آیا چین جای واشنگتن را در آمریکای لاتین گرفته؟
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۰۸۳۲۵
"سفیر اکوادور در واشنگتن با اعلام اینکه ایالات متحده دارد بدون کوچکترین درگیری، آمریکای لاتین را به چین میبازد، نارضایتی خود را درباره این مساله و رویکرد دولت بایدن ابراز کرد."
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری آکسیوس در گزارشی مینویسد: "ایوون باکی" سفیر اکوادور در واشنگتن میگوید: اکوادور تنها نیست، چین در دیگر کشورهای منطقه آمریکای لاتین هم رخنه کرده و حالا بزرگترین شریک تجاری برای بسیاری از اقتصادهای بزرگ منطقه به شمار میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه میدهد: بدون توجه بیشتر ایالات متحده، حتی دولتهای دوست این کشور هم به این نتیجه خواهند رسید که ما فقط در حیاط خلوت واشنگتن بودهایم و چین که منتظر این وضعیت است، میگوید "ما اینجاییم. ما به شما پول میدهیم." آنها البته که کنترل هم میخواهند اما چنین چیزی را به زبان نمیآورند.
گیرمو لاسو، رئیس جمهوری جدید راست میانه اکوادور پس از آنکه واکسیناسیون موفقتآمیز کرونا را در کشور انجام داد، اکنون ۷۵ درصد مورد حمایت مردم است. اولویت اصلی اقتصادی او تضمین توافقنامههای تجاری با تمامی اقتصادهای بزرگ دنیا و نخست با واشنگتن است که البته بر دوش سفیر این کشور در ایالات متحده افتاده است.
باکی درباره دولت اکوادور گفت: آنها فوریت مشکلاتی را که ممکن است در صورت عدم اقدام فوری بیفتد، نمیبینند. البته با این وضعیت مشخص است که میزان محبوبیت رئیس جمهوری اکوادور تا ابد به طول نمیکشد. این کشور قطبی شده و اقتصاد آن نیز به شدت بابت کرونا آسیب دیده است. نشانهای از سوی واشنگتن میتواند موفقیتآمیز باشد.
سفیر اکوادور در واشنگتن همچنین گفت: پکن آماده اقدامی سریع برای یک توافق تجارت آزاد با "کیتو" است و دو طرف امیدوارند که این روند تا مارس ۲۰۲۲ نهایی شود. تغییری به سمت چین وجود دارد اما شاید رئیس جمهوری به آن متعهد نباشد. ما نمیخواهیم به آن طرف تمایل داشته باشیم یعنی لاسو نمیخواهد.
وی ادامه داد: شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین با همتای اکوادوری خود تماس میگیرد. او میخواهد با لاسو حرف بزند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه نیز میخواهد با لاسو حرف بزند. آنها با پیشنهادهای خوب و قوی به دنبال همکاری با اکوادور هستند. اکوادور بابت اهدای دو میلیون دوز واکسن کرونا از سوی دولت جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده در ژوئیه ۲۰۲۱ تشکر کرده اما پکن ۱۳ میلیون دوز به ما واکسن داده است.
اظهارات سفیر اکوادور در واشنگتن شاید به طور غیرمعمولی صریح باشد اما احساسات او به طرز وسیعی به اشتراک گذاشته شده است.
"مارگارت میرز" از گفتگوی بین آمریکایی میگوید: این روایتی است که ما در سراسر منطقه میشنویم و من فکر میکنم این بدون دلیل نیست.
دیپلمات دیگر آمریکای جنوبی با بازتاب آشفتگی سیاسی در منطقه و آنچه که او آن را مشارکت محدود آمریکا میداند، به آکسیوس گفت که ایالات متحده یک روز به دنبال این امر خواهد بود و متوجه خواهد شد که دوستانی در نیمکره جنوبی باقی نمانده است.
بایدن هم مانند دونالد ترامپ و باراک اوباما، روسای جمهوری سابق ایالات متحده چشم به سوی منطقه هند-پاسیفیک دارد تا در مقابل نفوذ چین بایستد.
"دنیل روند" از مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک گفت: رقابت قدرت بزرگ به قاره آمریکا رسیده، حتی اگر واشنگتن هنوز نسبت به آن هشیار نشده باشد. آمریکا به دوستانی در نیمکره شمالی نیاز دارد تا با آنها درباره مسائلی چون مهاجرت یا بحرانهای دیگر در ونزوئلا و هائیتی گفتگو کند و تعامل داشته باشد.
وی افزود: سلطه تجاری چین میتواند به این کشور اجازه دهد تا این موانع ایجاد شده از سوی واشنگتن را بردارد، کشورها را از تایوان دور کند، به ایجاد حضور نظامی در منطقه بپردازد و بر روشهای سیاستگذاریها و تجارت در منطقه تاثیر بگذارد.
"نیکولاس سانتو"، نویسنده خبرنامه "یادداشتهای چین" درباره سیاستهای چین و آمریکای لاتین و پویاییهای تجاری میگوید: راهی که آنها برای انجام این کار یافتهاند از طریق توافقنامههای تجاری است، اما مطمئنا منافع چین در منطقه فراتر از اینهاست. از اینکه واشنگتن در طول ۱۰ سال گذشته و حتی حالا به این مساله توجه چندانی نداشته، شوکه شدم.
سفیر اکوادور در واشنگتن نیز گفت: هنوز امیدوارم که بایدن رویکردی فعالانه تر در این باره داشته باشد. او به این منطقه باور دارد و کارهایش در سنا و همچنین به عنوان معاون باراک اوباما تایید این حرف است. به همین دلیل بود که فکر میکردم چنین کاری را در اولویت خود قرار میدهد.
یکی از سخنگوهای شورای امنیت ملی ایالات متحده نیز به آکسیوس گفت: اتفاقی که برای همسایگان ما رخ میدهد بر ایالات متحده و بالعکس تاثیر میگذارد، به همین دلیل است که ما به امنیت و رفاه آمریکای لاتین و حوزه کارائیب علاقه زیادی داریم. مقامات ارشد واشنگتن به زودی به آمریکای لاتین سفر میکنند تا با ذینفعها ملاقات کنند تا نیازهای آنها را بهتر بشناسند و به ارائه زیرساخت به افرادی که به آن نیاز دارند، کمک کنند.
چطور امور تجاری، تغییر مسیر میدهند
ایالات متحده دو دهه پیش شریک تجاری ۹ کشور از ۱۲ کشور آمریکای جنوبی، و شریک برتر تجاری خارج از قاره بود. اما حالا چین از واشنگتن در تمامی کشورهای آمریکای لاتین شامل کلمبیا، اکوادور و پاراگوئه پیشی گرفته و شاید به زودی به بزرگترین شریک برای این کشورها هم بدل شود.
چین عمدتا وارد کننده مواد خام و ایجاد زیرساخت است. از نظر فرهنگ و گردشگری و معامله در قطبهای فزاینده فناوری منطقه، روابط با ایالات متحده بسیار عمیقتر است.
مارگارت میرز از گفتگوی بین آمریکایی میگوید: اینطور نیست که ایالات متحده دیگر متحد مهمی برای کشورهای منطقه نباشد اما حالا چین در بسیاری از بخشهایی که آمریکا حضور ندارد، دیده میشود. چین مایل است در کشورهایی که به دنبال استبداد هستند و ایالات متحده از آنها دوری میکند، تجارت کند و این مزیت سرعت را چه در ارائه زیرساختها و چه واکسنها دارد. بسیاری از این تواناییها به چین کمک کرده که به یک قدرت اصلی در آفریقا تبدیل شود.
ایالات متحده اغلب به جای پیشبرد دستور کار، به اقدامات چین واکنش نشان میدهد.
یک استثنا مربوط به یک قرارداد غیرمعمول است که در روزهای پایانی دولت ترامپ منعقد شد که در آن، شرکت بینالمللی توسعه جهانی ایالات متحده موافقت کرد در صورتی که در نفت و زیرساختهای اکوادور سرمایه گذاری کند و این بودجه برای پرداخت بدهی به چین مورد استفاده قرار گیرد، اکوادور، هواوی را از شبکههای موبایلی نسل ۵ خود خارج کند.
هنوز مشخص نیست که بایدن معاملات مشابهی را پیگیری میکند یا اینکه بسیاری از کشورهای منطقه آمادگی این را دارند که به صراحت در قبال چین از واشنگتن حمایت کنند یا نه.
انتخاب چین، به طور پیش فرض
"لوئیس لاکایهپو" رئیس جمهوری اورگوئه اوایل ماه جاری میلادی در تلویزیون سخنرانی کرد و گفت که کشورش به دنبال مذاکرات تجارت آزاد با پکن با وجود نگرانیهایی است که تضعیف کننده بلوک منطقهای مرکوسور است.
"اریک فارنسوورس" و "کارلوس مازال" مینویسند: این رئیس جمهوری راست میانه و حامی تجارت حتی پیشنهاد گفتگوهای تجاری را با ایالات متحده داد اما توجه کمی را به خود معطوف کرده است. مونتهویدئو ترجیح میدهد روابط خود را با واشنگتن نسبت به پکن توسعه دهد. اما تاکنون، این گزینه در دسترس نبوده و اروگوئه در سراسر قاره آمریکا بسیار منحصر به فرد است.
ممکن است ناظران آمریکایی تعجب کنند که در شرایط تنش بین ایالات متحده و چین، یک رئیس جمهور دوستدار ایالات متحده مانند لاکایهپو، در اعلام یک توافق احتمالی با چین مزیتی چشمگیر را خواهد دید.
"نیکولاس سانتو"، نویسنده خبرنامه "یادداشتهای چین" درباره سیاستهای چین و آمریکای لاتین و پویاییهای تجاری نیز که خودش اروگوئهای است اما دو سال است که برای مقامهای شهری فوشان چین کار میکند، میگوید: اما از زمان اعلام این خبر، تنها چیزی که مردم دربارهاش صحبت میکنند، چین است.
او ادامه میدهد: مسائل سیاسی نادرست مرتبط با چین برای کشورهای منطقه نگران کننده نیست. وقتی صحبت از" یانکیها "میشود، همه میگویند که نظر سیاسی دارند. اما برای چین اینچنین نیست. هر کدام از کشورهای آمریکای لاتین به واسطه پتانسیل فرصتهای اقتصادی چین اغوا شدهاند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: چین آمريكا تجارت آمریکای لاتین کشورهای منطقه ایالات متحده رئیس جمهوری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۰۸۳۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!
فرارو- الکس گارلند نگران این است که دنیا به کدامین سو پیش میرود به خصوص با وجود درگیریهای بین المللی در هر بولتن خبری و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در گوشه و کنار. این فیلمساز ۵۳ ساله بریتانیایی کمتر نگران بحثهای شدیدی است که جدیدترین فیلم اش به راه انداخته است. او میگوید: "این اجتناب ناپذیر است که این روزها همه چیز دو قطبی شده دقیقا همین تضاد اجتماعی دائمی ایده ساخت "جنگ داخلی" را ایجاد کرد فیلمی که به موضوعات بسیار حساس میپردازد".
به گزارش فرارو به نقل از الپائیس، او در مادرید میگوید:" یک هیستری جمعی وجود دارد. این یکی از دلایلی است که من فیلم را ساختم. نمونه مشابه آن پاسخ تحریف شده به سخنرانی "جاناتان گلیزر" کارگردان فیلم "منطقه مورد علاقه" درباره غزه در مراسم اسکار است".
به همین دلیل است که در میانه اختلافات عمیق فیلم چهارم گارلند در همان لحظهای که آنونس آن پخش شد بحثهایی را برانگیخت. جنگ داخلی به دنبال ارائه پاسخ نیست و بخشی از پیام خود را به تفسیر بیننده واگذار میکند. در آنونس فیلم یک میلیشیای ستیزه جو دیده میشود که یک تفنگ را به طرف قهرمانها نشانه گرفته است و میپرسد:"شما چه جور آمریکاییای هستید؟ " یک سوال کاملا سیاسی.
در سادهترین خلاصه از داستان "جنگ داخلی" میتوان گفت که این فیلم درباره گروهی از روزنامه نگاران است که در یک سفر جادهای در ایالات متحده ویران شده در جستجوی کشفیات بزرگی درباره منازعه و درگیری هستند. در مرکز این فیلم سیاست قرار ندارد بلکه درگیری نسلی بین دو عکاس جنگ به چشم میخورد: "لی" کهنه کار (با بازی کرستن دانست) که شاهد فهرست بلندبالایی از رخدادهای وحشتناک بوده و "جسی" جوان سال (با بازی کیلی اسپانی) که آماده است تا با دوربین و عکسهای سیاه و سفید خود جهان را به تصویر بکشد.
در فیلم این "لی" است که توضیح میدهد هدف از عکاسی جنگ ارائه پاسخ نیست بلکه اجازه دادن به عموم مردم برای نتیجه گیری توسط خودشان است هدفی که گارلند در "جنگ داخلی" به دنبال رسیدن به آن است. لی همانند کارگردان فیلم در مورد این که آیا میتواند به آن هدف دست یابد یا خیر تردید دارد. جنگ داخلی تصمیم میگیرد که وابستگیهای سیاسی خود را اعلام نکند و هیچ اشارهای به احزاب یا ایدئولوژیها نمیکند. این تصمیمی است که به شدت از سوی روزنامههایی مانند نیویورک تایمز و همچنین نشریاتی که معمولا در مورد فیلمها گزارشی منتشر نمیکنند مانند "فایننشال تایمز" و "فارین افرز" مورد انتقاد قرار گرفته است. رسانهها درباره این فیلم نوشته اند: "جنگ داخلی موفقیت آمیز است، زیرا سیاست اش موفق است: غیر منطقی و بی معنی است". در واقع، گارلند به دلیل عدم جانبداری و بازی نکردن در فضای قطبی شده مورد انتقاد رسانهها قرار گرفته است.
گارلند هنگام نگارش فیلمنامه که در واقع از خشم سال ۲۰۲۰ میلادی متولد شد نشان داد آن چه از نظرش اهمیت دارد نه سیاست امریکا بلکه افراط گرایی است که میتواند در هر نقطهای از جهان فوران کند. او میگوید: "قطبی شدن هم در دموکراسیهای غربی و هم در خارج از حیطه کشورهای دموکراتیک غربی به روندی جهانی تبدیل شده است. این موضوع به طور کامل به دونالد ترامپ مربوط نمیشود، زیرا اگر بخواهیم روی ترامپ متمرکز شویم نمیتوانیم توضیحی درباره پدیدههای دیگری مانند برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) داشته باشیم. باید بپرسیم چرا چنین روندی در حال رخ دادن است؟
من فکر میکنم این شامل مواردی مانند رسانههای اجتماعی و شکست مرکزگرایی است. من یک میانه رو هستم و در دسته بندیهای سیاسی در جناح چپ قرار دارم، اما تعلق خاطرم به چپ میانه است. چپ و راست چندین دهه است که در حال جابجایی و تغییر قدرت هستند، اما زندگی مردم تغییر نکرده است. مردم در تله فقر باقی مانده اند. بنابراین، جای تعجبی ندارد که آنان دچار عصبانیت و ناامیدی میشوند".
او میافزاید: "من در جایگاه یک فرد و یک انسان پاسخ میدهم احساس نمیکنم با بند ناف فیلم مرتبط باشم. من کارگردانی فیلم را صرفا به عنوان یک شغل میبینم بنابراین، بحثها برایم جالب هستند. چیزی که من با آن مشکل دارم سازمانهای بزرگ و قدرتمند خبری هستند که برنامه سیاسی واحدی دارند و این برنامه سیاسی و رویکرد نه صرفا روی نحوه گزارش داستانها و روایتها بلکه در مورد این که اصولا آن داستان و روایت را گزارش کنند یا خیر نیز سایه انداخته است".
گارلند تصمیم گرفت جنگ داخلی را در فضای ایالات متحده بسازد چرا که به گفته خودش آن کشور دارای نظام سیاسیای است که بقیه جهان آن را میشناسند او میگوید حتی گاهی اوقات سایرین ان را بهتر از خود امریکاییها میشناسند. با این وجود، بحث در مورد این فیلم پس از موفقیت آن در سینماهای ایالات متحده داغتر شده است. جنگ داخلی پرفروشترین فیلم در تاریخ فعالیت استودیوی مستقل A۲۴ در مقایسه با سایر فیلمهای ساخته شده توسط آن استودیو بوده است.
"متئو بلونی" روزنامه نگار در پادکست هالیوودی The Town این سوال را مطرح کرد که آیا آمریکاییها مایل هستند برای تماشای "مشکلاتی که هر روز در اخبار مطرح میشوند" به سینما بروند و فجایع سال انتخابات که از "سی ان ان" و "فاکس نیوز" پخش میشوند را یک گام جلوتر ببرند.
به نظر میرسد آنان تمایل داشتند. دست کم آنان از روی کنجکاوی یا به شکل بیمارگونهای علاقمند بودند که ایالات متحده ویران شده را ببینند به طوری که ۱۷ درصد از تماشاگران باور داشتند که در حال تماشای نگاهی دیستوپیایی درباره امریکا هستند و سایر تماشاگران آن را واقع بینانه و منطبق با شرایط امروز امریکا قلمداد کرده بودند. جنگ داخلی با بودجه ۵۰ میلیون دلاری گرانترین فیلم ساخته شده توسط استودیوی A۴ بوده است.
رئیس جمهور سه دورهایاین فیلم با فضای ژورنالیستی خود توضیح نمیدهد که ایالات متحده چگونه به شرایطی که در آن قرار دارد رسید اگرچه سرنخهایی در این باره وجود دارد: در فیلم نشان داده میشود که رئیس جمهور (با بازی نیک آفرمن) با دور زدن قانون اساسی و انحلال پلیس فدرال امریکا (اف بی آی) اقامت خود در کاخ سفید را با دور زدن قانون اساسی برای سومین دوره تمدید کرد. در فیلم گفته میشود که "قتل عام آنتیفا" رخ داده اگرچه تماشاگر نمیداند که قربانیان و عامل کشتار چه کسانی بودند و گفته میشود که یک گروه مائوئیست در پورتلند امریکا شورش کرده است.
در فیلم کالیفرنیا و تگزاس در دو سوی طیف سیاسی در زندگی واقعی با یک هدف متحد میشوند: سرنگونی یک رئیس جمهور فاشیست. گارلند معتقد است خوش بینی خاصی در این جنبش وجود دارد. او میگوید: "برای برخی این یک جنون بود. برای من دیوانه کننده است اگر فکر کنم این دو طیف حتی در مواجهه با یک رئیس جمهرو فاشیست نیز نمیتوانند با یکدیگر به اجماع نظر برسند. در مورد دوره پس از جنگ جهانی دوم نیز خوش بینی خاصی میبینم. بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدند که فاشیسم یک ایده وحشتناک است و باید از حقوق بشر محافظت شود. جنبه بدبینانه آنجاست است که انسانها در اجتناب از مشکلات وحشتناک به شکلی درخشان عمل نمیکنند. ما از یک مشکل وحشتناک برمی گردیم، اما این کار را دوباره و دوباره انجام میدهیم".
گارنر هم چنین زمانی که ایدهآل روزنامه نگاری را در کانون توجه قرار میدهد نگاهی اجمالی به این خوش بینی دارد اگرچه میداند که این حرفه امروزه چندان محبوب نیست. او میگوید میداند که همه از آن حرفه متنفر هستند!
علاقه او به روزنامه نگاری از طرق حرفه پدرش نزدیک میشود که دهههای متمادی کاریکاتوریست سیاسی نشریات و مطبوعات بود. گارلند در جوانی سعی کرد تا کاراکتر خبرنگار حوزه جنگ را در فیلم هایش خلق کند. او در ۲۶ سالگی فیلمنامه "ساحل" را درباره جوانی همراه با ناامیدی اش نوشت که سالها بعد با کارگردانی "دنی بویل" آن را به فیلم تبدیل کرد. گارلند پس از ان در طول چهار فیلم خود به دنبال موضوعاتی بود که اغلب در روزنامهها پیدا میشوند.
او در "اکس ماکینا" در سال ۲۰۱۴ میلادی در قدرت شرکتهای فناوری، هوش مصنوعی و حتی رضایت غوطهور شد. او در فیلم "نابودی" در سال ۲۰۱۸ میلادی استعارهای بی نظیر درباره تغییرات آب و هوایی ایجاد کرد. سبک کار گارلند این گونه است که همواره در فیلم هایش تماشاگر را رها میکند تا خود نتیجه گیری کند.
جنگ داخلی احتمالا سادهترین چارچوب را برای درک دارد، زیرا اگرچه گارنر فیلمنامه را در سال ۲۰۲۰ نوشت، اما تصاویر به ناچار آن چه را که از آن زمان اتفاق افتاده بازتاب میدهد: از جمله شورشیان به ساختمان کنگره گرفته تا جنگ اوکراین. امروز صحبت کردن در مورد جنگی که در غزه رخ داده نیز اجتناب ناپذیر است. گارنر افراط گرایی واضح را در مورد رخدادهای غزه میبیند. او نوع رفتار با روزنامه نگاران در مورد بازتاب رخدادهای غزه را قابل تامل میداند.
او میگوید: "من فکر میکنم دلیل آن که اسرائیل اجازه نمیدهد روزنامه نگاران آزادانه به تمام نقاط غزه دسترسی داشته باشند بدان خاطر است که نمیخواهد با یک کارزار روابط عمومی مواجه شده و مجبور به مقابله با آن شود. در جنگ ویتنام به روزنامه نگاران امکان دسترسی بسیار نامحدودی داده شد. علیرغم محدود بودن صرف دسترسی باعث شد تا افکار عمومی به شدت علیه جنگ ویتنام موضع گیری کند. از آن زمان به این سو هنگامی که دولتها درگیر جنگ شده اند از تاکتیکهایی برای محدود کردن فعالیت روزنامه نگاران استفاده کرده اند. در عراق تاکتیک این بود که روزنامه نگاران با ارتش همراه شوند استدلال مطرح شده برای این منظور آن بود که از روزنامه نگاران محافظت بعمل آید، اما آن چه واقعا در عمل انجام میشد این بود که ارتش روزنامه نگاران را کنترل میکرد".
این دیدگاه ضد جنگ همان چیزی است که گارلند را هدایت میکند. او میگوید: "وقتی وقت زیادی را در اطراف سربازان میگذرانید میتوانید در یک روز ترس، لذت، شوخی و کسالت را به طور همزمان ببینید. این وضعیتی انسانی است. درست مانند فراموش کردن وحشت از یک درگیری به درگیری دیگر از اوکراین گرفته تا غزه".
گارنر هم چنین با دنی بویل و کیلین مورفی دوباره به هم میپیوندد تا دنباله "۲۸ روز بعد" سومین فیلم حماسه آخرالزمان زامبی که برای دهها سال به تعویق افتاده را دوباره بسازند.