Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-30@03:45:26 GMT

تلخ و شیرین یک زن مسلمان در «دهکده خاک بر سر»

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۰۶۰۳۴

تلخ و شیرین یک زن مسلمان در «دهکده خاک بر سر»

الهام اشرفی در یادداشتی درباره کتاب خاطرات غفارحدادی به لوزان نوشت: راوی کسی­ است که به باورهای اساسی اسلامی پایبند است و خواننده را هم حسابی درگیر باورهایش می‌­کند. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم، الهام اشرفی:

گاهی به کشوری دیگر به «سفر» می‌­رویم که چندی استراحتی کنیم، چند مکان توریستی را ببینیم، غذاهای مکان جدید را امتحان کنیم و بعد برگردیم سر خانه و زندگی­مان و یک «آخیش، خستگی­مان در رفت»ی بگوییم و دوباره شروع کنیم به ادامۀ روزمرگی‌­هایمان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گاهی به کشوری دیگر«مهاجرت» می‌­کنیم، که برای همیشه در آن کشور بمانیم که بمانیم. گاهی هم مجبور می‌­شویم بنا به دلیلی در کشوری مدتی «اقامت» کنیم. در این نوع سفر نه لذت یک توریست همراه شخص می‌­شود که مطمئن باشد چند روزی جایی را کشف می­‌کند و «زود» برمی‌­گردد به مام وطن، و نه آن ترس مخوف ماندن و اکتشاف مکان‌­ها و یاد گرفتن زبان کشور مقصد و استرس پیدا کردن شغل و... همراه شخص است.

تجربۀ خانم فائضه غفارحدادی در کتاب «دهکدۀ خاک‌­برسر» که از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده، از نوع سوم است. او به ­همراه همسر و پسرش بنا به موقعیت تحصیلی‌­ای که برای همسرش پیش آمده است، مجبور می‌­شوند برای مدت یک سال در شهر لوزان کشور سوئیس زندگی کند. اقامتی یک‌­ساله که نه خیلی می­‌توان اسم موقت را رویش گذاشت و نه دائمی ا­ست.

سفرنامه را می‌­خوانیم تا زندگی‌­ای نزیسته و تجربه ­نکرده را در خیال و ذهنمان تصویر کنیم و این امر امکان ندارد جز به مدد تبحر نویسندۀ سفرنامه. خانم غفارحدادی، راوی خاطرات کتاب «دهکدۀ خاک‌­برسر» به‌­خوبی از پس ساختن این تصاویر ذهنی برای خواننده برآمده است. او در نثر و لحن راحت و بی‌­تکلف و روانش دست خواننده را می‌­گیرید و با خودش همراه می‌­کند.

اوایل کتاب ما به ­شدت درگیر تنهایی‌­های راوی می­‌شویم. روایات اوایل کتاب خلوتند، بی‌­حضور آدم‌­ها. و این خلوتی و سکون سوئیت کوچک راوی در روح و جان خواننده نیز رسوخ می‌­کند.

اما کم‌­کم نویسنده شرح می‌­دهد که چطور گوشه‌­گوشۀ شهر را می‌­کاود و در این جست‌­وجوها چطور آدم‌­ها را نیز کشف می­‌کند و در این کاوش­‌هاست که کم­‌کم آدم­‌ها وارد زندگی نویسندۀ خاطرات و بعد راهی ذهن و خیال خواننده می‌­شوند. حالا هم نویسنده کمتر تنهاست و هم خواننده خیالش راحت است که راوی از پس تنهایی و غربت دارد برمی­‌آید.

راوی کسی­ است که به باورهای اساسی اسلامی پایبند است و خواننده را هم حسابی درگیر باورهایش می‌­کند؛ اینکه راوی مواد غذایی حلال پیدا می‌کند یا مستمراً و برای رفع هرگونه شک ­و شبهه شرعی مجبور به انتخاب سبک گیاه­‌خواری می‌­شود، برای خواننده هم دغدغه می‌­شود. اینکه راوی می‌­تواند مراسم و آیین‌­های مذهبی ایرانی، مثل مراسم تاسوعا و عاشورا یا مراسم سال نو و سیزده ­به ­در را در غربت اجرا کند یا نه، هم می‌­شود دغدغۀ خواننده. این یعنی نویسنده حواسش بوده است که برای خواننده این­ها مسئله است، که خواننده با خواندن خاطرات، خودش را جای راوی می­‌گذارد تا بتواند در خیالش چالش‌­ها را از سر بگذراند، تا تجربۀ نزیسته‌­اش را در قالب کلمات تصویر کند.

یکی از اهداف ناخودآگاه سفرنامه، قیاس فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و... است. خانم غفارحدادی در روایاتش به­‌خوبی و خیلی نامحسوس از پس این مقایسه برآمده است. او لابه‌­لای خاطراتش مدام اخلاق و منش آدم­‌هایی را که با آنها در ارتباط قرار می­‌گیرد، تفاوت فروشگاه‌های ایران و سوئیس، نحوۀ خرید کردن مردم خودمان و مردم سوئیس، تفاوت قیمت‌­ها، رفتارهای نژادپرستانۀ برخی اهالی اروپا و... را بیان می‌­کند:

«دیروز توی بنگاهی یک مرد میان­سال افغانی مهدی را به کناری کشید و گفت: سعی کن خانمت را نیاوری بنگاه که نفهمند مسلمانی، وگرنه اسمت می‌­رود توی بدها و ضرب در هم می‌­خورد رویش!» (صفحۀ 79)

نویسنده همانی را که دیده روایت می‌­کند، و به ورطۀ اغراق نمی‌­افتد. درس اخلاقی نمی‌­دهد و نتیجه‌­گیری فرهنگی نمی‌­کند. نویسنده فقط روایت می­‌کند و  خودش کناری می‌­ایستد و تفکر و مقایسه را به عهدۀ خواننده می‌­گذارد.

در یک­‌سوم نهایی خاطرات لوزان، دیگر از آن زن تنها و بی‌­تجربۀ اول کتاب که بیشتر اوقات خود را در سکوت خانه و پارک‌­ها می‌­گذراند خبری نیست، حالا ما با یک زن فعال و پویا مواجهیم. زنی که خودش را درگیر گرفتاری­‌های تحصیلی همسرش در غربت نکرد و تنها و بی‌دانستن زبان فرانسه، شروع به کندوکاو کرد و در این کاوش هم ما را همراه کرد. زنی که در اواخر کتاب تعداد زیادی دوست ایرانی و غیرایرانی برای خودش دست­ و پا کرد؛ به طوری­ که برگشتن از لوزان برایش سخت می‌شود. حالا سفری که اوایل کتاب اسمش را «دورۀ ریاضت» گذاشته بود، برایش تبدیل به کوله‌­باری از تجربه و مهربانی شده است: «دورۀ ریاضت با آن قیافۀ سختگیرش که اوایل با یک من عسل هم نمی­‌شد تحملش کرد، این آخری­‌ها مهربان شده بود.»(صفحۀ 303 )                                                                

بخش مورد علاقۀ خودم، بخش مربوط به زایمان راوی­ است! راوی همان قبل از سفر می­داند که باردار است، و تمام مدت خواندن این دغدغۀ زنانه و استرس پیدا کردن یک دکتر مناسب، دغدغۀ منِ خوانندۀ زن هم می‌­شود.

امتیاز دیگر کتاب، عنوان کتاب است که هم طنزی پنهان در خود دارد که با نثر طنز نویسنده در ارتباط است، و هم برگرفته از واقعیتی تاریخی در کشور سوئیس است که خواندنی­ است.

در جای­ جای کتاب عکس‌­هایی مرتبط با خاطرات الصاق شده است که در ساختن تصویر ذهنی از خاطرات کمک بسیاری می­‌کند؛ گرچه­ به شخصه دوست داشتم تصاویر رنگی می‌­بودند و با کیفیتی بهتر.

خانم غفارحدادی روایت‌­نویس خوبی­ است و این روند را در آثار بعدی­‌اش هم به ­تبحر ادامه داده است. روایاتی صمیمانه، بی­‌تکلف و اغلب آغشته به طنزی رها که همۀ این محسنات موجب شده که روایاتش به جان خوانندگانش خوش بنشیند.

رهبر انقلاب توصیه کردند خانم‌ها این کتاب را بخوانند+ فیلمچالش‌های حضور یک زن با حجاب در قلب اروپا/ استقبال از «خاطرات سفیر» ادامه دارد

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: سوره مهر کتاب سوره مهر کتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۰۶۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است

با این بازیگر گفت‌وگویی داشتیم.

شما در سریال نون‌خ با ظاهری متفاوت حضور داشتید. یکی از سکانس‌های مورد توجه بازی شما در این سریال زمانی است که با یک چرخش روی ویلچر شخصیت‌های دیگر را غافلگیر می‌کنید. چگونه به اجرای این صحنه رسیدید؟ 
خدا را شاکرم که آن سکانس به‌خوبی انجام شد و مورد توجه بینندگان سریال قرار گرفت. طوری که تقریبا همه از من می‌پرسند که آیا آن پرش از روی ویلچر کار بدلکار بوده یا نه؟ از آنجایی که ورزش جزو لاینفک زندگی من است و در پرواز با پاراگلایدر، شنا، اسکی، تنیس، به شکل حرفه‌ای کار کرده‌ام، بنابراین آمادگی بدنی خوبی برای انجام حرکاتی اینچنین دارم و امیدوارم در آینده نقش‌هایی نوشته شوند که بیشتر بتوانم از توانمندی‌های جسمانی خود در ارائه آن نقش‌ها بهره بگیرم.

بازیگران نون‌خ چند فصلی است که با مخاطبان همراه هستند اما شما در این فصل به قصه اضافه شدید. ماجرای همراهی‌تان به این گروه چگونه رقم خورد؟
گروه کارگردانی نون‌خ تصمیم به انتخاب من برای بازی در این سریال گرفتند و دلیل پذیرفتن نقش از جانب من در ابتدا شخص خود سعید آقاخانی در سمت کارگردان بوده است، چراکه ایشان از همکاران بسیار خوب و قدیمی هستند. علاوه بر آن موفقیت این سریال طی سال‌های گذشته که به یک برند تبدیل شده، قطعا در انتخاب من تأثیرگذار بوده است. خرسندم از این‌که نقشی را در این سریال و در کنار دوست قدیمی خود در مقام کارگردان، عهده‌دار بودم. همچنین تهیه‌کننده این کار آقای فرجی که از مدیران قدیمی با شناسنامه قابل قبول بودند، از دیگر دلایل حضور من در سریال نون‌خ است.

با توجه به گریم متفاوت‌تان در این نقش مخاطبان چه بازخوردی داشتند؟
بازخوردی که از حضور در مجموعه نون‌خ داشتم، فوق‌العاده عالی بود و مثل همیشه مردم به من لطف داشتند. شکر خدا بینندگان سریال، با این نقش ارتباط بسیار خوبی برقرار کردند، هرچند در ابتدا و با توجه به گریم سنگین نقش من در سریال، برخی مخاطبان به من خرده گرفتند که چرا چنین نقش بی‌حال و بی‌رمقی را انتخاب کرده‌ام اما بعد از این‌که چند قسمت از سریال پخش و کاراکتر اصلی من در نون‌خ نمایان شد، همگی اذعان داشتند که نقش من در سریال عالی بوده و الان منتظرند که کاراکتر تانیا دوباره به ادامه قسمت‌های سریال بازگردد. مخاطبان دائم از من سؤال می‌کردند، حالا که تانیا با گریم جدید به ماموریت دیگری رفت، دوباره کی بازمی‌گردد و من بالبخند می‌گفتم که اجازه بدهید ببینیم نویسنده چه تصمیمی برای تانیا خواهد گرفت.

با توجه به آمادگی جسمانی که دارید چرا پیش‌تر از این توانایی در ایفای نقش‌هایتان استفاده نکرده بودید؟ ممکن است تا امروز بسیاری از مخاطبان شما از آن بی‌اطلاع باشند. 

انتخاب بازیگر هم از مقولاتی است که در بسیاری از آثار حالت غیر حرفه‌ای پیدا کرده است؛ طوری که ابتدا از ما قیمت می‌پرسند در حالی که نه فیلمنامه‌ای خوانده شده و نه نقش ما در آن کار مشخص است. گویا قیمت می‌گیرند که به اندازه قیمت پیشنهادی ما برایمان نقش تعریف کنند؛ این درد مدت‌هاست گریبان حرفه بازیگری را گرفته در صورتی که در گذشته ابتدا به ما فیلمنامه داده می‌شد، بعد پیشنهاد نقش و در صورت قبول نقش بحث مالی، دستمزد و قرارداد پیش می‌آمد. این مسائل موجب شده تا من بازیگر به خیلی از چنین پیشنهادهایی توجه نکنم و ترجیح بدهم اوقات خود را به مطالعه، خواندن کتاب و ورزش اختصاص دهم و آن‌قدر منتظر بمانم تا یک کار گروهی خوب و با عوامل حرفه‌ای مثل نون خ به من پیشنهاد شود که امید‌وارم اتفاقاتی مثل تجربه حضور در نون خ برای من بیشتر بیفتد. با توجه به سابقه ۳۲ ساله بازیگری من و اکثر همکاران در این حوزه، همواره منتظر چنین اتفاقاتی هستیم تا پیشنهاد کاری در خور به ما بشود تا از هنر بازیگری خود در جای درستی استفاده کنیم، نه برای هر نقشی و به هر قیمتی.

عده‌ای از بازیگران پس از چند سال اشتغال در این حرفه به سمت کارگردانی می‌روند. با توجه به سابقه‌ای که در ایفای نقش در ژانرهای مختلف دارید، هیچ‌وقت دغدغه تجربه سایر شاخه‌های هنری مثل نویسندگی و کارگردانی را داشتید؟ 
باتوجه به سابقه دیرینه من در کتاب خواندن، همکارانی که از دوستان صمیمی من هستند، با علم به این موضوع، معمولا به من این لطف را دارند که فیلمنامه‌های‌شان را بخوانم و نکات مورد نظرم را به لحاظ چفت و بست قصه برایشان نوشته و یادداشت و تا حد امکان کمک‌شان ‌کنم. بارها هم از من برای کارگردانی هنری دعوت شده و همکارانم معتقدند که این نگاه در من وجود دارد ولی اساسا دغدغه من اینها نیست و فقط بازیگری را ترجیح می‌دهم. اصولا از آن دسته بازیگران هستم که عقیده دارم، من بازیگرم، ترجیح می‌دهم در یک شاخه باشم و خوب آن را جلو ببرم و از این شاخه به آن شاخه نکنم ولی هستند عزیزان همکاری که تمایل به تجربه سایر رشته‌ها دارند و قابل احترام می‌باشند.

برای ایفای نقش بیشتر به آثار کمدی علاقه ‎دارید یا اولویت‌تان گونه دیگری است؟
همان‌طور که اشاره کردم آنچه در انتخاب نقش برای شخص من اولویت دارد، دوست داشتن آن نقش، ارتباط گرفتن با نقش و همذات‌پنداری با آن است. با توجه به این‌که من به مدت 8 سال تا سال 1402، بازرس انجمن بازیگران سینما و تلویزیون ایران بودم که البته بعد از آن خودم را درگیر این عنوان نکردم، از این رو با دغدغه بسیاری از بازیگران مطلع هستم. گاه شاید مردم جامعه بر من خرده گرفته‌اند که چرا فلان نقش را بازی کرده‌ام و من در جواب آنها می‌گویم که من هم مثل شما هزینه زندگی و درمان دارم و باید نیازهای فرزندم را تامین کنم.

اتفاقا به‌تازگی وقتی برای تسویه وام به بانک مراجعه کرده بودم، عده‌ای با تعجب می‌پرسیدند مگر شما هم نیاز به وام پیدا می‌کنید؟! باید در نظر داشت که تنها تعداد محدودی از بازیگران دستمزدها و رقم‌های آنچنانی دریافت می‌کنند که البته دلیل این اختلاف دستمزدها هم مشخص نیست. بقیه بازیگران با توجه به تجربه بازرسی من در انجمن بازیگران، اکثرا مشکلات مالی داشته، مستاجرند، از این جهت به‌دلیل مسائل مالی گاه مجبور به قبول نقشی می‌شوند که شاید خیلی مورد پسند ایشان نیست. آنچه که همواره برای من جای سؤال دارد، بیمه صنف بازیگران است و با این‌که این بیمه از نوع بیمه کارگری است؛ سابقه کار و سنوات، سختی کار و بازنشستگی به ما تعلق نمی‌گیرد و ما شامل بیمه بیکاری نمی‌شویم، حتی اگر مدت بیکاری ما از چند سال تجاوز کند. ضمن این‌که من بازیگر مستندات تصویری، قراردادی برای اثبات سوابق کاری خود دارم؛ چگونه است که از ۳۲ سال سابقه مستند، تنها ۱۲ سال آن در بیمه برای من لحاظ می‌شود. امیدوارم در این خصوص مسئولان مربوط نگاه مثبتی به اهالی هنر داشته باشند تا بازیگری مثل زهره حمیدی که مدت‌ها است با بیماری شدیدی دست و پنجه نرم می‌کند و بعد از این همه سال فعالیت، بیمه ندارد، بتواند برای دوران میانسالی، بیماری و از کار افتادگی خود، نقطه امیدی داشته باشد. برای مثال درهمین سریال نون‌خ در عرض یک هفته، پنج حادثه برای گروه فنی رخداد، حشره ناشناخته‌ای گریمور را نیش زد، هرچند که شکر خدا برای خود من اتفاقی نیفتاد، ولی از آنجا که اتفاق ناخواسته است، در نتیجه مباحث مطرح شده در‌خصوص بیمه و امثال آن شامل تمامی صنوف این حوزه مانند عوامل فنی، گروه صحنه و... می‌تواند نقش مهمی در عملکرد و تامین کلیه عوامل و صنوف هنری داشته باشد. ضمن این‌که در این خصوص خانه سینما با برچسب تلویزیونی‌زدن به اغلب بازیگران، از حمایت حداقلی بازیگران شانه خالی می‌کنند. در صورتی که بازیگری، منهای بازیگری تئاتر که به صورت زنده اجرا می‌شود، در تلویزیون، فیلم کوتاه و سینما برای نمایش حس به مخاطب، از فرمول یکسانی تبعیت می‌کند و احساس او در هر‌کدام از این مقولات کم و زیاد نخواهد بود. بازی در مقابل دوربین یک شکل است و نیاز به برچسب زدن و ارجاع به سازمان دیگر ندارد. امیدوارم از اندک بازیگرانی که بالای 20سال سابقه کار در تلویزیون دارند و در سال‌های بازیگری، سختی‌های بسیاری متحمل شده‌اند، بیشتر حمایت شود و با ارائه تبصره یا مصوبه‌ای به سازمان بیمه تامین اجتماعی، ضمن پرداخت حق بیمه از جانب هر بازیگر، سوابق کاری او را به وی بازگردانند. من از سال ۷۵ عضو خانه سینما هستم و شروع بازیگری‌ام از سینما بوده است؛ بعد از این همه سال، برای تمدید کارت عضویت، می‌خواهند پنج نقش یک سینمایی در سال را ارائه دهیم در صورتی‌که ما در سال، مگر چند کار سینمایی تولید می‌کنیم که نقش یک آن، خانم‌ها باشند و هر بازیگری برای تمدید کارت خود بخواهد رزومه بازی در نقش یک آن را به خانه سینما ارائه دهد.

درصورتی‌که من نشان «ب هنری» معادل فوق‌لیسانس از فرهنگ و ارشاد دارم و این‌که ارشاد من را برای اعطای نشان هنری قبول دارد ولی خانه سینما آن‌هم برای تمدید کارت نه! ضمن این‌که همه ما با یکدیگر در ارتباط بوده و همکار هستیم که در بینابین این همکاری‌ها عنوان می‌شود اساسنامه اشکال دارد و هنوز بعد از یک دهه این اشکالات در اساسنامه رفع نشده است. کاش نهادها و سازمان‌ها به‌جای برپایی مجلس ترحیم و مراسم یادبود بازیگران، در زمان حیات آنها، نقش حمایتی از بازیگران داشته باشند تا یک بازیگر باسابقه مجبور نباشد مثلا برای دریافت وام آن‌همه دوندگی کند.

با تمام این چالش‌ها همچنان دغدغه بازیگری دارید و به این شغل به‌صورت حرفه‌ای نگاه می‌کنید. چرا؟
عشق به مردم اصلی‌ترین محرک ما در عرصه بازیگری است و من از زمان قبول حضور در «نون‌خ» امیدوار بوده و هستم که بتوانیم حتی برای دقایقی شادی به خانه‌های مردم ببریم تا در این روزگار دقایقی بخندند و این حداقل کاری است که ما می‌توانیم با عشق و جان برای هموطنان خود انجام دهیم. خدا را شاکرم جزو معدود افرادی هستم که مردم به من اطمینان دارند. در فضای مجازی به من پیام می‌دهند، از مشکلات خود می‌گویند، کمک‌های‌شان را از طریق من در اختیار نیازمندان قرار می‌دهند و من نیز تا جایی که در توانم بوده و به یاری خدا از اعتبار و ارتباط خود در جایگاه هنر، به نفع مردمم استفاده کرده‌ام. تا جایی که برایم مقدور باشد سعی می‌کنم مشکلات آنها را پیگیری و کمک کنم. 

تا امروز چه نقش‌هایی را دوست داشتید بازی کنید اما به شما پیشنهاد نشده یا به‌هردلیل امکان حضور در آنها را نداشتید؟ 
بازیگری مانند دنیای واقعی، اقیانوس بیکرانی از نقش‌های متعدد است. یکی از نقش‌های مورد علاقه من، حضور زنان کشورم در جنگ هشت‌ساله در مقابل عراق است که یک‌بار پیش از این افتخار بازی در فیلم دختران جنگ به کارگردانی آقای عبداللهیان را داشتم و در آن، نقش یکی از زنان مدافع خرمشهر در زمان حمله رژیم بعثی را ایفا کردم. در این فیلم شاهد چهار دختر مبارز هستیم که سه نفر از آنان به شهادت می‌رسند. من هنوز برای بازی در آن نقش به خود می‌بالم. مقوله جنگ هشت‌ساله ما چیزی است که هیچ‌وقت نباید فراموش شود و هنوز می‌توان کلی در مورد آن نوشت و تکرار کرد تا آن رشادت‌ها هیچ‌گاه از ذهن مردم ما پاک نشود. دلم می‌خواهد بازهم فیلمسازان ما با نگاه متفاوت‌تری به آن بپردازند؛ چراکه وظیفه ما این است که آن هشت سال را زنده نگه داریم. در زمان جنگ، من خردسال بودم و بیشتر صدای آژیر‌ها را به یاد دارم. در آن دوران مادر من به‌عنوان پرستار سه شیفت سر کار حاضر بود و در آن میان وقتی به رزمندگان امدادرسانی می‌کرد ریه‌اش با گاز خردل درگیر شد و نای او تاول زد، طوری که به حد مرگ رسید.
مادر من اکنون ۸۰ ساله است اما تأثیرات جنگ، فشار کار سخت در آن دوران و افسردگی‌های ناشی از آن، سیر در خاطرات گذشته و تاثیری که آن زمان در اثر نبودن مادر بر سر فرزندان خردسالی که در خانه می‌ماندند، همگی فشارهای دوران جنگ است. وقتی که در مدرسه امتحان ریاضی داشتیم با صدای آژیر، برگه‌ها به هوا می‌رفت و ما با اضطراب و وحشت به سمت پناهگاه‌ها می‌گریختیم و همه اینها فشار‌های روحی آن دوران است که هنوز با ما مانده است.

اگر پیشنهاد فیلم یا سریال دفاع مقدسی داشتید، تمایل دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
امروزه شرایط متفاوت شده است. گاه کارگردان‌ها و عوامل جوان آن‌قدر در تکنیک کارگردانی یا سایر رشته‌ها مثل فیلمبرداری، صدا و مانند آن تبحر دارند که به‌واقع گوی سبقت را ربوده‌اند. با توجه به سابقه همکاری که با نوید محمودی داشته‌ام، چون این کارگردان نگاه انسانی در کار دارد، احترام خاصی برای او قائل هستم و به عقیده من برکت کار نوید محمودی بیشتر به‌دلیل رفتار درستی است که در جایگاه خود دارد. در سریال فه‌فه، من، حسین رفیعی و سوسن پرور با نوید محمودی در مقام تهیه‌کننده همکاری داشتیم و به‌رغم این‌که آن زمان قرار بود دستمزدها را صداوسیما پرداخت کند اما او برای این‌که مدیون بچه‌های گروه نشود، با پول فروش منزل خود دستمزد عوامل گروه را پرداخت کرد. هرچند که قبل از آن دو قسط را پرداخت کرده بود و ما معترض شدیم که چرا چنین کاری کرده است. اگر چنین افرادی کارشان دیده می‌شود، حق‌شان است چرا که هاله انرژی درستی دارند. متاسفانه اعتراض به دیرکرد حقوق‌ها موجب می‌شود به کارهای دیگر دعوت نشویم در صورتی‌که وقتی تهیه‌کننده و کارگردانی توقع دارد بازیگرش به‌موقع سرکار حضور یابد و تمام احساسش را در خلق نقش به‌کار گیرد، می‌بایست خود نیز به تعهد و قرارداد‌ش پایبند باشد و در زمان معینی با بازیگر و عوامل خود تسویه کند. در کل باید همه عوامل گروه به نوعی پشت هم باشند تا هریک از افراد گروه از‌جمله بازیگر یک مجموعه که تامین یک خانواده برعهده اوست و مستاجر است به مشکل بر‌نخورد.

همه نقش‌هایم را دوست دارم

سماواتی به جام‌جم می‌گوید: در سال‌های اخیر با سریال‌های خوبی چون خوشنام، شهرک رنگین‌کمان که در ژانر کودک بود، چسب زخم با کاراکتری به نام هما که جزو کاراکترهای مورد علاقه من بود، بوم و بانو بوم با کاراکتر دلربا و چند کار دیگر برای تلویزیون کار کرده‌ام که تقریبا همه آنها را دوست داشته و نمی‌توانم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ چرا که وقتی من با نقش خود ارتباط برقرار می‌کنم دیگر برایم فرقی نمی‌کند که در چه نقشی و برای چه ژانری قرار است ایفای نقش کنم. اخیرا در یک کار سینمایی به نام تصویر آخر بازی کرده‌ام که فعلا در مرحله موسیقی توسط محمد فرشته‌نژاد است. تدوین آن پایان یافته و به‌نظر من در اکران بتواند موفقیت خوبی در میان مخاطب کسب کند زیرا نقشی که من در این اثر برعهده داشتم همچنان در ذهن من مانده و مرا درگیر خود کرده است؛ از این‌رو انتظار می‌رود که بازتاب مثبتی برای مخاطب داشته باشد. مادری که فرزند معلول و توانخواه خود را با نگرانی‌ها و دغدغه‌های ذهنی قابل تامل، بزرگ می‌کند و همواره نگران آینده او، بعد از خودش است. چنین مسأله‌ای از‌جمله مواردی است که جامعه کنونی ما با آن مواجه است؛ بازخوردی که ما باید در رفتار با این عزیزان در سطح جامعه داشته باشیم، نیازمند فرهنگ‌سازی است تا رفتار درستی را در مواجهه با این قشر داشته باشیم.

دیگر خبرها

  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • خاطرات تلخ اردیبهشتی آبی ها مقابل تراکتور!
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • اقامت در مجموعه آب درمانی محلات ۵۷ درصد افزایش یافت
  • در مستند «آقای خاص»؛فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر