نماینده چین در سازمان ملل: آماده مخالفت با قلدری و یکجانبهگرایی در عرصه بینالملل هستیم
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۹۹۳۵۹
نماینده چین در سازمان ملل بدون آنکه نام کشوری را ببرد از تمایل کشورش برای مخالفت با قلدری در عرصه بینالمللی و در مقابل حمایت از همکاری و چندجانبهگرایی خبر داد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از رسانه های چین، جانگ جون نماینده دایمی چین در سازمان ملل متحد پنج شنبه 23 سپتامبر/ 2 مهر ضمن شرکت در نشست وزیران «گروه دوستان برای دفاع از منشور ملل متحد» در نیویورک خواستار دفاع قاطع از منشور سازمان ملل و پیروی واقعی از جریان چندجانبه گرایی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«جانگ» منشور سازمان ملل را نشانگر عزم راسخ جامعه جهانی برای پرهیز از جنگ و پایه اصلی روابط بین المللی معاصر خواند و گفت: چین به عنوان اولین امضا کننده این منشور طی 50 سال گذشته از احیای کرسی خود در سازمان همواره از اقدامات و اصول منشور ملل متحد با اقدامات عملی دفاع کرده و همیشه سازنده صلح جهانی، مشارکت کننده در توسعه جهانی، حافظ نظم بین المللی و ارایه دهنده محصولات عمومی جهان خواهد بود.
وی با اشاره به این که جهان در مواجهه با تغییرات بی سابقه در صد سال گذشته با همه گیری کرونا نیز رو به روست گفت، در این مقطع خاص ما باید نسبت به گذشته از «منشور سازمان ملل» دفاع قوی تر داشته و برای مقابله با تهدیدات و چالش های پیش روی جهان، همبستگی و همکاری خود در چارچوب سازمان ملل را تقویت بخشیم.
وی تاکید کرد، چین مایل است تا با همکاری با طرف های مربوط دیگر، جامعه بین المللی را به اجرای تعهدات خود در منشور سازمان ملل و عملی کردن جریان چندجانبه گرایی ترویج کند و مشترکا از معادله بین المللی با محوریت سازمان ملل و نظم بین المللی بر اساس حقوق بین المللی دفاع و با قلدری و یک جانبه گرایی مخالفت خواهد کرد.
مقام چین در سازمان ملل در انتها تاکید کرد که کشورش از ایفای نقش سازمان ملل به عنوان بستر اصلی برای همه کشورها به منظور حفاظت از امنیت، اشتراک گذاری دستاوردهای توسعه و تعیین سرنوشت مشترک جهان حمایت خواهد کرد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: تنش آمریکا و چین اخبار آمریکا اخبار چین تنش آمریکا و چین اخبار آمریکا اخبار چین چین در سازمان ملل منشور سازمان ملل بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۹۹۳۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.