Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران؛ جعفر محمدی - اخیرا آقای "مجتبی یوسفی" نماینده اهواز و عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی، در توییتی نوشته است: "پس از نقش ایران در عدم سقوط دولت اردوغان در کودتا، این بار ایرانیان با خرید ملک، ترکیه را از ورشکستگی نجات دادند. از ۹۷ تا ۹۹ معادل ۷ میلیارد دلار ارز برای خرید ملک در ترکیه از کشور خارج شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هزینه گستاخی‌های اخیر را برخی از ایرانیان پرداخت کرده‌اند."

در این باره نکات زیر قابل تامل است:

1 - قبل از هر چیز، از این توهم خارج شویم که ایرانی ها ترکیه و دوبی را ٱباد کرده اند.

همین که چند توریست یا سرمایه گذار ایرانی را در ترکیه و امارات ببینیم و نتیجه گیری کنیم که پول گردشگران و سرمایه داران ایرانی این کشورها را آباد کرده، نشانه کم دانشی و کوچک بودن دنیایمان است.
پول ما، نه این کشورها را آباد کرده و نه از ورشکستگی نجات شان داده است.

در همین فقره ترکیه، ایرانی ها تنها 5 درصد از گردشگران ترکیه را تشکیل می دهند و این کشور سالانه پذیرای میلیون ها توریست از کشورهای مختلف جهان، به ویژه انگلیس، آلمان، روسیه، ممالک عربی و... است و اتفاقا از نظر هزینه کرد هم، آنها بیش از گردشگران ایرانی در ترکیه خرج می کنند چون قدرت پول شان به مراتب بیش از ریال ایران است.

همچنین کشورهایی مانند ترکیه و امارات چنان زیرساخت کارآمدی برای جذب سرمایه های خارجی ایجاد کرده و کمپانی های معظم بین المللی را با صدها میلیارد دلار جذب خود کرده اند که خرده سرمایه های اشخاص حقیقی ایرانی، اساسا عددی در توسعه این کشورها محسوب نمی شود.

اگر ترکیه در مسیر توسعه است و دوبی از یک روستای صحرایی به شهری مدرن تبدیل شده، نه رهین چند دلار محدود ایرانی ها که مرهون تدبیر و درایت مدیران آنهاست.

پس گزاره ترکیه و دوبی را ما ایرانی ها ساخته ایم را یک بار برای همیشه از ذهن مان خارج کنیم تا بتوانیم نگاه واقعی تری به زمین بازی داشته باشیم.

2 - این که 7 میلیارد دلار از ایران خارج و صرف خرید خانه در ترکیه شده، گزاره دقیقی نیست و آمارهای موجود آن را تایید نمی کنند و رقم واقعی بسیار کمتر از این است.

با این حال فرض را بر صحت این رقم می گذاریم و دو نکته را متذکر می شویم:

الف) در دهه های اخیر، دولت های ایران بیش از 1000 میلیارد دلار فقط از فروش نفت درآمد داشته اند، حال بماند معادل صدها میلیارد دلاری دیگری که از طرق دیگری مانند صادرات کالاهای غیرنفتی، عوارض گمرکی، مالیات و... کسب درآمد شده است.

اگر دلسوز سرمایه های ایرانیان هستید، ابتدا به این رقم های نجومی برسید تا شاهد آن نباشیم که فقط در یک قلم آن 3 - 2 میلیارد دلار توسط فردی مانند بابک زنجانی به یغما برود و نهایتا هم معلوم نشود که همدستان او در نهادهای رسمی چه کسانی بوده اند؟

شما ابتدا پولی که تحت عنوان بین المال و به عنوان امانت در اختیارتان هست را مدیریت کنید، سپس برای پول شخصی مردم تعیین تکلیف نمایید!

اگر می خواهید ايرانی و سرمایه ایرانی در ایران بماند، با استفاده از تجربیات موفق دنیا زمینه اش را فراهم کنید نه این که برمانید و بعد بگویید چرا رفتند؟!

ب) هر کسی پولی را از راه مشروع به دست ٱورد، می تواند در هر راه مشروعی که می خواهد خرج کند و ربطی هم به کسی ندارد.

کسانی که پول خودشان را در خارج از ایران هزینه می کنند، از حق قانونی و شرعی شان استفاده می کنند؛ مگر آن که معلوم شود از راه های غیرقانونی کسب درآمد کرده اند که در چنان وجهی حساب شان فارغ از این که در داخل یا خارج خرج می کنند، جداست.

هیچ کسی حق ندارد برای پول مردم تعیین تکلیف کند. احتمالا آقایان انتظار دارند مردم برای خرج کردن پول توی جیب شان هم از ٱنها اجازه بگیرند!

3 - ٱنهایی که در ترکیه خانه خریده اند، هزینه گستاخی های ترکیه (به تعبیر عضو هیات رئیسه مجلس) را نمی دهند، بلکه هزینه سوءمدیریت های داخل را می دهند و الا چه کسی دوست دارد وطن و زادگاه و دلبستگی هایش را ترک کند و ساکن سرزمین غربت شود؟

دوستی می شناسم که چند سال قبل در صدد راه اندازی یک کسب و کار زنجیره ای در ایران بود و چند سالی دوندگی کرد و هنوز کارش شروع نشده، از او رشوه می خواستند و آزارها دید و نهایتا هم نشد که نشد.

همان دوست می گفت که در ترکیه فقط ظرف چند ساعت، مجوزهای لازم را گرفته و وقتی در پایان وقت اداری از کارمند مربوطه پرسیده بود مرحله بعدی چیست و فردا به کجا مراجعه کنم؟ پاسخ شنیده بود: مرحله بعدی این است که بروید و کسب و کارتان را شروع کنید.

دوستی می شناسم که سرمایه اش را به صورت ارز دیجیتال در اکانتی در بایننس نگهداری می کند. او چند روز پیش برای آن که بتواند پول خودش را از بایننس خارج کند، دنبال یک شهروند افغان می گشت تا آن افغانستانی به او لطف کند و اجازه دهد با استفاده از پاسپورت افغانستان، اکانت اش را اصطلاحا وریفای کند.

بایننس چین، دسترسی ایرانی ها به پول خودشان را به 6 دهم بیت کوین در روز محدود کرده است، حال آن که همه مردم جهان روزانه می توانند 100 بیت کوین جابجا کنند.

چنین وضعیتی به طرق مختلف، گریبانگیر همه ایرانیانی است که می خواهند با خارج از کشور تجارت کنند یا تحصیل یا سفر نمایند.

همین الان شهروندان همه دنیا می توانند ویزا کارت شان را در جیب شان بگذارند و به هر نقطه از جهان سفر کنند ولی ایرانی های مسافر، باید مانند عهد قدیم پول هایشان را در جیب و کیف و جوراب جاسازی کنند و راهی سفر شوند!

معلوم هم نیست که در خارج از ایران، هر لحظه چه سرنوشتی در انتظار ایرانی جماعت است، کما این که اخیرا خبر مسدود سازی حساب دانشجویان ایرانی در کره جنوبی، تن و بدن شان را لرزاند و یادم می آید وقتی به عنوان تهیه کننده فیلم "زندگی بدون زندگی" از طریق مالزی عازم جشنواره فیلم توکیو بودم، تمام مسافران از همه ملیت ها را سوار هواپیمای مالزیایی ایر آسیا کردند و تنها من و یک ایرانی دیگر را نگه داشتند تا ماموری آمد و با ذره بین پاسپورت هایمان را بررسی کرد و چند سوال پرسید و حتی از ما کارت ملی خواست و به عنوان آخرین مسافران، اجازه سوار شدن داد!

این که یک ایرانی که قصد تجارت، تحصیل یا حتی جهانگردی دارد، خانه ای در ترکیه بخرد تا بتواند پاسپورت دوم بگیرد، صرفا برای برای دور زدن این محدودیت های آزار دهنده است نه نشانه دوست نداشتن وطن؛ لطفا این نکته بسیار ساده را ملتفت شوید.

قریب به اتفاق ایرانیان مقیم خارج که در ترکیه و مالزی و اروپا و کانادا و آمریکا و... زندگی می کنند، عاشق ایران اند؛ یک تاجر ایرانی مقیم استانبول که شهروندی ترکیه را هم دارد، می گفت: ای کاش شرایط کسب و کار در ایران هم مانند ترکیه بود، در آن صورت حتی یک لحظه هم برای بازگشت به کشورم، درنگ نمی کردم.

جمعیت ایرانیان مقیم خارج را به انگ های مختلف ننوازید؛ هر ایرانی در هر نقطه ای از جهان، یک ظرفیت برای میهن و سرزمین خویش است؛ هموطنان ساکن دیار غربت را بیشتر دوست بداریم.

بعد از تحریر:

نجات اردوغان از کودتا توسط ایران هم افسانه ای است که بعضی ها دوست دارند بی هیچ سند و مدرکی درباره اش حرف بزنند و خوش باشند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: میلیارد دلار ایرانی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۹۶۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آقای علم الهدی! برای دفاع از حجاب از زن باده نوشی مثل منیژه دفاع می‌کنید؟

هومان دوراندیش طی یادداشتی در عصرایران نوشت: در سخنان علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

در خبر‌ها آمده بود که احمد علم‌الهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».

اینکه جناب علم‌الهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواسته‌ای است بر آنچه به عنوان دین‌گریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبون‌های رسمی انکار شده است.

محافظه‌کاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دین‌گریزی در جامعۀ ایران‌اند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می‌دانند و هم آقای علم‌الهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژه‌ای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنه‌اش را ندیده بود، ولی شراب‌خواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگی‌های او بوده است؟

در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل می‌بندد و او را به خیمه‌اش دعوت می‌کند. چند شبانه‌روز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن می‌شود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان می‌نواختند.

ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:

نهادند خوان و خورش، گونه‌گون

همی ساختند از گمانی فزون

نشستنگه رود و می‌ساختند

ز بیگانه خیمه بپرداختند

پرستندگان ایستاده به پای

ابا بربط و چنگ و رامش سرای

میِ سالخورده به جام بلور

برآورده با بیژن گیو زور

سه روز و سه شب شاد بوده به هم

گرفته بر او خواب مستی ستم

در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه می‌شود، فردوسی می‌گوید:

به پرده درآمد چو سرو بلند

میانش به زرین کمر کرده بند

منیژه بیامد گرفتش به بر

گشاد از میانش کیانی کمر

به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علم‌الهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیده‌ای به نام دین‌گریزی را پذیرفته‌اند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علم‌الهدی در شکل‌گیری آن پدیده نقش موثری داشته‌اند از منیژه و نه شخصیت‌های دینی نام برده است؟

مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده می‌نواختند تا خلوت و معاشرت‌شان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علم‌الهدی به آن تمسک جسته‌اند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علم‌الهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.

این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سخت‌گیری‌ها موجب دین‌گریزی جوانان [‌یا دست کم لایه‌های قابل توجهی از آنان]نشده؟ قطعا اگر این سخت‌گیری‌ها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژه‌ای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواری‌اش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوش‌بر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:

نهفته به کاخ اندر آمد به شب

به بیگانگان هیچ نگشاد لب

چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت

نگار سمن‌بر در آغوش یافت

در سخنان آقای علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علم‌الهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی می‌زیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشان‌دهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.

نکتۀ مهم‌تر، اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.

اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباس‌های گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدن‌شان را می‌پوشاند و در نتیجه آفتاب تن آن‌ها را می‌دید و می‌سوزاند.

اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباس‌های با آستین بسیار بلند را نمی‌پسندید و اگر لباسی می‌خرید و آستین‌اش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می‌برید، دلیلش این بوده که چنین جامه‌هایی را اشراف از سر تفاخر می‌پوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباس‌هایی نداشتند.

احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه می‌گوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشاره‌ای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.

به عنوان جمع‌بندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن باده‌نوشی مثل منیژه به میان می‌آید، یعنی جناب علم‌الهدی هم واقف‌اند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیت‌هایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار می‌شود.

دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علم‌الهدی و همفکران محافظه‌کار ایشان می‌گویند، سخت‌گیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آن‌ها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دین‌گریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دین‌گریزی به دین‌ستیزی هم منتهی خواهد شد.

سوم اینکه: اگر چیز‌هایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشته‌اند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.

دیگر خبرها

  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در میدان | گزارش مهم یک پایگاه تحلیلی نظامی
  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در عملیات میدانی
  • صف خرید پهپادهای ایرانی؛ پس از موفقیت در میدان عملیاتی
  • آیا مست عشق پای ستارگان ترکیه‌ای را به سینمای ایران باز می‌کند؟
  • بازیگر مشهور ترکیه مدرسه کودکی‌اش را با خاک یکسان کرد ؛ همیشه من را می‌زدند (+عکس)
  • چند نکته نگران کننده درباره وضعیت سردار آزمون
  • روزگار سپری شده اسکناس ایرانی
  • آقای علم الهدی! برای دفاع از حجاب از زن باده نوشی مثل منیژه دفاع می‌کنید؟
  • فال حافظ امروز یک‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان