نهاد مدنی «مرجعیت»، میراث آیت الله حکیم و آینده حوزه نجف
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۶۰۹۹۸
در پی ارتحال ناگهانی ایشان، و با توجه به آن که عمدتا حوزه ی نجف با نام چهار مرجع معرفی شده است، مباحثی درباره تاثیر این فقدان بر آینده حوزه ی نجف و مرجعیت آن به میان آمده است.
درباره امور داخلی حوزه باید حوزیان سخن بگویند، اما به عنوان یک ناظر بیرونی که در سالهای اخیر مطالعاتی درباره ی تاریخ، ساختار، سنت ها و فرهنگ این حوزه داشته ( در یادداشت «مکتب نجف اشرف» نیز به برخی نکات اشاره شده است)، عرض می شود حوزه ای که یکی از بنیادی ترین و پایدارترین نهادهای تولید علم در جهان تشیع است و در طی چند سده ی گذشته، به رغم تحولات وسیع و عمیق تاریخی توانسته ساختار علمی، رویه ها و ویژگی های خاص خود را محفوظ نگه دارد و خاستگاه یا مدرس بزرگان و استوانه هایی چون شیخ طوسی و صاحب جواهر، شیخ انصاری و آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمد حسین نائینی، شیخ محمد حسین کمپانی و آیت الله سید محسن حکیم و آیت الله سید ابوالقاسم خویی و امام خمینی (دوران تبعید) و آیت الله سیستانی بوده، و در دوران های مختلف و سخت ترین شرایط سرکوب از جمله رژیم بعث موجودیت خود را حفظ کرده، این اطمینان را ایجاد می کند، که حوزه ای سست و سترون نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در تشیع «مرجعیت» بیش از هر چیز یک نهاد مدنی و معنوی و «مرجع» یک شخصیت مدنی و معنوی است که هویت و نفوذ خود را از تفقه در «دین»، باور و عمل به مسئولیت های مذهبی، اخلاقی، انسانی و اجتماعی، بدنه ی حوزه به عنوان یک نیروی اجتماعی و جامعه به عنوان یک پشتوانه ی حقیقی بدست می آورد. هویت دیگر مرجعیت یا مرجع مقدم نیست و تابع است. فقدان هر مرجع دینی، به اندازه ی وزن فکری و معنوی و اخلاقی او ایجاد خلاء کرده و به اندازه ی شاگردان و تالیفات و فتاوی و خلاقیت های فکری و سبک زندگی سیاسی و اجتماعی و حتی شخصی اش، میراث بر جای خواهد گذشت که بعضا تا ده ها و صدها سال مورد بحث و بررسی و توجه خواهد بود. رکن حوزه، مرجعیت است و بسیاری از تحولات حوزه، از مرجعیت نشات گرفته و یا حول مرجعیت شکل می گیرد و اساسا حوزه و آینده اش با مرجعیت تعریف می شود. در این حال باید توجه داشت که ماندگاری نهادهای حوزوی ریشه دار نظیر نجف اشرف یا حوزه ی عظیمی چون قم با حوزه های کوچکی که در مقطعی درخشش داشته و سپس با هجرت و درگذشت شخصیتی افول کرده و تا مرز محو شدن پیش رفته اند قابل مقایسه نبوده، و به شهادت تاریخ، وابسته به حیات و بقای یک رهبر مذهبی یا یک مرجع خاص نیست و مانند هر نهاد مدنی ریشه دار دیگری از پارامترهای مختلفی از جمله تطبیق با اهدافی که برای آن تاسیس شده ، توانمندی علمی و زایش فکری، طیف باورمندان به آن مکتب فکری، کارآمدی، استقلال اقتصادی، سنت ها و سبک ها و تمایزات و قابلیت رهبران و بدنه اش در تنظیم ارتباط با جامعه ی هدف و دیگر نهادهای اجتماعی، و همچنین نوع نگاه و موضعش دز قبال مردم و نهادهای قدرت تبعیت می کند.
در همین جهت، فرآیند رویش و رشد و اعلام و تحقق مرجعیت در حوزه های علمیه اصیل شیعه، حائز اهمیت فوق العاده است. در سایر مذاهب نیز این گونه است و البته سنت های خاص خود را دارد و بعضا خارج از حیطه ی قدرت آن نهاد مذهبی قرار می گیرد و در حقیقت از جانب نهاد سیاسی دیکته می شود.
سنت های هر نهاد مذهبی را باید در بستر تاریخی، اجتماعی و سیاسی خود بررسی و تحلیل کرد. حوزه ی قم مقدسه و حوزه نجف اشرف به عنوان دو بال علمی و فقهی تشیع نیز مشترکات فراوان و در عین حال تمایزاتی دارند که از بستر تاریخی و سیاسی و سنت های داخلی شان نشأت می گیرد. یکی همین سنت اعلام مرجعیت است که در هر یک از این حوزه ها، واجد تمایزاتی است و البته می تواند نقدهایی هم به آن وارد باشد. از جمله در حوزه ی قم مقدسه، اعلام مرجعیت شاگردان، در حیات اساتید بی اشکال و رویه است و لذا در این حوزه چندین نسل مراجع تقلید با انتشار رساله ی عملیه اعلام مرجعیت کرده و تکلیف چند نسل و حتی مجتهدین جوان بعد از مراجع تا حدی برای افکار عمومی روشن است، و در این حال جامعه مدرسین و حکومت نیز در رسمیت دادن به برخی مراجع یا کمرنگ ساختن برخی دیگر نقش آفرینی دارند. اما در حوزه نجف اشرف فرآیند اعلام مرجعیت این گونه نیست و معمولا در حیات استاد، شاگردان ولو بسیار مبرز باشند، از انتشار رساله ی عملیه و اعلام مرجعیت خودداری می کنند. اگر اینک بیشتر نام سه مرجع در نجف اشرف شنیده می شود، به همین دلیل است و این به معنای فقدان شخصیت های سرآمد و برجسته ی علمی در تراز مرجعیت نیست، بلکه به معنای رعایت سنت ها و اصول چند صد ساله این حوزه است که علم محوری و تقوا پیشگی و ممانعت از رقابت های دنیا طلبانه و یا پیشگیری از دخالت های بیرونی در مرجع سازی از مواهب آن است. هم اینک شخصیت های برجسته ای در حوزه ی نجف مشغول درس و بحث های بسیار وزین هستند و با توجه به جدیت و وزن دروس و عمق مباحث و توجهات طلاب و تقوای اساتید، همواره در ضمیر حوزه این وقوف ضمنی وجود دارد که شخصیت های بعدی چه کسانی خواهند بود، و لذا اگر مرجعی دار فانی را وداع بگوید، معرفی شخصیت های بعدی از سوی طیفی وسیع و موثر از اساتید و شاگردان وفادار به سنت حوزه ی نجف با رعایت سنت ها و دقت ها صورت خواهد پذیرفت. البته در فرآیند اعلام مرجعیت در نجف اشرف، نهادهای حکومت یا تشکل های رسمی دخالتی ندارند و اگر هم دخالت بکنند عموما به جایی نمی رسد. سنت شکستن مهر و پرهیز از موروثی شدن مرجعیت و دستگاه مرجعیت، ارجاع مقلدین مرجع فقید به دیگر مراجع و همچنین اتمام فعالیت یا انتقال اشراف مدیریت مراکز و موسسات مرجع فقید به مرجع در قید حیات نیز از دیگر سنت هایی است که در نجف اشرف جدیت دارد و همین روزها در پی ارتحال آیت الله حکیم و شکستن مهر ایشان شاهد بودیم.
با این مقدمه عرض می شود، که فقدان حضرت آیت الله حکیم نیز که از مراجع بزرگ و صاحب سبک حوزه نجف اشرف و از رموز و نمادهای این حوزه و «آل گرانسنگ حکیم» بودند با همه ناباوری، تلخی و خسرانی که وارد ساخته است و با همه حزن عمیق و احساس فراقی که در حالات و سکنات بزرگان نجف مشهود است، به معنای وقفه یا ابهام در مسیر این حوزه تلقی نمی شود و گرچه جایشان خالی است، اما با توجه به ده ها سال زحمات ایشان در تالیف کتب و تربیت شاگردان و تعلق خاص ایشان به حوزه ی نجف اشرف، منطقا میراث نورانی ایشان، این حوزه را در ترسیم آینده مصمم تر می سازد، به ویژه آن که در راس این حوزه فقیه عالی مقام و شخصیت صبور، معتدل، دوراندیش، استوار و حکیمی چون حضرت آیت الله سیستانی حضور دارند که در اعتلای حوزه ی نجف در دوران پسا صدام نقش کم نظیری داشته و از استوانه های اصلی جهان تشیع هستند. به یاد می آوریم که حضرت آیت الله سید محسن حکیم و حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خویی با آن عظمت شخصیتی و علمی از جهان فانی پر کشیدند، و نه تنها حوزه ی نجف اشرف دچار تزلزل یا توقف نشد که میراث ایشان، حوزه را بارورتر ساخت و از دل آن حوزه، بسیاری از مراجع بزرگ امروز نجف و قم سربرآوردند. اینک نیز، حوزه ی نجف علاوه بر مراحع فعلی از حضور اساتید برجسته و متعددی سود می برد و شواهد حاکی است، اساتید تراز اول دیگری که در تراز مرجعیت بوده و برای مجتهدان و طلاب این حوزه شناخته شده اند، ولی به دلیل رعایت سنت ها پیش قدم نشده اند، به تدریج محل رجوع قرار خواهند گرفت و نام هایشان مطرح خواهد شد و هر یک در جای خود خواهند ایستاد.
البته موضوع مرجعیت اعلای شیعه تابع مولفه های بیشتر از جمله وزن مراجع بعدی، شبکه شاگردان و اتفاق نظر جمع وسیعی از بزرگان و اقبال مردم و …. مهم تر از همه خواست خداوند است که در سده ی اخیر گاه در قم، گاه در نجف و گاه در هر دو کشور منقسم بوده است و عوامل و سنت های موثر بر انتخاب و اقبال به ایشان، نکته ی دیگری است که وقتی دیگر به آن باید پرداخته شود.
اگر پای سخنان بزرگان و اساتید حوزه ی نجف اشرف بنشینید و لابلای گفتار و سلوک و سیره ی همین روزهای ایشان را ملاحظه فرمایید، دو نکته برجستگی خاص دارد؛ یکی آن که این حوزه را متعلق به حضرت ولی عصر (عج) می دانند و به لطف خداوند و عنایت حضرت امیر المومنین علی (ع) به این حوزه باور دارند، و دیگر آن که ایمان دارند که این حوزه نه تنها رمز بقاء، بلکه راه مجد و عظمت خود را می داند. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.
کد خبر 1553193منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ابوالفضل فاتح نجف اشرف آیت الله سید علی سیستانی مراجع تقلید حوزه نجف اشرف حضرت آیت الله اعلام مرجعیت آیت الله سید حوزه ی نجف سنت ها ی علمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۶۰۹۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بودجه دولتی برای حوزههای علمیه | جمع مبلغ نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
روزنامه جمهوری اسلامی به انتقاد از تخصیص بودجه دولتی برای حوزه های علمیه و حرم امام خمینی پرداخت.
این روزنامه نوشت: به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است.
اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تأثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است.
بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تأکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند.
ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید.
هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند.
تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تأیید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود.
حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