آیا دولت رئیسی نقدهای اصلاحطلبان را میشنود؟
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۶۵۸۶۵
از سوی دیگر رئیسی میگفت قرار است دولتش فراجناحی باشد تا این دو گزاره، یعنی تماس با اصلاحطلبان و فراجناحیبودن دولت، تحلیلگران سیاسی را به این گمان هدایت کند که آیا بنای رئیسی، استفاده از نیروهای اصلاحطلب است؟ حتی طیفهایی از اصولگرایان نیز دچار واهمه شده بودند و مشخص نبود رئیسی چه میکند تا آنکه با اعلام وزرای پیشنهادی، مشخص شد تعامل رئیسی با اصلاحطلبان فراتر از مشورت نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هرچند اصلاحطلبان نیز منطقا انتظار حضور در دولتی را که با حمایت یکسره اصولگرایان روی کار آمده است نداشتند، اما دستکم متوجه شدند احتمالا با فضای کاملا بسته سیاسی مواجه نیستند و فضای نقد و نظر باز است. با این اوصاف باید دید راهبرد اصلاحطلبان در مواجهه با دولتی که نشان میدهد یک دولت اصولگرای میانهرو است، چیست؟
طیفی از اصلاحطلبان باور دارند با وجود یکدستشدن سه قوه، امکان اصلاح به حداقل ممکن رسیده است و هنگامی که از نیروهای منتقد دولت امکان هرگونه کنشگری سیاسی گرفته شده و امیدی برای حضور مؤثر در انتخاباتهای پیشرو وجود ندارد و اساسا شیوه بررسی صلاحیتها امکان فعالیت انتخاباتی را به جبهه اصلاحات نمیدهد، عملا تعامل با دولت یا دیگر نهادها، گرهی از مشکلاتِ اصلاحات باز نمیکند. این گروه در حال حاضر ترجیح میدهند کناری بنشینند و اگر نقدی بود، در فضای مجازی و نه در گفتوگو با دولت مطرح کنند.
دسته دیگر، اصلاحطلبانی هستند که باور دارند اگر بنا بر رفع مشکلات است، میتوان در فضایی به دور از حاشیههای سیاسی مرسوم، نظرهای کارشناسی به دولت داد و از آنجایی که قدم اول برای شنیدن نظرها از سوی رئیسی برداشته شده، امکان و بستر گفتوگو مهیاست.
این گروه باور دارد اصلاحطلبان باید به صورت مستمر دولت را نقد کنند، اما نقدهایی که در نگاه عمومی چهره تخریبگرایانه نداشته باشد تا اگر هم گوش شنوایی در دولت وجود داشت، آنها را بشنود. از طرفی، باور این طیف این است که اگر اصلاحطلبان از عرصه سیاسی کنار بروند، عملا از صحنه سیاست رسمی حذف میشوند و هر اتفاقی در آینده رخ دهد، دیگر نمیتوانند در عرصه سیاست تأثیر خاصی بگذارند. در واقع با این نگاه اصلاحطلبان اگر از نهاد قدرت دور بمانند، در بهترین حالت تبدیل به کنشگرانی مدنی میشوند که کارشان صرفا تحلیل و نقد میشود.
البته در مقابل این نگاه، گروه نخست باور دارند نباید برای حضور در قدرت سیاسی از معیارها و شاخصهای هویتی اصلاحات فاصله گرفت و در صورت بروز چنین شرایطی، آنوقت این مردم هستند که از اصلاحطلبان فاصله میگیرند و تجربه تاریخی نیز نشان داده است که هر وقت مردم از اصلاحطلبان ناامید شوند، اتفاقا اصلاحطلبان در کسب قدرت سیاسی نیز ناکام میمانند.
اما گروه سوم را شاید اصلا نتوان اصلاحطلب خواند؛ هرچند آنها اصرار دارند خود را اصلاحطلب معرفی کنند. افرادی که معمولا با نام اصلاحطلبی میکوشند منافعی خاص برای خود به دست بیاورند و همواره هرکجا قدرت باشد، خواه دست اصلاحطلبان و خواه در اختیار اصولگرایان، به سمت قدرت متمایل میشوند. اینها نه در پی هویت سیاسی اصلاحاتاند و نه برایشان مهم است مسیر حضور اصلاحطلبان در قدرت رسمی با چه سازوکاری فراهم میشود. آنها همانهایی هستند که پیش از انتخابات، ستاد اصلاحطلبان حامی رئیسی را تشکیل دادند که این عمل حتی با انتقاد اصولگرایان نیز همراه شد؛ زیرا مشخص بود حمایت ایشان از رئیسی هم واقعی نیست.
حالا برخی از اصلاحطلبان درباره اینکه اصلاحطلبان نسبت به دولت رئیسی باید چه رویکردی داشته باشند، اظهارنظرهایی مطرح میکنند؛ ازجمله حسن رسولی که در گفتوگو با «جماران» گفته است: «فکر میکنم ما اصلاحطلبان وظیفهمان نسبت به دولت آقای رئیسی، نقد صادقانه، دلسوزانه و مشفقانه است؛ نهتنها درباره آقای رئیسی، بلکه درباره سایر مسائلی که در ایران و اطراف ایران میگذرد... نفس حضور آقای رئیسی در بین مردم کار درست و پسندیدهای است. وجهه مردمیبودنشان مهم است. اینکه آقای رئیسجمهور از موضع بالا با مردم رفتار نکنند، از نگاه من صفتهای خوبی است. اینکه ظرف شش ماه آینده قول داده شد سالی یک میلیون مسکن ساخته شود، آیا از حالا تا اسفند ظرفیت کشور اجازه ساخت 500 هزار دستگاه ساختمان را میدهد؟ یا قولی که وزیر صمت داده مبنی بر اینکه ما در حوزه خودرو صاحب یک برند بینالمللی شویم یا در مورد بیش از 500 هزار میلیارد کسری بودجه که الان در کشور است یا عدم اطمینان در حوزه فعالیتهای اقتصادی وجود دارد، به این گونه که اگر طرف کشاورز است، نمیداند محصولش را میتواند بهگونهای بفروشد که هزینههایش را تأمین کند؟ یا اگر صنعتگر است همینطور... . از نگاه من، مبنای اصلی، این موضوع خواهد بود که موهبت یکدستی دولت باعث ثبات، کارآمدی و کاهش مشکلات مردم و ایجاد امید به آینده شود؛ به نحوی که جوانان ما کمتر به دنبال مهاجرت و گریزان از کشور باشند. اینها مسائل بسیار مهمی است و ظرف یک ماه، 10 روز، 20 روز و... قابل تحقق و ارزیابی نیست. هر نوع اظهارنظری واقعبینانه و منصفانه نیست».
یا اسماعیل گرامیمقدم که چندیپیش گفته بود: «اصلاحطلبی فقط با انتقاد تعریف نمیشود. ما اصلاحطلب هستیم برای آنکه منافع ملی را تأمین کنیم و اگر دولت آقای رئیسی بتواند اصلاحاتی مهم در کشور به وجود آورد و مشکلات را رفع کند، از آن حمایت میکنیم. مناسبات اصلاحطلبان با آقای احمدینژاد فرق داشت؛ زیرا همه میدانند احمدینژاد اصلا اصولگرا هم نبود و فقط از اصولگرایان استفاده کرد. در دو دولت او، همه ظرفیتهای کشور در حال نابودی بود؛ از اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، فرهنگ و جامعه. لازم بود در آن مقطع اصلاحطلبان هشدار دهند که کشور با این وضعیت به ویرانی میرود، اما اگر ما مشاهده کنیم که آقای رئیسی کابینهای معقول چیدمان میکند، افراد شایستهای را بهعنوان استانداران و فرمانداران منصوب میکند، به سمت تنشزدایی با جامعه بینالمللی میرود و به حقوق آحاد مردم احترام میگذارد، حتما از او و دولتش حمایت میکنیم. البته فعلا برای قضاوت زود است».
جلال جلالیزاده نیز درباره اینکه قرار است اصلاحطلبان در آینده چه سیاستی در پیش بگیرند، به «برنا» گفته: «مشخص است که اصلاحطلبان به هر صورتی در ایام انتخابات دچار اختلاف شدند؛ عدهای نظر به عدم مشارکت داشتند و عدهای مشارکت کردند و این اختلاف و ناهماهنگی در بین اصلاحطلبان موجب شد مردم هم استقبال چندانی نکردند و عدهای رأی ندادند. من خبری درباره جلسه جدید اصلاحطلبان ندارم و حتما اصلاحطلبان اگر بخواهند دوباره به قدرت برگردند، باید برنامهای داشته باشند و بدون برنامه و بدون تشکیلات، تشکل و تصمیم و اراده آنها نمیتوانند کاری کنند. حتما اگر بنا باشد که اصلاحطلبان بهاصطلاح دچار فروپاشی نشوند و هماهنگی و اتحاد لازم را دوباره پیدا کنند و روی محوریت دفاع از حقوق مردم یا عدم تکرار اشتباهات گذشته یا اجرای قانون و عدالت هماهنگ بشوند، برنامههایی خواهند داشت. به نظر من قبل از هر چیز اصلاحطلبان باید یک برنامه مدون درست و بهاصطلاح منسجم فراگیر را تنظیم کنند و راهکارهای درست و شیوههای منطقی را برای دفاع از حقوق مردم و حضور در میان مردم ارائه دهند. نزدیکترین انتخابات، انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ است. به نظر من مردم دیگر چنین مجلسی را که اکنون شاهدش هستیم، تحمل نمیکنند و پای صندوق میآیند تا نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند. انتظار هم این است که نهادهای نظارتی اجازه دهند نیروهای مختلف در انتخابات حضور داشته باشند. به نظر من اصلاحطلبان با چنین شرایطی باز هم میتوانند منشأ اثر باشند؛ به شرط آنکه خود نیز به یک ثبات تشکیلاتی برسند».
23302
کد خبر 1550145منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاح طلبان آقای رئیسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۶۵۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاحطلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود.اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند.
البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.»
ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است.من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد.
گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است.
اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست.
21302
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293