6 اشتباه یک چهارم ایرانیها
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۳۸۲۶۹
ما ناخودآگاه به زخمهای روانیمان اعتیاد پیدا میکنیم. خیلی وقتها برای درمان و تغییر اقدام نمیکنیم، چون به آن زخم و آسیبها عادت کرده و حاضر به ترک آنها نیستیم. همه ما در تلاش برای خوشبختی و زندگی سالم هستیم اما حاضر به آمادهکردن شرایطش نیستیم.
روزنامه خراسان نوشت: «ابتلا به اختلالاتروانی در چند سال اخیر به دلایل زیادی همچون شیوع کرونا، مشکلات اقتصادی، استفاده نامناسب از شبکههای اجتماعی و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بین و به تازگی، «غلامرضا ترابی»، عضو هیاتمدیره انجمن علمی رواندرمانی ایران، گفته است: «از هر چهار نفر یک نفر طی یک سال به حداقل یکی از اختلالات روانپزشکی مبتلا میشود که زنان، ساکنان مناطق شهری، افراد بیکار، افراد با تحصیلات کمتر و افراد دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، بیشتر در معرض خطر هستند.» (منبع خبر: برنا) با توجه به آمار گفتهشده، مهم است که با رایجترین اشتباهات افراد مبتلا به آنها برای درمان آشنا شویم.
نگذاریم زخمهای سطحی روانی، عمیق شونداولین نکتهای که باید در این باره بدانیم این است که همه ما در خیلی از موقعیتها، جبر را تجربه کردهایم. مثلا جبر جغرافیایی یعنی ما انتخاب نکردهایم کجا متولد و زیر نظر چه والدینی بزرگ و تربیت شویم. این جبرهایی که در طول زندگی تجربه میکنیم همگی برای ما رنجهایی را میسازند که برای عبور از آنها گاهی آن قدر زخمی میشویم که نشانههایی از اختلالات روانی در ما ظاهر میشود.
هر چه زمان بگذرد و به این زخمها رسیدگی نشود، زخمهای عمیقتری به جا خواهند ماند که گاهی غیر قابل اصلاح یا درمانش خیلی سخت خواهد شد. بنابراین طبق آمار گفتهشده، قابل پیشبینی بود که افراد با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ضعیف یا افرادی که در مناطق محروم هستند، بیشتر مستعد اختلالات روانی باشند. حال به بهانه این خبر میخواهیم به مهمترین اشتباهات افرادی بپردازیم که دچار اختلال روانی هستند.
ترس از بیمار روانی بودنمهمترین نکته در اختلالات روانی، همین ترس از بیمار بودن است. گویا همه ما وقتی نشانههایی از اختلالات روانی را در خودمان پیدا میکنیم، هر بار با پردهای سعی میکنیم آن را پنهان کنیم چون از بیماربودن احساس ضعف میکنیم؛ حال آن که باید بدانیم هیچ یک از ما سالم به معنای کامل نیستیم. همه افراد با هر نوع وضعیت اقتصادی و اجتماعی به نوعی درگیر زخمهایی هستند که به آنها آسیب زدهاند. حتی در روانشناسی، بهترین روانشناسان هم گاهی نیاز به درمان داشتهاند.
امید به بهترشدن با گذشت زمانبعضی از ما با قبولنکردن این که نیاز به درمانگر داریم دست به رفتارهایی میزنیم که ما را از این واقعیت دور میکند مثلا میگوییم یک سفر بروم، مشکلم رفع میشود یا گذشت زمان این موضوع را حل میکند اما باید بدانیم که همه اینها شاید درد یا سوزش زخم ما را شبیه یک مسکن کم کند اما شفادهنده نخواهد بود. اگر همه ما از آسیبی که زخمهایمان به ما میزند اطلاع داشتیم، درمان را خیلی زود شروع میکردیم. در درمان، زخمهایمان بهبود مییابد و همین باعث میشود ما هر جا با هر موقعیت شغلی و فردی که هستیم انسان بهتری باشیم.
سطحی دیدن اختلالات روانیخیلی وقتها حس میکنیم که مشکلی وجود دارد یا در جایی احساس ناکامی میکنیم اما اقدام برای درمان نمیکنیم چون از آسیب عمیقی که در آن دست و پا میزنیم، به طور کامل آگاه نیستیم. در واقع خیلی وقتها هم اختلالاتی را که داریم، ناشی از مشکلاتی میدانیم که دیگران برای ما ساختهاند. شاید خیلی وقتها هم این موضوع درست باشد اما ما قادر به تغییر دیگران نیستیم، پس باید خودمان شروع کنیم.
در درمان یاد میگیریم که چطور از آسیبهای دیگران به خودمان در امان بمانیم. مثلا در یک مسیر اگر یک فرد سالم باشد در زمان کوتاهتری میتواند درمان شود اما فردی که پاهای زخمی دارد نیاز به زمان بیشتری دارد. دقیقا اختلالات روانی هم مانند پاهای زخمی هستند اما چون ملموس نیستند و آنها را سطحی میبینیم، به درمانشان نمیپردازیم.
بیفایدهبودن مراجعه به درمانگرگاهی افراد چون مشکلات درونیشان را خیلی بزرگ میپندارند و در مقابل رفعکردن آن خودشان را ضعیف میبینند، ناخودآگاه درمانگر را هم ناتوان در مقابل حل مشکلاتشان میبینند. اما باید آگاه باشیم که هیچ درمانگری راه حلی برای مشکل ما ندارد بلکه به ما کمک میکند تا توانایی پیدا کنیم که خودمان به حل مشکلاتمان بپردازیم.
تمایل نداشتن به مصرف داروگاهی به علت سوالاتی که در ذهنمان برای خودمان مطرح میکنیم از درمان امتناع میکنیم. مثلا این که برای درمان نمیروم چون تمایلی به استفاده از دارو ندارم. باید بدانیم که اصلا قرار نیست همه کسانی که در جلسه مشاوره شرکت میکنند، دارو مصرف کنند. البته باید به این موضوع هم بپردازیم که خیلی وقتها به علت مقاومتی که در مقابل درمانشدن داریم این سوالات را در ذهنمان میسازیم تا درمان را شروع نکنیم.
عادتکردن به اختلالروانیما ناخودآگاه به زخمهای روانیمان اعتیاد پیدا میکنیم. خیلی وقتها برای درمان و تغییر اقدام نمیکنیم، چون به آن زخم و آسیبها عادت کرده و حاضر به ترک آنها نیستیم. همه ما در تلاش برای خوشبختی و زندگی سالم هستیم اما حاضر به آمادهکردن شرایطش نیستیم. «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف، مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.» بنابراین ما باید درد ترک عادتهای نامناسبمان را بتوانیم تاب آوریم تا زندگی بهتری داشته باشیم.»
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: اختلالات روانی اختلالات روان خیلی وقت ها برای درمان زخم ها همه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۳۸۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مگر دیوانه ام که به روانشناس مراجعه کنم؟!/ تفاوت روانشناس با روانپزشک چیست؟
گاهی حتی قشر تحصیلکرده تفاوت روانشناس و روانپزشک را نمی دانند و شاید در محاورات مردم شنیده باشید که می گویند: مگر من دیوانه ام به روانشناس مراجعه کنم!
این در حالی است که دکتر کیهان نیا، روانشناس به قدس آنلاین می گوید: مراجعه به روانشناس تنها مربوط به قشر یا سن خاصی از جامعه نیست؛ بلکه ممکن است در هر سنی، فرد نیاز به مشاوره روانشناسی پیدا کند.
دکتر اصغر کیهان نیا، روانشناسوی ادامه می دهد: کمک گرفتن از روانشناس با هدف دریافت مشاوره و راهنمایی و مراجعه به روانپزشک برای درمان برخی بیماری ها از جمله افسردگی، فوبیا و ترس های ناگهانی ضروری است.
امروزه مشکلات روحی روانی بسیاری، به دلیل تورم، فقر، بیکاری و ... در سراسر دنیا وجود دارد که جامعه ما نیز از این مسئله مستنثنی نیست. بنابراین عواملی اینچنینی سبب نگرانی، استرس، فوبیا و دیگر اختلالات روانی می شود.
دکتر اصغر کیهان نیا درباره مقاومت برخی مردم در مراجعه به روانشناس می گوید: برای مثال وقتی دندان درد می گیریم به راحتی می پذیریم به دندانپزشک مراجعه کنیم بنابراین برای رفع مشکلات روحی نیز باید از مشاوره روانشناسی کمک گرفت.
این نویسنده بیش از ۲۰ کتاب مشاوره ادامه می دهد: متأسفانه برخی مردم به روانشناسان اعتماد ندارند و معتقدند که خودشان درباره همه چیز آگاهی دارند و تنها مطالعه چند کتاب و مقاله درباره روانشناسی را دلیل مراجعه نکردن به روانشناس عنوان می کنند.
وی درباره سن درگیری با مشکلات روحی و روانی می گوید: مشکلات روانی تنها مختص سالمندان نیست بلکه گروه های مختلف سنی اعم از نوجوانان، میانسالان و سالمندان ممکن است درگیر مشکلات روحی روانی شوند.
نویسنده کتاب «نوجونان چه می گویند؟» می افزاید: نوجوانان دو مرحله بحران دارند که یکی بحران هویت و دیگری بحران بلوغ است.
بحران اولیه مربوط به بلوغ و از سن ۹ تا ۱۲ سالگی است و دومین مرحله بلوغ، بحران هویت است که از ۱۲ تا ۱۷سالگی را شامل می شود. در این مرحله نوجوان از خود می پرسد: من کیستم، چکاره ام، آیا دوست داشتنی هستم؟ چه شغلی خواهم داشت؟ و پرسش هایی از این دست که او را دچار بحران می کند. بنابراین در این مرحله حتما نیاز به مشاوره روانشناسی دارد تا از او راهنمایی بگیرد و بتواند بهتر با بحران های مربوط به خود کنار بیاید.
کیهان نیا تصریح می کند: علاوه بر نوجوانان، میانسالان و سالمندان نیز به مشاور نیاز دارند تا درد دل کنند، تخلیه روحی شوند و روانشناس با صبوری گوش کند و برای مشکل آن ها راه حل پیشنهاد دهد.
تفاوت روانشناس با روانپزشک
کیهان نیا درباره تفاوت روانشناس با روانپزشک می گوید: روانپزشک، برای درمان یک سری از بیماری های روحی روانی از جمله افسردگی، فوبیا و ترس های ناگهانی و ... مجوز نسخه نویسی و تجویز دارو دارد اما روانشناس حق تجویز دارو ندارد و تنها می تواند برای کمک به حل مشکلات روحی افراد، راهنمایی و مشاوره دهد.
مقایسه ایران با دیگر کشورها
این مشاور روانشناسی با اشاره به تجربه زندگی در آمریکا می گوید: در واقع مردم همه دنیا با مشکلات روحی روانی مواجهند. من مدتی در آمریکا زندگی کردم. مردم آمریکا مراجعه بیشتری به روانشناسان داشتند و بیشتر ناایمن بودند، چون اگر شغل شان را از دست می دادند راه فرار نداشتند اما در کشور ما اگر فردی شغلش را از دست دهد می تواند از والدین یا دیگر خویشاوندان کمک بگیرد بنابراین چنین نیست که فکر کنیم خارج از ایران امنیت روانی بیشتری وجود دارد.
علاوه بر نوجوانان، میانسالان و سالمندان نیز به مشاور نیاز دارند تا درد دل کنند، تخلیه روحی شوند و روانشناس با صبوری گوش کند و برای مشکل آن ها راه حل پیشنهاد دهد.
کیهان نیا ادامه می دهد: بیشتر مردم تمایل دارند در مراکز شهرهای بزرگ زندگی کنند و این موضوع سبب استرس های گوناگون و فشارهای روحی روانی بیشتری می شود. بنابراین توصیه می شود کسانی که در شهرهای بزرگ ساکن هستند بیشتر به طبیعت بروند تا آرامش بیشتری داشته باشند.
وی برای آرامش روانی بیشتر به چهار اصل مهم اشاره می کند و می گوید:
تحرک (جنب و جوش، ورزش و کار کردن)
تنفس (وقتی تحرک باشد تنفس نیز سالم است)
تغذیه (استفاده از غذای سالم، بدون چربی و قند)
تخلیه (در صورت تحرک، تنفس و تغذیه سالم، تخلیه سالمی نیز خواهیم داشت و دچار یبوست نخواهیم شد چراکه متأسفانه یبوست یکی از بیماری های مهم قرن است.)
کیهان نیا می گوید: در واقع انسان به ظاهر سالم نیز گاهی نیاز به مشاوره روانشناسی دارد چراکه اکنون آمار مشکلات روحی روانی بالاست و مردم جامعه برای هر مسئله پیش پا افتاده ای زود عصبانی می شوند و پرخاشگری می کنند و این موضوع یعنی مشکل روحی روانی دارند و باید به کمک روانشناس کنترل زندگی را به دست بگیرند و به آرامش خود کمک کنند.
عفت زارع