قرهسو؛ گنج متعفن!
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۴۵۱۵۷
به گزارش جام جم آنلاین کرمانشاه؛ به نقل از ایسنا، ما اینجا در این شهر افسانهای هزار جاذبه، عادت کرده ایم که هر روز بی تفاوت و بی خیال از کنار داشتههایمان عبور کنیم و برایمان مهم نباشد که چقدر حالشان بد است. گنج هایمان را همه رها کرده ایم به حال خودشان و تنها گاهی مانند مرغ افسانه ای بوتیمار آه و ناله و وااسفایی سر می دهیم که همه چیزمان از دست رفت.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاق بستان تفرجگاه امپراطور ساسانی در میان دود چلوکبابی ها و قلیان سرا ها گم شده، شهربازیمان متروکه است و دریاچه زیبایش را خشک کردند، باغ های مفرح و دلگشای سراب قنبر را یکشبه بلعیدند، رنگ و بوی تاریخ را از خیابان و محلات قدیمی شهر گرفتند و جایش ساختمان های سنگی بد ریخت قد علم کرد، بلوار زیبا و سحر انگیز تاق بستان را به نام توسعه و شهرسازی نابود کردند و جایش ستون های بتنی زشت و بدقواره نشست و هزار خنجر دیگر که بر پیکر این شهر باستانی فرود آوردند.
درد های شهر هزار قصه کرمانشاه یکی دو تا نیست. قره سویی که روزگاری فضایی عاشقانه و پر رمز و راز را به این شهر بخشیده بود، اکنون به گندابی متعفن و بدبو تبدیل شده که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست.
رودخانه ای پر پیچ و خم که به زیبایی از دل شهر عبور می کند و می توانست جایی برای جذب گردشگران زیادی باشد، این روزها تبدیل به لجن گاهی شده که هیچکدام از مردم شهرش علاقه ای ندارد از کنار آن عبور کند، چه برسد به گردشگران.
رودخانه راین در مینز آلمان، نیل در آسوان مصر، دانوب در بوداپست مجارستان، گنگ در واراناسی هند، ولگا در یاروسلاوی روسیه و دورو در پورتو پرتغال نمونه های از رودخانه های مشابه قره سو هستند که از دل شهرها عبور کرده اند، اما سرنوشت آنها کجا و سرنوشت قره سوی فراموش شده کجا!
هرکدام از این شهرها امروزه در فهرست گردشگر پذیرترین و محبوب ترین شهرهای دنیا هستند که مسئولان آنها با درک ارزشمندی و اهمیت این جاذبه های طبیعی و با ایجاد زیرساخت های متنوع در کنارشان توانسته اند گردشگران زیادی را به سمتشان بکشانند، اما اینها برای قره سو رویایی است که سالها انتظارش را می کشد.
اگر برای لحظه ای چشمهایمان را ببنیدیم و قره سویی خیال انگیز را در ذهنمان تجسم کنیم، پیاده راهی زیبا در کنار رودخانه با انبوهی از درختان و خنکای نسیم یک عصر دل انگیز را حس می کنیم و آرامشی به یکباره بر جانمان می نشیند، اما این حال رو روز این روزهای این رودخانه نیست، قره سو سالهاست که به سرنوشت نامش دچار شده، آب سیاهی که مُرده و کسی به این مرده بدبوی متعفن نگاهی هم نمی اندازد.
قره سو می توانست کرمانشاه غوغا به پا کند، گردشگران را شیفته خودش کند و حال دل مردم جنگ زده و غم زده این شهر با دیدنش خوب شود.
مسئولین سالهاست که فقط شعار می دهند و شعار. اعداد و ارقام را پیش روی نجات قره سو می گذارند تا صدای کسی در نیاید، هر اداره ای ساز خود را می زند و مردم هم مثل همیشه بی تفاوت فقط نگاه می کنند چون ما اینجا چشم هایمان به دیدن داشته هایمان عادت کرده و راحت از کنارشان عبور می کنیم، برای همین چندان برایمان مهم نیستند.
هر روز حجم زیادی فاضلاب وارد قره سو می شود تا لقب آلوده ترین رودخانه کرمانشاه را به خود بگیرد. وضعیت قره سو روز بروز بغرنج تر می شود، اما طرح های نجات قره سو و ساماندهی آن در پیچ و خم اعتبارات گم شده اند، اما شاید همه اینها بهانه است و همتی مردانه و عزمی جزم می خواهد که قره سو را نجات دهد.
همانطور که سرپرست میراث فرهنگی استان می گوید: قره سو یکی از محورهای اساسی شکل دهنده و یکی از رگ های حیاتی شهر کرمانشاه است که باید احیاء شود.
جبار گوهری به سرنوشتی که قره سو به آن دچار شده اشاره می کند و می گوید: قره سو می توانست در رونق گردشگری کرمانشاه تاثیر داشته باشد، اما شرایط کنونی آن قابلیت اینکه گردشگران را به سمت آن ببریم، ندارد.
اینکه دستگاه های مختلفی باید پای کار بیایند تا قره سو را از این شرایط فعلی اش نجات دهند مسئله ای است که این مسئول هم به آن می پردازد و ادامه می دهد: نیاز هست سازمان محیط زیست، امور آب، استانداری، میراث فرهنگی، شهرداری و… در کنار هم قرار بگیرند و ضمن احداث تصفیه خانه برای جدا سازی فاضلاب از رودخانه، ساماندهی و نجات قره سو را اجرایی کنند.
“بار گردشگری کنونی کرمانشاه روی پارک کوهستان و تاق بستان افتاده، هرچند که شهرداری در سالهای اخیر تلاش کرده تا مردم و گردشگران را به سمت سراب قنبر هم سوق دهد، اما هنوز این اتفاق نیفتاده، بنابراین نیاز به نقاط گردشگری بیشتری داریم” و این نکته دیگری است که سرپرست میراث فرهنگی کرمانشاه به آن اشاره می کند و در ادامه می گوید: نه تنها قره سو، چمبشیر و آبشوران هم دیگر ظرفیت های خوب گردشگری در شهر کرمانشاه هستند که از آنها استفاده ای نمی شود.
غفلت و بی خیالی نماینده های استان در مجلس شورای اسلامی نسبت به این ظرفیت های گردشگری در این سالها کاملا مشهود بوده، برای همین است که جبار گوهری در کنار درخواست از دستگاه های مخالف استان، از نماینده ها هم می خواهد تا به این موضوع ورود کنند.
او در ادامه می گوید: اگر قره سو ساماندهی شود؛ ایجاد ارزش افزوده زیادی برای لبه های آن ایجاد خواهد شد و بخش خصوصی سراغ آن می آید و راحت می توان هزینه هایی که برای نجات آن شده را دوباره برگرداند، بنابراین در گام اول باید با ایجاد تصفیه خانه از ورود فاضلاب به این رودخانه جلوگیری کرد و در مرحله بعد با ساماندهی برای آن ایجاد ارزش افزوده کرد.
این مسئول تبدیل قره سو به منطقه ای گردشگری را نیازمند همتی جمعی در استان می داند و آمادگی میراث فرهنگی برای نقش آفرینی در این موضوع را اعلام می کند.
در خاتمه باید گفت؛ مسئولین ما برای نجات قره سو باید از شعار ها عبور کنند، بجای اینکه مدام اعداد و ارقام را تکرار کنند، آستین های همتشان را بالا بزنند و دوشادوش هم برای نجات این رودخانه بدسرنوشت برخیزند و مردم هم فقط به جای تماشا مطالبه گر باشند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کرمانشاه قره سو میراث فرهنگی میراث فرهنگی نجات قره سو قره سو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۴۵۱۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگو با مردی که برای نجات جان دختر بچهای وارد رودخانه خروشان شد
چند روزپیش ودربحبوحه بازندگی وجاری شدن سیلاب شدید دربرخی استانهایکشور، فیلمی درفضای مجازی منتشرشد که نشان میداد جوانی از اهالی روستای مزن زمین شهرستان سرباز دراستان سیستان وبلوچستان، بدون توجه به شدت جریان آب وارد یک رودخانه عمیق شد و تلاشکرد تا بسته حاوی اقلام پزشکی را به دختربچه مجروحی برساند که در چند قدمی مرگ بود.
سلیم گهرامزهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است که به دل خطر زدتاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد. روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خردهشیشههای شکسته لیوان برید و خونریزیکرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود اینکه اهل خانه سعیکردند بااستفاده ازپارچه خونریزی رامتوقف کننداماخون بند نیامد. آنطور که گهرامزهی توضیح میدهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیمگفت به اورژانس روستای علیآباد برود و باند استریل، سرم شستوشو و بیحسکننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.
به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا میکرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد. گهرامزهی همراه یکی ازداییهای سحر به روستای علیآباد رفتند وازاورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اماشرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز بهشدت طغیانکرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیادهروی چندساعته حسابی خسته بودیم. ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشتمان چند ساعت زمان میبرد. نباید زمان را از دست میدادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالیکه بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم، اما آن دو نفر ترسیدند.
آن لحظه به تنها چیزی که فکر میکردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم گفتم من میروم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعیکردم تعادلم را در آب حفظ کنم، اما جریان سیلاب اجازه نمیداد. هرچه تلاش میکردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمیشد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب بهشدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جاییکه ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرقشدنم نمانده بود.
لوازم پزشکی خیس شده بود، اما باید همان را به روستا میرساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کمعمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت کنم. بهشدت خسته بودم و به تجدید قوا نیاز داشتم. چند دقیقه داخل آب استراحت کردم و وقتی خستگیام کمی رفع شد، دوباره شنا کردم و مسیر بیخطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرامزهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند: «باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود و برای همین از مدرسه و نانوایی باند تمیز پیدا کردیم. چون الکل نداشتیم، بعد از شستوشوی ابزار پزشکی با سرم شستوشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحر زدیم.
بعد ازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان گفتند بخیهها خوب زده شده است، اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیههایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با اینکه کارم خطرناک بود، اما پشیمان نیستم و خوشحالمکه آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جانشان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرامزهی از نبود امکانات درمانی در روستایشان گلهمند است و میگوید، چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگر کسی بیمار شود یا مادر باردار داشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دلمان به آن خوش باشد.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی