نوه ام باید اعدام شود
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۷۵۷۳۰
دختر 14 ساله که به خاطر اعتراض های مادرش به وقت گذرانی زیاد او درفضای مجازی وی را خفه کرده بود، در حالی به پرداخت دیه و حبس در کانون محکوم شده که مادربزرگش به این رأی اعتراض کرده و او را مستحق اعدام میداند.
به گزارش ایران، شهریور سال 99 دختر نوجوانی در تماس با اورژانس در حالی که گریه میکرد از بیهوش شدن مادرش خبر داد و تقاضای کمک کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه امدادگران به محل اعلام شده رفتند و با جسد زنی 40 ساله مواجه شدند که ساعاتی از فوت او گذشته بود. مأموران اورژانس با مشاهده آثار کبودی روی گردن زن 40 ساله بلافاصله پلیس را در جریان قرار دادند.
پس از حضور مأموران پلیس در محل، به تحقیق از دختر نوجوان پرداختند که وی در توضیح ماجرا گفت: چند ساعت قبل در اتاقم نشسته بودم که صدای افتادن مادرم را شنیدم وقتی به آشپزخانه آمدم دیدم مادرم بیهوش روی زمین افتاده و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم.
پس از اظهارات مرجان جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و چند روز بعد پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرد و فرضیه جنایت قوت گرفت بنابراین پلیس دوباره مرجان را مورد بازجویی قرار داد که این بار گفت: شب حادثه با مادرم درگیری لفظی و بعد هم فیزیکی پیدا کردم اما بعد از آن آشتی کردیم و مادرم یک قرص خورد و خوابید. صبح که بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود. نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد که روی زمین افتاد و بیهوش شد.
در حالی که صحبتهای دختر 14 ساله با تناقضهایی همراه بود پدر وی گفت: من و همسرم حدود 20 سال قبل ازدواج کردیم. اما سالهاست که با هم اختلاف داریم و فقط به خاطر دخترمان کنار هم زندگی میکردیم. تا اینکه حدود دو هفته قبل با همسرم درگیر شدم و این بار خانه را ترک کردم و به خانه مادرم رفتم. مرجان هم همراه من به آنجا آمد. در این مدت در خانه مادرم بودیم. تا اینکه پنجشنبه دخترم گفت دلش برای مادرش تنگ شده و از من خواست او را به خانه ببرم تا کنار مادرش باشد. عصر پنجشنبه او را رساندم و خودم رفتم. دیگر خبری از آنها نداشتم تا اینکه ظهر جمعه دخترم زنگ زد و گفت حال مادرش بد شده و زمین خورده است.
در ادامه بازجوییها سرانجام مرجان به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: چون زمان زیادی با تلفن همراه سرگرم بودم و وقت زیادی را در فضای مجازی میگذراندم، مادرم همیشه به من اعتراض میکرد. من هم دیگر از حرفهایش خسته شده بودم. وقتی پدرم با مادرم دعوا و قهر کرد و میخواست خانه را ترک کند به او گفتم من هم همراهش میروم اما چند روز بعد دلم برای مادرم تنگ شد و از پدرم خواستم مرا به خانه برگرداند.
روز حادثه دوباره با مادرم سر همین موضوع درگیر شدیم و کارمان به کتک کاری کشید و بعد هم هر دو با ناراحتی خوابیدیم. حدود ساعت 5 صبح بود که برایم پیام آمد و بیدار شدم. با گوشی سرگرم بودم که مادرم وارد اتاق شد و با دیدن گوشی تلفن در دستم داد و بیداد به راه انداخت. از حرفها و رفتارش خیلی ناراحت شدم. احساس حقارت کردم.
به همین خاطر در یک لحظه سیم شارژر تلفن همراهم را دور گردنش انداختم و کشیدم. مادرم به سختی تلاش میکرد و میخواست خودش را نجات دهد اما انگار روح شیطانی در بدنم نفوذ کرده بود و به من دستور میداد سیم را با تمام قدرتم دور گردنش فشار دهم. بالاخره مادرم بیهوش روی زمین افتاد. من که انگار تازه به خودم آمده بودم با دیدن مادرم در آن حالت پشیمان شدم و گریه کردم. اما هیچ راهی نداشتم. بعد تصمیم گرفتم با دروغگویی پلیس را گمراه کنم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه مادربزرگ مرجان درخواست قصاص کرد و گفت: نوهام دخترم را کشته و حالا هم باید اعدام شود.
سپس دختر نوجوان که از کانون به دادگاه منتقل شده بود اتهامش را پذیرفت و دوباره ماجرا را برای قضات شرح داد.
در ادامه قضات وارد شور شدند و با توجه به سن متهم که هنگام ارتکاب جرم زیر 18سال بود و بر اساس نظر پزشکی قانونی در رشد عقلی وی شبهه وجود دارد، او را از قصاص معاف و به پرداخت دیه و سه سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم کردند اما این حکم با اعتراض اولیای دم برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: محرم طالبان محسن رضایی محمد اسلامی وزرای دولت سیزدهم پارالمپیک اربعین 1400 نوه اعدام قتل محرم طالبان محسن رضایی محمد اسلامی وزرای دولت سیزدهم پارالمپیک اربعین 1400
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۷۵۷۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک سوال از بی بی سی ؛ چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفت! | رسانه انگلیسی از جنازه نیکا شاکرمی چه میخواهد؟
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نورنیوز، حال «بیبیسی» تلاش کرد با انتشار یک سند مخدوش به روایت دوم، جان بدهد و این سوال را پیش آورد که هدفش از طرح یک ادعای قدیمی چیست؟
هنوز یک ساعت از انتشار مستندات ادعایی «بیبیسی» جهانی مبنی بر تعرض جنسی و قتل نیکا شاکرمی نگذشته بود که این رسانه ناچار شد این توضیح را ضمیمه گزارش ابتدایی کند که اسنادش بازسازی شده است و سند اصلی نیست. بیبیسی ذیل گزارشی که به اذعان خودش بازسازیشده بود، نامه بدون تاریخ و شمارهای منتشر کرد و به نقل از افرادی که عنوان کرد نام و عنوان آنها را هم نمیتواند اعلام کند، ادعا کرد صحت این اسناد و ادعاها درست است! این در حالی است که علاوه بر نشانههای واضحی چون فونت کلمات، ادبیات مرقومه، نداشتن مهر «محرمانه» همچنین اشتباه در درج عنوان «فراجا»، اشتباه فاحش در محل واقعی پیداشدن جسد مرحوم نیکا شاکرمی با مکان اعلام شده در این گزارش همچنین تناقض و تفاوت چندساعته زمان آخرین تماس نیکا با مادرش با آنچه در سند ادعایی بیبیسی آمده است، خیلی زود دست این رسانه را رو کرد.
آنگونه که مادر نیکا شاکرمی بارها عنوان کرده او ساعت ۲۳:۳۰ تاریخ ۲۹ شهریورماه بهصورت تلفنی با دخترش صحبت کرده است. آنگونه که وی ادعا دارد، نیکا در این تماس به مادرش گفته، بعدازظهر آن روز در تجمعات اعتراضی پس از درگذشت مرحومه مهسا امینی بوده و از دست مأموران گریخته است. طنز سند ادعایی بیبیسی این بود که عنوان شده نیکا شاکرمی حدفاصل ساعت ۱۶ تا ۱۷ بعدازظهر در یک تجمع بازداشت میشود و چندین ساعت بعد در یک خودرو ون مورد تعرض قرار می گیرد و به قتل میرسد. سوال اینجاست چگونه نیکا بعد از تعرض و قتل، با مادرش تماس گرفته است؟!
یکی دیگر از مواردی که خیلی زود ادعای بیبیسی را زیر سوال برد، درج شعار «سال تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین» در طلیعه نامه بود که شعار سال ۱۴۰۱ است اما ذیل همین نامه به جای «فراجا» از عنوان قدیمی «ناجا» استفاده شده است. این در حالی است که عنوان ناجا از سال ۱۴۰۰ به فراجا تبدیل شده و در تمامی سربرگها و مکاتبات رسمی از عنوان «فراجا» استفاده میشود و نه «ناجا»!
یکی دیگر از گافهای گزارش، محل رهاشدن جنازه مرحوم نیکا شاکرمی در روایت بیبیسی است که عنوان میکند او را بعد از تعرض و قتل، در خیابانی خلوت در بزرگراه یادگار امام (ره) رها میکنند. این در حالی است که جسد نیکا حوالی چهارراه امیراکرم پیدا میشود و گزارش بیبیسی هم هیچ توضیحی درباره این تناقض ندارد.
گزارشگر بیبیسی اعلام کرد که این گزارش بعد از چند ماه تلاش و راستیآزمایی منتشر شده، اما یک ساعت زمان کافی بود تا گافهای متعدد و تناقضهای پرشمار، صحت این روایت را زیر سوال ببرد و همین موضوع سبب شد این رسانه بلافاصله اذعان کند که این اسناد برای محافظت از افرادی که این نامهها را به دست بیبیسی رساندهاند، بازسازی شده است. چند ساعت بعد از گزارش بیبیسی، چند گاف و چند سوال جدی همچنین اذعان این رسانه به عدم انتشار اسناد صحیح باعث طرح این سوال شد که چرا بیبیسی به قیمت بیاعتبارکردن رسانه خود چنین ادعایی مطرح کرده است؟
یکی از گزارهها، تلاش این رسانه برای انحراف افکار عمومی از جنبش دانشجویان امریکایی و اروپایی علیه کشتار مردم غزه از سوی رژیم صهیونیستی بود. به اعتقاد شماری از ناظران، دستگاه تبلیغی و رسانهای امریکا و اروپا با همان کلیشه سنتی «ایرانهراسی» تلاش میکنند توجهها را از کانون اصلی تنش در منطقه یعنی تلآویو بردارند. گزاره دوم، فریب بیبیسی از سوی یک گروه نفوذ است که تلاش کرده به اصطلاح عامه پوست موز زیر پای این رسانه بیندازد و آنها را به سوی انتشار یک گزارش جعلی و رسواکننده سوق دهد. گزاره سوم، استفاده ازفرصت اجرای طرح نور از سوی فراجا برای ایجاد موجی کاذب در فضای مجازی به امید تسری آن به خیابانهاست. حتی اگر هدف بیبیسی، گزاره سوم نبود، اما استقبال شماری از چهرههای رسانهای و سیاسی از این گزارش در ایکس (توئیتر سابق)، محل تأمل بود؛ چراکه برخی از اکانتهایی که با بازنشر گزارش بیبیسی به اظهار نظر یا ابراز عواطف و احساسات در اینباره پرداختند، خبرنگار یا اهالی رسانه بودند که بهخوبی میدانند نخستین اصل برای بررسی و انتشار یک خبر، «صحت» آن است.
غفلت یا همراهی خودخواسته این طیف با گزارش مخدوش بیبیسی سبب شد امروز «برخی از فعالان رسانهای که با استناد به گزارش جعلی و پر از اشتباه بیبیسی با همراهی گروههای ضد انقلاب اقدام به انتشار مطالب کذب در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی کرده بودند» به دادستانی تهران احضار شوند. بر اساس خبری که قوه قضاییه منتشر کرده، «دادستانی تهران در راستای وظیفه قانونی عدلیه برای مقابله با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه، ضمن اعلام جرم، برای این افراد، پرونده قضایی تشکیل داد».