گفتگو با مرد تهرانی که زن خائنش را کشت / وقتی دوست پسرش وارد خانه شد با چاقو همه را زدم!
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۱۴۳۲۶
بهگزارش رکنا، ساعت ۸ صبح نخستین روز شهریور خبر قتل زنی جوان و مجروح شدن دو نفر دیگر به بازپرس رحیم دشتبان و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد و آنها برای بررسی ماجرا راهی محل حادثه شدند.
با حضور تیم جنایی در طبقه دوم خانهای در شهرک ولیعصر، آنها در سالن پذیرایی با جسد زنی ۲۷ ساله و بدن نیمه جان مادرش و یک مرد دیگر که با چاقو مورد حمله قرار گرفته بودند، مواجه شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر مقتول که گزارش جنایت را به پلیس داده بود، گفت: دامادم خسرو عامل این جنایت است. او در یک کارگاه مبلسازی کار میکند و مدتی بود که به رفتارهای دخترم مشکوک شده بود. میگفت با یکی از همکارانش ارتباط پنهانی برقرار کرده است.
شب گذشته خسرو با ما تماس گرفت و خواست من و همسرم به خانهشان برویم. وقتی به آنجا رفتیم ماجرای ارتباط دخترم با مردی جوان را مطرح کرد اما دخترم منکر شد با این حال او را مجبور کرد با آن پسر تماس بگیرد و از او بخواهد تا به خانهاش بیاید.
ساعت حدود ۷ صبح بود که پسر جوان به خانه دخترم آمد اما به محض ورود دامادم با چاقو به او حمله کرد و همزمان هم به دخترم چندین ضربه زد. همسرم، با دیدن ماجرا قصد میانجیگری داشت که خسرو از شدت عصبانیت دو ضربه هم به او زد. بعد با سرعت از خانه فرار کرد.
بهدستور بازپرس شعبه یکم دادسرای امور جنایی پایتخت جسد زن جوان به پزشکی قانونی منتقل شد و پسر جوان و مادر مقتول نیز برای درمان به بیمارستان انتقال داده شدند. تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت، تا اینکه صبح ۹ شهریور، مرد جوانی به اداره آگاهی یکی از شهرهای گیلان رفت و مدعی شد که همسرش را در تهران به قتل رسانده و پس از جنایت متواری شده است.
به دنبال این ادعا پلیس آگاهی استان گیلان وارد عمل شده و با استعلام از پایتخت مشخص شد متهم خسرو، همان داماد فراری است. بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس رحیم دشتبان متهم به پایتخت منتقل شد و در مقابل بازپرس جنایی به قتل اعتراف کرد. با اعتراف متهم به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، وی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
گفتوگو با متهم
چه شد که همسرت را به قتل رساندی؟
نمیخواستم او را بکشم. وقتی مرد غریبه وارد خانهام شد با چاقو به او حمله کردم اما همسرم سعی داشت مرا آرام کند که ناخواسته چاقو به او خورد.
مرد جوان را از کجا میشناختی؟
همسرم در یک کارگاه تولیدی کار میکرد و او همکارش بود.
چرا به همسرت مشکوک شدی؟
چند روز قبل از این حادثه وقتی پیامک پرداخت هزینه قبض تلفن همراه همسرم آمد متوجه شدم که این ماه مبلغش نسبت به دفعات قبل خیلی بالاست. آن زمان بود که کمی شک کردم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
تلفن همسرم را بررسی کردم و متوجه شدم با یک شماره تماسهای زیادی داشته است. شماره را برداشتم و تماس گرفتم که دیدم مرد جوانی جواب داد. بعد بیشتر مشکوک شدم و به همسرم گفتم اما او قبول نمیکرد تا اینکه به پدر و مادرش زنگ زدم که به آنجا بیایند بعد هم وادارش کردم به آن مرد زنگ بزند و او را به خانه بکشاند.
پسرتان کجا بود؟
چون پسرم ۴ ساله است و من و همسرم سر کار میرفتیم او را در خانه مادرزنم میگذاشتیم اما آن شب به آنها گفتم بچه را با خودشان نیاورند.
چه شد که خودت را معرفی کردی؟
عذاب وجدان. وقتی فهمیدم همسرم کشته شده، تصمیم به فرار گرفتم. چند روزی در تهران سرگردان بودم و بعد به یکی از شهرهای گیلان که زادگاهم بود رفتم. آنجا دیگر نتوانستم تحمل کنم. عذاب وجدان لحظهای دست از سرم برنمیداشت، درنهایت خودم را معرفی کردم.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قتل جسد جنایت اخبار حوادث همسرکشی مرد همسرکش سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت فال آزاده صمدی و هومن سیدی آزاده صمدی اینستاگرام سحر قریشی ریحانه پارسا بازیگران همسرش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۱۴۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.