شکنجههای وحشتناک سیا در زندانهای مخوف آمریکا | روایت محمود صلاحی از شکنجههای غیر قابل تحمل در گوانتانامو
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۰۸۸۶۵
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا، روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی به روایت شکنجههای سیا در زندانهای مخوف ضدترور آمریکا از زبان یکی از متهمان سابق پرداخته است: محمود صلاحی جزئیات شکنجهای را که در تابستان ۲۰۰۳ در خلیج گوانتانامو متحمل شد کاملا به خاطر دارد.
نگهبانانی که او را با سگهای وحشی تهدید کردند و آنقدر کتک زدند که دندههای او شکست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او میگوید: به خاطر دارم که به آنها گفتم «این بیانصافی است. این عادلانه نیست»، بازجو پاسخ داد: من به دنبال عدالت نیستم. من به دنبال جلوگیری از برخورد هواپیماها به ساختمانهای کشورم هستم. به او گفتم: شما باید آنها را به دست آورید، نه من.
امروز صلاحی، ۵۰ ساله، یک مرد آزاد در موریتانی، سرزمین مادری خود در غرب آفریقا است، پس از نزدیک به ۱۵ سال زندان و تهدید به اعدام، سرانجام وی در سال ۲۰۱۶ بدون هیچ گونه اتهامی آزاد شد، اعترافاتی که تحت فشار داشت، ملغی شد و پرونده علیه وی از سوی دادستان به دلیل خشونت بازجویی در دادگاه بیارزش شناخته شد.
او میگوید: من بسیار ساده لوح بودم، نفهمیدم که آمریکا چگونه کار میکند.
برای ایالات متحده و همچنین صلاحی، میراث شکنجه دو دهه پس از حملات سپتامبر پیچیده و چند وجهی باقی مانده است، حملاتی که به دولت جورج دبلیو بوش مجوز کنار گذاشتن محدودیتهای قانونی و اخلاقی به بهانه امنیت ملی را داد.
ایالات متحده مدتهاست که از تکنیکهای به اصطلاح بازجویی تقویت شده استفاده نمیکند، بررسیها نشان داده که این تکنیکها تلاشی بیثمر برای درآوردن اطلاعات مهم از زندانیان در زندانهای مخفی سیا و یا گوانتانامو بوده است.
اما شکنجههای تحت مجازات دولت لکهای بر اعتبار این کشور شد و اقتدار آن را برای مقابله با سرکوب در جاهای دیگر کاهش داد. حتی امروز، برخی از مقامات سابق دولت بوش هنگام سفر به اروپا توسط بازرسانی که به کنوانسیون سازمان ملل علیه شکنجه استناد میکنند، در معرض بازجویی قرار میگیرند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه پس از اولین ملاقات خود با بایدن در ماه ژوئن یادآور شد که گوانتانامو باز است و سیا در زندانهای مخفی خارجی خود متهمان را شکنجه میکند. او پرسید: آیا این حقوق بشر است؟!
استفاده از شکنجه تلاش برای محاکمه پنج مرد متهم به توطئه برنامهریزی برای حملات ۱۱ سپتامبر را سخت کرد. «ادل ولتی» که پسرش «تیموتی» آتش نشان، در ۱۱ سپتامبر در نیویورک کشته شد، میگوید: شکنجه وجود داشت. آیا کمیسیونهای نظامی در گوانتانامو میتوانند عدالت را برقرار کنند؟ این واقعیت که کشور من میتواند این کار را انجام دهد بسیار وحشیانه است. این واقعاً مرا آزار میدهد. ما چه نوع افرادی هستیم که میتوانیم این کار را با سایر انسانها انجام دهیم و آیا واقعاً معتقد بودیم آنچه آنها در واکنش به شکنجه میگفتند واقعی است یا آنها فقط برای متوقف کردن شکنجه این را میگویند؟
استوارت کانچ، دادستان سابق تفنگداران دریایی که وظیفهاش محاکمه صلاحی در زندان گوانتانامو بود، وقتی فهمید که ارتش با او چه کرده است از اینکار امتناع کرد. او میگوید: ایالات متحده هنوز از «تاثیر جک باوئر» رنج میبرد: این اعتقاد که شما میتوانید اعترافات را از یک مظنون بگیرید، روز را نجات دهید و قهرمان شوید، مانند ستاره تریلر تلویزیونی «۲۴»، که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ از شبکه فاکس پخش شد.
صلاحی با این تصور غلط زندگی کرد. او اکنون به شهرت رسیده، کتاب پرفروش او، «خاطرات گوانتانامو»، به نام «موریتانیایی» فیلم شد. اگرچه او هنوز قادر به گرفتن ویزا برای سفر خارجی نیست اما اخیراً سفری به لندن داشته است، جایی که در کتابخوانی ادبی شرکت کرده و در مهمانی کوین مکدونالد، کارگردان فیلم، میزبانی شد.
صلاحی، مهندس نرم افزار، دارای دو تلفن و یک لپ تاپ در خانهای است که از زمان آزادی ساخته است. وی که مدتها در دوران حبس خود در انفرادی بوده، این روزها تماسهای متعددی را در سراسر جهان از طریق پیامک، چت تصویری و تماس تلفنی انجام میدهد. تا حدودی، داستان او امیدوارکننده است. او بلافاصله پس از آزادی در پیامی در یوتیوب به جهان گفت: من از صمیم قلب همه کسانی را که در دوران بازداشتم به من ظلم کردند، میبخشم. من میبخشم، زیرا بخشش منبع پایان ناپذیر من است. اما آثار آنچه در گوانتانامو متحمل شد به هیچ وجه دست بردار او نیست.
او نشانههایی از استرس، بیخوابی، بیتوجهی، بیش فعالی و در برخی مواقع تفکر پراکنده دارد. او دارای نقص شنوایی است که احتمالاً مربوط به موسیقی هوی متال بلندی است که محافظان برای بیدار نگه داشتنش میگذاشتند و کمردرد مزمن ناشی از سیاتیک که میتواند ناشی از ماهها در زنجیر بودن باشد.
صلاحی یکی از دو زندانی بود که شکنجه وی در خلیج گوانتانامو تحت برنامهای که توسط دونالد اچ رامسفلد، وزیر دفاع در آن زمان تأیید شده بود، انجام شد. ایالات متحده همچنین ۱۱۹ نفر را به شبکه زندانهای مخفی سیا در خارج از کشور اعم از توطئه گران ۱۱ سپتامبر فرستاد.
سیا اذعان کرده است که از سه نفری که شکنجه غرق مصنوعی شدند، یکی فوت کرد. یک مطالعه جامع توسط کمیته اطلاعات منتخب سنا در مورد برنامه این آژانس به این نتیجه رسید که این تکنیکها نجات دهنده زندگی افراد نیست و نقشههای تروریستها را مختل نمیکند و ضروری نیست.
صلاحی یک پسر باهوش و کنجکاو در یک خانواده بادیهنشین با ۱۲ فرزند بود که برای اولین بار در خانواده خود در خارج از کشور تحصیل کرد. وی در حالی که در آلمان در رشته مهندسی در دهه ۱۹۹۰ کار میکرد، به افغانستان سفر کرد تا در جهاد ضد کمونیستی آموزش ببیند.
او در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در زادگاه خود موریتانی بود. پس از این حملات، تحلیلگران اطلاعاتی پروندهها را جمع آوری کردند و متوجه شدند که او در اواخر ۱۹۹۸ یا اوایل ۱۹۹۹ با تلفن ماهوارهای که اسامه بن لادن استفاده میکرد تماس گرفته است. این تماس درباره یک موضوع خانوادگی بود و از سوی پسرعمویش که بخشی از حلقه نزدیک بن لادن بود و بعداً به موریتانی گریخت، انجام شده بود.
واشنگتن مدعی بود که صلاحی در نوامبر ۱۹۹۹ یک شب در خانه خود در دویسبورگ آلمان میزبان سه مرد مسلمان بود. دو نفر از آنها هواپیماربایان ۱۱ سپتامبر بودند و یکی دیگر رمزی بن الشیبه بود که متهم به عضوگیری هواپیماربایان در هامبورگ بود. صلاحی این حضور را عادی و مسئله مهمان نوازی به مسافران مسلمان دانسته و میگوید زمانی که بازجویان وی را تحت فشار قرار دادند، مظنونی به نام رمزی را به خاطر نمیآورد.
بازرسان همچنین متوجه شدند که صلاحی در زمستان ۱۹۹۹ به مونترال نقل مکان کرده بود و در مسجدی همراه با احمد رسام، الجزایری معروف به بمب گذار هزاره به دلیل نقشه ناموفق برای بمبگذاری در فرودگاه بینالمللی لس آنجلس در شب سال نو در سال ۱۹۹۹ نماز خواند. صلاحی توسط نیروهای امنیتی فدرال در کانادا مورد بازجویی قرار گرفت و پس از دو ماه عازم خانه شد.
سال ۲۰۰۱، ایالات متحده دولت موریتانی را متقاعد کرده بود که صلاحی را به بازجویان اردنی تحویل دهد. وی سپس در اوت ۲۰۰۲ پس از توقفی به قول خودش کوتاه و وحشیانه در پایگاه نظامی بگرام در افغانستان به گوانتانامو فرستاده شد. در گوانتانامو، نگهبانان و بازجویان به دنبال شکستن وی از نظر جسمی و روانی بودند. صلاحی میگوید: خیلی تحقیرآمیز همینطور ویرانگر.
پس از ماهها بازجویی، وی متهم شد که قصد داشته برج CN را در تورنتو منفجر کند - اعترافی که او بعدها گفت با زور انجام شده و افزود که قبل از بازجویی حتی نمیدانسته این آسمان خراش وجود دارد.
زمانیکه کوچ، سرهنگ نیروی دریایی متوجه شد در یک سلول بازجویی در گوانتانامو زندانی برهنه، با زنجیر به زمین بسته شده و با موسیقی هوی متال شکنجه میشود، شوکه شد و دست به تحقیقات زد و فهمید که اعترافات صلاحی نیز از طریق رفتار ظالمانه و غیرمعمول به دست آمده است، محاکمه منتفی شد.
صلاحی هرگز متهم نشد اما به عنوان یک زندانی در جنگ علیه تروریسم نگهداری میشد و آزادیاش بسیار خطرناک تلقی میشد تا اینکه کتابش که در سال ۲۰۱۵ پس از تلاش وکلای وی برای رفع محرمانه ماندن نوشتههای وی منتشر شد، مورد توجه قرار گرفت. یکی از نگهبانان سابق ارتش، استیو وود از اورگان، به دولت اوباما نوشت که به نظر او آقای صلاحی آنقدر امن است که میتواند با خوشحالی او را در خانهاش میزبانی کند.
ایالات متحده صلاحی را به موریتانی مسترد کرد، درست مانند زمانی که او را به گوانتانامو آورده بودند: با چشم بسته و در غل و زنجیر.
صلاحی آزاد شد، اما در گوانتانامو سایر بازداشت شدگان همان مسائل را داشتند حداقل پنج مرد متهم به کمک به توطئه ۱۱ سپتامبر، از جمله مغز متفکر این حملات، خالد شیخ محمد که ۱۸۳ بار در یک زندان مخفی در لهستان توسط ماموران سیا شکنجه غرق مصنوعی شده است.
اما دادستانها به طور سیستماتیک سعی کردهاند شواهد علیه این افراد را حذف کنند - به ویژه اعترافاتی که ماهها به عنوان محصول شکنجه گوانتانامو گرفته شده است. برای محافظت از هویت برخی از بازجویان سیا دادستانها اذعان کردهاند که ایالات متحده اسرای خود را در زندانهای خارج از کشور شکنجه کرده است.
کد خبر 626716 برچسبها زندان مخفی زندان گوانتانامو زندان ایالات متحده آمریکامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: زندان مخفی زندان گوانتانامو زندان ایالات متحده آمریکا ایالات متحده ۱۱ سپتامبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۰۸۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از ادعای شکنجه تا پیامهای لحظه آخری نیکا به مادرش
بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذیصلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از میزان، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ و با شروع اغتشاشات در ایران، خبرهای جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخوردهای بسیاری در بین افکار عمومی و شبکههای اجتماعی داشت.
نیکا شاکرمی دختر ۱۶ سالهای بود، که در روزهای ابتدایی اغتشاشات ۱۴۰۱، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانههای معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیروهای امنیتی در فضای مجازی و رسانههای بیگانه شد.
پرونده نیکا شاکرمی از بحثبرانگیزترین پروندههای قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژهای که حتی شبکه خبری سیانان به عنوان یکی از شبکههای صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارشهای خود کرده بود.
نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینههای پروژه کشتهسازی«کشتهسازی»، پروژهای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشههای شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آنها رسوا میشود.
پس از ایجاد ناآرامیها و اغتشاشات خیابانی ۱۴۰۱، در شهرهای مختلف ایران، پروژه کشتهسازی باز هم به راه افتاد و رسانههای ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهرهای مختلف ادعا میکردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.
خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان ۱۶ ساله و اهل خرمآباد استان لرستان که در تهران زندگی میکرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشتهسازیها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.
نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشتهسازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سیانان همگام با جریان رسانهای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمعآوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.
شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهراندر تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافینژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشتبام فوت کرده و کولهپشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشتبام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.
بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان ۱۴۰۱، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت ۷:۳۰ روز چهارشنبه ۳۰ شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود میشوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع میدهند. در پی آن اکیپهای تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه میشوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.
در آزمایشهای کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگیهای متعدد در ناحیه سر، لگن، اندامهای فوقانی و تحتانی، دست و پاها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان میدهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.
در جریان بررسیها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از ۷ ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر میشود که نشان میدهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کارهای در مجاورت کوچه پشتی خانه خالهاش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازهاش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمهکاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربینهای مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمیکرده است.
در همین رابطه، میتوانید فیلم ورود نیکا شاکرمی به خانه نیمهکاره را مشاهده کنید:
به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلترهای سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.
ادعاهای متناقض خانواده نیکا شاکرمییکی از دوستان نیکا درباره صحبتهای خاله نیکا با رسانههای خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بیبیسی خوشحال بود و میگفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد میگفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!
یکی از ادعاهای دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بیبیسی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس میگیرد و ادعا میکند که خانوادهاش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتاً حرفهای خاله نیکا را انکار کرد.
طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی میکرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی میکرده است.
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت ۲۱:۲۶ تا ۲۳:۰۵ شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت ۰۴:۵۷ بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت ۲۱:۲۶ تا ۲۳:۰۵ شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیامها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت ۰۴:۵۷ بامداد سیام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش مینویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»
مادر نیکا ساعت ۱۹:۰۹ دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجدداً به دخترش پیام میدهد و از او میخواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد میدهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و میگوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران میآورم.»
خاله نیکا نیز در ۳۱ شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او میگوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»
این پیامها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خواندهاش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیامهای رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خالهاش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکههای معاند فاصله فراوانی دارد.
در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، میتوان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آنها در تاریخ ۷ مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ ۹ مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده میشود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.
علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمیخانواده نیکا در تاریخ ۷ مهرماه یعنی ۹ روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ ۹ مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقهای نداشته، با انگشتنگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.
شاهد بر این موضوع این است که در نامهای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان میدهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.
همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهولالهویه» ذکر شده است.
با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.
در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانههای بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.
اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیاتالغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبتهایی که کردیم، با توجه به فراخوانهایی که شده بود و احتمال میدادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که میتواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشتهسازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»
دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمیهمانطور که بیان شد، با بررسیهای انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیههای مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولاً برای خودکشی استفاده میشود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئنترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.
نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعاً کشنده است.
نهایتاً، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان میدهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیروهای امنیتی انجام شده، اما رسانههای معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعاهای دروغین خود، اقدام به انتشار دادههای غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعاهای خود نکشیدند.
گزارشهای غیرمستند رسانههای خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمیعملیات روانی از مهمترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفتهرفته پیچیدهتر نیز میشود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانههایی مانند: بیبیسی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و… سازماندهی میشود.
در اغتشاشات ۱۴۰۱، سیانان به عنوان یکی از بازوهای رسانهای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سیانان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارشهایی علیه ایران پرداخت.
تا پیش از این، رسانههای سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانههای زرد وابسته به خود مانند: شبکههای منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بیبیسی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بیاعتباری و بیحیثیتی این شبکهها، رسانه ظاهراً معتبری مانند سیانان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.
سیانان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژهای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلاءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.
سیانان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استنادات عجیبی آورده بود؛ مثلاً حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.
همچنین سیانان مدعی شده بود که نیکا در ساعت ۲۰:۳۷ دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماسهای نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت ۱۱:۳۰ الی ۱۱:۴۰ که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.
بررسی گزارشهای سیانان نشان میدهد که ظاهراً این رسانه خود را «مرجع» میداند و ادعاهایی که از سوی رسانهها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» میکند.
این جریان نشان میدهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانههای جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سیانان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.
ژیار گل، گزارشگر بیبیسی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره میکند و با تأکید میگوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانههای جنایت علیه او معرفی میکند!
در حالی که، ظاهراً نمیدانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!
بیبیسی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفاً بر اساس شنیدهها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ مفقود شده و پس از ۱۱ روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.
در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیروهای امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفاً نام او در آن روزها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشتهسازیها قرار گرفت.
کد خبر 749464