احمد نجفی: بازیگران را تهدید میکنند اسم انقلاب و نظام را نیاورند
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۰۷۵۲۳
بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون اعتقاد دارد در سینمای اجتماعی هم بیشتر دوست دارند از ترکیه تقلید کنند که ربطی به سبک زندگی ما ندارد.
به گزارش مشرق، نیازی به معرفی ندارد، همه او را میشناسند؛ فرزندِ خرمشهر است، هم صندلی داغش را در مقام مجری بهیاد میآوریم و هم حضورش در کارآگاه علوی، معمای شاه، ملکوت و خیلی از کارهای تلویزیونی و سینمایی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در فیلمهای زیادی همچون "پایاننامه"، "شور شیرین"، "دوازده صندلی"، "مشت آخر"، "بشارت منجی"، "شوریده"، "سگکشی"، "طوفان شن"، "پناهنده"، "گروهبان" و "دندان مار" در سینما و سریال "کارآگاه"، "ولایت عشق"، "پرده عشاق"، "گارد ساحلی"، "کارآگاه علوی"، "ملکوت"، "عملیات ۱۲۵" (سری دوم) (محمدرضا آهنج)، "شب شیشهای" و "معمای شاه" ایفای نقش کرده است.
این شبها در "ماهچراغ" شبکه پنج سیما روی صندلی اجرا تکیه زده و به تعبیر خودش آماده است ادای دِین کند به همه ایثارگران، رزمندگان و مردانی که نامشان کمتر مطرح میشود؛ همان پشت جبهههایی که اگر نبودند خیلی از این رشادتها به نمایش درنمیآمد. همچنین به تازگی نامش در میانِ لیست بازیگران "سنجرخان" در نقش فرمانده قوای روس آمده است.
با او لحظاتی درباره اجرای برنامه "ماهچراغ"، بایکوت بازیگران به خاطر حضور در کارهای ارزشی، رئیس جدید سازمان سینمایی و تغییرات و تحولات در صداوسیما و برخی اتفاقات دیگر به گفتوگو نشستیم که در ادامه بخوانید:
* این شبها برنامه "ماهچراغ" ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه پنج سیما میرود که ۷ قسمت دارد. ساختارش گفتوگومحور با موضوعاتی همچون پشتیبانی دفاع مقدس در بخشهای سازمانی، ستادی و مردمی روی آنتن میرود. میهمانانش ایثارگران و جانبازان شرکت راهآهن است که در زمان جنگ تحمیلی نقش بسزایی در پشتیبانی جنگ داشتند. البته میهمانان چهرهای هم در عرصههای مختلف دارد و همچنین بازیگران بخش نمایشی که قابل توجه است. احمد نجفی انگیزه و هدفش برای اجرای این برنامه را ادای احترام به رزمندگان و آشکار کردنِ تلاشهای ایثارگران پشت جبههها عنوان کرده که خیلیها نمیدانند چه رشادتهایی به خرج دادهاند.
وی درباره کمکاریهای مسئولان و مدیران فرهنگ و هنر کشور نسبت به دفاعمقدس تأکید کرد: من فکر میکنم باید هم برخی بگویند کوتاهی کردهایم؛ چون واقعاً کم گذاشتند. جای کار بسیار زیادی دارد و هنوز در همان رفتارهای کلیشهای سریالسازی و برنامهسازیشان ماندهاند. متأسفانه بزرگترین ضعفِ ما در سریالسازی و فیلمسازی ما این است که عدهای اصلاً به این مسائل و باورهای ملی و دینی و میهنی ما باور ندارند، به همین خاطر کمتر آثار درخشانی میبینیم؛ آنهایی که توان دارند خودشان را از این قضایا دور کردند و من فکر میکنم همه مدیون این عزیزان و قهرمانانیم. تأسف بیشتر من این است در طول این سالها خیلی نقطهای و آنی با شناساندن بعضی از این قهرمانان روبهرو شدیم، تعلل کردیم و برخی از جاها این تعلل خودش را نشان میدهد.
نجفی تصریح کرد: ریشهای کار نکردیم؛ گهگاهی اتفاق کوچکی میافتد و از کنارِ دفاعمقدس همیشه کلیشهای و تکراری رد شدهایم. باید در این عرصه همت گذاشت و مدیریت درستی کرد. باید به جای صرفِ بودجه برای کارهای مبتذل و پیشپاافتاده و بدونِ مخاطب چه در تلویزیون، چه فضای نمایشخانگی و سینما، قهرمانان واقعیمان را به نسل جدید معرفی کنیم. خیلی از مردم خصوصاً این نسل درباره دفاعمقدس نمیدانند. اگر نسازیم تحتِ بمباران رسانههای معاند، یکسری تحریفها جای واقعیتها را خواهند گرفت.
او همچنین درباره برنامه دفاعمقدسی شبکه پنج سیما گفت: من همیشه دوست دارم دِینم را به خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و جانبازان ادا کنم. چه با بازیگریام و چه حالا اجرا! اما دوست داشتم کارهای بزرگتر و فاخرتری در این برنامه میکردم که فرصت بیشتری میخواستیم. البته همیشه کمبود بودجه هم مزید بر علت میشود. امیدوارم شروعی بشود برای کارهای بزرگتر و ارزشمندتر که تأثیرگذار باشد. واقعاً تحلیل دفاعمقدس برای نسلِ امروز واجب و ضروری است، چون هیچ آگاهی از آن دوران ندارند.
نجفی با اشاره به غفلت و کمکاری مدیران فرهنگی کشور، اشاره کرد: سالها است اینهمه قصه و قهرمان داریم و این همه شخصیت که حماسه آفریدند. شما نگاه کنید خارجیها برای یک حماسه فرضی چه میکنند و چه هزینههایی را به میدان میآورند تا آن اتفاقِ دمدستی را الگو کنند اما ما دریغ میکنیم؛ من تأسف میخورم به سوژهها و اتفاقات دمدستی بها داده میشود و بعد از این کارهای مبنایی غافل میشویم!! چرا همهچیز در عشق و عاشقیهای زرقوبرقدار خلاصه شده و صحنههایی که همه لاکچری و غیرواقعیاند؟! چرا بخش مهمی از کاربلدهایی که دلشان برای این مملکت میسوزد و دغدغه ارزشهایش را دارند پا پیش نمیگذارند؟ اگر بهدلیل ترس از نتیجه مالیاش است چرا ارشاد و صداوسیما بودجه برای این کارها تعیین نمیکنند تا آدمهای قدرتمند پای این کارها بیایند و در تاریخ ماندگار شود؟
بازیگر سریال "معمای شاه" با بیان اینکه واقعاً گلایه دارم از این همه کمکاری، گفت: دلم میخواست تعمق بیشتری نسبت به روابط و سبک زندگی شهدا و جنگمان میشد؛ همیشه نگاه آرتیستی و جنگی این قصه را دنبال کردیم. خودم بارها سناریوها و طرحهایی داشتم که به این مقوله بپردازم اما مورد حمایت قرار نگرفتم. گلایه دارم از این همه کمکاری که وجود دارد. حتی ارگانهایی مثل بنیاد فارابی که میتوانستند از این نوع آثار حمایت کنند، به سمتِدیگری رفتند. حوصله این کارها را ندارند و جوابگوی این همه ندانم کاری هم نیتسند. سراغِ کارهایی رفتند با آن همه بودجه عجیب و غریب که هیچ ربطی به جامعه ما ندارد. کو آن فیلمهای خوب و تأثیرگذار حاتمیکیا و مرحوم ملاقلیپور که برای سینمای جنگ ساخته میشد؛ کو کجاست؟
او به بازی در فیلم "خط آتش" اشاره کرد و افزود: "خط آتش" را دوست داشتم چون در آن فکرِ و روند اصولی وجود داشت اما با یک گل بهار نمیشود. قرار بود در سیمافیلم کاری را بازی کنم که بالأخره نقش مثبتی داشته باشم. خلبانی که در قضیه نوژه، داوطلب میشود تا خودش را فدایِ همرزمانش کند. این کار هم مثلِ خیلی از آثار دیگر به تولید نرسید. متأسفانه ما نویسندگان خوبی در این بخش نداریم و بیشتر میلِ به سینمای اجتماعی آنچنانی دارند. حتی در این حوزه خبری از کار کمدی فاخر و ارزشمند هم نیست. خیلی ابتدایی و خبری با این مقوله برخورد کردهاند. در سینمای اجتماعی هم بیشتر دوست دارند از ترکیه تقلید کنند که ربطی به سبک زندگی ما ندارد. آن ظاهرسازی و لاکچریبازیها را به نمایش درمیآورند که با اعتراض، اعتصاب و لایحههای سمبلیک به جایی نمیرسد و باید این نگاهها عوض شود.
احمد نجفی در پاسخ به این سؤال که بایکوت کردن و تهدید بازیگرانی که کارهای ارزشی میکنند کماکان ادامه دارد، تأکید کرد: عده خاصی وجود دارند که نمیخواهند برخی کار ارزشی کنند و به ارزشها حمله میکنند. در همهجا هم حضور دارند و بیشتر هم کارها به آنها میرسد. متأسفانه کسانی که میخواهند کار خوب بسازند پشتِ درِ اتاق مدیرانی قرار میگیرند که خیلی به ساخت چنین کارهایی اعتقاد ندارند، کسانی که در این سینما زحمت کشیدهاند و رانتخواری نکردند چرا باید خانهنشین باشند؟ چرا به اینها فرصت کار نمیدهید؟ من هم خیلی از بازیگرانی را دیدم که میگویند "ما بهخاطر آوردن نام انقلاب و نظام مورد غضبِ برخی از فیلمسازانیم."، حتی تهدید میشوند! بعضیها را تحریم میکنند؛ تحریم خودش معنا و مفهومِ تهدید را دارد، دقیقاً بهخاطر آوردن نام انقلاب و نظام، نام بازیگر را از پروژهای خط میزنند.
او درباره تغییرات در سازمان سینمایی و حتی مدیرانِ تلویزیون گفت: امیدوارم سینماییها از این همه جشنوارههای عجیب و غریب به سمتِ حمایت از کارهای ملی، دفاعمقدسی و بزرگانِ این عرصه که خانهنشین شدهاند بروند و صداوسیماییها هم به فکرِ اندیشههای این نسل جدید باشند که اگر به موقع عمل نکنند این اندیشهها در اختیار مفاهیم مخربِ غربیها قرار خواهد گرفت. فیلمسازی ما دو قسمت شده است؛ کسانی که باورمندند و کسانی که روابط دارند. متأسفانه سنگ میاندازند تا فیلمهای دغدغهمند و میهنپرستانه ساخته نشود، فیلمهایی که اخلاقی و انسانی و واقعی است و غرور ملی را ترویج میدهد مورد پسندِ آقایان نیست.
این بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه دوست دارم در کاری که درباره "حاج قاسم" بسازند حضور داشته باشد، تصریح کرد:اولاً باید بگویم که خیلی باید مراقب باشند اسطوره به سادگی از بین نرود. ساخت این کار نیاز به پژوهش خوب و مطالعه عمیق دارد. کارهای دمدستی را کنار بگذاریم و این تمثیلها و قهرمانان را بشناسانیم. هر کجایی به من بگویند در این سریال دوست دارم خدمت کنم. ما به این شخصیت بزرگ، دِین داریم. بدن تکهتکهشده ایشان، سندِ آزادیخواهیها و مظلومیتشان است.
او همچنین درباره حضورش در سریال "سنجرخان" محمدحسین لطیفی هم گفت: مدتی این کار متوقف شده بود و هنوز نوبت به من نرسیده جلوی دوربین حاضر شوم. گفتهاند قرار است نقش فرمانده قوای روس را در این سریال تلویزیونی داشته باشم.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان ماهچراغ احمد نجفی صدا وسیما کم کاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۰۷۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرجام گروه فرقان با پشیمانی و خسران
یکی از گروههای منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشتهای اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود.
یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود.
محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوبهای کردستان ایفای نقش کرد. وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان بهشدت مجروح شد و به شهادت رسید.
اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیتهای آنها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال عبرتآموز است:
یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهادهای امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی بهکلی نابودشده و نهادها و سازمانهای جدید هم در حال تأسیس بودند.
در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند.
آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی بهراحتی میتوانست آنها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروههای دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت.
اعضای این گروه جوانهایی مذهبی، اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهجالبلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حسابشده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهرههای انقلابی بودند.
آنها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عدهای از متدینترین، انقلابیترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند.
در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیتالله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلیهای دیگر مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای سوءقصد کردند که ناموفق بودند.
گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت مییافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید میکرد. البته بخش عمدهای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آنها به دست ما رسید.
در واقع، ما با جریان ناشناختهای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعارهای اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیکترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.
نفوذ در درون گروه
یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که بهنوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد.
آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیروهای کادر فرقان در جستوجوی خانهای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقهای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانوادهاش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم.
خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفتوگوی افراد و جلسههای گروه فرقان را شنود میکردیم. از خلال شنودها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم.
متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمیدانستیم خانههای تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانهها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دیماه سال ۵۸ که همه خانههای تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آنها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.
دستگیری و بازجویی اعضای گروه
بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانههای تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند.
آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور اینهمه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم.
دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمیکردند، چون میدانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیکطرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت میکردیم. هنگامیکه آنها از درون متزلزل میشدند، شروع به حرف زدن میکردند.
بنابراین، مهمترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آنها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه میدیدند همه اعتقادات آنها پوچ بوده، عذاب میکشیدند.
حادثه فرقان یکی از عبرتهای تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزهدار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدمهای متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آنها شد، بهشدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کردهاند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آنها را پذیرفته یا نه؟
آنها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کردهاند. به آنها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد.
اگر این حادثه، هرسال یکبار به جوانان ایران یادآوری شود و بهعنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی