روایت بهنام یزدانی خبرنگار صداوسیما در افغانستان از روزهای داغ کابل؛ برای «خبر»، خطر کردیم
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۰۳۸۱۹
خبرنگارهای خارجی مستقر در افغانستان، وقتی چمدان میبستند که کارشان را در این کشور پی بگیرند، کموبیش میدانستند که قرار است با چه اتفاقاتی روبهرو شوند اما روی کار آمدن دوباره طالبان را هیچکس تا همین چند ماه قبل نمیتوانست پیشبینی کند.
به همین خاطر بیشتر خبرنگاران خارجی وقتی وضعیت بحرانی شد تصمیم گرفتند برای مدتی افغانستان را ترک کنند و از دور شاهد و راوی خبرهای این کشور باشند یا تدابیر امنیتی را به کار ببندند و با محافظ و خودروی ضدگلوله در نقطهای امن بایستند و شاهد ماجرا باشند و به مخاطبانشان اطمینان دهند که دارند وضعیت افغانستان را از دل میدان روایت میکنند اما واقعیت این است خبرنگاری که با محافظ و خودروی ضدگلوله حتی به میان مردم عادی شهر نمیرود، نمیتواند برآیند درستی از وضعیت مردم و حال و روز اجتماعی کشور داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسانه ملی کشورمان هم از رسانههایی بود که در میدان افغانستان ماند و ترجیح داد بهجای اینکه صحنه را خالی کند تا آبها از آسیاب بیفتد و از دور شاهد ماجرا باشد، خبرنگارش را در دل واقعه نگهداشت تا از زندگی این روزهای مردم افغانستان برای مخاطب، بازتابی واقعی داشته باشد.
بهنام یزدانی، خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است که طی روزهای اخیر، بحران این کشور را به چشم دیده و از نزدیک لمس کردهاست.
او در تمام مدت درگیریها و آشوب افغانستان در بطن ماجرا بوده و تمام لحظههایی را که خبرنگارهای دیگر رسانهها فقط خبرش را مخابره کردهاند، لمس نمودهاست.
روایت شخصی بهنام یزدانی از زمان سقوط کابل تا خروج نظامیان آمریکایی میتواند یکی از دقیقترین بازتابهای رسانهای این روزهای افغانستان باشد.
روز خبرنگار در مزار شریفپانزدهم مرداد بود و دو روز مانده بود به روز خبرنگار. ما خبرنگارها همین یک روز را در سال داریم و در همین روز است که سیل تبریکها به سمتمان سرازیر میشود و از جهتهای مختلف مورد لطف و تقدیر و تشکر قرار میگیریم. ما خبرنگارها معمولا روز خبرنگار را به خوشی میگذرانیم اما اگر به علت نامگذاری این روز رجوع کنیم، همه چیز اینقدر سرخوشانه برایمان رقم نمیخورد. روز خبرنگار، روزی است که در حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف چند دیپلمات ایرانی همراه یک خبرنگار از خبرگزاری ایرنا به شهادت رسیدند.
حالا دقیقا پانزدهم مرداد و در آستانه روز خبرنگار بود و من دقیقا در شهر مزارشریف بودم. قرار بود که به مناسبت روز خبرنگار از این شهر گزارش تهیه کنم اما مسالهای وجود داشت که این روز خبرنگار را از روز خبرنگار سال قبل متمایز میکرد. ماجرا این بود که طالبان به پشت دروازههای مزارشریف رسیده بود. من یک خبرنگار بودم و داشتم میرفتم کنسولگری ایران در مزارشریف و طالبان هم داشت از راه میرسید.
انگار تاریخ سر تکرار شدن داشت. دل توی دلم نبود. به کنسولگری که رسیدم دوستان دیپلمات به شوخی زدند زیر خنده که: «بفرما! فقط یک خبرنگارمان کم بود که آن هم رسید!» روزهای عجیبی بود. فضای اجتماعی افغانستان در بهت فرو رفته بود. ترس در چشمان مقامات و مسؤولان شهری پیدا بود. با استاندار بلخ که قرار مصاحبه داشتم با حال مضطربی گفت: در روزهای بدی به مزارشریف آمدی .
ما سربلند بیرون آمدیممعمولا رسانههایی که برای پوشش یک بحران یا جنگ، خبرنگار در محل مستقر میکنند از قبل میدانند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و خبرنگارشان قرار است در چه شرایطی کارش را پیش ببرد. به همین دلیل هم هست که رسانههای مختلفی میتوانند موازی با هم کار خبررسانی از جنگ یا بحران را انجام دهند اما مساله افغانستان بسیار پیچیدهتر بود و اهمیت کار رسانه ما اینجا مشخص میشود.
وقتی که شرایط بحرانی شد کار برای دیگر رسانهها که توقع چنین شرایطی را نداشتند و با فضای افغانستان هم بهخوبی آشنا نبودند، خیلی دشوار شد. بعد از سقوط کابل فقط رسانه ما و یک رسانه دیگر بود که در میدان ماند و گزارشهای لحظه به لحظه مخابره کرد. در این اواخر، مخصوصا پس از سقوط دولت که رسانههای داخلی افغانستان هم، یا در سکوت فرو رفته بودند، یا فعالیت نمیکردند، میتوانم بگویم جزو دو رسانه پیشتاز در انعکاس تحولات بودیم.
ما اولین تصویر را از حضور طالبان در خیابانهای شهر منتشر کردیم؛ گزارش گرفتیم و مرحله به مرحله روند عادی شدن زندگی مردم را نشان دادیم اما در آن مرحله، شاید همین پیشتازی ما به مذاق شبکههای معاند خوش نیامد و عنوان «تطهیر طالبان» را برجسته کردند.
عدهای هم دانسته یا ندانسته، بدون اینکه از داخل افغانستان خبر داشته باشند، از داخل کشورمان با این شبکهها همراهی کردند. روایت ما واقعیتی بود که در افغانستان اتفاق میافتاد، هرچند الان دیگر شبکههای دنیا هم به این نقطه رسیدهاند که زندگی در افغانستان در حال بازگشت به روند سابق است. باید گفت آمریکاییها با فساد و جنگ و ناامنی در ۲۰ سال اخیر در افغانستان، مردم را به درجهای از ناامیدی رسانده بودند که تأمین امنیت از ناحیه طالبان مورد توجه مردم قرار گرفت، هرچند مردم از آینده و تغییر رویکرد طالبان نگرانند.
دفتر خبری کابل نقش مهم و بسزایی در نشاندادن چهره واقعی افغانستان و درگیریهای فصل بهار و تابستان این کشور داشت و شاید همین باعث شده بود فشارهای دولت افغانستان به دفتر، مخصوصا در تیر و مرداد، چندین برابر شود. دفتر خبری صداوسیما در کابل طبق سیاستهای ابلاغی مشخص حرکت میکند و نقش برجستهای در نمایش چهره واقعی افغانستان، چه در زمان حضور نظامیان خارجی و دولت اشرف غنی، و چه بعد از سقوط و فرار اشرف غنی و آمریکاییها داشت.
بیانات رهبر معظم انقلاب توصیف کوتاه و مختصر و درعینحال جامع از مصیبتهایی است که آمریکا در چهار دهه گذشته بهخصوص در ۲۰ سال اخیر بر سر افغانستان و مردم این کشور آورد. اگر هنوز کسی در حیلهگری آمریکا شک دارد، بیاید افغانستان را ببیند. ببیند که آمریکا با چه شعارهای رنگارنگی به افغانستان آمد و در چه اوضاعی آنها را ترک کرد.
افشای چهره واقعی آمریکا در افغانستان و پرداختن به شعارهای دروغین آنها در این کشور و بیان مصیبتهایی که این شیطان بزرگ بر مردم مظلوم افغانستان تحمیل کرد همواره در رأس سیاستهای رسانهای ما قرار دارد. ضمن اینکه از رئیس سازمان صداوسیما به خاطر پیگیری و حمایتهایشان و خانوادهام که این روزها را با نگرانی سپری کردند تشکر میکنم.
در آخر بجاست از همکاران محلی دفتر بهخصوص از تصویربردار دفتر آقای علیرضا شریفی تشکر کنم که بیشتر از خودم نگرانش بودم. همیشه با خودم در حوادث تروریستی میگفتم اگر اتفاقی برایش بیفتد، به خانوادهاش چه بگویم؟
وقتی خبرنگار در قامت خبرنگار جنگ یا بحران به صحنه میرود دیگر شرایط برایش فرق میکند. دستورالعملهای خاصی را باید رعایت کند و تدابیر امنیتی مختلفی باید برایش در نظر گرفته شود. افغانستان که آشفته شد بسیاری از خبرنگارهای مستقر در این کشور، به کشورشان برگشتند و برخیها هم که ماندند تابع دستوالعملهای خبرنگاری بحران شدند. خبرنگار رسانه قطری، با اینکه طالبان در کشورش دفتر داشت و معلوم بود که هیچ خطری خبرنگار قطر را تهدید نمیکند، بااینحال با محافظ و ماشین ضدگلوله این طرف و آن طرف میرفت اما اوضاع برای من متفاوت بود.
حوادث تروریستی در افغانستان خیلی پیچیده است. متاسفانه حتی در مقایسه با رسانههای داخلی افغانستان، ما از هیچ امکانات امنیتی برخوردار نبودیم. خبرنگاران خارجی در مکانهایی با تدابیر امنیتی بالا مستقرند. وقتی هم بیرون میروند، مثل ما همیشه کف خیابان نیستند؛ با خودروهای ضدگلوله و محافظ تردد میکنند اما خودروهای ما که ساده است معلوم نیست کجا در راه خاموش شود. محافظ هم که بماند، فقط یک کلاه و جلیقه ضدگلوله داریم که آن هم تکمیل نیست. بااینحال، حتی در صورت داشتن تمام تجهیزات امنیتی، فقط همه اینها برای خبرنگار امنیت نمیآورد. باید در میدان باشی و از هر رویداد ضدامنیتی برای رویداد بعدی تجربه کسب کنی؛ مخصوصا افغانستان که پایتختش شهری است که بیشترین انفجارها را در دنیا دارد. برخی اوقات، صبح تا شب، حتی به پنج انفجار هم میرسید. اینها موضوعاتی است که در جایی تدریس نمیشود.
در ابتدای ورودم به افغانستان، وقتی برای تهیه خبر از اولین فاجعه تروریستی زمان مأموریتم به محل حادثه رفتم، که البته همه نکات امنیتی را هم نادیده گرفته بودم، آنجا فهمیدم یک ثانیه با مرگ یا یک متر فاصله با حادثه تروریستی چه مفهومی دارد. یاد و نام خبرنگاران شهید در انفجارهای تروریستی باشگاه ورزشی میوند غرب کابل گرامی باد.
روزی که قرار بود به پیشنهاد خود استاد عطا محمد نور (فرمانده نیروهای مردمی در مزارشریف) به خط اول درگیریها بروم، طالبان به مزارشریف حمله کرد. آرامش شهر بههمریخت و همان شب با دیپلماتهای کشورمان در مزارشریف تصمیم به ترک شهر گرفتیم و بهسختی خودمان را به کابل رساندیم و سرکنسولگری بسته شد.
چند روز هم بیشتر طول نکشید که مزارشریف سقوط کرد. وقتی به کابل رسیدم دیگر پایتخت در تهدید بود. آقای دکتر فهیمدانش، مشاور رئیس سازمان و مدیرکل امور بینالملل، آقای دکتر داوودی مدیرکل اخبار خارجی، آقای صحرایی مدیر اخبار نمایندگیها و آقای مهندس اصغری مدیر هماهنگی امور نمایندگیها، بهطور منظم در روزهای منتهی به سقوط پایتخت، روز سقوط و پس از آن از من خبر میگرفتند.
آقای دکتر داوودی و آقای دکتر فهیم دانش ارتباطهایی گرفته بودند و بنا شد به سفارت بروم و اخبار را از آنجا پوشش دهم. همه چیز را هم آماده کرده بودم. شامگاه بیستوچهارم مرداد، درحالیکه گزارش را ارسال میکردم، اشرف غنی فرار کرد و بعد از دو دقیقه از انتشار خبر، آن را در ارتباط زنده با رادیو جوان منتشر کردیم. طالبان وارد شهر شدند.
آن روز و آن شب را نمیشود در جملات توصیف کرد. توکل بر خدا کردم و فقط بر گزارش متمرکز شدم. چندین ارتباط زنده درخواست شده بود. در دفتر ماندم و خدا را شکر همه سفارشها و اخبار، پوشش داده شد.آن شب بهسختی صبح شد. هیچکس نمیدانست طالبان با مردم شهر چگونه رفتار خواهد کرد. آن روز زندان کابل هم باز شده و چندین هزار زندانی در کابل آزاد شده بودند.
عدهای نیز به چپاول اموال عمومی پرداختند. آن شب وقتی که آقای سیدمهدی، رئیس خبرگزاری صداوسیما تماس گرفت، به دلیل انفجارهایی که در نزدیکی دفتر اتفاق میافتاد، در جایی از دفتر پناه گرفته بودم. همکاران خبرنگار اخبار خارجی از همه جای دنیا قوت قلب میدادند.
من در دو مرحله، بلیت برگشت را باطل کرده و برای پوشش تحولات مانده بودم. چند روز بعد، آقای صحرایی، مدیر همیشه پای کار اخبار نمایندگیها، پیام داد و نوشت: خوب شد ماندی، اما اگر طالبان رویه قبل را داشتند، پشیمان میشدیم ... .
گروه رسانه روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: افغانستان بهنام یزدانی کابل سقوط کابل طالبان تدابیر امنیتی روز خبرنگار آقای دکتر رسانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۰۳۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شدهاند
در سال ۲۰۲۱، طبق آمار رسمی تنها ۶۹۱ توریست خارجی به افغانستان سفر کرده؛ در سال ۲۰۲۲، این رقم به ۲۳۰۰ نفر افزایش یافت و پارسال به رقم ۷ هزار نفر رسید.
به گزارش عصر ایران، یک رسانه با انتشار گزارشی از شهر کابل، از تلاش دولت طالبان برای جذب گردشگران خارجی خبر داده است.
در این گزارش آمده است:
حدود ۳۰ مرد در یک کلاس درس در کابل جمع شده اند، که بخشی از اولین گروه دانشجویی در یک موسسه تحت مدیریت طالبان است که قرار است متخصصان گردشگری و مهمان نوازی را آموزش میدهد.
این افراد قرار است پس از اتمام دوره در بخشهای مختلف صنعت گردشگری مشغول به کار شوند. یک دانشجو مدل است و دیگری ۱۷ ساله است که هیچ سابقه شغلی ندارد.
دانشجویان در سنین، سطح تحصیلات و تجربه حرفهای متفاوتی هستند. همه آنها مرد هستند - زنان افغان از تحصیل بیشتر از صنف ششم منع شده اند.
حاکمان افغانستان عمدتا به دلیل اعمال محدودیتهایشان بر زنان و دختران در صحنه جهانی نام خوشی ندارند. اقتصاد این کشور بسیار خراب است، زیرساختها ضعیف و فقر زیاد است.
با این حال، خارجیها به دلیل کاهش شدید خشونت، افزایش ارتباطات پروازی با مراکزی مانند دبی، به این کشور سفر میکنند. اعداد زیاد نیستند و در واقع طی دهههای گذشته هرگز نبوده اند.
در سال ۲۰۲۱، طبق آمار رسمی تنها ۶۹۱ توریست خارجی به افغانستان سفر کرده؛ در سال ۲۰۲۲، این رقم به ۲۳۰۰ نفر افزایش یافت و پارسال به رقم ۷ هزار نفر رسید.
"محمد سعید" رئیس اداره توریسم در کابل گفت که بزرگترین گروه بازدیدکنندگان خارجی از کشور چین به دلیل نزدیکی و جمعیت زیاد آن است. البته از نظر او افغانستان نیز نسبت به برخی از همسایگان خود برتریهایی دارد.
سعید گفت: آنها به من گفته اند که نمیخواهند به پاکستان بروند، زیرا خطرناک است و مورد حمله قرار میگیرند. این را ژاپنیها به من هم گفته اند. این برای ما خوب است.
اما مشکلاتی جدی هم در روند جذب گردشگر خارجی هم دارد.
دسترسی به ویزا دشوار و پرهزینه است. بسیاری از کشورها پس از بازگشت طالبان به قدرت، روابط خود را با افغانستان قطع کردند و هیچ کشوری آنها را به عنوان حاکمان قانونی کشور به رسمیت نمیشناسد.
سفارتخانههای افغانستان یا تعطیل شدند یا فعالیتهای خود را متوقف کردند. جنگ قدرت بین سفارتخانهها و کنسولگریهای افغانستان متشکل از افرادی از دولت سابق مورد حمایت غرب و آنهایی که تحت کنترل کامل دولت طالبان هستند، وجود دارد.
سعید میپذیرد که موانعی برای توسعه گردشگری افغانستان وجود دارد، اما گفت که برای غلبه بر آنها با وزارتخانهها همکاری میکند.
هدف نهایی او رسیدن به شرایط صدور ویزا در بدو ورود برای گردشگران است، اما ممکن است سالها با آن شرایط فاصله داشته باشد. شبکه جادهای که در برخی نقاط کشور نیمه آسفالت است یا وجود ندارد، مشکلاتی دارد و خطوط هوایی تا حد زیادی از حریم هوایی افغانستان اجتناب میکنند.
شهر کابل به عنوان پایتخت بیشترین پروازهای بین المللی را دارد، اما هیچ فرودگاه افغانستان مسیر مستقیم با بازارهای توریستی بزرگ مانند چین، اروپا یا هند ندارد.
