در آیندهای نزدیک تعداد افراد بالای ۶۰ سال بیش از تعداد کودکان خواهد شد
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۵۸۲۴۵
ایسنا/خراسان رضوی هر ساله مراسم روز جهانی سالمندان در اول اکتبر توسط سازمان ملل متحد (UNO) برگزار میشود. این روز برای افزایش آگاهی درباره مسائلی است که سالمندان در زندگی روزمره خود با آن مواجه هستند.
برخی از رایجترین مشکلات سالمندان، فراموشی، عدم درک دستگاهها با فناوری جدید مانند تلفنهای هوشمند و رایانهها، مشکلات سلامتی، تنهایی و عدم حمایت مالی است، همچنین باید از نظر جسمی و روحی نیز به آنان توجه شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سالمندان و بیماری همهگیر کووید- ۱۹
۱۸ ماه گذشته با وجود بیماری همهگیر کووید- ۱۹ برای بسیاری از افراد به سختی سپری شده است البته این روزها برای نسلهای قدیمی که در مقابل این بیماری آسیبپذیرتر هستند، سختتر گذشته است. دوران همهگیری برای سالمندان سخت است زیرا محدودیت خانهنشینی بر سلامت آنان تاثیر گذاشته همچنین عدم معاینات منظم برخی از شرایط مزمن را تشدید کرده است. در بحبوحه همهگیری، درک مشکلاتی که افراد مسن میگذرانند اهمیت بیشتری یافته است و باید برای آگاهی از نیازهای ویژه آنان گامی برداشته شود.
عدالت دیجیتال برای همه سنین
موضوع بزرگداشت روز جهانی سالمندان در سال ۲۰۲۱، «عدالت دیجیتال برای همه سنین» است. دیجیتالسازی معیارهای زندگی را متحول کرده است اما افراد مسن در استفاده از این فناوریهای مدرن بسیار عقب هستند. موضوع سازمانملل در این روز خاص باعث شفافیت مسئله سالمندانی میشود که بهطور کامل از این فناوری بهرهمند نیستند. با توجه به اینکه بسیاری از نیازها، سرگرمیها و علایق افراد توسط تلفنهای همراه، اینترنت و رایانه انجام میشود، سیاستگذاران باید تهدیدهای مرتبط با این فناوریها را برای افراد مسن در نظر بگیرند تا آنان را سالم و ایمن نگه دارند.
مشارکت افراد مسن در دنیای دیجیتال نشان میدهد که باید به خطراتی مانند جرایم سایبری و اطلاعات نادرست که حقوق، حریم خصوصی و امنیت افراد مسن را تهدید میکند، توجه کرد. گزارشهای اخیر حاکی از آن است که زنان و افراد مسن نابرابری دیجیتالی را بیشتر از سایر گروههای جامعه تجربه میکنند. آنان یا به فناوری دسترسی ندارند یا اغلب از فرصتهای ارائه شده توسط فناوری پیشرفته بهطور کامل استفاده نمیکنند.
چهارمین انقلاب صنعتی که با نوآوری سریع دیجیتالی و رشد نمایی (رشد تصاعدی) مشخص میشود، تمام بخشهای جامعه ازجمله نحوه زندگی، کار و ارتباط با یکدیگر را متحول کرده است. پیشرفتهای تکنولوژیکی امیدواری زیادی برای تسریع پیشرفت به سوی اهداف توسعه پایدار (SDGs) ایجاد خواهد کرد با این حال، نیمی از جمعیت جهان آفلاین هستند.
افزایش امید به زندگی و افزایش جمعیت سالمندان
تا پایان قرن، ۲۰ سال به عمر متوسط افراد اضافه و این طول عمر یکی از بزرگترین دستاوردهای قرن بیستم است که منجر به افزایش چشمگیر تعداد افراد مسن در جهان خواهد شد. امید به زندگی در بین افراد با توجه به افزایش و بهبود مراقبتهای بهداشتی، شیوه زندگی و غذای کافی افزایش خواهد یافت و افراد عمر طولانیتری خواهند داشت اما آیا کیفیت زندگی سالمندان نیز به همین صورت خواهد بود؟
دنیا خیلی پیرتر خواهد شد، تقریبا ۹۰۰ میلیون نفر در جهان بالاتر از ۶۰ سال دارند و تا سال ۲۰۵۰، ۲ میلیارد نفر یا ۲۲ درصد از جمعیت کره زمین در این سن خواهند بود، در حالی که در سال ۲۰۱۵، این جمعیت ۹۰۰ میلیون نفر بوده است و امروزه ۱۲۵ میلیون نفر در سن ۸۰ سال یا بیشتر هستند.
در حقیقت، تا سال ۲۰۵۰ برای اولین بار در تاریخ بشریت تعداد افراد بالای ۶۰ سال بیش از تعداد کودکان در جهان خواهد بود. امروزه از هر ۱۰ نفر یک نفر ۶۰ سال یا بیشتر دارد و تا سال ۲۰۵۰، این یک نفر از هر پنج نفر و تا سال ۲۱۵۰، یک نفر از هر سه نفر خواهد بود. عمر طولانیتر سالمندان به معنای شانس بیشتر برای ادامه فعالیتهای جدید (حرفه یا مشارکت در جامعه) است به این معنی که آنان در معرض بیماری و ناتوانی قرار دارند و کیفیت زندگی خود را در یک دوره زمانی از دست میدهند.
اهمیت سالمندان
افراد مسن منبعی از خرد، تجربه و دانش هستند و زندگی در کنار آنان به افراد انگیزه زندگی بهتر خواهد داد. آنان به افراد درباره خطرات احتمالی هشدار میدهند و در هر زمان و هرکجا میتوان از این افراد برای راهنمایی و پشتیبانی استفاده کرد. متاسفانه بسیاری اوقات سالمندان را نادیده میگیریم و مشغلههای زندگی را عامل آن میدانیم اما روز جهانی سالمندان، روزی برای رسیدگی به فرصتها و چالشهای پیری این جمعیت در نظر گرفته شده است. البته بیماری همهگیر کووید- ۱۹ مخاطرات بسیاری برای افراد مسن ایجاد کرده که نه تنها برای سلامتی بلکه در رفاه آنان نیز تاثیر داشته است.
با وجود ابتکارات بسیار، این نگرانی جهانی وجود دارد که پیشرفت کافی برای رفع نیازهای افراد مسن انجام نشده است. در سراسر جهان سنگرایی رایج و کیفیت مراقبتهای طولانیمدت اقامتی حتی در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است و حقوق افراد مسن هنوز بهطور مناسب مورد توجه قرار نمیگیرد.
منابع
hindustantimes.com
internationaleventday.com
firstpost.com
solutionweb.in
hindustantimes.com
indiatoday.in
decadeofhealthyageing.org
sigbi.org
newsd.in
scoop.co.nz
illawarramercury.com.au
newcastle.gov.uk
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اجتماعی همه باهم علیه کرونا سالمندان روز جهانی سالمندان روز جهانی سالمندان افراد مسن تا سال ۶۰ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۵۸۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زندگی سخت است آیا فلسفه میتواند کمک کند؟
فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاهام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیتهای فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفتشناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازهترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بیعدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتابهای او میتوان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمیترین پرسشها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر میکنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عدهای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد میکنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری میتواند شما را به سوی زندگیای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.
من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه میتواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.
من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی میتواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام میتواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل میاندیشیدند و سعی میکردند نقشهای برای آن ارائه دهند. این میتواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که میتوانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روشهایی است که در آن زندگی سخت است.
بحران میانسالی یکی از آن پدیدههای فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقالهای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحرانهای خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه میکرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر میبردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایینترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق میکند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق میکند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت میکنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیشتر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر میرسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.
بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه میکنند و احساس پشیمانی میکنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینههای شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیشتر فرصتهایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمیتوانید با آنها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینهای خارج شده از دسترس قلمداد میشود.
افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیزهایی که زندگی را با ارزش به نظر میرسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر میرسد که در فاصلهای قرار دارد که میتوانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.
بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط میشود که فیلسوفان آن را "ارزشهای غیر قابل مقایسه" مینامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظهای پشیمان نمیشوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.
یکی از چیزهایی که ما در میانسالی تجربه میکنیم انواع زندگیهایی است که نمیتوانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این میتواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من میتوانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز میتوانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما میتوانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلیای که دوست هستید ملاقات نمیکردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.
نقطه شروع آن است که با سختیها بنشینیم و آنها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیدههایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.
اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه میدهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق میتوانیم بفهمیم که چگونه فلسفه میتواند به عنوان خودیاری عمل کند.