سیاست غیرشفاف و شناور چین در قبال ایران/برندگان و بازندگان حاکمیت طالبان در افغانستان/مدیریت مذاکرات برای کسب امتیازلازم
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۰۵۲۲۸
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۳ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که امیدواری تهران و ریاض به احتمال بهبود روابط، شواهد رکود و رسوب در اقتصاد ایران، درگذشت علیلندی، نوجوان فداکار اهل شهرستان ایذه و ورود محدود فایزر و ماجراهای تازه واکسن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مدیریت مذاکرات برای کسب امتیازلازم
عبدالرضا فرجی راد تحلیلگر مسائل بین الملل طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان مدیریت مذاکرات برای کسب امتیازلازم نوشت: غربیها معتقدند که ایران باید هرچه زودتر به پای میز مذاکره در وین بازگردد و زمانی را برای مذاکرات تعیین کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که اسرائیلیها پیش از این چیزی را در مورد برجام، مذاکره و توافق نمیپذیرفتند و کار خود را انجام میدادند. هر چند که اکنون نیز قائل بر این هستند که آمریکاییها باید تغییراتی را در برجام اعمال کنند. بنابر این آمادگی وجود دارد، اما ایران میخواهد به طرف آمریکایی که ۴ سال به ترامپ بابت خروج از برجام انتقاد میکرد بگوید که خودش از زمان روی کار آمدن هیچ اقدام مثبتی در خصوص برجام صورت نداده است. با توجه به اینکه همین دموکراتها برجام را امضا کردند و بخشی از تحریمهای ایران را برداشتند پس چرا نیامدند از خود حسن نیتی نشان دهند و بگویند که این پولهای ایران را در اروپا و آسیا آزاد میکنیم که ایران حداقل بتواند از خرید امکانات دارویی، واکسن و... برخوردار باشد. بنابر این آمریکاییها مقصرند چرا که هیچ حسن نیتی از خود نشان ندادند و در واقع همان راهی که ترامپ رفت اینها دنبال کردند. در واقع همان چهار سال هم که علیه ترامپ موضع میگرفتند نشان داد که صرفا یک عمل تبلیغاتی بوده است؛ لذا این انتخابات این فرصت را به ایرانیها داد که انگشت خود را روی گیجگاه طرف آمریکایی و اروپایی فشار دهند. اکنون نیز اروپاییها و آمریکاییها این فشار را حس کردند و برای مذاکره التماس میکنند. ایران نیز به نحوی جلو میرود که زمانی به مذاکرات برسد که غربیها برای امتیاز دهی آمادگی داشته باشند.
سیاست غیرشفاف و شناور چین در قبال ایران
حسن هانیزاده کارشناس و تحلیلگر مسائل خاورمیانه طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان سیاست غیرشفاف و شناور چین در قبال ایران نوشت: با وجودی که همه کشورها و اعضای عضو برجام درباره برنامه هستهای ایران اظهارنظر روشن و شفافی دارند و میکوشند مساله برجام را حل کنند، اما شاهد سکوت نسبتا طولانی و نسبی چین در این باره هستیم. به نظر میرسد چین سیاست سکوت را در این باره در قبال ایران در پیش گرفته است.
البته چین به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی در منطقه و جهان رقابت قابل قبولی در طول سالهای اخیر با ایران داشته و سعی کرده است این روابط در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و انرژی به سطح قابل قبولی ارتقا یابد. از طرفی حضور فعال چین در امضای توافقنامه برجام بین ایران و کشورهای ۱+۵ نشان میدهد چین نقش نسبتا قابل قبولی در حل مناقشات میان ایران با کشورهای غربی خصوصا آمریکا ایفا کرده است؛ اما سیاست چین در قبال ایران همواره سیاست دوگانه و غیرشفافی است و ترجیح میدهد روابط ایران و کشورهای غربی در حوزه برجام به صورت شناور و غیرپایدار باقی بماند و از ایران به عنوان یک اهرم فشار در برابر آمریکا و غرب استفاده کند.
چین در حوزه رسانهای همواره مبهم عمل میکند و هیچگاه سیاست خود را رسانهای نمیکند و همواره میکوشد به صورت غیرشفاف موضعگیری کند. در برخی موارد در شورای امنیت سازمان ملل، هنگامی که این شورا قصد داشت بیانیه یا قطعنامهای علیه ایران و همپیمانانش مثل سوریه صادر کند، چین این قطعنامهها را وتو کرد. اقدامی که قابل قبول و مثبت تلقی میشود. اما مناسبات چین و آمریکا، مناسبات پایداری نیست و قدرت تاثیرگذاری سیاسی چین بر آمریکا و غرب کمتر از روسیه است، بنابراین سیاست غیرشفافی درقبال ایران اعمال میکند و میکوشد تا اختلافات ایران و کشورهای غربی در حوزه برجام به نقطه غیرقابل اتکا و شناور و غیرپایدار برسد تا چین بتواند پشت سر ایران به غرب و آمریکا سنگاندازی کند.
درباره نفع بردن چین از تحریمها علیه ایران میتوان اینطور تلقی کرد که تا اندازهای میکوشد با فشار به آمریکا برخی تحریمها را لغو کند. اما از نظر چین تحریمها باید به گونهای باشد که ایران همواره نیازمند همکاری اقتصادی با چین باقی بماند؛ بنابراین چین در وهله اول منافع اقتصادی خود را در حوزههای مختلف مورد توجه قرار میدهد و در حقیقت تمایل چندانی برای رفع کامل تحریمها علیه ایران ندارد.
اما به هر حال سیاست چین تا اندازهای سیاست نسبتا مثبتی در قبال ایران است، اما گام بلندی برای رفع تحریمها علیه ایران برنداشته و برنمیدارد. در حالی که باید در اینباره از نفوذ اقتصادی و حضورش در شورای امنیت به عنوان عضو دائم شورای امنیت استفاده کند و در کنار ایران قرار بگیرد و در حوزه برجام، خصوصا کشورهای دیگر را برای رفع تحریمها به نفع ایران تحت فشار قرار دهد. اما تاکنون گام محکمی از سوی چین در این باره مشاهده نشده است و این نشان از عدم تمایل چین برای لغو کامل تحریمها علیه ایران است تا همواره ایران از بازار انحصاری چین استفاده کند.
برندگان و بازندگان حاکمیت طالبان در افغانستان
دکتر سیفالرضا شهابی کارشناس سیاسی طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان برندگان و بازندگان حاکمیت طالبان در افغانستان نوشت: از روزی که طالبان در کابل به قدرت رسیدند و موفق شدند بر سراسر افغانستان تسلط پیدا کنند، یکی از سوالات کلیدی این است که با حاکمیت طالبان بر این کشور کدامیک از کشورهای خارجی بیشترین بهره را از حکومت طالبان خواهند برد و به عبارتی، پیروزی طالبان به نفع کدامیک از کشورها در همسایگی افغانستان یا کشورهای منطقه و فرامنطقه است و برندگان و بازندگان ناشی از تغییرات در افغانستان چه کشورهایی هستند؟
تحلیلگران با نگاههای خاص و بعضا متفاوت و متضاد به این موضوع پرداختند و از زوایای گوناگون آن را مورد ارزیابی قرار دادند؛ بعضیها بلوکبندی جهانی را نیز در این موضوع دخالت دادند، برای مثال: چین، روسیه و ایران را جزو برندگان برشمردند و در مقابل عدهای دیگر این سه کشور را بازنده قلمداد کردند و این تضاد در تحلیلها گاهی اوقات آنقدر گسترده شد که برخی از کارشناسان، اسرائیل را یکی از برندگان معرفی کردند؟! بر خلاف دهه نود میلادی که طالبان بر افغانستان حکومت میکردند و سه کشور پاکستان، عربستان و امارات آن را به رسمیت شناخته بودند و رابطه نزدیکی با کابل داشتند، این بار با ورود قطر، کشوری مخالف ریاض و امارات در مراکز تصمیمگیری طالبان، معادله قدرت و نفوذ دستخوش تغییر شد و در معادله جدید، برندگان اصلی سه کشور پاکستان، قطر و ترکیه (کشور همپیمان قطر) هستند، زیرا از یکسو، پاکستان محل تولد طالبان است و از ابتدای تولد در دامن «ای اسای»؛ سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان، پرورش پیدا کرد و بیعلت نیست رئیس «ای اسای» از اولین شخصیتهای امنیتی خارجی همسایه افغانستان است که به کابل سفر کرد و همواره چه در سالهایی که طالبان در راس قدرت قرار داشتند و چه در سالهایی که حکومتشان ساقط شده بود، از حمایت و راهنماییهای پاکستان برخوردار بودند و از دیگر سو، مهمترین قرارگاه دیپلماسی طالبان در دوحه پایتخت قطر قرار دارد و تمام فعالیتهای دیپلماتیک طالبان در این کشور ثروتمند حوزه خلیج فارس مستقر است.
مذاکرات با آمریکاییها در قطر انجام گرفت و طالبان بخش عمدهای از موفقیتهای اخیرشان را مرهون حمایتهای دیپلماتیک قطر میدانند. آقای «عبدالرحمن بن جابر آل ثانی» معاون نخستوزیر و وزیر خارجه قطر به اتفاق «محمد بن احمد المسند» مشاور امنیت ملی این کشور از اولین شخصیتهای سیاسی خارجی غیر همسایه افغانستان هستند که به کابل رفتند و با دولتمردان طالبان دیدار و گفتگو کردند. طبعا هنگامی که قطر دارای نفوذ و قدرت در حاکمیت طالبان باشد، دوست نزدیک قطر یعنی ترکیه هم از این مناسبات بهرهمند خواهد شد و به این خاطر، طالبان، بازسازی فرودگاه کابل را به قطریها و ترکها سپردند که این موضوع میتواند سر آغاز اقدامات دیگر برای قطر و ترکیه باشد. از اینکه نفوذ پاکستان و قطر در حکومت آینده طالبان تا چه حد و میزان است بستگی به این دارد که از دو جناح داخل طالبان که بخشی تمایل بیشتر به پاکستان و بخشی دیگر گرایش زیادتری به قطر دارند کدامیک، دست بالاتر را در حکومت آینده خواهند داشت و رقابتی بین اسلامآباد و دوحه وجود دارد. طبیعی است اگر وزن جناح متمایل به قطر سنگینتر باشد امکان نفوذ و بهرهمندی عربستان و امارات در حکومت طالبان کمتر خواهد بود، ولی اگر پاکستانیها نفوذ بیشتری داشته باشند، بعید نیست ریاض و امارات اعمال نفوذ بکنند و در درازمدت امکان راهیابی اسرائیل، از طریق امارات دور از انتظار نخواهد بود. ایران علاوه بر اینکه کشور همسایه افغانستان است و بهطور سنتی صاحب نفوذ در این کشور به شمار میرود و رهبران طالبان قبل از رسیدن به قدرت به تهران سفر کردند و با مقامات ایرانی دیدار و گفتگوهایی داشتند و قول و قرارهایی گذاشتند، هم با نفوذ اسلامآباد و هم با نفوذ دوحه در افغانستان میتواند از حکومت طالبان بهرهبرداری کند، ولی اگر نفوذ قطر بیشتر باشد ایران راحتتر میتواند نفوذش را حفظ کند، زیرا همانطور که پیشتر اشاره شد، در صورت سنگینی نفوذ پاکستان امکان ورود عربستان و امارات در کانونهای تصمیمگیری طالبان وجود دارد که در درازمدت ممکن است عامل ایجاد مزاحمت در مرزهای شرقی ایران شود.
چین دیگر همسایه افغانستان صاحب قدرت اقتصادی در معادلات جهانی است. در نگاه پکن، افغانستان هم از نظر اقتصادی و هم از نظر ژئوپلیتیک دارای اهمیت است و در نقطه مقابل، کابل هم به کمکهای اقتصادی پکن برای بقای خود چشم امید بسته است، بر این اساس، چین از کشورهایی است که از گرایشات ضدآمریکایی طالبان میتواند بهرهبرداری وافری داشته باشد. نفوذ چین بهطور غیرمستقیم به نفوذ آمریکا در افغانستان آسیب خواهد رساند و اگر واشنگتن و کشورهای غربی بخواهند سر ناسازگاری با طالبان را باز کنند و بیش از حد بر روی حقوق بشر و حقوق زنان و دمکراسی و. تاکید داشته باشند بر نفوذ چین خواهند افزود.
در صورت ادامه گرایشات ضدآمریکایی و ضد غربی طالبان، فرصتی مناسب برای روسیه فراهم میکند تا در کنار چین و ایران در حکومت طالبان رابطه دوستانه و نزدیکی با کابل برقرار کند.
در مجموع، میتوان پیشبینی کرد برندگان اصلی در افغانستان کشورهای پاکستان، قطر و ترکیه باشند و در مرحله بعد، ایران و چین و روسیه قرار دارند و بازندگان آمریکا و کشورهای غربی هستند، مگر اینکه، تحولی خاص و غیر قابل پیشبینی رخ دهد و بر برندگان و بازماندگان تاثیر بگذارد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: اربعین 1400 اعمال ماه صفر سازمان همکاری شانگهای هفته دفاع مقدس اربعین مرور روزنامه ها شهرستان ایذه اقتصاد ایران علی لندی شورای نگهبان طالبان چین ایران اربعین 1400 اعمال ماه صفر سازمان همکاری شانگهای هفته دفاع مقدس اربعین تحریم ها علیه ایران برندگان و بازندگان همسایه افغانستان چین در قبال ایران کشور های غربی حاکمیت طالبان سیاست غیرشفاف حکومت طالبان آمریکایی ها غربی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۰۵۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.