تکاپوی منطقهای و جهانی برای حمایت از صدام با تصویب قطعنامه ۵۲۲
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۵۳۴۶۹
قطعنامه ۵۲۲ در ۷ بند و بدون توجه به شناسایی کشور متجاوز و جبران خسارتهای وارد شده به کشور مورد تجاوز تنظیم شده بود. شورای امنیت در این قطعنامه، خواستار ازسرگیری فعالیت میانجی گران بینالمللی شده بود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، قطعنامه 522 در 7 بند و بدون توجه به شناسایی کشور متجاوز و جبران خسارتهای وارد شده به کشور مورد تجاوز تنظیم شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل که شهر سومار عقبه آن محسوب میشد، با یک جاده آسفالت از ایلام به سومار و پاسگاه میان تنگ و پس از ارتفاعات مرزی به شهر مندلی عراق ختم میشد. در شمال این منطقه نفت شهر و در جنوب آن ارتفاعات میمک قرار داشت.
عراق در ابتدای هجوم سراسری خود به ایران در شهریور 1359، با بهرهگیری از جاده مندلی- سومار، ارتفاعات سرکوب مرزی را تصرف کرده و بر دشت سومار مسلط شده بود.
اما پس از اجرای عملیات گسترده بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر، عراق در تیرماه 1361، در یک اقدام تبلیغاتی، از بخشی از این مناطق که برخی از آنها فاقد ارزش نظامی بودند، عقبنشینی کرد و در برخی مناطق نیز نیروهایش را تنها از دشتها و زمینهای هموار خارج کرد و ارتفاعات مسلط و سرکوب را همچنان در اختیار خود نگه داشت.
ارتفاعات مرزی منطقه سومار، یکی از این ارتفاعات بود که نیروهای عراق با استقرار در ارتفاعات مرزی، کاملا بر سومار، قصر شیرین و نفت شهر تسلط داشتند و درنتیجه، ارتباط شمال به جنوب نیروهای خودی از این منطقه با مشکلاتی توأم بود.
اهداف عملیات
بنابراین این عملیات با هدف گشودن جبهه جدید در منطقه میانی، از بین بردن تمرکز نیروهای دشمن در جنوب، از بین بردن تسلط دید و تیر دشمن بر منطقه سومار و تسلط دید و تیر نیروهای خودی بر شهر مندلی و تهدید شهر عراق، در ساعات اولیه بامداد 9/7/1361 آغاز شد.
«رزمندگان اسلام پس از عبور از معبرهایی که در میدان مین احداث شده بود، خود را به خطوط دفاعی دشمن رساندند و با شکستن خطوط دفاعی نیروهای عراق، به عمق منطقه نفوذ کردند
در روز اول عملیات مسلم بن عقیل، نیروهای خودی موفق شدند مواضع تصرفشده را تثبیت کنند. ازجمله مشکلاتی که میتوانست موفقیت کسب شده را تهدید کند، بمباران هوایی دشمن بود که با توجه به ابری شدن هوا در روز اول عملیات و تثبیت مواضع متصرف شده به دست نیروهای خودی، این نگرانی رفع شد.
بهرغم هوشیاری دشمن در خصوص منطقه عملیات، نیروهای خودی توانستند اهداف اصلی عملیات را تأمین کنند.
نزدیکی منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل به پایتخت عراق، صدام و مسئولان عراق را به وحشت انداخت. با توجه به نتایج عملیات، صدام در شب سوم عملیات در یکی از قرارگاههای منطقه حاضر شد و خطاب به مسئولان نظامی در منطقه گفت: آبرو و حیثیت عراق به خطر افتاده است، شما به هر صورتی که هست باید این ارتفاعات و مواضع خود را پس بگیرید.
به دنبال عملیات مسلم بن عقیل، عراق دست به تحرکات دیپلماتیک در سطح بینالمللی زد. ملاقات وزیر خارجه عراق با روسای هیئتهای نمایندگی کشورهای عضو دائم شورای امنیت و درخواست عراق از این شورا برای تشکیل جلسه بهمنظور بررسی اوضاع وخیم منطقه، ازجمله این اقدامات بود.»
تصویب قطعنامه 522 سازمان ملل متحد
«سه روز پسازاین درخواست، شورای امنیت سازمان ملل متحدتشکیل جلسه داد. در این جلسه «محمد بوستا»، وزیر امور خارجه مغرب، به نمایندگی از کشورهای عربی سخنرانی کرد. وی با جانبداری از عراق و صلحطلب خواندن این کشور، خواستار ادامه فعالیت هیئتهای صلح و همکاری ایران با آنها شد.
سعدون حمادی وزیر خارجه عراق، از شورای امنیت خواست که تصمیمات مؤثرتری درباره ایران اتخاذ کند. شورا پس از استماع صحبتهای سخنرانان، وارد رأیگیری شد و قطعنامه 522 را که متن آن را نماینده اردن بهعنوان رئیس ادواری شورای امنیت تهیه کرده بود؛ تصویب کرد.
قطعنامه 522 در 7 بند و بدون توجه به شناسایی کشور متجاوز و جبران خسارتهای وارد شده به کشور مورد تجاوز تنظیم شده بود. شورای امنیت در این قطعنامه ضمن استقبال از موضع عراق در پذیرش قطعنامه قبلی (قطعنامه 514 در تیر 1361)، خواستار ازسرگیری فعالیت میانجی گران بینالمللی شده بود.
بلافاصله وزارت خارجه ایران با انتشار بیانیهای به تصویب این قطعنامه اعتراض کرد. در این بیانیه با اشاره به حمایت علنی و همراهی همهجانبه کشور اردن با عراق در طول جنگ، رئیس شورای امنیت (نماینده اردن که مسئول تنظیم قطعنامه بود) فاقد صلاحیت لازم برای بررسی این موضوع اعلام شده بود و در ادامه آن درخواست ایران برای شناسایی و محکومیت متجاوز و جبران خسارتهای وارد شده به ایران مورد تأکید قرار گرفته بود.»
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه میشود همچون شرایط بعد از فتح خرمشهر که ایران دست برتر را در جنگ داشت و قطعنامه 514 سازمان ملل متحد در جهت خاتمه دادن به جنگ و پذیرش صلح توسط طرفین، بدون شناسایی متجاوز، تصویب شده بود، بعد از عملیات مسلم بن عقیل نیز که ایران در شرایط برتر نظامی نسبت به رژیم بعثی قرار داشت، بار دیگر قطعنامهای ناعادلانه و در جهت کمک به صدام بهمنظور گریز از شکست و بدون لحاظ کردن شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت تصویب شد.
در واقع در طول جنگ هشتساله جامعه بینالملل فقط در مواقعی که عراق در موضع ضعف قرار میگرفت به تکاپو برای پایان دادن به جنگ بدون در نظر گرفتن اصول و معیارهای عادلانه میافتاد.
منابع:
فصلنامه نگین ایران (شماره 38)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، پائیز 1390، صفحات 9 و 10
لطفالله زادگان، علیرضا، روزشمار جنگ ایران و عراق: عملیات مسلم بن عقیل (جلد 21)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1391 صفحات 592،593،594،595
فصلنامه نگین ایران، شماره 38، صفحات 16،17
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: عملیات مسلم بن عقیل نیروهای خودی شورای امنیت بین المللی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۵۳۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمیتوانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هستهای نیز از دست دادهایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است