حضور دوباره روحانی در مجمع آری یا خیر؟
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۶۵۹۴۸
یک ماه از خداحافظی حسن روحانی از نهاد ریاستجمهوری گذشته است و بعد از حضور در مراسم تنفیذ و تحلیف دیگر از او خبری نیست. پرسشی که این روزها برای علاقهمندان به سیاست ایران مطرح است، این است که آیا او به دنیای سیاست بازخواهد گشت؟ یا حداقل دوباره عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد شد؟
مقام معظم رهبری سنتی دارند که بعد از پایان دوره ریاستجمهوری افراد، آنها را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درمیآورند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خاتمی نپذیرفت؟
مرداد 1384، پایان دولت اصلاحات و خداحافظی سیدمحمد خاتمی از پاستور بود. از آن روز این مسئله مطرح بوده که او حضور در مجمع را به دلایل شخصی نپذیرفته و بههمیندلیل مقام معظم رهبری حکمی برای خاتمی صادر نکرده است.
خبرآنلاین چندیپیش با محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازندگی، دراینباره گفتوگویی انجام داده که او عنوان کرد عدم پذیرش عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی سیدمحمد خاتمی آنطور که مطرح شد، نبود. او دراینباره گفت: «اولین تجربه این موضوع به مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی برمیگردد؛ اگرچه زمانی که آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور بودند، همزمان رئیس مجمع هم بودند (بهعنوان یکی از رؤسا و اعضای قوای سهگانه) لیکن در سال ۱۳۷۶ که مسئولیت ایشان تمام شد، موقعیت ریاست مجمع ایشان ابقا شد که تجربه ارزشمندی بود و بیشتر به این موضوع برمیگشت که تجارب رؤسای جمهور که هشت سال در پست مدیریت اجرائی درنگ کردهاند، میتواند به نفع مدیریت بعدی مورد استفاده قرار گیرد و در اختیار مدیران جدیدی باشد که میخواهند مسئولیت خود را دنبال کنند».
عطریانفر درباره سیدمحمد خاتمی نیز اینگونه گفت: «تصور میکنم بر پایه این فرایند در مقطع بعد از پایان دولت آقای خاتمی هم، از ایشان برای حضور در مجمع دعوت شده باشد؛ یعنی من احتمال میدهم که این اتفاق افتاده باشد؛ ولی چون از طرفی رهبری کسی را الزام نمیکنند؛ یعنی علیالاصول پیشنهاد آن از ناحیه رهبری میتوانسته مطرح باشد؛ ولی قاعدتا موافقت اولیه فرد هم باید گرفته شود؛ بنابراین تصور میکنم اگر از ناحیه آقای خاتمی تمایل و اقبالی هم صورت میگرفت، منطقا ایشان هم بهعنوان عضو مؤثر و تعیینکننده مجمع تشخیص مصلحت میتوانستند در آن نهاد حضور داشته باشد». صفار هرندی، وزیر فرهنگ دولت احمدینژاد، نیز در گفتوگو با سالنامه مثلث در سال 92 به این موضوع اشاره کرده و گفته: «وقتی دوره خاتمی به پایان رسید، آقا به او میگویند که من بنا دارم شما را بهعنوان عضو مجمع تشخیص منصوب کنم. خاتمی خودش میگوید «به من اجازه دهید من آنجا نباشم، یک کار شخصی دارم، آن کارم را دنبال کنم شاید بهتر باشد». ایشان نیز پذیرفتند».
دو هفته بعد از پایان ریاستجمهوری خاتمی در مرداد سال 84، او در مراسم تودیع حسن روحانی دبیر آن روزهای شورای عالی امنیت ملی شرکت میکند و فرصت مناسبی برای خبرنگاران پیش میآید که از او درباره حضور یا عدم حضورش در مجمع بپرسند. ایسنا در آن روز نوشت: سیدمحمد خاتمی پس از پایان مراسم و هنگام خروج از سالن در پاسخ به اصرار خبرنگاران برای مصاحبه و اینکه آیا عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را میپذیرد یا خیر؟ با خنده گفت: «هر چیزی به ما بدهند میپذیریم». خاتمی پاسخدادن به سؤالات خبرنگاران را به زمان دیگری موکول کرد و خطاب به آنان گفت: «حتما با شما دیدار خواهم داشت؛ اما مسئله آنگونه که مطرح شده، نبود».
احمدینژاد؛ همچنان عضو مجمع
محمود احمدینژاد، به واسطه ریاست هشتساله خود بر دولت، از سال 1384 تا 1392، عضو حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. با پایان دولت او، مقام معظم رهبری در 13 مرداد 84 در حکمی احمدینژاد را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند. در این حکم آمده: «جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد دامت تأییداته؛ با توجه به تلاش باارزش هشتساله جنابعالی در مسئولیت خطیر ریاستجمهوری اسلامی ایران و تجارب فراوانی که در این مورد اندوختهاید، شما را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب مینمایم. توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم». احمدینژاد هماکنون نیز عضو مجمع است؛ هرچند سخنان، رفتارها و واکنشهای سالهای اخیرش، باعث شده بارها این شایعه مطرح باشد که او این عضویت را از دست خواهد داد. چند سال پیش، بعد از موضعگیریهای احمدینژاد علیه برادران لاریجانی کار به جایی رسیده بود که اعضای مجمع ترجیح میدادند حتی در کنار صندلی او ننشینند و بهنوعی او را بایکوت کردند. اواخر اردیبهشت امسال، روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی نوشت: «کسی که به قانون بیاعتنایی میکند و حتی بعد از ثبتنام از تریبون آزاد در محل وزارت کشور اعلام میکند اگر صلاحیتش تأیید نشود، انتخابات را قبول ندارد، چگونه میتواند مصلحت کشور را تشخیص بدهد و چگونه همچنان حق دارد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد؟ همین شخص، روز بعد از ثبتنام به منطقه لارستان فارس سفر میکند و با برنامهریزی قبلی عدهای را جمع کرده و با نمایش استقبال و جشن مردمی تبلیغات انتخاباتی به راه میاندازد و عوامل و ایادی او فیلم این نمایش تبلیغاتی را در فضای مجازی منتشر میکنند. این اقدام از چند جهت، خلاف قانون است؛ تجمع بدون مجوز، تبلیغات انتخاباتی قبل از زمان قانونی، ایجاد تجمع در شرایط ممنوعیت کرونایی و فریبدادن افکار عمومی با شگردهای تبلیغاتی و سخنان تحریکآمیز. با این اقدامات خلاف قانون چرا برخورد نمیشود؟». احمدینژاد چندیقبل در گفتوگو با «مجله گرچک حیات ترکیه» در پاسخ به این سؤال که «آیا فکر میکنید دوره شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام تمدید خواهد شد؟» گفت: «به نظرم خیلی اهمیتی ندارد، باید صبر کنیم».
حسن روحانی؛ بدون حکم
حسن روحانی در آخرین شب ریاستجمهوری خود در تلویزیون اعلام کرد که به کارهای علمی و فرهنگی بازخواهد گشت. یکماهی از رفتنش گذشته و هیچ خبری از او نیست؛ حتی از سوی مقام معظم رهبری نیز حکمی برای عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت نظام صادر نشده است. هرچند این شایعه وجود دارد که حسن روحانی یکی از گزینههای ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام است؛ اما آخرین حضور او در مجمع به حدود پنج ماه قبل از فوت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی برمیگردد. روحانی از دوره سوم یعنی از اسفند سال 75 با حکم مقام معظم رهبری بهعنوان عضو حقیقی به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. البته در دوره هفتم یعنی از مرداد سال 96 او و علی لاریجانی بهعنوان عضو حقوقی در مجمع حضور دارند. علی لاریجانی بعد از پایان مسئولیت خود در مجلس در خرداد سال پیش دوباره بهعنوان عضو حقیقی به مجمع تشخیص مصلحت نظام برگشت؛ اما این اتفاق هنوز برای حسن روحانی رخ نداده است. محمد عطریافر درباره حضور مجدد روحانی در مجمع به خبرآنلاین گفته بود: «درباره صلاحیتها و قابلیتهایی که در آقای روحانی سراغ دارم، فکر میکنم که مقام معظم رهبری در صورت اعلام تمایل او و توافق ایشان علاوه بر مسئولیت عضویت او در مجمع تشخیص چه بسا در دورهای که مسئولیت آقای صادق لاریجانی تمام شود، بنا بر احراز صلاحیت و قابلیتهای منحصربهفرد آقای روحانی در قیاس با اعضای فعلی مجمع، ریاست را برعهده آقای روحانی واگذار خواهند کرد». حال باید دید حسن روحانی مانند سیدمحمد خاتمی قید حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام را خواهد زد یا خود را برای ریاست بر آن و نشستن بر صندلی مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی آماده میکند./شرق
منبع: فردا
کلیدواژه: روحانی مجمع تشخیص مصحلت نظام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۶۵۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهرههای نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.
به گزارش هم میهن، او در گفتوگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میآید:
چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
منظور از تعادلبخشی این است که قالیباف به سهمخواهیها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟
قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.
در این مدت کوتاه قالیباف میتواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟
کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف میتواند این نقش را ایفا کند.
اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.