علیرغم چالشها، سعید میخواهد که افغانستان به یک پایگاه بزرگ گردشگری تبدیل شود، جاه طلبیای که به نظر میرسد توسط رهبران ارشد طالبان حمایت میشود.
او در این زمینه گفت: من به دستور بزرگان (وزرا) به این بخش فرستاده شده ام. آنها باید به من اعتماد کنند، زیرا مرا به این مکان مهم فرستاده اند.
دانشجویان مشغول تحصیل در موسسه گردشگری کابل هم آرزوهایی دارند. "احمد مسعود تلاش" مدل افغان که در موسسه تحصیل میکند، میخواهد در مورد مکانهای زیبای افغانستان پستهای اینستاگرامی بگذارد و تاریخچه آنها را برای ارایه رسانهای بیاموزد.
"سمیر احمدزی" فارغ التحصیل دانشکده بازرگانی، میخواهد یک هتل باز کند، اما فکر میکند که ابتدا باید درباره گردشگری و مهمان نوازی بیشتر بداند.
احمدزی گفت: آنها (توریستهای خارجی) مدام میشنوند که افغانستان عقب مانده و درگیر فقر و جنگ است. ما ۵ هزار سال تاریخ داریم. باید صفحه جدیدی درباره افغانستان ایجاد شود.
کلاسها شامل صنایع دستی افغانستان و مبانی مردم شناسی است.
یک موضوع غیررسمی نحوه تعامل با زنان خارجی و اینکه چگونه رفتار یا عادات آنها میتواند با آداب و رسوم و احکام محلی تضاد داشته باشد. به عنوان مثال میتوان از سیگار کشیدن یا غذا خوردن زنان در ملاء عام، اختلاط آزادانه با مردانی که از نظر خونی یا ازدواج با آنها ارتباطی ندارند، باشد.
طالبان یک محدودیت جدی در زمینه نحوه پوشش زنان در اجتماع وضع کرده و الزاماتی را برای آنها برای داشتن سرپرست مرد یا محرم در هنگام سفر وضع کرده اند. با این قوانین صرف غذا، سفر به تنهایی و معاشرت با زنان دیگر در جمع سختتر شده است. با بسته شدن سالنهای ورزشی به روی زنان و ممنوعیت سالنهای زیبایی، مکانهای کمتری وجود دارد که آنها بتوانند بیرون از خانه همدیگر را ملاقات کنند.
"سرنا" تنها هتل پنج ستاره این کشور، به نشانه آماده شدن این کشور برای بازدیدکنندگان خارجی بیشتر، پس از یک ماه تعطیلی، سالن اسپا و زنانه خود را برای زنان خارجی بازگشایی کرده است.
اتباع خارجی برای دسترسی به خدمات باید پاسپورت خود را نشان دهند. ورود زنان افغانستانی به این محل ممنوع است.
محدودیتهای زنان و دختران افغان بر شرکتهای مسافرتی خارج از کشور فشار میآورد، زیرا آنها میگویند که سعی میکنند با اهدای کمکهای مالی، حمایت از پروژههای محلی یا فقط بازدید از مشاغل خانوادگی، بر جنبه مثبت تعاملات فرهنگی تمرکز کنند.
طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شده اند
"شین هوران" بنیانگذار "راکی رود تراول" گفت که سفر به افغانستان نباید به عنوان تایید دولت یا رژیم سیاسی خاص تلقی شود.
در نهایت، هدف باید حمایت از شیوههای گردشگری مسئولانه باشد که به طور مثبت به اقتصاد محلی کمک میکند و احترام و درک متقابل را تقویت میکند.
او گفت که هیچ نظری از سوی مقامات در مورد آنچه که گروههای تور دیدهاند یا انجام دادهاند وجود ندارد و این شرکت از نزدیک با یک سازمان حقوق زنان در افغانستان همکاری میکند. هوران افزود: درصدی از هزینه تور صرف حمایت از برنامههای این سازمان شد.
هیچ زنی در موسسه گردشگری و مدیریت هتلداری وجود ندارد. دانشجویان مرد مشغول تحصیل به این موضوع اشاره نمیکنند. اما یک مسئول در اداره گردشگری به این موضوع اشاره میکند.
این مقام که از ترس نخواست نامش فاش نشود، گفت: این یک وضعیت دلخراش است. حتی اعضای زن خانواده میپرسند که آیا میتوانند اینجا درس بخوانند. اما با تغییر دولت، سیاست تغییر کرد. زنانی که پیش از به روی کار آمدن طالبان در این موسسه درس میخواندند هرگز برنگشتند و فارغ التحصیل نشدند.