Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-05-06@22:51:09 GMT

به استقبال ۱۴ مهر روز دامپزشک‌

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۰۴۲۴۲

به استقبال ۱۴ مهر روز دامپزشک‌

دکتر سعید نیاکوثری / 

پاییز ۱۳۵۸....... ..آفتاب پاییز بود و نسیم خنکی که پایان روزهای گرم تابستان و اغاز فصل تلاش را نوید میداد. ساقه طلایی گندمها ...یاقوتهای انگور در سبدهای چوبی که با برگهای سبز و شاخه پیچان رز آراسته شده بودند ..دانه های سرخ انارهای قاچ شده ای که چشم هر عابری را به خود خیره می کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شکوه پاییز  و عشوه های نسیم گویی حکایت 

با صد هزار جلوه برون آمدی که من                   با صد هزار دیده تماشا کنم ترا

سالهای پر شور و نشاط دبیرستان جای خود را به بهار آرزوها داده بود. احساس بزرگی داشتیم .حس استقلال و نگاه جدی تر جامعه و چه احساس نابی بود در ازاء مدارک تحصیلی دبیرستان سر برگهایی با عنوان نام دانشجو... و با چه شعفی اسمهایمان را می نوشنتیم و  سعی می کردیم خوشخط تر از آنچه بوده ایم اسمهایمان را بنویسیم!!!!  فرمهای ثبت نام را تکمیل کنیم... هر چند در پستوی دل  برخي هايمان جای زخم آرزوی از دست رفته پزشکی بود اما  صندلی های پزشکی محدود تر از گستره آمال و تلاش ما و بی اعتنا به استعدادهای ما حصار دیگر هیچ کشیده بود. با این همه جوانه های امید بر شاخه درخت فردا می دمید و باور داشتیم از دل هر خارایی ،چشمه ای خواهد جوشید و بر سینه ستبر هر کوهساری جوانه ای خواهد رویید.سرد و گرم روزگار ناچشیده ، بی هیچ واهمه از تلخ و شیرین روزگار ،تمام دلخوشی هایمان به کارتهای انتخاب واحد بود و درسهای ترم اول و  جُستن ها برای تهیه منابع درسی...

محوطه زیبای دانشکده  دامپزشکی و فضای  پاییزگونه آن وقتی غروب از پشت شاخه های انبوه درختان فراخ آسمان را به سرخی شفق خلاصه می کرد ،روشنای مفرح لامپهای خوابگاه  و تو گویی در کومه ای فریبا چشم بر آرامشی داشتی که  از لابه لای درز پنجره ها با  خنکای نسیم بر گونه هایت می نشست.  

خزان  آرام آرام چهره رنگارنگ و ملست پاییز را  مخدوش می کرد. تندبادهای سرد آبان بر پیکره درختان فرو می آمد. از شکوه رنگارنگ درختان پاییزی جز برگهای ریخته شاخه های شکسته و قامتی عریان هیچ نمانده بود. ارابه زمستان از لابه لای شاخه های تکیده آذر  می گذشت تا فرش سپید برف پیش پای دختر یلدا بگستراند و فانوس شهرزاد را  کاج  افسانه شهریار جوانی  بیاویزد. سوز زمستان شب خوانهای بیقرار را نیز خاموش کرده بود.حتی  دیگر صدای جیرجیرکها شنیده نمیشد. سرخی زبانه های آتشی که گاه از آتشدانها  بیرون می جست و در روشنای اندک آن جمع کوچک چند نفره هایی که دستهایشان را گرم می کردند و شاید با رقص شعله ها بزم کوچکشان گرم تر میشد و این تصویر مه آلودی بود که شبها ؛هنگام بازگشت از باجگاه مرا به ژرفای خیال می برد تا فرداهای روشنی را پیش چشمهایم ترسیم کنم. زمستان با تمام اقتدارش پیش قدمهای بهار و گرمای جانفزای مهر فروردین تاب نیاورد.شاخه ها آرام آرام سبز میشدند. شکوفه های سپید  صورتی ،فضای دانشکده را معطر می کرد.

دانشکده همچون نگارخانه ای  شکوه وصف ناپذیر بهار را پیش چشمها به نمایش گذاشته بود.باغبانها سرخوش از جلوه های بهار، علفهای هرز را از پای بوته های گل بر می گرفتند و با قیچی های بلند باغبانی شاخه ی شمشادها را می آراستند. چنارها قامت سپید بلندشان را با برگها می پوشاندند و شاخه های بید،زلفای پریشان را به آبهای جاری سپرده بودند. 

دوستی هایمان کم کم رنگ و بوی مردانگی می گرفت و از رقابتهای بی معنا به رفاقتهای پایدار می رسید.دیگر می توانستیم به راحتی روی مرام و معرفت هم حساب باز کنیم. روپوش های سپید و  تیغ جراحی... اسکلت شناسی و آزمونهای عملی ... سر و کار مان با زبان بسته هایی بود که گاه محنت ناپختگی ما می کشیدند و گاه رنج جرح و  فصد .. اما برای ما لبریز تجربه های تازه ای بودند ... انقلاب فرهنگی دانشگاهها را به تعطیلی کشاند.. دو سال سخت که با بیم و امید می گذشت اما  برای من فرصتی بود تا آسوده خاطر از مسئولیتهای تحصیلی، مضرابهایم را با ردیف موسیقی آشنا کنم و دستهایم را برای پرواز با مرغ احساسم چابک ... بی هیچ دغدغه سرانگشتانم  پرده های سه تار را لمس می کرد و  ساعتها با نوای چکاوک سنتور و آوای دلنشین  و هنرمندانه  پایور و غزال گریزپای مضرابهای مشکاتیان ،رها از هر تعلقی در آسمان بیکران هنر پرواز می کردم.

زمان اما در کمند اختیار نبود و دو سال تعطیلی درس و دانشگاه به پایان رسید و باز در پاییزی دیگر کتابها گشودیم و جزوه ها نگاشتیم. در فاصله این دو سال خیلی چیزها تغییر کرده بود.دستهایی که جز با قلم و دفتر و درس هیچ الفتی نداشت در طی این دوسال با گچ و ملات آشنا شده بوده. بر پیشانی ها عرق جبین نشسته بود و  پول اندک کد یمین دلخوشی های کوچک اما سرگرم کننده برای آنها که طی این دوسال برای رهایی از سردرگمی ها  به دنبال مشغله ای تا مگر بهانه ای باشد برای گریز از افکار پریشانی که سواد موهایشان را سپید کرده بود.اما هنوز امید در رگهایمان می تراوید و فردا ... وه چه کلمه زیبایی ... واژه ای کوچک اما لبریز بزرگترین معجزه ها... در تاریکترین روزهای زندگی،آنجا که حتی عقاب رویاها جرات بال و پر گشودن ندارد،پرتو نافذش ظلمت یاس را پیش دیدگانت  می خراشد و ترا به سرچشمه خورشید می رساند... تا در دل سردترین زمستان زندگی،آنجا که قلم تقدیر ترا به زنجیر امتحان می کشد و دست روزگار جلادوش شلاق کج مداری چرخ برپیکرت میزند...آنجا که يلدا نيز خود گریزان از سیاهی ظلمت است ،چون مسیحایی بر دامن مریم درونت زاده میشود شاید همان شعله ای که ققنوس آرزوهایت از درونش دوباره جان می گیرد و سیمرغ آرزوهایت  را بر قاف امید می نشاند...

سالهای تحصیل با ارائه پایان نامه و دریافت شماره نظام  از سازمان دامپزشکی به پایان رسید.بهارها آمدند و در دل خزان ها پرپر شدند اقتدار تابستان زیر انبوه بوران برف شکسته شد. رد عبور از فراز و فرودهای زندگی بر پیشانی هایمان.. چرخ آسیاب روزگار گشت و گشت  و گندم غرور جوانی مان را زیر صفحه سنگی خویش  شکست و گرد سپید پیری بر موهایمان نشست.. اما هنوز تابلو دانشکده دامپزشکی شیراز مرا تا دورترین روزهای زندگی می برد... آنجا که شاخه های سبز سروها پر از هیاهوی گنجشکهاست و  نوای مرغان چمن از بلندای چنارها شنیده میشود ...  پاییز است و آغاز راهی پیش گامهای پویای  جوان های امروز ....
 ورودی سال ۱۳۵۸ دامپزشکی دانشگاه شیراز

منبع: الف

کلیدواژه: شاخه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۰۴۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قیمت بلیت کنسرت‌های تهران به ۹۰۰ هزار تومان رسید!

به گزارش همشهری آنلاین، از ابتدای امسال، سقف قیمت بلیت کنسرت‌های پایتخت به مرز ۹۰۰ هزار تومان رسید که این اتفاق، برخلاف آن‌چه انتظار می‌رفت، اگرچه در ابتدا، سکته‌ای موقت را در روند استقبال مخاطب رقم زد اما اکنون نگرانی خاصی از این بابت احساس نمی‌شود و فرآیند استقبال از اجراهای زنده، به‌مانند قبل بازگشته است.

افزایش ۱۰۰ هزار تومانی سقف بلیت کنسرت، تا چه اندازه منطقی و درست است؟

طبیعی بود که در ابتدای سال جدید، قیمت سالن‌ها به عنوان بزرگ‌ترین هزینه برگزاری یک کنسرت، به‌مانند سایر اقلام، با درصدی رشد همراه است. برای سال گذشته، قیمت گران‌ترین سالن پایتخت، برای ۳ روز پایانی هفته، ۴۲۰ میلیون تومان بوده است. این رقم با هزینه‌های دیگری چون صدا، ال‌ای‌دی، بیمه مخاطبان، پارکینگ، اتاق تشریفات، سالن پذیرایی و ... هزینه‌ای حدود ۵۰۰ میلیون تومانی را روی دست تهیه‌کنندگان می‌گذاشت. حالا به این رقم بیفزائید دستمزد خواننده، گروه نوازنده، صدابردار و ... را که سبب می‌شد تا حتی اگر ۳۰ صندلی یک کنسرت خالی بماند، آن برنامه، صرفه اقتصادی چندانی برای تهیه‌کننده موسیقی نداشته باشد.

حالا و با شروع سال جدید، هزینه برخی سالن‌ها، با رشد حدودا ۱۰درصدی مواجه شده است که این مهم سبب می‌شود تا تنها، هزینه اجاره سالن و متعلقات آن به چیزی درحدود ۵۵۰ میلیون تومان برسد که برای چنین وضعیتی، چاره‌ای جز افزایش قیمت بلیت وجود ندارد. اکنون حتی بیم آن می‌رود که با شروع دور جدید کنسرت‌ها از پایان ماه صفر (نیمه‌های شهریورماه) باز هم سالن‌داران، هزینه اجاره سالن را افزایش دهند.

طی خبری که به گوش خبرنگار ایرنا رسیده، درابتدا، تهیه‌کنندگان رقم ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را به‌عنوان سقف قیمت بلیت کنسرت برای سال جدید پیشنهاد می‌دهند اما این رقم به ۹۰۰ هزار تومان تعدیل یافت و درمقابل، کف قیمت بلیت که برای سال گذشته، رقم ۳۴۰ هزار تومان بود، به ۵۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد. بنابراین هم‌اکنون کنسرت‌های پایتخت، بین ۵۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان به فروش می‌رسد.

چه کنیم که کنسرت از حالت یک کالای لوکس خارج شود؟

کنسرت سال‌هاست که با این اعداد و ارقام، به یک کالای لوکس تبدیل شده که برخی اقشار جامعه، استطاعت بهره‌مندی از آن را ندارند. استقبال بسیارخوب مخاطبان از کنسرت‌های جشنواره فجر سال گذشته که قیمت بلیت‌هایش از ۹۵ هزار تا ۵۰۰ هزار تومان متغیر بود، نشان داد که درصورت کاهش مبلغ بلیت، سایر اقشار نیز از این اتفاق، استقبال خواهند کرد بنابراین اگر قرار باشد در شرایط عادی نیز استقبال خوبی از کنسرت‌ها صورت بگیرد، در وهله نخست باید هزینه سالن‌ها پائین بیاید.

تهیه‌کنندگان رقم ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را به‌عنوان سقف قیمت بلیت کنسرت پیشنهاد می‌دهند اما این رقم به ۹۰۰ هزار تومان تعدیل یافت و کف قیمت بلیت نیز به ۵۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد

در این مقوله، توجه به چند نکته بسیار ضروری است: این سالن‌ها، طی سانس‌های صبح خود، میزبان برنامه‌های مختلفی هستند که درآمدزایی بسیارخوبی از این محل کسب می‌کنند و بنابراین دلیلی ندارد که برای سانس‌های شبانه که طبیعتا باید خالی باشند و برنامه‌ای در شب برگزار نمی‌شود، چنین ارقامی را از کنسرت‌گذاران دریافت کنند.

ثانیا اگر هم بخواهیم به استانداردهای جهانی این حوزه توجه کنیم باید بگوئیم که اولا، هیچ‌یک از این سالن‌ها، اختصاصا برای برگزاری کنسرت ساخته نشده‌اند و عموما سالن‌های همایش هستند که بعضا پخش فیلم نیز می‌کنند بنابراین نباید هزینه سالن‌های تخصصی کنسرت را دریافت کنند. همچنین این سالن‌ها، هزینه‌هایی چون پارکنیگ، بیمه انفرادی و ... را به کنسرت‌گذار تحمیل می‌کنند که سبب می‌شود تا هزینه نهایی کنسرت بالا برود.

حتی برخی از این سالن‌ها، فاکتورهای عجیبی برای کنسرت‌گذارها می‌پیچند. مثلا بک‌استیج در تمام جهان، به همراه سالن در اختیار گروه قرار می‌گیرد اما برخی سالن‌های پایتخت، بابت این امکان و جدای از هزینه سالن برگزاری، هزینه‌های سنگینی دریافت می‌کنند که سبب می‌شود تا افزایش مبلغ بلیت به تنها راهکار کنسرت‌گذار برای صرفه اقتصادی تبدیل شود.

باید فرهنگ کنسرت‌گذاری را تغییر دهیم

در این شرایط، سالن‌دار، تنها به دریافت هزینه سالن خود می‌اندیشد و برایش مهم نیست که قیمت تمام‌شده بلیت چقدر می‌شود. بنابراین نخستین گامی که باید در مسیر اصلاح قیمت بلیت برداشته شود، ترمیم هزینه سالن و واقعی کردن قیمت اجاره سالن است. وگرنه فعالان حوزه موسیقی که شامل گروه صدابرداری، نوازندگان، خواننده و ... می‌شود، با درک مصائب این حوزه، دستمزدهایی غیرواقعی طلب نمی‌کنند. سنگ بزرگ پیش پای کنسرت‌گذاران، هزینه سالن است که امیدواریم تا انتهای امسال، مشمول جراحی اقتصادی شود چرا که قطعا بهای بلیت برای سال آینده، میلیونی خواهد شد که برازنده برآیند فرهنگی کشور و سرانه نشاط اجتماعی آن نخواهد بود.

ضمن اینکه با احداث آسمانه هنر ایران، این مشکل تاحدودی مرتفع خواهد شد اما ضروری است تا زمان بهره‌برداری از این سازه ایرانی - اسلامی، نسبت به این جولان قیمت سالن‌های کنسرت، یک واکنش درست صورت بگیرد تا هزینه این نرخ‌گذاری‌های سلیقه‌ای، از جیب مردم پرداخت نشود.


کد خبر 849394 منبع: ایرنا برچسب‌ها كنسرت موسيقى خبر مهم موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا

دیگر خبرها

  • برای خرید؛ قیمت هر شاخه میلگرد ساده را چگونه محاسبه کنیم؟
  • استقبال مردم قوچان از نایب قهرمان کشتی آزاد نونهالان کشور
  • قیمت بلیت کنسرت‌های تهران به ۹۰۰ هزار تومان رسید!
  • قیمت قند و شکر در میادین تره بار
  • نرخ قند و شکر در میادین و بازار‌های میوه و تره‌بار
  • نرخ قند و شکر در میادین و بازارهای میوه و تره بار اعلام شد
  • خیز قوهای سپید برای رتبه چهارم (عکس)
  • فیلم/ استقبال بی‌نظیر مردم نوق رفسنجان از شهید گمنام
  • شاعران در استقبال از غزل رهبری سرودند
  • جدیدترین شاخه مقاومت اسلامی در بحرین چگونه متولد شد؟