خبری از «فلوکستین» و «دپاکین» نیست!
تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۳۵۱۶۴
«سحر» بعد از زایمان به افسردگی شدیدی دچار شد. پذیرش فرزند اول برایش بسیار سخت بود، تا دو ماه نمیتوانست دخترش را در آغوش بگیرد، فقط گریه میکرد و شبوروز خودش را در اتاقی تاریک حبس کرده بود. حتی نتوانست به فرزندش شیر دهد و آنطورکه خودش شرح میدهد، تمام زندگیاش به خاطر این افسردگی تغییر کرد. ماهها طول کشید تا سراغ روانپزشک رفت و با دارودرمانی توانست از شدت بیماری کم کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«آریا» نوجوان 16سالهای است که به خاطر تشنج، «دپاکین» مصرف میکند. پدرش میگوید: «دپاکین 200، اصلا وجود ندارد. به چند داروخانه و ویزیتور آشنا هم سپردم و حاضرم بابت پیداکردنش، شیرینی بدهم و چندبرابر هزینه کنم اما همه ما را ناامید کردهاند. پسرم حدود دو سال است از این قرص مصرف میکند که اگر پیدا نشود به داروی جایگزین نیاز دارد که آن هم عوارض جدی دارد. واقعا برایمان سؤال است که خانوادههای مسئولان درگیر پیداکردن دارو نیستند که مردم اینطور سرگردان شدند؟ عوضکردن دارویی که برای مدت طولانی مصرف شده و قبل از آن داروهای زیادی هم امتحان شده و بیمار تنها از یک نوع جواب گرفته کار سختی است. مردم به خاطر نبود یا کمبود دارو موش آزمایشگاهی شدند، پزشک هم مقصر نیست و ناچار است طبق موجودی داروخانههای کشور دارو تجویز کند. ما هم که چارهای نداریم، باید به دست دکتر نگاه کنیم و با سلام و صلوات یا نذر و نیازکردن سراغ داروخانه برویم».
این روزها در کنار تنگناهای حاصل از مشکلات اقتصادی، خانوادههای زیادی عزیزشان را از دست دادند، خیلیها در اوج نگرانی، رنج و سختی نگهداری از بیماری را در خانه به جان خریدند، قرنطینه شدند، در خانه ماندند یا با وجود اوج همهگیری، مجبور به انجام کار در بیرون از منزل بودند تا لقمه نانی درآورند، عدهای شغلشان را از دست دادند یا درآمدشان به خاطر شرایط پیشآمده تغییر کرد و از رونق افتاد، ورشکست شدند یا بدهی زیادی بالا آوردند، خانوادهای در خانههای استیجاری کوچک، بچهها را کنترل کرده یا زخمزبانهای همسایه یا صاحبخانه را تحمل کردند، وقوع خشونتهای خانگی میان زن و شوهر، کودکآزاری، فرزندآزاری، زنآزاری، سالمندآزاری، خودآزاری و درنهایت خودکشی و... همگی زنگ هشداری محسوب میشوند که نشان از درخطربودن سلامت روح و روانمان دارد و بر این موضوع تأکید میکند که متولیان سلامت روان، روانپزشکان، روانشناسان و... در این زمینه بیشتر از قبل مسئولیت دارند. حالا با وجود کمبود یا نبود دارو، روانپزشکان هم دچار نگرانی شده و تا حد امکان در برابر کاستیها مقاومت کردهاند. جایگزینی داروهای نایاب با نمونههای دیگر یکی از اقدامات آنها در این شرایط است که اگرچه عوارض خاص خود را به همراه دارد اما هیچ چارهای جز این اقدام و حفظ خونسردی نداشتند تا بتوانند بیماران را هم نسبت به تغییر دارو راغب کرده و نگرانی را به بیمارانشان انتقال ندهند.
نبود دارو و خطر رهاکردن ادامه درمان توسط بیماران«مریم جلالی» روانپزشک، در گفتوگو با خبرنگار «شرق» معضل کمبود دارو و نایابشدن داروهای اعصاب و روان را تأیید میکند « فلوکستین و تریفلوپرازین نایاب شده و بیمارانی که این داروها را طولانیمدت مصرف میکنند به آن وابسته شده و زمانیکه داروی جایگزین به آنها پیشنهاد میشود، نمیتوانند آن را بپذیرند و دچار اختلال اضطراب شدید میشوند. حتی گفتن این جمله به آنها «فلوکستین موجود نیست» هم آنها را دچار استرس شدیدی میکند و نمیتوانند این کمبود را بپذیرند. بیماری داشتم که دو شبانهروز از نبود دارو نخوابیده و نگران بوده است».
او ادامه میدهد: «بیماری که افکار خودکشی و آسیبزدن به خود را دارد، به اجبار نزدیکانش، برای درمان به دکتر مراجعه کرده و حالا که دارویش پیدا نمیشود، بهشدت در معرض آسیب قرار دارد. این بیمار ممکن است با رفتن به یک داروخانه و پیدانکردن دارو، سراغ داروخانه بعدی نرود، دارویش را پیدا نکند و دوباره به روانپزشک مراجعه نکرده و درمان را هم قطع کند. این بیمار بهشدت در معرض خطر است. همانطورکه آمار اقدام به خودکشی هم روبه افزایش است».
حوالی بیمارستان اعصاب و روان گلفروشی هم وجود ندارد!این متخصص اعصاب و روان، رشته روانپزشکی را نیازمند توجه ویژه و بیشتری میداند؛ «برای مسئولان تأمین داروهای قلب، فشار خون و... بیشتر اهمیت دارد تا داروهای اعصاب و روان و همین بیتوجهی باعث شده مردم هم بهجای مراجعه به متخصصان اعصاب و روان، سراغ متخصصان داخلی بروند و درباره مشکلات روحی و روانیشان مشاوره یا دارو بخواهند. یا همین بیتوجهیها باعث شده همچنان درمان افسردگی، وسواس، استرس، نگرانی و حتی اسکیزوفرنی بسیار لوکس محسوب شود؛ این در حالی است که مشکلات اعصاب و روان، آمار طلاق، اعتیاد، آسیبهای اجتماعی و... را افزایش داده و آمار مراجعهکنندگان بدحال از نظر روح و روانی نیز بسیار زیاد شده است. حتی این کمتوجهی مسئولان و مردم باعث شده تنها در کنار بیمارستان اعصاب و روان، گلفروشی وجود ندارد.
این روانپزشک شیوع بیماری کرونا و افزایش مشکلات روحی- روانی را مرتبط با یکدیگر میداند؛ «مردم با خانه ماندن و رعایت اصول بهداشتی دچار وسواسهای شدید شدهاند و بیماریهای افسردگی، استرس و وسواسهای فکری هم بیشتر شده است. خانوادههای زیادی عزیزانشان را از دست دادهاند، تمام این مشکلات، ضرورت توجه به بیماران روحی و روانی را چندین برابر میکند. یک بیمار مبتلا به فشار خون بهراحتی داروی مکمل یا جایگزین را قبول میکند اما یک بیمار وابسته به داروهای اعصاب و روان دچار آسیبهای فراوانی در این پروسه میشود. درحالحاضر تمام داروهایی که برای بیماران تجویز میشود، از دسته داروهای ایرانی هستند اما مطابق با شرکتهای تولیدکننده، از کیفیت و اثربخشی متفاوتی برخوردار هستند و داروهای ایرانی مربوط به شرکتهای مطرح هم کمیاب شدهاند».
صدمات کمبود داروی فلوکستین جبرانناپذیر است«میلاد شهاب»، روانپزشک نیز در گفتوگو با «شرق»، با ارائه فهرستی از داروهای اعصاب و روان، نایاب یا کمیابشدن دارو در شرایط فعلی را بسیار آسیبپذیر ارزیابی میکند؛ «تنها تعداد محدودی از بیماران از طریق دوست و آشنا میتوانند داروهایی را از خارج کشور تأمین کنند و امکان تهیه دارو از بازار آزاد هم برای همه امکانپذیر نیست. درحالحاضر پزشکان حوزه اعصاب و روان برای تجویز داروها با مشکلات زیادی مواجه هستیم و جایگزینکردن دارو یا تطابق آن با شرایط بیمار بهسختی انجام میشود؛ برای مثال داروی «تری فلوپرازین» که یک داروی ضد روانپریشی بوده، در داروخانهها پیدا نمیشود.
همچنین داروی لیتیوم نیز هیچ جایگزینی ندارد و داروهای دیگر هم کارایی ندارند. داروی «فلوکستین» 10 یا 20 تنها داروی ضدافسردگی و سبک است که کاهش وزن و افزایش انگیزه میدهد و تقاضای بیماران را برای استفاده از یک داروی سبک بهخوبی جواب میدهد که متأسفانه این دارو وجود ندارد و کمبود آن میتواند صدمات جبرانناپذیری بههمراه داشته باشد. داروی «ونلافاکسین» با نام تجاری «افکسور» هم که داروی ضد افسردگی است و برای درمان اختلال افسردگی، اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب اجتماعی یا پانیک تجویز میشود، در داروخانهها وجود ندارد».
کمبود «دپاکین» و مشکلات حاصل از آناو با ارائه فهرستی از کمبودهای دارویی در کشور که روانپزشکان را به مرحله استیصال رسانده است ادامه میدهد: «کمبود داروی «دپاکین» که یک داروی ضد تشنج و نوسانات خلقی است بهندرت پیدا میشود. داروی «سیپرالکس»، «ریتالین» سوئیسی، «ولبان» هم نایاب است و کمبودشان بسیار آسیبرسان است. برای داروی «لیتیوم» هیچ جایگزینی وجود ندارد و اگر هم دارویی باشد، کارایی لازم را ندارد. زنان بارداری که صرع دارند و به داروی «دپاکین» دسترسی ندارند، شرایط سختی را تجربه میکنند؛ نرسیدن داروی «دپاکین» به بچههای بیشفعال باعث میشود که تمرکز کافی برای درسخواندن نداشته باشند و خانواده را نگران میکنند. داروی «سیتالوپام هگزال» 20 و 40 که بسیار تجویز میشد و در میان بیماران بازخورد مثبتی داشت هم کمیاب شده است؛ قرص « تگرتول» یا «کاربامازپین» 200 و 400 برای درمان صرع و اختلال دوقطبی کارایی دارد که در بازار پیدا نمیشود. همچنین داروی پاروکسات برای درمان افسردگی، اختلال هراس و اضطراب، درمان آلزایمر و... تجویز میشد که کمیاب شده است. داروی «زولوفت» و «اکسلون» نیز برای مشکلات حاصل از وسواس، اختلال استرس پس از سانحه و ضدافسردگی و داروی دوم برای آلزایمر تجویز میشد که جایگزینی در ایران ندارند».
افزایش مشکلات روحی با کمبود داروهای روانپزشکی«فربد فدایی» روانپزشک که این روزها با مشکلات تجویز دارو برای بیماران روبهروست در گفتوگو با خبرنگار «شرق» میگوید: «در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق هم دارو نایاب و کمیاب بود اما حالا با گذشت بیش از 30 سال از جنگ در کشور توقع داریم که داروها بهراحتی در اختیار بیماران قرار گرفته و دغدغهای در این زمینه وجود نداشته باشد اما متأسفانه مشکلات دارویی حادتر از زمان جنگ شده است».
او کمبود دارو در بخش اعصاب و روان را بسیار خطرناک دانسته و اعلام میکند که تمام گروههای بیماران با معضلات کمبود دارو روبهرو هستند؛ «بیماران حوزه اعصاب و روان در مدت زمان طولانی دارو مصرف میکنند و یک داروی مناسب با بررسیهای همهجانبه روی وضعیت بیمار تجویز یا تغییر داده شده به همین دلیل کمیابی در بخش دارو میتواند تمام تلاش پروسه درمان را زیر سؤال برده و اجبار یا ناچاری برای استفاده از داروهایی از طبقات دیگر، شرایط بیمار را بحرانی کند. ما معمولا به پزشکان جوانتر توصیه میکنیم که در این شرایط داروی جایگزینی را لحاظ کنند؛ درحالیکه این کار همیشه هم جواب نداده و مثل شرایط فعلی، داروهای جایگزین هم نایاب شده و مشکلات مضاعفی را برای بیماران ایجاد میکند».
برای تولید دارو وابسته هستیم!«فدایی» به اساس کار روانپزشکی اشاره کرده و آن را وابسته به صنعت دارویی میداند؛ «درست است که بسیاری از بیماران به رفتاردرمانی نیازمند هستند اما واقعیت این است که اگر بیمار از ابتدا دارو مصرف نکند، آمادگی لازم برای رفتاردرمانی را ندارد؛ بنابراین بیماریهای ساده روانی مثل اضطراب، افسردگی، روانپریشیها، اختلالات و... به دارودرمانی نیاز دارند و زمانی که کار دارودرمانی را شروع میکنند، پروسه درمان طولانی میشود و با نبود یا کمبود دارو، تنظیم وضعیت درمان دستخوش تغییر و بینظمی میشود و این مسئله در روابط میانفردی و اجتماعی فرد مؤثر بوده و حتی آثار منفی آن در جامعه نیز به چشم میخورد».
این روانپزشک نبود صنعت داروسازی در کشور را علت اصلی این کمبودها اعلام میکند؛ «مکرر اعلام میشود که بیش از 90 درصد داروها در ایران ساخته میشود و وابستگی خاصی در این زمینه به خارج از کشور نداریم، اما واقعیت این است که بسیار وابسته به کشورهای دیگر هستیم؛ مواد اولیه تمام داروها از کشورهای دیگر تأمین شده و در بیشتر موارد سادهترین نیازهای داروسازی ما مثل شیشه و... هم با وجود توانمندیهای کشورمان، در داخل کشور تأمین نمیشود که امیدوار هستیم این معضلات دارویی در تشکیلات جدید وزارت بهداشت بررسی و اصلاح شود».
سرگردانی متقاضیان داروهای اعصاب و روانپزشکانفدایی بر ضرورت درمان انواع مشکلات روحی و روانی از دوران نوجوانی تأکید میکند؛ «مشکلات روانی بسیار متنوع و گسترده است و متأسفانه از هر پنج نفر دستکم یک نفر دچار اختلال روانی است که به درمان نیاز دارند. بیماریهای روانی عموما از سن نوجوانی و جوانی شروع میشود؛ بنابراین وقتی فرد در بهترین سالهای عمر با بیماری روحی مواجه میشود، مسائل شغلی، تحصیلی، خانوادگی و... فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. به همین دلیل مشکلات روانی باید بسیار سریع تشخیص و درمان شوند؛ بسیاری از بیماریها خفیف هستند به همین دلیل از سوی بسیاری از افراد جدی گرفته نمیشوند و فرد مبتلا به علائم خفیف، سالهای زیادی درد و رنج زیادی را تحمل میکند، درصورتیکه امکان درمان بیماریها با علائم خفیف و کمتر، سادهتر بوده و تبعات آن کمتر است».
وظیفه دولت این است که برای تمام گروههای سنی و اقشار جامعه امکان دسترسی به خدمات روانی را فراهم کند؛ «هزینههای رفتاردرمانی و روانپزشکی در کشور ما نسبت به سایر کشورها کمتر است اما شرایط سخت اقتصادی باعث شده تا مردم امکان پرداختن به مسائل روحی را نداشته باشند و در این زمینه شرکتهای بیمهای باید همراه مردم باشند. متأسفانه در کنار مهم تلقینشدن رفتاردرمانی و پیدانشدن بسیاری از نسخههای درمانی، بیماران زیادی از شهرستان به سمت شهرهای بزرگ یا تهران سرگردان شده و روانپزشکان نیز مجبور به تغییر داروها هستند که این کار مستلزم ارزیابی دوباره مشکلات روحی، تداخلات دارویی و مسائل دیگر بوده و فشار زیادی به پزشک و بیماران وارد میکند».
منبع: شرق
منبع: فرارو
کلیدواژه: کمبود دارو فلوکستین دپاکین داروهای اعصاب و روان اعصاب و روان داروی جایگزین مشکلات روحی روان پزشکان روان پزشک کمبود دارو روان پزشکی وجود ندارد برای درمان بیماری ها نبود دارو باعث شده یک داروی یک دارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۳۵۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک