پشتپرده بیانیه لیدر اصلاحات درباره تحولات افغانستان/ چرا اصلاحطلبان وکیل مدافع پنجشیر شدهاند؟ + عکس و فیلم
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۷۸۸۷۹
این فقط داعشیها نیستند که در افغانستان دست به شرارت میزنند؛ پیادهنظام آمریکاییها نیز بهصورت شبانهروزی برای ایجاد تفرقه میان مردم افغانستان مشغول کارند.
سرویس سیاست مشرق - پس از اعلام وزرای کابینه طالبان هواداران و مخالفان آن در شهر کابل به خیابان آمدند. گروهی چند صد نفره با برپایی راهپیمایی مخالفت خود با تشکیل امارت اسلامی را اعلام کرده و در برابرش چندین هزار نفر نیز جشن استقلال و خروج اشغالگران را به راه انداختند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما این فقط اتباع افغانستانی نیستند که در برابر تشکیل دولت جدید در برخی شهرهای کشور روبروی هم صفآرایی کردهاند. یک گروه سیاسی در داخل کشور نیز از فرصت پدید آمده نهایت استفاده را کرده تا بار دیگر سیاستگذاریهای کلان دیپلماتیک و امنیتی در کشور را دچار چالش کنند. مانند همیشه پای لیدر اصلاحات هم در میان است. او به با تکیهبر سیاست انگلیسی «تفرقه بینداز تا حکومت کنی» ، گمان میکند میتواند با گلآلود کردن «آب سیاست» در داخل شکست مفتضحانه در انتخابات اخیر و اثرات «زخم کاری روحانی» به پیکر جامعه را به دست باد سپرده و دوباره به میدان بازگردد.
خاتمی در بیانیهای عجیب درباره وقایع افغانستان مینویسد: «حمایت از مقاومت جانانه، شجاعانه و فداکارانه ملت افغانستان است که طلیعه آن را در پنجشیرِ همیشه مقاوم و در حضور حق طلبانه و مترقیانه و پرخطر زنان و مردان و در کلام و سخن بسیاری از خیرخواهان مردم، روشنفکران، علما و اصحاب دانش و فرهنگ و رسانه در درون و بیرون افغانستان میشنویم و میبینیم».
این بیانیه از لحاظ سیاسی فاقد توصیه دلسوزانه بوده و تنها بر طبل جنگ داخلی در افغانستان کوبیده است؛ نگاهی به حوادث اخیر در منطقه نشان میدهد که برای برخی از لیبرالها و طرفداران دخالت ارتش آمریکا در منطقه، فرار شبانه و ذلتآور تروریستهای گروهک سنتکام آنچنان تلخ، سنگین و حیرتآور بوده که برای لاپوشانی آن حتی حاضرند افغانستان را به آتش بکشند. لیبرالهای وطنی و اعضای جبهه اصلاحات همواره در ذهن خود از ارتش آمریکا یک گروه شکستناپذیر و هالیوودی ساخته و حالا ساخته ذهنی آنها بربادرفته است.
بیانیه لیدر اصلاحات درباره وقایع اخیر در پنجشیر
مهره پیاده وارد بازی شد
عاموس یادلین از چهرههای امنیتی رژیم صهیونیستی (رئیس سابق امان) خروج آمریکا از افغانستان را یک شکست فاحش اطلاعاتی نامیده و در تحلیلی نوشته است که باید این ضعف استراتژیک جبران شود. فردای آن یادداشت چند انفجار در فرودگاه کابل روی داده و اعلام شد داعش مسئولیت آن را برعهدهگرفته است! برخی تحلیل گران اعتقاد دارند که آمریکاییها و نیروهای ناتو پس از فرار از افغانستان مهرههای پیاده را به حرکت درآورده و در اولین قدم «داعش خراسان» را برای شعلهور کردن جنگ داخلی به میدان فرستاد. انگیزه آمریکا از این اقدام آن است که تا با ایجاد فتنهگری از شکست فعلی یک پیروزی در آینده بسازد.
البته این فقط داعشیها نیستند که در افغانستان دست به شرارت میزنند؛ پیاده نظام داخلی آمریکایی نیز به صورت شبانهروزی برای ایجاد تفرقه میان مردم افغانستان تلاش میکنند. همکاری همزمان رسانه ملکه (بیبیسی فارسی)؛ شبکه اینترنشنال (وابسته به آل سعود) و نیز برخی اصلاحطلبان با ایفای نقش پررنگ محمد خاتمی در ایجاد جنگ روانی در افغانستان با برجسته کردن مقاومت پنجشیر قابلتوجه است. آنها با تولید محتوای ۲۴ ساعته بهگونهای صحنهسازی کرده که ایران عامل گرفتاریهای اخیر در افغانستان است و باید برای داشتن یک نقش فعال و مؤثر در حمایت از مردم آن کشور نیروی نظامی خود را بهسوی پنجشیر گسیل کند.
دیالوگی جالب از برنامه یکی از اصلاح طلبان و پاسخ به آن در واکنش نظامی در افغانستان
برنامه های ویژه رسانه سعودی و انگلیسی در پوشش وقایع پنجشیر
جالبتوجه آنکه کار بهجایی رسیده که برخی اصلاحطلبان مدعی شدهاند که همانگونه که نیروی مردمی تیپ فاطمیون در سوریه جنگیده باید در پنجشیر نیز وارد عمل شود! اما اصرار اصلاحطلبان برای اقدام نظامی در پنجشیر چه معنایی دارد؟ در هفتههای اخیر احمد مسعود با رد کردن درخواست طالبان برای باز کردن کریدور گفتگوی بین افغانیها با ارسال تقاضانامههایی التماسگونه به آمریکا و فرانسه برای یاریگرفتن از ایشان کنشی کاملاً اشتباه و زمینهساز برای فتنهگریهای آمریکا را آغاز کرد. با شعلهور شدن جنگ داخلی، دست آمریکا بار دیگر برای هر کاری در افغانستان باز میشود و میتواند از کشتهشدن نفرات در دو سوی جبهه بهره ببرد، داعش را بر لب مرز چین و سایر نقاط گسترش دهد و به رقبای خود لطمه بزند و در نهایت منجیگونه به این کشور برگردد. اصلاحطلبان از سر جهل یا آگاهی در این نقشه آمریکایی نقش بازی میکنند، بیجهت نیست که نتانیاهو میگفت اصلاحطلبان اصلیترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند!
رونمایی از نقشه بالکانیزهکردن افغانستان
با مقاومت بیست ساله طالبان؛ افغانستان مزیت ژئوپلیتیکی خود را برای آمریکایی از دست داده است. مروری بر اتفاقات اخیر نشان میدهد که این گروه جنگجو گمان میکرد که میتواند خلأ قدرت را پس از فروپاشی دولت غنی پر کند؛ حمایت عجولانه چین، پاکستان و عربستان نیز شاهدی بر این ماجراست، اما اندک زمانی بعد مشخص شد که دستهای نامرئی آمریکاییها و رقابتهای منطقهای مانعی بر سر این راه است.
برخی آگاهان منطقه اعتقاددارند که آمریکاییها طرح چندتکه کردن افغانستان را در دستور کار قرار دادهاند. واشنگتن یکبار تجربه فروپاشی یوگسلاوی را با موفقیت اجرا کرده است؛ آنها توانستند کشوری با تضادهای قومی و مذهبی را به چندتکه تقسیم کرده و بیش از ۲۴۰ هزار کشته روی دست بالکان بگذارند. فعالشدن کانال تاجیکی و دخالتهای امام علی رحمان در مناطق شمالی، اتصال مناطق ازبک نشین به کشور ازبکستان و نیز جدا شدن ولایتهای پشتوننشین بخشی از این طرح سیاه برای برادرکشی و بیثباتسازی افغانستان است. اصلاحطلبان با اسم رمز مقاومت پنجشیر در شبکههای اجتماعی به این پروژه آمریکایی/ انگلیسی رنگ و لعاب دادهاند. این حمایت از «جبههٔ مقاومت» اگرچه لفظی و نیز خشکوخالی است ولی علامتهای مخصوصی برای طرف آمریکایی دارد.
تا چند ماه قبل پیمانکاری ایجاد اختلاف میان مردم افغانستان و به میان کشیدن پای ایران در دست عناصر نشاندار و مرتبط به سازمان سیا نظیر مریم سما بود؛ پس از فرار کردن این فرد به شهر دبی؛ احتمالاً کارگزاران این پروژه مأموریت او را به افرادی جدید واگذار کردهاند. گروهی که تا همین چند سال قبل جنگیدن با تروریستهای بینالمللی در سوریه را حرام میدانستند؛ بهیکباره وکیل مدافع احمد مسعود شدهاند و خواهان اقدام نظامی ایران در قلب افغانستان است! میدانیم که آخرین باری که یک اصلاحطلب اسلحه به دست گرفته در کمال ناباوری همسرش را به کشتن داد، این ادعاها برای دفاع از پنجشیر به گروه خونی لیبرالهای وطنی نخورده و تنها آدرسی غلط برای جلو بردن طرح دشمن است.
برنامه اصلاحطلبان از حمایت فتنه انگیز از مقاومت ملی، ایجاد دوقطبی و تشکیک در سیاستگذاریهای کلان در داخل کشور و نیز بدبین کردن مردم مسلمان افغانستان به ویژه شیعیان آن کشور نسبت به نظام است؛ طراحی این پروژه به گونهای است که مناطق شیعه نشین احساس خیانت کرده و گمان کنند ایران پشتشان را خالی کرده است. تروریستها و مزدوران رسانهای آنها در طول جنگ ۷۲ ملت در سوریه و عراق بارها سعی کردند لشکر فاطمیون و مجاهدان زینبیون را به تخریب کنند و پرونده مقاومت مردمی منطقه را ببندند. تیر آنها در این غائله به سنگ خورد. اما دنباله آنها در هم دستی با قاتلان حاج قاسم فاز دوم این عملیات ایذایی را از مدتی قبل آغاز کرده اند.
روزگاری که اصلاح طلبان می خواستند با داعش مذاکره کنند!
البته مردم افغانستان نشان دادهاند که بهسادگی خام طرحهای دشمن نمیشوند؛ آنها چند هزار سال در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. فرموده صریح رهبر معظم انقلاب پشتیبانی قوی در برابر آخرین فتنهسازی دشمن است؛ جایی که ایشان میفرمایند: ما طرفدار ملت مسلمان و مظلوم افغانستان هستیم و روابط ما با دولتها، به روابط و رفتار آنها با ایران بستگی خواهد داشت. غربگراها اصرار به دوقطبی سازی در داخل ایران و زیر سوال بردن سیاستهای جمهوری اسلامی بر سر افغانستان دارند؛ آنها پیش از سیگنال فرستادن برای دشمن لازم است کمی به سرنوشت اشرف غنی فکر کنند؛ آمریکاییها سگهای خود را به نزدیکترین متحدانشان ترجیح میدهند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان جبهه اصلاحات احمد مسعود تیپ فاطمیون محمد خاتمی پنجشیر لیدر اصلاحات اصلاح طلبان اشرف غنی سید محمد خاتمی بی بی سی فارسی مردم افغانستان آمریکایی ها اصلاح طلبان میان مردم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۷۸۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!