بازخوانی قصه سه ساله امام حسین(علیه السلام)
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۰۸۳۴۷۲
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، مصیبتهای وارد شده بر دختر خردسال امام حسین (علیه السلام) که در خرابه شام، از شدت سوز و گداز در فراق پدر، جان به جان آفرین تسلیم نمود، از حد تصور خارج است. با ملاحظه کتب و اقوال گوناگون، مجموع فرزندانی که به امام حسین علیهالسلام نسبت داده شده است هشت دختر و سیزده پسر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هشت دختر آن حضرت: فاطمه کبری و فاطمه صغری و زبیده و زینب و سکینه و آن دختر که در خرابه وفات کرد (که بعضی نامش را زبیده و بعضی رقیه گفتهاند) و امکلثوم و صفیه میباشند.
و سیزده پسر وی: علیاکبر، علی اوسط، علیاصغر، محمد، جعفر، قاسم، عبدالله، محسن، ابراهیم، حمزه، عمر، زید و عمرانبنالحسین (سلام االله علیها) میباشند.
حضرت رقیه (سلام الله) در عاشورادر بعضی روایات آمده است: حضرت سکینه سلام الله علیها در روز عاشورا به خواهر سهسالهای (که بهاحتمال قوی همان حضرت رقیه (ع) باشد) گفت: «بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود.»
امام حسین (ع) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه (ع) صدا زد: «بابا! مانعت نمی¬شوم. صبر کن تا تو را ببینم.»
امام حسین (ع) او را در آغوش گرفت و لبهای خشکیدهاش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا در داد که: العطش العطش، فان الظما قد احرقنی: بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگی جگرم را آتش زده است.
امام حسین (ع) به او فرمود: «کنار خیمه بنشین تا برای تو آب بیاورم». آنگاه امام حسین (ع) برخاست تا به سوی میدان برود، باز هم رقیه دامن پدر را گرفت و با گریه گفت:یا ابه این تمضی عنا؟: بابا جان کجا میروی؟ چرا از ما بریدهای؟
امام (ع) یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلی پرخون از او جدا شد.
آخرین دیدار امام حسین (علیه السلام) با حضرت رقیه (س)وداع امام حسین (ع) در روز عاشورا با اهلبیت (سلام الله علیها) صحنهای بسیار جانسوز بود، ولی آخرین صحنۀ دلخراش و جگرسوز، وداع ایشان با دختری سهساله بود که در ذیل میخوانید:
عمر سعد به آنها اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتی که نوبت به حضرت رقیه (ع) رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟ حضرت رقیه (س) فرمود: «بابایم تشنه بود. میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم.
هلال بن نافع که از سربازان دشمن بود، میگوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم. دیدم امام حسین (ع) پس از وداع با اهلبیت خود، به سوی میدان میآید. در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکی افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهای لرزان، دوان دوان به دنبال امام حسین (ع) شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد: یا ابه! انظر الی فانی عطشان: بابا جان، به من بنگر، من تشنه ام.
شنیدن این سخن کوتاه ولی جگرسوز از زبان کودکی تشنهکام، مثل آن بود که بر زخمهای دل داغدار امام حسین (ع) نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین (ع) را منقلب ساخت که بیاختیار اشک از دیدگانش جاری شد. با چشمی اشکبار به آن دختر فرمود: الله یسقیک فانه وکیلی: دخترم، میدانم تشنه هستی خدا ترا سیراب میکند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است.
هلال میگوید: پرسیدم «این دخترک که بود و چه نسبتی با امام حسین (ع) داشت؟»به من پاسخ دادند: او رقیه (س) دختر سهسالۀ امام حسین (ع) است.
به یاد لب تشنه پدر آب نخورد!عصر عاشورا که دشمنان برای غارت به خیمهها ریختند، در درون خیمهها مجموعا ۲۳ کودک از اهلبیت را یافتند. به عمر سعد گزارش دادند که این ۲۳ کودک، بر اثر تشنگی در خطر مرگ هستند.
عمر سعد به آنها اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتی که نوبت به حضرت رقیه (س) رسید آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد. یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟ حضرت رقیه (س) فرمود: «بابایم تشنه بود. میخواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم.»او گفت: آب را خودت بخور. پدرت را با لب تشنه شهید کردند!حضرت رقیه (س) در حالی که گریه میکرد، فرمود: «پس من هم آب نمیآشامم.»
نیز در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزی آمده است که صالح بن عبدالله میگوید: موقعی که خیمهها را آتش زدند و اهلبیت رو به فرار نهادند، دختری کوچک به نظرم آمد که گوشۀ جامهاش آتش گرفته، سراسیمه می¬گریست و به اطراف میدوید و اشک میریخت. مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامهاش را فرونشانم. همین که صدای سم اسب من را شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم: ای دختر قصد آزارت ندارم. بهناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامهاش را خاموش نمودم و او را دلداری دادم. یکمرتبه فرمود: ای مرد، لبهایم از شدت عطش کبود شده، یک جرعه آب به من بده. از شنیدن کلام رقتی تمام به من دست داده ظرفی پر از آب به او دادم. آب را گرفت و آهی کشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم: عزم کجا داری؟ فرمود: خواهر کوچکتری دارم که از من تشنهتر است. گفتم: مترس، زمان منع آب گذشت، شما بنوشید.
از کتاب سرور المومنین نقل شده است: حضرت رقیه (س) هربار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن میکرد و آن حضرت بر روی آن نماز میخواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت، سجاده پدر را پهن کرد و به انتظار نشست. ولی بعد از مدتی، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد.
گفت: ای مرد، سؤالی دارم، بابایم حسین (علیه السلام) تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه؟! گفتم: ای دختر نه و الله تا دم آخر میفرمود: (اسقونی شربه من الما)میفرمود: یک شربت آب به من بدهید، ولی کسی او را آبش نداد بلکه جوابش را هم ندادند. وقتی که آن دختر این سخن را از من شنید، آب را نیاشامید و بعضی از بزرگان میگویند اسم او حضرت رقیه خاتون (س) بوده است.
کنار سجاده، چشم به راه پدر بود!
از کتاب سرور المومنین نقل شده است: حضرت رقیه (س) هربار هنگام نماز، سجاده پدر را پهن میکرد و آن حضرت بر روی آن نماز میخواند. ظهر عاشورا نیز، طبق عادت، سجاده پدر را پهن کرد و به انتظار نشست. ولی بعد از مدتی، ناگهان دید شمر وارد خیمه شد.
رقیه (س) به او گفت: آیا پدرم را ندیدی؟ شمر بعد از آنکه آن کودک را در کنار سجاده، چشم به راه پدر دید، به غلام خود گفت: این دختر را بزن! غلام به این دستور عمل نکرد. شمر خود پیش آمد و چنان سیلی بهصورت آن نازدانه زد که عرش خداوند به لرزه درآمد.
کنار پیکر خونین پدر، در شب شام غریباندر کتاب مبکی العیون آمده است: در شب شام غریبان، حضرت زینب (س) در زیر خیمه نیمسوخته، اندکی خوابید. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) را دید. عرض کرد: مادرجان آیا از حال ما خبر داری؟!
حضرت فاطمۀ زهرا (س) فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب (س) عرض کرد: پس شکوهم را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمۀ زهرا (س) فرمود: «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (س) جدا میکردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه (س) را پیدا کن». حضرت زینب (س) برخاست. هر چه صدا زد، حضرت رقیه (س) را نیافت.
با خواهرش امکلثوم (س) در حالی که گریه میکردند و ناله سر میدادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند کنار بدنهای پارهپاره، دیدند رقیه (س) خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده و در حالی که دستهایش را به سینۀ پدر چسبانیده است درد و دل میکند. حضرت زینب (س) او را نوازش داد. در این وقت سکینه (س) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. در مسیر راه، سکینه (س) از رقیه (س) پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: «آنقدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من در اینجا هستم.»
انتهای پیام/
سیده سمیه حسینی کد خبر: 1110645 برچسبها اخبار روزمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: اخبار روز علیه السلام حضرت زینب حضرت رقیه امام حسین آن حضرت اهل بیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۸۳۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خون کودکان فلسطینی به ثمر نشسته است
حجت الاسلام رحیم ابادی امام جمعه موقت بیرجند در خطبههای نماز جمعه این هفته شهر بیرجند با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی ایران مسیر ظهور را نزدیک میکند گفت: مردم ایران بیش از چهل سال است که پای کار انقلاب هستند و تا ظهور آخرین ولی خدا محکمتر از قبل پای کار خواهند بود.
او به تجمع و تظاهرات دانشجویان در سراسر جهان به ویژه در آمریکا و مقابل کاخ سفید اشاره کرد و افزود: امروز خون کودکان و مردم فلسطین به ثمر نشسته و به برکت این خون ها، بیداری جهان نسبت به جنایات اسرائیل به داخل دانشگاههای آمریکا و کاخ سفید رسیده و اضمحلال غده سرطانی اسرائیل نزدیک است.
حجت الاسلام رحیم آبادی ضمن تبریک روز معلم، حراست از انقلاب و مبارزه با شرک و نفاق را وظیفه معلمان، اساتید و آحاد مردم دانست و اظهار کرد: معلمان باید در زمینه معرفی برکات انقلاب اسلامی و تبیین دستاوردهای جهانی آن تلاش کنند.
امام جمعه موقت بیرجند با اشاره به اینکه مسئله بزرگ جهان اسلام امروز غزه است، ادامه داد: امید است غده سرطانی اسرائیل بزودی از روی زمین برای همیشه برکنده شود.
او با بیان اینکه کارگاه بزرگ اقتصادی و عمرانی در کشور شکل گرفته و پیش میرود، گفت: قطعا مشکلاتی است، اما با صبر و تحمل حل میشوند.
بیشتر بخوانید
عملیات وعده صادق اقدامی مشروع، دفاعی و حکیمانه بودحجت الاسلام رحیم آبادی با اشاره به طرح نور نیروی انتظامی، این را یک طرح بزرگ دانست و تصریح کرد: بدنه عمومی ملت دنبال طهارت، پاکی و عفت اند و از این اقدام بزرگ و شجاعانه نیروی انتظامی حمایت میکنند، البته باید تذکر لسانی از سوی مردم هم صورت گیرد و به طرح نور تنها اکتفا نشود.
امام جمعه موقت بیرجند همچنین در خطبههای اول نماز با اشاره به اینکه برترین حرام جلو رفتن و یا عقب افتادن از امام است، عنوان کرد: جریان نفوذ خطرناکترین جریان برای اسلام است که باید در دوره آخرالزمان، بسیار مراقب آنها بود.
او ضمن تسلیت شهادت امام صادق (علیه السلام) و اینکه ایشان بیش از چهار هزار شاگرد تربیت کردند، گفت: امام صادق (علیه السلام) معرفت شناسی و شناخت ولی خدا را به خوبی برای ما بیان کرده است.
حجت الاسلام رحیم آبادی با اشاره به اینکه تبعیت از ولی خدا و دشمن شناسی پیام امام صادق علیه السلام است، ادامه داد: در عصر حاضر نیز جریانات ضد امام صادق (علیه السلام) اشخاصی را به عنوان وارد حوزه علمیه کردند که مقابل مبلغان واقعی دین بایستند و برخی از اینها اقداماتی را هم انجام دادند، اما موفق نبودند.
امام جمعه موقت بیرجند با اشاره به اینکه امام صادق (علیه السلام) بالاترین آرمان امامان را برپایی حاکمیت الهی میدانند، گفت: دلیل عدم قیام امام صادق (علیه السلام) نداشتن یاران پا در رکاب و واقعی بود.
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان جنوبی بیرجند