سایه خروج از افغانستان بر روابط آمریکا-آلمان
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۸۲۴۳۳
"خروج آمریکا از افغانستان پس از ۲۰ سال باعث شده که سالهای پر تنش ریاست جمهوری ترامپ بیشتر از تنلگری از یکجانبهگرایی ایالات متحده به نظر برسد با این حال، این مساله باعث شده تا روابط بین آلمان و آمریکا تاریخچهای طولانی از فراز و نشیبها را تجربه کند."
شبکه خبری دویچه وله آلمان در گزارشی مینویسد: پس از سقوط کابل به دست طالبان و هجوم غیرمنتظره افغانها به فرودگاه این شهر برای فرار از دست طالبان، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در نشست خبری ۱۶ اوت نگرانی خود را از این وضعیت ابراز داشت و گفت: تحولات در افغانستان وحشتناک، تلخ و درماتیک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای آلمان که نیروهای نظامیاش قریب به ۲۰ سال در افغانستان بودند، هزینههای مالی و تلفات، چشمگیر بوده است. ارتش آلمان پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا برای حمایت و پشتیبانی از نیروهای این کشور وارد افغانستان شد تا در بزرگترین و طولانیترین استقرار نظامی خارج از آلمان حضور داشته باشد. در این مسیر، آلمان به پروژه ملت سازی هم متعهد بود. اما حالا تمام این امیدها رخت بربسته است.
"آرمین لاشت"، کاندیدای پست صدراعظمی از حزب دموکرات مسیحی مرکل درباره ضربه شدید به روابط بین اروپا و آمریکا و نارضایتی و هراس از اقدام جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در گفتگویی با روزنامه فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ در اوایل اوت گفت: وقتی بایدن ۱۴ آوریل اعلام کرد که به برنامه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا در خروج نیروهای این کشور از افغانستان ادامه میدهد بدون آنکه حتی متحدانش را از این تصمیمات با خبر کند، بسیار ناامید شدم.
"استفان بیرلینگ"، تحلیلگر سیاسی دانشگاه رگنسبرگ گفت: این یعنی از دست رفتن اعتماد به ویژه در مورد صلاحیت آمریکا به عنوان یک قدرت نظامی. پس از چهار سال فاجعهآمیز ترامپ، ما دیدگاه خیلی مثبتی درباره بایدن داشتیم اما حالا این رویه تغییر کرده است.
خروج آلمان از افغانستان با موشکافی روبروست
پس از جنگ دوم جهانی، آمریکا نقش رهبری در ایجاد آلمان غربی به عنوان یک دموکراسی لیبرال، ایجاد موسسات و نهادهای دموکراتیک و آزادی رسانه ایفا کرد. سپس ایالات متحده امنیت را در طول جنگ سرد فراهم کرد که باعث شد آلمان غربی در کنار آلمان شرقی کمونیستی به حیات خود ادامه دهد.
"روت هاتلاپا"، مورخ درباره چگونگی دیدگاه آلمان به آمریکا میگوید: آمریکا در جنگ دوم جهانی آلمان را شکست داد و بعد به عنوان یک قدرت اشغالگر بخشی از تجدید ساختار جامعه آلمان بود.
او ادامه میدهد: در جامعه آلمان غربی یک رویکرد حامی آمریکایی وجود داشت که از ارتباطات عمیقتر حمایت میکردند اما یک خشم و کینه هم درباره وابستگی امنیتی آلمان غربی به آمریکا بود که یک رابطه متناقض به وجود میآورد.
ویتنام برای آلمان متفاوت بود
روابط بین آمریکا و آلمان در پایینترین سطح خود قرار گرفت و جنگ ویتنام یکی از این موارد بود. ۱۲ هزار معترض در ۱۹۶۸ در خیابانهای برلین غربی حضور یافتند. یکی از آنها "فردریش کریستین دلیوس" نویسنده بود.
او با اشاره به ۵۰ سال قبل به شبکه خبری "داچلندفانک" گفت: واقعا جای تاسف بود که آمریکاییها، همانهایی که ما میستودیم وارد جنگی شدند که به طور کامل با اولویتها و اصولشان فرق داشت و این نه تنها ما بلکه صدها هزار دانشجوی آمریکایی را هم در آن زمان ناراحت و خشمگین میکرد.
آلمان درخواستهای آمریکا را برای حضور نظامی در ویتنام نپذیرفت و بجایش، ماموریتی کمکرسان آغاز کرد که شامل ارسال یک کشتی مجهز پزشکی به منطقه ویتنام در ۱۹۶۶ بود که پرسنل آلمانی صلیب سرخ در آن حضور داشتند.
نگاهی به حضور آلمان در افغانستان/ اختلاف نظر آلمان-آمریکا درباره عراق
یکی دیگر از ضربههای کاری به وجهه آمریکا در آلمان در ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. اگرچه آمریکا در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر به دولت برلین تاکید کرد تا در جنگ علیه رژیم صدام در عراق حضور یابد، اما یوشکا فیشر، وزیر خارجه وقت آلمان از حزب سبز با این عبارت افسانهایش که "من متقاعد نشدم" در مقابل این درخواست ایستاد.
تردیدها مبنی بر موجه بودن حمله به عراق بر اساس یافتههای سرویس اطلاعات خارجی آلمان بودند. "آگوست هنینگ"، رئیس سرویس اطلاعات فدرال آلمان به روزنامه دی ولت گفت: بر اساس اطلاعات آن زمان ما، دلایل کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا که به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده، بی پایه و اساس و بر خلاف ارزیابیها و غلط بود.
"رالف توپون"، تحلیلگر مسائل امنیتی و تروریسم در موسسه پیشگیری از بحران "Iftus" با گذر به ۱۵ سال قبل به شبکه خبری آلمانی "NTV" گفت: این اشتباهات از سوی آمریکا هنوز هم در امروز ما تاثیر دارند؛ درگیری بین شیعه و سنی، ظهور سازمانهای تروریستی القاعده و داعش و بی ثباتی سیاسی. اگر در منطقه صلح بر قرار بود، ما مشکل پناهجویان را هم نداشتیم. این مردم به اروپا نمیگریختند.
"کلاوس شوبه"، مورخ و استاد دانشگاه RWTH Aachen گفت: اوضاع کنونی در منطقه غیرمنتظره است. تفاوت اصلی آشکار است؛ تا زمانی که آمریکا در افغانستان سرباز داشت ما هم در آنجا سرباز داشتیم.
ضربه به روابط اروپا-آمریکا
"باستیان گیگریچ" از موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک گفت: افغانستان برای کسانی که برنامههای بزرگی برای احیای روابط اروپا و آمریکا داشتند، یک واقعیت است. دخالت مستقیم آلمان، رویدادهای اخیر را بسیار دردناکتر کرده است. این احساس شکست، ناامیدی و تحقیر را با هم ترکیب میکند. سقوط کابل به وضوح نشان داد که آلمان و سایر قدرتهای اروپایی ابزاری را برای اتخاذ یک استراتژی مستقل ندارند.
"آرمین لاشت"، کاندیدای پست صدراعظمی از حزب دموکرات مسیحی مرکل در گفتگوی خود با روزنامه فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ گفت: در پی رویدادهای افغانستان، درخواست برای حضور بیشتر نظامی اروپاییها و آلمان بیشتر شد. اتحادیه اروپا باید بتواند تا بدون شریک آمریکایی خود اقدام کند. ما باید بتوانیم خودمان برای یک فرودگاه نظیر همانی که در کابل است، امنیت برقرار کنیم.
وقتی دولت بایدن در کاخ سفید جاگیر شد، از آلمان و دیگر شرکای اروپاییش خواست تا مواضعی سختگیرانهتر در قبال روسیه و چین داشته باشند به این امید که اتحادیه اروپا را به سمت داشتن یک موضع قویتر برای حفاظت از دموکراسیهای لیبرال بسیج کند.
"باستیان گیگریچ" از موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک ادامه داد: رویدادهای اخیر افغانستان شاید غیرسازنده باشند. این کشور ماموریتی بود که از دیدگاه آلمان و سایر اروپاییها به دلیل همبستگی با ایالات متحده انجام شد. بسیاری در اینجا احساس خواهند کرد که "ما این کار را برای ایالات متحده انجام دادیم و حالا میببینیم چگونه به پایان رسید."/ ایسنا
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: ایالات متحده آلمان غربی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۸۲۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسطین، مسئلهای که عادی نمیشود!
وزیر خارجه آمریکا در روزهای اخیر برای شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وارد ریاض شد و در سخنان خود به پروژه عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل پرداخت، پروژه ای که پس از عملیات طوفان الاقصی به حالت تعلیق درآمده بود اما اینبار با چاشنی فلسطین روی میز قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با معلمان بار دیگر به مسئله فلسطین پرداختند و با اشاره غیرمستقیم به تحرکات اخیر آمریکاییها در منطقه در پی سفر آنتونی بلینکن به عربستان سعودی، بر شکست پروژه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تاکید کردند. حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود تنها راهحل مسأله فلسطین را پیشنهاد مطرح شده از جانب ایران یعنی بازگرداندن فلسطین به صاحبان اصلی آن اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی خواندند و تأکید کردند: تا وقتی فلسطین به صاحبان خود بازنگردد مشکل غرب آسیا حل نخواهد شد و حتی اگر بیست، سی سال دیگر هم تلاش کنند که رژیم صهیونیستی را سر پا نگه دارند - که انشاءالله نمیتوانند - این مسأله، حل شدنی نخواهد بود.
رهبر انقلاب افزودند: فلسطین باید به مردم آن بازگردد و پس از تشکیل نظام فلسطینی، خودشان تصمیم بگیرند که با صهیونیستها چه کنند.
ایشان با اشاره به تحرکاتی برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه، گفتند: بعضیها خیال میکنند با این کارها مسأله حل خواهد شد در حالی که با فرض عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی اطراف، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مشکل متوجه دولتهایی خواهد شد که با چشم بستن بر جنایات رژیم اشغالگر با آن دست دوستی دادهاند و ملتها به جان خود آن دولتها خواهند افتاد.
این سخنان رهبر انقلاب پس از آن بود که «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا بعد از عملیات «وعده صادق» که معادلات را در منطقه غرب آسیا تغییر داد، در روزهای اخیر برای شرکت در نشست مشترک با وزرای خارجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس وارد عربستان سعودی شد و در صحبتهای خود به پروژه عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی پرداخت، پروژهای که طرف سعودی پس از عملیات طوفان الاقصی و افزایش نفرت مردم کشورهای منطقه و جهان از رژیم جنایتکار اسرائیل، بسیار محتاطانه در مورد آن سخن گفته بود و در این مدت مقامات ریاض همواره تاکید کرده بودند که هرگونه عادی سازی روابط با تل آویو در گرو تشکیل کشور مستقل فلسطینی است.
وزیر خارجه آمریکا روز دوشنبه از پیشرفت روند عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و رسیدن آن به مراحل پایانی خبر داد و گفت: آمریکا و عربستان در طول ماه گذشته میلادی اقدامات فشردهای را برای عادی سازی روابط ریاض و تل آویو انجام دادند.
وی اضافه کرد: احتمال دارد، تلاشهای دوجانبه عربستان و آمریکا در این باره به زودی به نتیجه برسد، اما ابتدا باید به جنگ در غزه پایان دهیم و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی را آغاز کنیم تا پس از آن روند عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به پیش رود.
همچنین «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان سعودی نیز در حاشیه این نشست از نزدیکی موعد امضای توافق امنیتی میان این کشور و آمریکا خبر داد.
این تحرکات منطقهای در شرایطی مطرح میشود که ریاض و تلآویو سال گذشته در نزدیکی توافق عادیسازی قرار داشتند، توافقی که قرار بود عربستان در قبال به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به توافقی امنیتی با ایالات متحده برسد، اما عملیات طوفان الاقصی معادلات طرفین را برهم زد و روند مذاکرات را برای چندین ماه دچار تعلیق کرد.
محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی اواخر شهریور ۱۴۰۲ در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز آمریکا گفت که ریاض به عادیسازی روابط با تلآویو به شرط تحقق اهداف فلسطینیان نزدیک میشود. محمد بنسلمان افزود: مساله فلسطین برای عادیسازی روابط با [رژیم] اسرائیل مهم است. ولیعهد عربستان سعودی افزود: ریاض هر روز بیشتر به عادیسازی روابط با تلآویو نزدیک میشود اما به شرط تحقق اهداف فلسطینیها. وی همچنین گفت: واشنگتن پیشنهادی برای برقراری روابط با [رژیم] اسرائیل ارائه کرد و مذاکرات ادامه دارد و خوب است.
منظور ولیعهد عربستان از تحقق اهداف فلسطینیها، راه حل ۲ دولتی در فلسطین است و اگر محمد بن سلمان به طرح عموی خود و پادشاه سابق عربستان، ملک عبدالله در سال ۲۰۰۲ وفادار مانده باشد یکی از شروط آن بازگشت اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ است.
به نظر میرسد آنچه در روزهای گذشته در پایتخت عربستان شاهد بودهایم نشان از طراحی طرف آمریکایی و عربستانی برای فلسطین و منطقه دارد، زیرا وزای خارجه آمریکا و عربستان درباره بخشی از راه حل مساله فلسطین مواضع مبهمی درباره مقاومت فلسطینی بیان کرده که گذشت زمان جزئیات آن را مشخص خواهد کرد. در همین راستا آنتونی بلینکن میگوید: «یک پیشنهاد سخاوتمندانه مقابل حماس گذاشته شده است و امیدواریم که تصمیم درستی بگیرد». بن فرحان هم اظهار کرد باید تلاش بیشتری در جبهه فلسطینی صورت گیرد و مسیری را در پیش گیریم که در نهایت به تشکیل کشور فلسطین منتهی شود.
این در حالی است که روز دوشنبه در مجمع اقتصادی داووس در ریاض طی بیانیهای اعلام شد پادشاهی عربی سعودی و ایالات متحده آمریکا در آستانه انجام «اقدامات نهایی» برای امضای توافق امنیتی دوجانبه هستند. توافقی که خواسته ریاض بوده و شامل تضمین کامل واشنگتن برای حمایت همه جانبه تسلیحاتی و امنیتی از عربستان است.
با توجه به این موضوع میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر صحبت از آتش بس در غزه و تشکیل یک کشور فلسطینی برای طرفهای منطقهای و فرامنطقه ای یک بازی برد-برد محسوب میشود؛ زیرا از یک سو کشورهای عربی میتوانند بگویند در نهایت راه حلی را پیدا کردهاند و آمریکاییها هم میتوانند از شر دولت نتانیاهو خلاص شده و به بازسازی تصویر فروریخته خود طی ۶ ماه گذشته بپردازند. البته کشور فلسطین مد نظر آمریکا و بلینکن به چند کانتون از هم جدا خلاصه میشود که بدیهیترین اجزای یک دولت را نخواهد داشت و تحت الحمایه اسرائیل باقی خواهد ماند و اینگونه در نگاه و محاسبات دو طرف مساله فلسطین محو خواهد شد.
موانع عادیسازیبا این وجود همانطور که گفته شد، طی ۷ ماه گذشته روند تحولات منطقه پس از طوفان الاقصی مانعی سخت در برابر این پروژه ایجاد کرده است و به نظر نمیرسد در شرایطی که حتی شهروندان و دانشجویان ایالات متحده حاضر پذیرش ننگ حمایت از رژیم صهیونیستی نیستند، عادی سازی روابط با این رژیم برای عربستان سعودی بدون هزینه باشد، به ویژه اینکه ترکیه نیز حاضر شده حداقل در ظاهر، تغییر تاکتیک بدهد و در سیاست اعلامی خود ادعا کرده روابط اقتصادیاش با رژیم صهیونیستی را قطع کرده است.
علاوه بر این، ایده ۲ دولتی در ۶ ماه گذشته مطلوبیت خود را تا حد زیادی از دست داده است و طرف اشغالگر اسرائیلی را در نفی حقوق کامل فلسطینیها مصممتر کرده است. پایگاه آمریکایی «نشنالاینترست» اواخر بهمن سال گذشته در گزارشی نوشت: «حتی اگر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل همین فردا دفتر خود را ترک کند باز هم منجر به برقراری صلح در خاورمیانه نخواهد شد، چرا که بسیاری از اسرائیلیها به راهحل ۲ دولتی معتقد نیستند».
به نوشته این پایگاه تحلیلی «اما هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که آسیب ۷ اکتبر نگرش عمومی اسرائیل را به سمت پذیرش ایده یک کشور مستقل فلسطینی تغییر داده باشد». طبق این گزارش، بنیگانتس و همچنین اسحاق هرتزوگ (رئیس رژیم صهیونیستی) و حتی یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون، ناراحتی خود را از لفاظیهای احیا شده دولت بایدن درباره نیاز به راهحل ۲ دولتی از زمان آغاز جنگ علیه غزه ابراز و بهطور خصوصی تأکید کردهاند که دولت بایدن از صحبت علنی درباره راهحل ۲ دولتی در پیامدهای حمله حماس در ۷ اکتبر خودداری کند.
مرور تاریخی وقایع سال ۱۹۹۳ در جریان پیمان اسلو رو مهر تأییدی بر این موضوع است که رژیم اشغالگر و آپارتاید اسرائیل هرگز حقی را برای فلسطین به رسمیت نمیشناسد، حالا ۳ دهه از روزی که یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون در واشینگتن دیسی دستهای یکدیگر را به گرمی فشردند گذشته است، روزی که جهان تصور کرد منازعه برای همیشه تمام شده است، اما ۳۰ سال بعد فلسطین دوباره به موضوع اول جهان تبدیل شده و حامیانش دانشگاههای آمریکا را تسخیر کردهاند.
کد خبر 749917