عبدالحسین زرینکوب؛ اندیشهای در قلمرو وجدان
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۲۲۲۶۹
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- بنا داشتم فصلنامۀ بسیار وزین « نگاه آفتاب» را که به شمارۀ سوم رسیده فردا معرفی کنم. چرا که پنج شنبهها انگار با مطالب فرهنگی و هنری سازگارتر است اما چون بخش «کارنامه» آن به بررسی کارنامۀ علمی و فرهنگی یکی از مولاناپژوهان ایرانی یا غیرایرانی اختصاص دارد و در این شماره به دکتر عبدالحسین زرینکوب پرداختهاند و امروز 24 شهریور سالگرد درگذشت این استاد بیبدیل است که مولاناپژوهی تنها یکی از وجوه متعدد و متنوع اوست، با یک تیر دو نشان را هدف میگیریم تا این نوشته هم در معرفی فصلنامۀ نگاه آفتاب باشد و هم یاد استادی در آوازه و اندازۀ دکترعبدالحسین زرینکوب که اگرچه به خاطر «دو قرن سکوت» شهرۀ خاص و عام است که بر سر آن بحثها درگرفته اما کتب متعددی برجای گذاشته که هر یک دایرهالمعارفی است و مثلا کافی است « درقلمرو وجدان» را بخوانید تا احساس کنید چکیدۀ 100 کتاب را خواندهاید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شگفتا که این کتاب گرانسنگ استاد را انتشارات سروش و بعد از انقلاب منتشر کرده و این انتشارات متعلق به صدا و سیماست و همین صدا و سیما در برنامۀ «هویت» به چهرۀ او لجن پاشید و چنان ننگی برای خود خرید که هر چه می کوشند توجیه کنند و عذر بخواهند افاقه نمیکند.
اما چرا اصرار دارم «نگاه آفتاب» را به بهانۀ سالگرد دکتر زرین کوب معرفی کنم؟ چون یکی از ناب ترین مطالب شمارۀ جدید «نگاه آفتاب» شرح ملاقات شمس و مولاناست در گفتاری منتشر نشده از دکتر زرین کوب و یکی از آخرین سخن رانی های او ( سال 1375 خورشیدی در دانشگاه کالیفرنیا):
« شمس، در تاریخ ایران و در عالم عرفان و تربیت، یک وجود استثنایی است. کسی که توانسته یک آدم در مهنی انسان کامل بسازد. مولانا جلال الدین در زمانی که شمس تبریزی با او برخور می کند دانشمند و فقیه و مفتی و یک مدرس درجه اول و فوق العاده مورد تکریم و احترام بوده .... و شمس این مولانا را که دربارۀ خود می گفته « واعظ منبری بُدم، زاهد کشوری بُدم» به جایی می رساند که تمام تعلقات و تعینات را فرو می نهد سبب می شود فقیه مغرور و سخت گیر چنان شود که از صدای تق تق چکش زرگران به هیجان درآید و شروع به رقصی کند که تمام اهل بازار زرگرها بریزند دور مولانا و شروع به رقصیدن کنند اما نه برای لهو که برای شکستن وقار و جلال مصنوعی:
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت برکنی»
نویسندۀ این سطور گاه در ستایش بزرگان شخصیت های فرهنگی به اغراق متهم می شود و می پرسند چرا با اهل سیاست چنان سخت گیرانه و با خداوندگاران کلمه چنین ستایش گرانه؟
راز کلمه در همین خداوندگاری است و مولانا یعنی خداوندگار ما و وقتی چنین توصیف می شده که البته در آن زمان خدا را همه جا به جای الله به کار نمی بردند چه می توان گفت؟
این نوشته اما نه دربارۀ مولانا که دربارۀ دکتر زرین کوب است. نویسنده و پژوهش گری که هر خواننده را از عمق و ژرفای اطلاعات خود سخت دچار حیرت می کند و یک منبع و مرجع معتبر است.
اگر دربارۀ دیگران بیم داری متهم به اغراق نشوی در این فقره یک بیم بیشتر نیست. این که چگونه می توان حق مطلب را ادا کرد و هر گاه کتابی از او را دیده یا بخشی را خوانده ام به زبان نسل امروز این پرسش در ذهن شکل می گیرد که مگه داریم؟ مگه می شه؟ به این معنی که چگونه امکان دارد از یک انسان گوشت و پوست و استخوان دار این همه تحقیق و تألیف سر بزند و نمی دانم به کسانی که با دانش کم کتاب می نویسند چه احساسی دست می دهد وقتی منابع آثار او را می بینند که هزارتا می خوانده و یکی می نوشته است.
نگاه آفتاب در 300 صفحه و در بهترین شکل قابل تصور برای نشریه ای با ین رویکرد منتشر می شود و سردبیری آن با هدایت جلیلی، امیر یوسفی و پژمان موسوی است و این آخری در حوزۀ فرهنگ و ادبیات روزنامه نگاری چیره دست است و لابد آن دو هم هستند که کنار او نشستند.
در روزگار عسرت مطبوعات چاپی مشاهدۀ مجله ای با این کیفیت، لذت بخش است.
در دوران وفور مدعیان استادی نوشتن دربارۀ دکتر عبدالحسین زرین کوب که استاد استادان بود، یک خویش کاری غیر قابل انکار است.
در زمانه ای که زادگاه مولانا - بلخ- پای کوب طالبان است که حکومت با بلاهت را شیوۀ خود ساخته اند یاد مولانا آرامش بخش است و روزی از طالبی در هرات پرسیدم: از مولانا چه می داند و نظر مثبت یا منفی نداد اما اشعار مثنوی را پیوسته خواند. شگفتا که مولانا در آن خطه دیده به جهان گشوده باشد و قرائت خشونت بار خود را بر خوانش او ترجیح دهند. زبان شان پارسی باشد اما زبان او را درنیابند و در آن سوی ایران مردمانی زبان او را درنیابند اما نام او را گرامی دارند و ما کاری به زادگاه مولانا و آرامگاه او نداشته باشیم و او را به درستی ایرانی بدانیم و بر سر این که سریال مولانا ساخته شود یا نه بحث کنیم.
نکته جالب توجه دربارۀ دکتر زرین کوب این است که به تعبیر «فتح الله مجتبایی» خود عارف یا صوفی نبود و شخصا مزاج عرفانی نداشت و از سر پژوهش و دل مشغولی ادبی سراغ عرفان می رفت و از بیرون می دید و محوریت و مرجعیت او درعرصۀ تاریخ و فرهنگ و ادبیات در پرهیز از نگاه ایدئولوژِیک بود.
چهارشنبه 24 شهریور 1400 به ساعات پایانی نزدیک می شود و فردای 24 شهریور یاد زرین کوب لطف کمتری دارد. پس معرفی مفصل تر نگاه آفتاب را به فرصتی دیگر وامی گذاریم و به یاد عبدالحسین زرین کوب بسنده می کنیم.
نمی دانم در تهران خیابانی به نام او هست یا نه ولو در حد همان فرعی های خیابان وصال و کریم خان که خیابان هایی به نام اسلامی ندوشن و برخی چهره های دیگر نام گذاری شده اما می دانم که بروجرد در گذشتۀ نزدیک شهرداری داشت که بولواری را دکتر زرین کوب نام نهاد و اگرچه بر اعتبار او نیفزود اما خاطرۀ خوشی از خود بر جای گذاشت تا به این بهانه از مهندس گودرزی هم یاد کنیم.
این اشاره هم خالی از لطف نیست اگرچه تأسف بار است و آن هم این که وقتی از او دربارۀ برنامۀ «هویت» پرسیدند پاسخ داد: هویت نبود، «هو »ئیت بود!
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: عبدالحسین زرین کوب دکتر زرین کوب نگاه آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۲۲۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مست عشق» فیلم قابل قبولی نیست/ فروش بالا نمیتواند دلیل بر کامل بودن یک اثر باشد
فیلم سینمایی «مست عشق» به نویسندگی و کارگردانی حسن فتحی محصول مشترک ایران و ترکیه است که به رابطه مولانا با شمس تبریزی پرداخته و تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، عشق او به خدا را به تصویر کشیده است. پارسا فیروزفر، شهاب حسینی، حسام منظور، هانده آرچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
«مست عشق» درگیر ظاهرسازی شده است
رضا منتظری کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم سینمایی مست عشق کاری از حسن فتحی صحبت کرد و گفت: موضاعات عرفانی و تاریخی به دلیل سایه سنگین معناییای که دارند در چنبره فرمول های درام نویسی خیلی دشوار و سخت میتوانند به تصویر کشیده شوند؛ به همین دلیل اغلب فیلمهایی که در این حوزه شاهد آنها هستیم یا معناگراهای سطحینگر هستند یا فقط شاهد یک سری ظاهر سازی و زرق و برقهای تاریخی در طراحی صحنه ، لباس یا جلوههای ویژه هستیم.
وی ادامه داد: از این رو مهم ترین مسئله و معضل « مست عشق» این است که بیش از مقوله مهم درام پردازی و فیلمنامه نویسی درگیر ظاهر سازی شده است. این فیلم سینمایی درگیر این است که طراحی صحنه، لباس با شکوه و هنروران فراوانی داشته باشد؛ اما در سطحی ترین اتفاقات ممکن لنگ است یعنی برای مثال دوبله فوقالعاده ضعیفی دارد و نمیتواند مخاطب را جذب خود کند.
این منتقد سینما افزود: در «مست عشق» جلوههای بصری فاجعه است و من مانده ام چنین فیلمی که برایش هزینه شده و خارج از کشور تولید شده است چطور به جلوههای بصری توجه نداشته است که این یک موضوع بسیار بسیار عجیب است.
وی تصریح کرد: شما فرض کنید یک ساعت از فیلم گذشته اما هنوز درام شکل نگرفته است و مخاطب متوجه نمیشود که قرار است چه داستانی را دنبال کند و نمیداند داستان مرگ شمس را دنبال کند یا داستان عشق علاءالدین به دختر مولانا و یا قصه زندگی مولانا را دريابد. تنها یک روایت کلاسیک و خطی میتوانست کمک شایانی به روند فیلم و ارتباط گیری مخاطب با اثر کند اما آنقدر فیلمنامه ناقص بود که با فلش بکهای پی در پی و آمدن به زمان حال نمیتواند مخاطب را جذب کند.
فکر نمیکردم «مست عشق» دچار پراکنده گویی باشد
منتظری منتقد سینما گفت: همچنین یک نکتهای که دوست دارم بگویم این است که از مسائلی که باعث شد خود من به سینما بروم و وقت بگذارم این بود که فکر میکردم حسن فتحی با توجه به آثار خوبی که در کارنامه هنری اش دارد، یک درام پرداز متبحری است؛ فکر نمیکردم چنین اثری را ببنیم که اینقدر دچار پراکنده گویی باشد.
وی درباره آمار گیشه و جذب مخاطبان ادامه داد: من فکر میکنم اگر بخواهیم به دلایل جذب مخاطب اشاره کنیم و بگوییم چرا این فیلم پر فروش شده است، چند مسئله داریم. یک اینکه داستان شمس و مولاناست، اصولا اساتید و بزرگان ادبی و مفاخر فرهنگی، هنری، نظامی و سیاسی مورد توجه هستند و مخاطب خاص خود را دارند و برای مردم جالب است که داستان شمس و مولانا را ببینند. مورد بعدی اینکه کسانی مانند پارسا پیروزفر و شهاب حسینی قاعدتا هنوز برای بخشی از جامعه اهمیت دارند و بخشی از مخاطبان برای این افراد به سینما میروند. ضمنا هفت نفر از بازیگران مست عشق ترک هستند و سریالهای ترکی فارسی زبان توانسته بخشی از مردم را علاقهمند به سریالهای ترکی کند و مردم علاقه مند باشند که بروند چنین اثری را از پرده سینما ببنید. چهارمین نکته این است که مردم سابقه خوبی از کارهای تاریخی آقای فتحی دارند و این باعث میشود که مردم این اثر را خارق العاده ببنیند و به تماشای آن بنشینند. نکته مهم بعدی این است که تولید مشترک با دیگر کشورها که اصولا از نظر فرهنگی نزدیک به هم هستیم، همیشه میتواند جذاب باشد.
این منتقد افزود: همه این موارد که ذکر کردم توانسته است دست به دست هم بدهد و فیلم را پرفروش کند اما این پرفروش شدن فیلم اصلا مهم نیست زیرا مدتها است که سینمای ایران به طور بیمارگونه ای اسیر عدد و رقم و فروش شده است و این به این دلیل است که یک سری از مدیران فرهنگی خواسته اند یکی سری آمار را ارائه کنند و اوضاع و احوال سینمای را خوب نشان دهند. این درحالی است که اوضاع و احوال سینما فوقالعاده خراب است و فیلم سینمایی «مست عشق» ثابت میکند که هر فروش بالایی دلیل بر کامل بودن یک اثر نیست.
جسارت فیلمسازان برای به تصویر کشیدن زندگی بزرگان!
منتظری عنوان کرد: نکته مهم تری دارم که خیلی برایم اهمیت دارد و حقیقتا دلم میسوزد این است که این ظرفیتها و پتانسیلهای مهممان را از دست میدهیم و شما فرض کنید در جشنواره گذشته فیلم فجر دست بر روی بسیاری از بزرگان و مفاخر گذاشتیم و فیلمهای فوقالعاده دم دستی از آن عزیزان تولید کردیم و متاسفانه مست عشق نيز همین است و ظرفیت مهمی مانند شمس و مولانا به هدر میرود که هیچ حدی برایشان نمیتوان متصور شد. من نمیدانم فیلمسازان ما چطور به خودشان اجازه میدهند که سردستی بیایند زندگی بزرگان را به مبتذلترین و نگران کننده ترین شکل به تصویر بکشند و واقعا چه کسی، چه مسئول، چه نهاد و چه ارگانی باید جلوی چنین اتفاقی را بگیرد؟ به هرحال میتوانم در یک جمله بگویم که یک پول بسیار زیادی به هدر رفته و یک اثر بدون پروداکشن ساخته شده است که قطعا به هیچ عنوان نمیتواند در آثار تاریخی سینمای ایران به ماندگاری برسد.
وی بیان کرد: در رابطه با وقایع یا اتفاقات تاریخی مثلا همچنان جنگ نفتکش های محمد بزرگنیا را اسم میبریم و قطعا توفان شن جواد شمقدری در ذهنمان میآید اما واقعا مست عشق فیلمی نیست که یک دهه بعد کسی از آن فکت بیاورد و از آن به عنوان فیلمی یاد کند که در زمانی تولید و اکران شد.
این منتقد سینما افزود: یک اثر زمانی در ذهن میماند که یک داستان فوق العاده داشته باشد و یا کارگردانی قوی داشته باشد و یا بازیهای فوق العاده ای را ببینیم. برای مثال در این فیلم از اسم بهرام رادان استفاده شده است اما حقیقتا، واقعا و انصافا ما از این بازیگران بازیهای درخشان تری را دیدیم که مست عشق نمیتواند حتی در رتبه دهم چنین فیلمهایی جای بگیرد؛ حتی مست عشق در کارنامه خود آقای فتحی هم نمیتواند فیلم قابل تاملی محسوب شود. پس چطور میتوانیم توقع داشته باشیم که چنان فیلمی برای مخاطب ماندگار شود! نه چنین اثری تنها برای سرگرمی است. پیش از این مد بود که برای دیدن فیلمهای کمدی و خنده به سینما میرفتند اما اکنون اینگونه نیست. مست عشق نه در کارنامه هنری بازیگران و نه در کارنامه کاری کارگردانش اثر قابل قبولی نیست، پس نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که چنین کاری در ذهن مخاطب ماندگار شود.
دوبله «مست عشق» سطحی است
منتظری کارشناس سینما گفت: بخش عمده این فیلم بازیگران ترک زبان دارد اما دوبله این کار خیلی سطحی است. ما سریالهای ترکی با دوبلههای خوب داشتیم اما این دوبله به چهره و کلا بازی بازیگر نمینشیند و این موضوع غیر قابل باور است. نمیخواهم بگویم این فیلم آسیب است اما آسیب هم میتواند از دو منظر باشد؛ یک اینکه آن پتانسیل مهم مفاخر و بزرگان را زیر سوال میبرد و دوم اینکه مردم را بیشتر از فیلمهای تاریخی دور میکند که این خیلی بد است اما اینکه بخواهم بگویم این فیلم به سینمای ایران آسیب زد نه اینگونه نیست، زیرا آنقدر فیلمهای بد دیدیم که این اثر آنقدر هم بد نیست.
وی درباره مجوز فیلمنامه «مست عشق» و دیگر آثار بیان کرد: من واقعا برای شورای محترم فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش تاسف میخورم و متاسفم که نمیدانم واقعا به چه چیزی نظر میدهند؟ و آیا واقعا بحث ممیزی فیلمها برایشان مهم است؟ و آیا بخش کیفیت فیلمنامه ام برایشان مهم است که مجوزی که فیلمنامه میگیرد یک کار خوب و ارزشمندی باشد؟ واقعا دلم میخواهد یک روزی پاسخگو باشند و اساس مجوز دادنشان را برایمان بگویند و یک تجدید نظر بر روی رفتار شورای پروانه ساخت داشته باشیم و امیدوارم روی بحث کیفیت هم کار کنیم.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر