خاکفروشی رضاخان و بحران قرهباغ
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۸۷۳۵۳
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، محمد جواد اخوان در روزنامه جوان نوشت: پس از گذشت حدود یک سال از آخرین منازعه در قرهباغ، بار دیگر توجه رسانهها به این منطقه جلب شده است. در همان روزهای جنگ سال گذشته (سپتامبر ۲۰۲۰) از جهت حرکت نیروهای دولت آذربایجان میشد حدس زد هدف اساسی این دولت از پیشروی بازپسگیری قرهباغ کوهستانی نیست و هدفگذاری دیگری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال با گذشت یک سال زمزمههایی از تحرک تازه برای استمرار طمعورزی کشورگشایانه دولت باکو و متحدان آن و جنگافروزی جدید مشاهده میشود. البته روشن است که در این میان این حاکمان باکو صحنهگردان اصلی این بازی جدید نبوده و در واقع جادهصافکن آمال و آرزوهای بازیگران دیگر شدهاند. بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند: «آن کسانی که با توهّم تکیه به دیگران گمان میکنند که امنیتشان را میتوانند تأمین کنند بدانند که سیلی این را بهزودی خواهند خورد.» پشتصحنه جولان اخیر باکو را باید در محور صهیونیستی از یکسو و قدرتطلبان در آنکارا از سوی دیگر جستوجو کرد.
به نظر میرسد ائتلاف دو جریان عبری و ترکی به دنبال اشغال کانال «زنگزور» (نقطه اتصال میان ارمنستان و ایران) است. در ظاهر امر نفع باکو از اشغال این منطقه، وحدت سرزمینی و اتصال به منطقه نخجوان است، اما در واقع باید گفت فراتر از باکو، بازیگران دیگری هستند که منافع مهمتری از این الحاق سرزمینی دارند.
در صورت الحاق زنگزور به آذربایجان، با توجه به هممرزی نخجوان با ترکیه، ترکیه با سرزمین اصلی دولت باکو هممرز میشود و آرزوی چندین ساله ایجاد دالان پانتورانیستی که از استانبول تا مغولستان امتداد مییابد برآورده میشود. از سویی این الحاق، اتصال ارمنستان با ایران را قطع میکند و ارمنستان (بهعنوان دشمن قدیمی آنکارا) را در یک محاصره ژئوپلیتیکی قرار خواهد داد. با قطع شدن مسیر میان ایران و ارمنستان، راهگذر زمینی شمال- جنوب که روسیه را به خلیجفارس و شبهقاره هند متصل میکند، نیز متوقفشده و عملاَ به زیان کشور هایی، چون روسیه و ایران خواهد بود.
هرچند آرزوی ایجاد دالان پانتورانیستی که آسیای صغیر را به قفقاز و از طریق دریای خزر به آسیای میانه متصل میکند، خیال خامی بیش نیست، اما میتواند یکی از ابزارهای امریکا در مهار قدرتهای نوظهور آسیایی و غیر غربی همچون روسیه و چین باشد و در ادامه جریانات قومیتی پانتورانیستی را در این کشورها فعالتر نماید. در واقع هرچند عرض دالان کمتر از ۴۰ کیلومتر است، اما همین ناحیه کوچک میتواند تأثیرات ژئوپلیتیکی بزرگی بر جهان داشته باشد.
اما مهمتر از دالان زنگزور، ناحیه دیگری است که تأثیر بسیار مهمتری دارد و بسیاری از همین خیالات خام موجود در آنکارا و تلآویو را سبب شده است. دالانی بسیار باریک به نام «قرهسو» با عرض کمتر از ۵ کیلومتر که ترکیه را به نخجوان متصل میکند. جالب اینجاست که این سرزمین متعلق به ایران بوده و تا همین یک قرن پیش متعلق به کشورمان بوده است. در دوره رضاشاه به دلیل بیکفایتی و خیانت پهلوی این منطقه ظاهراً کوچک، اما راهبردی به ترکیه واگذار شد و همین باریکه است که طمع ژئوپلیتیک آنکارا در قفقاز را برانگیخته است.
نکته قابلتوجه اینکه آتاتورک از دلیل بیسوادی و بیاطلاعی رضاشاه و کارگزارانش بهخوبی استفاده کرده و با اعطای زمینی در جای دیگری که بههیچعنوان اهمیت آن قابلمقایسه با قرهسو نبود، این نقطه راهبردی را از ایران جدا کرد. داستان ازاینقرار است که قدرتهای استعماری که رضاخان را در ایران و آتاتورک را در ترکیه بر سرکار آوردند، با ایجاد پیمان بغداد به دنبال ایجاد سد محکمی در برابر نفوذ کمونیسم شوروی بودند و در این میان رضاخان نیز به هر طریق به دنبال تحکیم روابط با همتای ترکی خود بود، هرچند این اتفاق به قیمت از دست رفتن خاک ارزشمند و انتزاع سرزمینی راهبردی از ایران رخ دهد.
در این زمینه خاطرات سرلشکر ارفع که در سفر رضاشاه به ترکیه عضو هیئت همراه وی بود، خواندنی است: «من عضو هیئت تحدید حدود و حل اختلافات بودم. یک روز که من و یک سرهنگ ترک بر سر موضوعی مورد اختلاف با حرارت بسیار بحث میکردیم رشدی آراس گفت که ما ترکها به نظر اعلیحضرت شاهنشاه اطمینان و اعتقاد کامل داریم، سرهنگ ارفع پروندهها و نقشهها را به حضور ایشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داریم! من نقشهها و کاغذها را جمع کرده به پیش شاه رفتم... همینکه نقشهها را دیدند فرمودند: موضوع چیست؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت موردنیاز ماست، و از این حرفها... پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم؛ لذا من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی... بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: بله قربان، فرمودند: آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟ عرض کردم بلی. فرمودند: منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم!»
بهاینترتیب زمینه برای تجزیه نزدیک به ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران فراهم شد. بخشی از خاک ایران که دارای ارزش استراتژیک بالایی بوده و اهمیت تاریخی زیادی هم داشت، شامل قله آرارات کوچک به ارتفاع ۴۰۰۰ متر و دامنههای آن، از دست رفت. شاید این واگذاری از مسخرهترین واگذاریهای خاک ایران به اجانب است که صورت گرفت. نواری استراتژیک به ترکیه واگذار شد و به تغییر ژئوپلیتیک منطقه انجامید. خطکشیهای مرزی با دهانه سه و نیم کیلومتری و زائده عجیبوغریب در امتداد ارس ترسیم شد تا ترکیه به نخجوان راه پیدا کند و برای نفوذ در قفقاز با مانع زمینی روبهرو نباشد. فرض کنید که رضاشاه این خیانت را در حق ملت ایران نکرده بود و این سرزمین کوچک، اما راهبردی را به ترکیه نبخشیده بود، آیا امروز از توهماتی که به دنبال تغییر ژئوپلیتیک منطقه است، خبری بود؟
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بغداد رضاخان ترکیه بحران قره باغ آتاتورک آذربایجان قره باغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۸۷۳۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اژدهای زرد در مسیر صلحسازی / بررسی نوع بازیگری چین در حوزه میانجیگری میان گروه های فلسطینی
طی روزهای گذشته چین، میزبان «عزام الاحمد» و «سمیر الرفاعی» به عنوان نمایندگان جنبش فتح و «موسی ابو مرزوق» و «حسام بدران» به عنوان نمایندگان جنبش حماس در پکن بود. در این نشست طرفین بر لزوم احیای کمیتههای مشترک خود و حل و فصل اختلافات و حملات رسانهای به یکدیگر به توافق رسیدهاند. در همین راستا شبکه المیادین در خبری اعلام کرد، هیأتهای حماس و فتح در پکن بر وحدت میان فلسطینیان با یکدیگر تاکید داشته اند بطوریکه دو گروه بر لزوم تشکیل دولت وفاق ملی موقت حین جنگ و پس از آن تاکید داشتند.
همزمان لین جیان سخنگوی وزارت خارجه چین دیروز در نشست خبری خود در پکن در جمع خبرنگاران با بیان جزئیاتی در این باره گفت: نمایندگان جنبشهای فلسطینی در پکن با یکدیگر رایزنی کردند و دو طرف بر ادامه روند گفتگو و تلاش برای دستیابی به وحدت در اسرع وقت توافق کردند.
دیپلماسی میانجیگری چین با فرایند صلح در خاورمیانه
چین اخیرا نقش فعال تری در بحران های بین المللی بر عهده گرفته و تا حدودی گوی سبقت را از کشورهای غربی در حوزه میانجیگری در بحران های بین المللی ربوده است. نمونه آن را می توان میانجیگری میان تهران و ریاض در سال گذشته میلادی عنوان کرد.
فاطمه محروق، کارشناس مسائل شرق آسیا و عضو هیئت علمی دانشگاه، در گفت وگو با قدس با اشاره به سابقه نقش آفرینی و میانجیگری چین در تحولات خاورمیانه به ویژه مسئله اختلاف و تنش اعراب و رژیم صهیونیستی، گفت: رفتاری که پکن طی ماه های اخیر به خصوص پس از عملیات طوفان الاقصی برای کاهش تنش در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته جدید نمی باشد بطوریکه همواره دیپلماسی میانجیگری بهعنوان یکی از ارکان اصلی اهداف و اعمال سیاست خارجی چین در غرب آسیا مطرح بوده است و پکن خود را به عنوان یک نیروی صلحساز در معارضات و بحرانهای منطقهای همچون بحران افغانستان، سوریه، سودان، یمن، ایران و فرایند صلح اعراب ـ اسرائیل از سال 2004 مطرح ساخته است.
وی با بیان اینکه نیـاز روزافـزون چیـن بـه منابـع انـرژی و سـرمایه گذاری ها و مبـادلات بازرگانـی با کشـورهای ( غرب آسیا)، حاکـی از اهمیـت اقتصـادی این منطقـه در سیاسـت خارجی پکـن اسـت، افزود: چین به کشورهای خاورمیانه از گذشته نگاهی گسترده تری داشته و این کشور مناسبات اقتصـادی دو جانبـه، معـادلات چندجانبه در خصـوص حـل مسـایل سیاسـی ارائـه نقـش میانجی گـری را در منازعـات کشـورهای خاورمیانـه پیگیـری می کنـد. تا جایی که استراتژی صلح جویانه و میانجیگری چین منجر شده کشورهای منطقه نگاه مثبت و سازنده ای به حضور این کشور در منطقه داشته باشندو مناسبات گسترده ای با این کشور برقرار نمایند.
او با اشاره به میزبانی چین از نمایندگان جنبش اسلامی فتح و حماس در پکن، و نیز پیگیری این کشور برای آشتی نیروهای فلسطین بایکدیگر، گفت: رفتار پکن سابقه طولانی دارد چراکه همواره چین به دنبال نقش آفرینی بیشتر در خاورمیانه می باشد و برگزاری نشست نمایندگان جنبش های فلسطینی در پکن، در چارچوب سیاست خارجی چین محسوب می شود.
تغییر رویکرد پکن از انفعالی به فعالانه در منطقه
این استاد دانشکاه تاکید کرد: هم اکنـون چین به عنـوان یـک قدرت بـزرگ از راهبـرد انفعالی سـنتی خود به سـمت درگیـری فعالانه در بحران هـا و مناقشـات منطقه ای حرکت کرده اسـت و دسـت بـه سیاسـت های عملگرایانه می زنـد.رفتار این کشور در حل تنش های خاورمیانه به خصوص بحران غزه منجر شده حتی بیشتر کشورهای اروپایی از پکن حمایت نمایند.
محروق اظهار داشت: طی یک دهه گذشته چین دیپلماسی فعالی جدا از مسئله اقتصادی در منطقه خاورمیانه را دنبال می کند بطوریکه به پلتفرم های امنیتی و سیاسی جدیدی وارد شده است. گفتگوهایی مانند میانجیگری بین ایران و عربستان در سال گذشته، مدیریت چالش میان رژیم صهیونیستی و اعراب را می توان نام برد.
وی درپاسخ به این پرسش که ایالات متحده آمریکا به دلیل حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه به شدت در جامعه بین المللی در تنگنا قرار گرفته، با توجه به این موضوع، آیا چین می تواند در مسئله غزه نقش آفرینی کند، گفت: باتوجه به گذشت بیش از 207 روز از جنگ غزه، واشنگتن حمایت های مالی، نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی گسترده ای را از اسرائیل انجام داده است و همین مسئله منجر به تعارض میان این کشور و گروه های فلسطینی شده است اما چین با توجه به سابقه حضور خود در میانجیگری های منطقه، توانسته نه تنها میزبان نشست سران فتح و حماس در پکن باشد بلکه کشورهای اروپایی و منطقه نیز از نقش آفرینی چین برای برقراری صلح میان گروه های فلسطینی حمایت کنند.
او در پایان اظهار کرد: رابطه چین با طرفین درگیر در جنگ غزه خوب است و می تواند این کشور نقش خودش را در برقراری آتش بس تا حدودی ایفا نماید، این رفتار چین نشان دهنده تغییر رویکرد دیپلماسی اقتصادی به مسائل امنیتی و سیاسی می باشد.
سید حسین حسینی