‌دهد.

معاندان علاقمند به پررنگ شدن جرم‌انگاری لایحه عفاف و حجاب هستند

حجاب به مثابه پدیده آشوب‌زا

بحث دیگر موضوع حجاب به مثابه یک پدیده آشوب زا است. مسئله حجاب تا یک زمانی مسئله بحرانی است. عرض کردم که حجاب بعد از انقلاب خصوصاً در دهه 90 به بحران تبدیل شد. این بحران در دهه 90 به حد آشوب رسید. 

لازم به ذکر است ما یک مسئله داریم. یک مسئله اجتماعی داریم. این مسئله زمانی که ضریب بخورد حالت بحرانی پیدا می‌کند. وقتی بیشتر ضریب بخورد حالت آشوب زا پیدا می‌کند و باز بیشتر ضریب بخورد به جنگ داخلی ختم می‌شود. معیار همه این‌ها هم نظم اجتماعی است یعنی ما داریم موضوع حجاب را در حد کلان اجتماعی مطرح می‌کنیم.

مقاطعی که موضوع حجاب بحرانی شد را کم و بیش داریم. اما حجاب در دو زمان عملا به یک پدیده آشوب‌زا تبدیل شد. یکی قبل از انقلاب در زمان رضا شاه است، همان کشت و کشتار و درگیری‌های اجتماعی. یکی هم سال 1401 که حجاب به مثابه پدیده آشوب زا طرح شد. حجاب به مثابه پدیده آشوب‌زا بعد از انقلاب فقط در سال 1401 اتفاق افتاد. و این تنها تجربه ما بود.

این سوال مطرح می‌شود که چه عواملی در جهت تبدیل حجاب به امر آشوب‌زا بعد از انقلاب نقش داشت؟ یکی از عوامل زمینه‌ای، عقبه حجاب در ایران به مثابه یک مسئله مزمن اجتماعی است. یعنی از زمان مشروطه تا به الآن این مسئله وجود دارد و یک مسئله مزمن100 ساله است. قبل از انقلاب مسئله حجاب داشتیم، بعد از انقلاب هم داشتیم و این مسئله تطوراتی داشته است. بعد از انقلاب یک شوک وارد شد، زمان جنگ یک مقدار به کمون رفت. دوباره بعد از جنگ در دوران سازندگی و اصلاحات تطورات مختلفی داشته، دهه 90 دوران بحرانی‌اش بود. در سال 1401 هم به یک پدیده آشوب زا تبدیل شد. یکی از عوامل زمینه‌ای دیگرش هم این است که این مسئله با وجود اینکه دغدغه حاکمیت و دغدغه اجتماعی است اما حل نشده است.

اما عامل اصلی آشوب‌زا شدن حجاب در سال 1401؛ با توجه به نتایج پژوهش گسترده‌ای که ما در موسسه شناخت و بر اساس پیمایش‌ها، پژوهش‌های کیفی و کمی و رصدی و نخبگانی و گروه‌های کانونی انجام دادیم، کار مفصلی که تبدیل به هفت اثر مکتوب برای موسسه شد بحث عملیات شناختی دشمن است. یعنی اگر عملیات شناختی دشمن در بحبوهه جنگ ترکیبی 1401 در بستر رسانه نبود این پدیده‌ آشوب‌زا نمی‌شد. سیرش را داشت طی می‌کرد، نمی‌گوییم مشکلی نداشتیم این مشکل بوده و هست اما ضریب رسانه‌ای پیدا کرد و واقعاً در این مدت یک عملیات منسجم شناختی داشتیم. همه قوای جبهه رقیب که یک جبهه گسترده هم بود و حداقل حدود چهل و خورده‌ای کشور درگیرش بودند، پای یک جنگ تمام عیار ترکیبی آمدند. این جنگ همه سنخ‌ها را هم داشت؛ جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ روانی، جنگ نیمه سخت، جنگ رسانه‌ای، جنگ دیپلماتیک، همه این‌ها را داشت.

اما عامل اصلی که باعث شد آمریکا و اروپای غربی پای این جنگ بیایند، چه بود؟ عوامل مختلفی دارد ولی یکی از مهمترین عوامل و دغدغه اصلی آمریکا بریکس بود و دغدغه اصلی اروپا هم موضوع تحریم‌هایی بود که به سمت خودش برگشته بود و اروپا را در یک فشار اقتصادی و اجتماعی قرار داده بود. همان زمستان سرد و موضوعات مختلفی که اروپا را درگیر کرده بود. پس عامل این مسئله خود بحث حجاب نیست.

مگر ما مسئله در جامعه کم داریم؟ آیا باید حتماً به آشوب و جنگ داخلی تبدیل شود؟ ما مسائل مهم‌تر هم داریم اما چرا آشوب‌زا نشدند؟ چون در بحث حجاب عملیات شناختی دشمن در فضای مجازی و رسانه را داریم. عامل اصلی آشوب‌زا شدن، مداخله از سمت غرب است. این نتیجه یک ادعا نیست حتی می‌شود میان نخبگان؛ چه نخبگان موافق حاکمیت و چه نخبگان مخالف حاکمیت به یک توافق اجمالی رسید که حجاب زمانی مسئله آشوب زا شد که غرب با دستگاه رسانه‌ای خودش پای کار آمد. این عامل اصلی بود اما عوامل مداخله‌گر عبارت‌اند از ابعاد دیگر جنگ ترکیبی مثل جنگ دیپلماتیک و... غرب تقریباً همه قوای خودش را در فتنه حجاب پای کار آورد. یک عامل دیگر هم ضعف تدافعی و بی‌ایدگی و اختلاف و انفعال در شیوه مواجهه با بحران حجاب در جبهه انقلاب است.

تاملی در موضوع حجاب و هارمونی فرهنگ از بنیادها تا نمادها

حجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب

این هم مدل دوم اما نکته سوم ناظر بر بحث تمدنی است. اجمالاً بگویم دو مدل قبلی، مدل‌های سیاه و نگران‌کننده‌ای هستند یعنی وقتی ما گزارش‌های آنها را در سطح نظم اجتماعی و مسئله‌شدگی مزمن و آشوب‌زایی می‌بینیم، نگران می‌شویم. اما

برخلاف وضعیت داخلی حجاب که نگران‌کننده هست وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح می‌شود، خیلی امیدوار می‌شویم و به میزان قدرت نرم و قدرت فرهنگی خودمان پی می‌بریم و متوجه می‌شویم چرا غرب روی بحث حجاب متمرکز شده است؟ خود این موضع‌گیری، اهمیت پدیده حجاب را می‌رساند. این یک جنگ واقعی است که بالاخره در این جنگ آسیب، کشته، مجروح و اسیر وجود دارد.

این بحث مفصل است اما یک نگاه اجمالی می‌کنم و در مورد آن چند نکته را می‌گویم. در موضوع حجاب به مثابه جنگ تمدنی اسلام و غرب هم سه عامل وجود دارد. اینجا دیگر حجاب را مسئله‌مزمن و آشوب‌زای ایران نمی‌بینیم. باید این موضوع را در نگاه تمدنی نگاه کنیم.

یک مچ اندازی بین تمدن اسلام و غرب است که ببینیم کدام تمدن از این درگیری، پیروز بیرون می‌آید؟ چه بسا اینجا یک نکته مثبت و بشارت برای نگاه تمدنی است اما یک تهدید و هشدار برای نگاه نظامی است. در جنگ‌های تمدنی چه بسا پیش‌بینی جدی این باشد که تمدن اسلام پیروز می‌شود و شاخص‌های آن هم خیلی زیاد است. اما معلوم نیست آن جامعه‌ای که بستر این جنگ تمدنی باشد الزاماً قوایش را از دست ندهد و زمین گیر نشود، روی این موضوع است که ما یک‌مقدار مسئله داریم و الا ساز و کارهای این جنگ تمدنی دارد نشان می‌دهد که این تمدن اسلامی است که دارد اوج می‌گیرد و تمدن غربی رو به افول است. اما من همیشه روی این تاکید می‌کنم؛ همان قدر که ما از افول آمریکا و تمدن غرب صحبت می‌کنیم و متقابلاً روی تعالی تمدن اسلامی تاکید می‌کنیم اما این الزاماً به معنای عدم افول ایران نیست البته به لحاظ جنبه فرهنگی عرض می‌کنم. بالاخره وقتی دو پایگاه با هم درگیر می‌شوند یک پایگاه آمریکا و دیگری ایران، بالاخره این درگیری‌ها جوامع را ضعیف می‌کند و اگر در این سازوکارها نتوانند قدرت خودشان را بازیابی کنند، چه بسا تمدن مسیر خودش را می‌رود اما پایگاه عوض می‌شود یا به امت اسلامی منتقل شود که الزاماً با مرز جغرافیایی شناخته نمی‌شود.

مثل قضیه فضای مجازی که یک نگاه شبکه‌ای دارد، نگاه دینی به امت اسلامی هم یک نگاه شبکه‌ای است و چه بسا به این شکل توسعه پیدا کند.

اجمالا حجاب به مثابه یک موضوع جنگ تمدنی بین اسلام و غرب دو عامل زمینه‌ای دارد؛ یکی توزیع و تکثیر جمعیتی مسلمانان در جوامع توسعه یافته است، چه توسعه یافته غربی و چه شرقی و خصوصاً در جوامع غربی. عامل زمینه دیگر و مکمل این عامل هم انقلاب ایران است که یک نفوذ فرهنگی ایجاد کرد و اساساً باعث شد جنگ تمدنی شکل بگیرد. یعنی تمدن اسلام یک پایگاه قوی به نام انقلاب اسلامی ایران پیدا کرد.

زمینه‌های فرهنگ‌سازی حجاب؛ گرایش ذاتی به حیا و خانواده‌دوستی

دو عاملی که بیان شد عوامل زمینه‌ای هستند اما عامل اصلی که باعث رشد حجاب و جنگ تمدنی شده است؛ یکی بحث قدرت خانواده و زوجیت در اسلام است و دیگری دوسویگی و جنسیت‌زدایی غرب است. برخلاف بعضی که معتقد هستند ما در موضوع خانواده در مقام ضعف و دفاع هستیم، واقعش این است که اینگونه نیست. قدرت خانواده در دین اسلام به لحاظ فرهنگی زیاد است. همین الان با وجود اینکه کل جهان با مشروعیت‌زدایی از خانواده روبرو است، جامعه اسلامی اینگونه نیست. حتی در قشر سکولار جوامع اسلامی هم، خانواده قدرت قابل ملاحظه‌ای دارد و این یک عامل اصلی برای ایجاد جنگ تمدنی است. این در حالی است که غرب با موضوع مردوارگی و دوسویگی و جنسیت‌زدایی مواجه است و به قول مقام معظم رهبری این موضوع باعث فروریزی تمدنی‌شان می‌شود. البته این خطر را ما هم داریم اما هنوز در تمدن اسلامی، خانواده و زوجیت قدرتمند است. این عامل باعث می‌شود تمدن اسلامی و غربی با هم مچ بیندازند؛

تمدن غربی تفوق صنعتی و نظامی و فرهنگی و علمی و همه این‌ها را پیدا کرده و تمدن اسلامی چه بسا در حاشیه باشد اما با تحریک آن عامل زمینه که انقلاب ایران و نفوذ فرهنگی ایران است، ظرفیت قابل ملاحظه‌ای برای جهانی شدن دارد. عامل مداخله‌گری هم که به این جنگ تمدنی ضریب می‌دهد، اتحاد دولت‌ها و ملت‌های اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی است. ایده امت اسلامی در بحث دین مطرح بوده و هست به علاوه اینکه فضای مجازی با اینکه یک قتلگاه و شر عظیم است اما از آن طرف یک خیر عظیم هم هست که نگاه امت‌گونه و شبکه‌مند این تفکر و فرهنگ را گسترش می‌دهد.

عامل مداخله‌گر دیگر هم تکثر فرهنگی و گسست فرهنگی است. یعنی اتحاد دولت‌ها و ملت‌های اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی اسلامی دارد اوج می‌گیرد اما از آن طرف در جوامع غربی با ایده‌های پلورالیسم فرهنگی شاهد یک تکثر و گسست و گسل فرهنگی هستیم که آنها را ضعیف می‌کند. همه این‌ها قاعدتاً عاملی در جهت تقویت این جنگ تمدنی است.

پایان پیام/

دیگر خبرها

  • قضاوت سلطان‌زاده در گزینشی نهایی کشتی المپیک
  • فرجام‌خواهی بی‌ثمر استقلال؛ محرومیت حسینی بخشیده نمی‌شود!
  • اظهارنظر مجاهد درباره سفرهای مقامات متعدد سیاسی به کابل
  • اصفهان موفق‌ترین استان در اجرای مأموریت ساماندهی اتباع خارجی است
  • توماج صالحی کیست؟ او اعدام می‌شود؟
  • عملیات وعده صادق قلب مستضعفان جهان را شاد کرد
  • مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی
  • مأموریت‌های مستشاران ایرانی در سوریه ادامه دارد
  • بدون دانش ایرانیان اجرای طرح بزرگ «اومااویا» غیرممکن بود
  • رضا درویش: کار غیرممکن، ممکن شد/ علی دایی؟ اوسمار گزینه اول ماست