Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-07@08:22:22 GMT

روسای جمهور سابق اپوزیسیون هستند؟

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۶۵۸۰۹

روسای جمهور سابق اپوزیسیون هستند؟

حسین مسعودنیا؛ اپوزیسیون که معادل واژه فرانسوی (opposition) است در اصطلاح سیاست این واژه برای تعریف مجموعه افراد و نهاد‌های مخالف اصل نظام سیاسی گفته می‌شود که درصدد براندازی نظام حاکم هستند البته گاه به معنای مخالفت با اصل حکومت نیست بلکه برای تعریف مخالفت با آن بخشی که دولت را در دست دارد، تنزل می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در جمهوری اسلامی ایران واژه اپوزیسیون برای اشاره به گروه‌های معاند و برانداز به کار برده می‌شود، اما اخیرا در برخی خرده گفتمان‌ها از این واژه برای تعریف روسای جمهور ایران از زمان آقای هاشمی به بعد به کار برده می‌شود و روسای جمهور ایران بعد از رحلت امام به عنوان اپوزیسیون معرفی می‌شوند.

به نظر می‌رسد که این تحلیل اگر بر مبنای تعریف اپوزیسیون بر اساس تعریف حداکثری آن یعنی مخالفت با نظام و تلاش برای سرنگونی آن باشد به چند دلیل اشتباه است؛ اولا برخی روسای جمهور قبل مانند مرحوم آقای هاشمی تا قبل از رحلت خود حداقل دو منصب در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران داشته است؛ یکی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر عضویت در مجلس خبرگان رهبری.

همین‌طور آقای احمدی‌نژاد نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و آقای روحانی نیز حداقل عضو مجلس خبرگان رهبری است لذا این سوال مطرح می‌شود که آیا ممکن است کسی که تا این سطح در ساختار مدیریت یک نظام مشارکت دارد بتوان او را اپوزیسیون برانداز معرفی کرد؟

ثانیا روسای جمهور قبلی خود بخشی از این سیستم بودند بنابراین اگر به دنبال براندازی باشند خود نیز حذف می‌شوند که طبیعی است چنین سیاستی اتخاذ نکنند، ثالثا در خصوص آقای احمدی‌نژاد مگر جز این است که نامبرده تا قبل از اتخاذ برخی مواضعش در دوره دوم ریاست‌جمهوری چهره‌ای محبوب و حتی مقدس معرفی می‌شد پس چگونه می‌توان او را اکنون برانداز معرفی کرد و بالاخره در مورد آقای روحانی از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون در تمامی امور حساس سیاسی و امنیتی حضور و نقش داشته و به تعبیر خودش صندوقچه‌ای از اسرار امنیتی است آیا می‌تواند برانداز باشد؟

اما اگر علت کاربرد واژه اپوزیسیون را برای این افراد به دلیل اتخاذ برخی مواضع از سوی آن‌ها در مخالفت با برخی نهاد‌ها یا سیاست‌ها ذکر کنیم به نظر می‌رسد که اپوزیسیون را به معنای حداقلی خود یعنی مخالفت با بخشی از حاکمیت که قدرت را در اختیار دارد، تعریف کرده‌ایم و در این صورت براساس قاعده بازی سیاسی طبیعی است که گروه و جناحی که در انتخابات قدرت را به دست نیاورده به مخالفت با گروه و جناح صاحب قدرت بپردازد، اما ماهیت مخالفت او انتقاد است نه براندازی.

براندازی احتیاج به ابزار‌هایی از جمله نیروی نظامی دارد که در یک ساختار دموکراتیک چنین چیزی معنا و مفهوم نمی‌دهد، بلکه همیشه گروهی که قدرت را در انتخابات می‌بازد حداکثر اقدامی که می‌تواند انجام دهد، اتخاذ یک گفتمان انتقادی و سازماندهی نیرو‌های خود برای مشارکت در انتخابات و کسب پیروزی از طریق صندوق رای است؛ لذا با این پیش‌فرض ما همیشه در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران با دو گروه از نخبگان مواجهیم؛ یک گروهی که قدرت را در دست دارد و دوم گروهی که قدرت را از دست داده و سعی در کسب مجدد آن از طریق صندوق رای دارد و گفتمان او نسبت به گروه حاکم انتقادی است نه براندازانه.

وجود جناح‌ها و گروه‌های سیاسی در جامعه ایران با سلایق مختلف یک امر طبیعی است و ریشه آن در اختلاف‌نظر میان نخبگان سیاسی حاضر در سطح حاکمیت بر سر تعریف، کاربست و کارکرد برخی مفاهیم و واژه‌هایی است که از فرهنگ جهانی به جامعه ایران وارد شده و از حوزه اقتصاد تا سیاست و فرهنگ را در برمی‌گیرد.

پویایی و کارآمدی نظام در این اصل مهم است که اختلاف سلیقه میان نیرو‌ها را بپذیرد و از نظر ساختاری نیز این نیرو‌ها اقدام به تشکیل نهاد‌ها و سازمان‌های سیاسی کنند و مهم‌تر از همه اینکه بر اساس اصل قاعده بازی سیاست با یکدیگر به رقابت سیاسی پرداخته و ملاک خود را صندوق رای قرار دهند.

پس اگر ما این اصل مهم را به قول رهبری نظام پذیرفتیم که قرمز وقتی معنا دارد که آبی وجود داشته باشد و بالعکس آنگاه رفتار سیاسی جناح‌های خارج از قدرت را به براندازی و اپوزیسیون تعریف نمی‌کنیم، بلکه مبنا را بر این قرار می‌دهیم که یک جناح سیاسی قدرت را در اختیار دارد و جناح مقابل نیز در جامعه نقش انتقادی دارد.

اما در خصوص اینکه چرا چنین موضوعاتی در ادبیات سیاسی جامعه مطرح می‌شود به نظر می‌رسد ریشه در چند نکته داشته باشد: ۱- گروه‌ها و جناح‌های سیاسی در ایران به یکدیگر نگاه حذفی داشته و به آن درجه از عقلانیت نرسیده‌اند که حیات خود را در حیات رقیب بدانند.

۲-ساختار قدرت سیاسی در ایران به گونه‌ای است که همیشه منتقدین و اصلاح‌گران از دل ساختار حاکم بیرون آمده‌اند بدین معنا که آن‌ها در مقاطع حساس وارد مناسبات قدرت شده و پس از مدتی خواستار مشارکت در قدرت سیاسی هستند، اما گاه با استقبال مواجه نمی‌شوند لذا به تدریج از ساختار قدرت فاصله گرفته و اقدام به تشکیل حزب سیاسی و رویکرد انتقادی در جامعه می‌کنــند.

۳- برخی تحلیلگران مسائل جامعه هنوز حاضر به قبول این واقعیت نیستند که از سال ۱۳۶۳ به بعد به تدریج در میان نیرو‌های انقلاب در خصوص حوزه‌های مختلف از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و مسائل دیگر اختلاف‌نظر بروز کرده و در جامعه خرده گفتمان‌های متفاوت نسبت به این مسائل وجود دارد، اما این مواضع آن‌ها به معنای مخالفت با اصل نظام یا اپوزیسیون بودن نیست، چراکه اپوزیسیون را می‌توان در خصوص فرد یا گروهی به کار برد که نظام، اسلامیت، قانون اساسی و رهبری نظام را قبول نداشته باشد حال آنکه بعید به نظر می‌رسد که روسای جمهور قبل این چهار رکن اساسی یعنی نظام، قانون اساسی، اسلامیت و رهبری آن را قبول نداشته باشند.

بنابراین به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی طرح چنین مسائلی می‌تواند وحدت ملی و همبستگی اجتماعی را دچار تزلزل و سرمایه اجتماعی را کاهش دهد و این در حالی است که نظام به دلیل چالش‌های فراروی خود در عرصه داخلی و خارجی بیش از هر زمان دیگری احتیاج به وحدت و همدلی دارد، موضوعی که متاسفانه آسیب دید و محتاج بازسازی است.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: فرارو

کلیدواژه: ریاست جمهوری اپوزوسیون احزاب سیاسی احمدی نژاد خاتمی نظر می رسد روسای جمهور نیرو ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۶۵۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودتخریبی در نظام های سیاسی

یکی از ویژگی‌های نظام‌های سیاسیِ هوشمند،"گشودگی به تجربه" است.

"گشودگی به تجربه"، دست کم واجد دو معناست:

۱. از تجربه‌ی جدید و نو استقبال می‌کند. امکان‌های مواجهه شدن با واقعیت‌ها را با شیوه‌ای جدید، از دست نمی‌دهد. جسارت آزمودن راه‌حل‌های جدید را دارد.
۲. به تجربه‌های زیسته‌ی خود، به منزله‌ی منبعی معرفت‌بخش توجه می‌کند و در هر گونه تصمیم‌گیری آتی از این منبع بهره می‌برد.

تجربه، حاصل مجموعه‌ی مواجهات با موقعیت‌های مختلف و نیز تصمیمات موفق و ناموفق است. از این رو تجربه‌ها می‌توانند شیرین و یا تلخ باشند زیرا شامل پیروزی و شکست می‌شوند. تجربه‌ی شکست، یعنی عدم وصول به نتیجه‌ی مورد انتظار. به عبارت دیگر، آن‌چه رخ داده با آن چه در ابتدا مورد انتظار بوده است، تطابق نداشته باشد. نظام هوشمند با تکیه بر تجربه‌های مکرر خود می‌تواند بن‌بست‌ها را شناسایی کند.

گشودگی به تجربه در دو گونه و دو سنخ قابل صورت بندی است:

ا. گشودگی به تجربه‌ی خود
۲. گشودگی به تجربه‌ی دیگران

شناسایی بن‌بست‌ها در سیستم‌های سیاسی هوشمند فرایند پیچیده‌ای دارد که طی آن، به نقد و بررسی عملکرد خود می‌پردازند و با تحلیل سیاست‌های مشابه در دیگر نظامها و ایجاد مکانیزم‌ها و فرصت‌ها برای شنیدن نظرات و ایده‌های منتقدین به تصحیح روش‌ها و تصمیمات خود اهتمام می‌ورزند این گونه نظام‌های سیاسی نه فقط به تجربه‌های زیسته‌ی خود اهمیت می‌دهند و راه‌های مسدود و بن‌بست را می‌فهمند که با مطالعه و تدقیق در سرنوست دیگران از تجربه‌های آنان می‌آموزند. برای آنان تجریه‌ی دیگران، به منزله‌ی معلمی است که دانایی و خردمندی را در آنان پرورش می‌دهد و سبب می‌شود عمر و سرمایه در راه بی حاصل هدر ندهند.

"تاریخ"، انباشت تجربه‌های پیشینیان است که به ما یاد می‌دهد مسیرهای منتهی به بن‌بست کدام است. تاریخ به ما نمی‌گوید چه باید بکنیم، اما به شیوه‌ی سلبی، دست کم به ما یاد می‌دهد از چه مسیرهایی نباید برویم و از چه روش‌هایی نباید استفاده نماییم. از این منظر، مطالعه‌ی تاریخ، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای "بن‌بست‌شناسی" است.

"بن‌بست‌شناسی" و "واقع‌نگری"، دو رکن اساسی نظام های هوشمند است. توجه به واقعیت‌ها و ثبت مسیرهای منتهی به بن‌بست در حافظه، لازمه‌ی کنش خردمندانه و عقلانی است. آدمیان و یا نظام‌های سیاسی که بن‌بست‌ها و راه‌های مسدود به هدف را تشخیص نمی‌دهند، عموما از دو بیماری رنج می‌برند و مردمان را با همین دو بیماری در فراز و نشیب درد و رنج می‌کشانند. سرمایه‌های‌شان را در مسیر شکست خورده هدر می‌دهند و دچار فرسودگی می‌شوند.

این گونه نظام‌ها "خودتخریب‌اند"، زیرا:

اولا، آرزواندیش‌اند یعنی واقعیت‌های موجود را نادیده می‌گیرند و به جای آن، آرزوهای خود را می‌نشانند.
ثانیا، فروبسته به تجربه‌اند. یعنی تجربه‌های پیشین خود و تجربه‌ی سایر نظامها و ساکنان دوره‌های تاریخی را نادیده می‌گیرند.

این دسته از نظام‌ها که بهره‌ی چندانی از عقلانیت ندارند مجبور به پرداخت هزینه‌های گزاف و اما بی‌حاصل می‌شوند و شکست‌ها و ناکامی‌های پی‌درپی را تجربه می‌کنند.

مبتنی بر آن چه به اختصار آمد، تصمیمات و سیاست‌های نظام سیاسی ایران را می‌توان ارزیابی کرد. مثلا می‌توان شیوه و سیاست نظام را در برابر مقوله‌ی بی‌حجابی، مورد ارزیابی واقع‌بینانه قرار داد. در چنین حالتی خواهیم دید که نظام سیاسی در ایران آرزواندیش و فروبسته به تجربه است و از گذشته‌ی خود و شکست‌هایش استفاده نمی‌کند. گویی فاقد حافظه‌ی لازم برای ثبت بن‌بست‌های تجربه شده است. و درست به همین علت است که به صورت تکراری یک سیاست شکست‌خورده را به تکرار اجرا می‌کند.

بیشتر بخوانید:

وقت شمردن جوجه های آخر پاییزه
فرمان به نقض حریم شخصی
نه به تحقیر
تغییرات اجتماعی پس از انقلاب
حجاب قانونی یا حجاب اجباری؟

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903175

دیگر خبرها

  • هوشمندی سیاسی جلوه دیگری از قدرت میدانی مقاومت است
  • سفر روسای اتاق‌های بازرگانی به تهران با هدف سرمایه‌گذاری
  • مطهره گونه‌ای با تودیع وثیقه آزاد شد
  • خودتخریبی در نظام های سیاسی
  • دانش‌بنیان‌ها برای توسعه قدرت فناورانه چه امکاناتی نیاز دارند؟
  • اسد: در کمک به مقاومت تردید نخواهیم کرد
  • زمان بازنگری اساسی در تعریف حقوق بین‌الملل
  • تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • محسن رضایی: سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • محسن رضایی: تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند