Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@15:57:15 GMT

علت پیشرفت و گسترش سریع اسلام چه بود؟ /۱/

تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۰۸۷۷۳

علت پیشرفت و گسترش سریع اسلام چه بود؟ /۱/

ایسنا/خراسان رضوی یک کارشناس علوم قرآنی با اشاره به اینکه برای مورخ، پیشرفت و گسترش سریع اسلام در مقایسه با سایر ادیان، همواره شگفتی‌آور بوده است، عوامل و زمینه گسترش سریع دین اسلام را تشریح کرد.

کمال‌الدین غراب در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص گسترش سریع دین اسلام در مقایسه با سایر ادیان، اظهار کرد: شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم در فاصله یکی دو قرن پیش از میلاد مسیح(ع) تا بعثت پیامبر اسلام(ص) چگونه بوده است که انبیایی چون عیسی(ع) و یحیی(ع) و بیشتر انبیاء بنی‌اسرائیل و رهبران نهضت‌هایی مذهبی چون مانی و مزدک در ایران نه تنها خود نمی‌توانند پیروزی و موفقیت و گسترش آئین خود را شاهد باشند، بلکه به اشکال فجیعی به دست امپراتوران و پادشاهان، یا عمّال ایشان به قتل رسیده‌اند، یا مانند عیسی(ع) -بنا بر قول قرآن- گمان می‌کنند که او را به قتل رسانده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی آئین‌های برخی از ایشان و پیروان آنان، همچون آئین مانی و مزدک، پس از قتل بنیان‌گذار آن‌ها به شدت سرکوب می‌شود و نهضت ایشان از بنیاد برچیده می‌شود و آئین مسیح با تغییرات و تحولاتی عمیق در آن بعدها توسط پولس رسول به تدریج در میان اقوام غیر یهودی -اقوامی که عیسی(ع) در اصل به سوی آن‌ها فرستاده نشده است- گسترش می‌یابد.

وی ادامه داد: تا سال ۳۱۲ میلادی -سال ظهور کنستانتین اول در صحنه سیاسی روم- سیادتی در امپراتوری روم ندارد و تا سال ۳۸۲ میلادی به رسمیت شناخته نمی‌شود، اما پیامبر اسلام(ص) موفق می‌شود که خود تشکیل دولتی مستقل بدهد و در ظرف مدتی کمتر از ۱۰ سال پس از هجرت، سلطه سیاسی خود را بر بیش از نیمی از شبه جزیره عربستان گسترده سازد. علاوه بر این، اندیشه اسلامی و نظام سیاسی مسلمانان توفیق می‌یابد که در طی مدتی حدود ۱۴۵ سال از زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) تا پایان دوران امویان، از جانب شرق تا قلب هندوستان و خوارزم و ماوراءالنهر، یعنی تا ماوراء قلمرو امپراتوری ساسانی و از جانب غرب تا کرانه‌های دریای سیاه و مدیترانه، شمال آفریقا و تمامی اسپانیا و جنوب فرانسه گسترش یابد؟

این کارشناس علوم قرآنی با بیان اینکه برای پاسخ به این پرسش باید به سه نکته توجه کرد، بیان کرد: نخستین نکته ویژگی‌هایی که یک مکتب در شرایط ویژه اجتماعی– سیاسی و فرهنگی آن عصر باید می‌داشت تا در میان همه اقوام و ملل، خارج از تفاوت‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نژادی، از ظهور و استقبال موفقی برخوردار شود.

غراب خاطرنشان کرد: دومین نکته علل، شرایط و زمینه‌های سیاسی–اجتماعی و فرهنگی است که اجازه داده است تا اسلام نخست در میان اعراب شبه جزیره رشد کند و آنان را به عنوان یک نیروی جدید -نیرویی که نه‌تنها دیگر نمی‌توان آن را از میان برداشت، بلکه در دورنمای آرزوهای خود استقرار در کاخ‌های قیصر و کسری را می‌بیند- متحد سازد و در برابر قدرت‌های بزرگ زمانه عرض اندام کند.

وی اضافه کرد: ویژگی‌های فردی رهبر و بنیان‌گذار این نهضت، اعم از خصال اخلاقی و عظمت‌های روحی، توانایی‌های رهبری و مدیریت، هوشیاری‌های سیاسی، موقعیت اجتماعی و سایر خصال و صفاتی که در مقایسه با رهبران و انبیاء سایر ادیان و نهضت‌ها به او اختصاص یافته است، سومین نکته‌ای است که در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرد.

این کارشناس علوم قرآنی با بیان اینکه شرایط ظهور موفق یک دین، مقارن بعثت پیامبر اسلام(ص) از جمله نکاتی است که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد، افزود: اگر بتوانیم تصور نسبتاً روشنی از وضعیت زندگی مردمان گوناگون، شیوه‌های زندگی متفاوت، افکار و اندیشه‌ها و فرهنگ‌های مغایر و مذاهب متفرق در دوران بعثت پیامبر اسلام(ص) بیابیم؛ همچنین دریابیم که در آن عصر بشریت در چه مرحله‌ای از عمر تاریخی خویش به سر می‌برده است، به اهمیت مکتب یا مذهبی که در آن شرایط به عنوان آخرین پیام الهی باید پدید می‌آمد، برای تحقق دو آرمان همیشگی انسان، یعنی حقیقت و سعادت راهی نو و نهایی نشان می‌داد و ویژگی‌هایی که باید می‌داشت تا در جذب مردمان گوناگون موفق شود و به عنوان آخرین پیام الهی توسط انسان‌ها پذیرفته شود، پی خواهیم برد. 

غراب عنوان کرد: فراملی بودن، یکی از ویژگی‌های این مکتب به شمار می‌رود. اسلام در زمانی ظهور کرد که چنانچه قرار بود دین یا اندیشه‌ای به عنوان شناخت نوین‌تر و کامل‌تری از قوانین تکوین حیات و سنن رشد آن عرضه شود، دیگر نمی‌توانست قومی یا فردی باشد، بلکه ضرورت داشت تا خارج از مرزهای قومی و قومیت‌گرایی نیز بتواند تعریف و تبیین شود. هرچند می‌توانست نشانه‌ها و رنگ و بوی فرهنگ قومی را نیز بر خود داشته باشد، اما لازم بود محتوا و جانمایه آن فراتر از قوم، نژاد و فرهنگی خاص تفسیر شود. 

وی تصریح کرد: در این زمان بشریت به مرحله‌ای از رشد تاریخی خود رسیده که ارتباطات میان اقوام گسترش یافته است. زمانی است که حصارهای برافراشته در میان اقوام بر اثر گسترش ارتباطات، فروریخته و روشن شده است که بیگانگی زبان، عقیده، فرهنگ و سرزمین و چندگانگی نژاد، به معنای بیگانگی و چندگانگی جوهر انسانی آنان نیست و تمام انسان‌ها در صفاتی ویژه و نیازها و آرمان‌هایی مخصوص با هم اشتراک دارند، همچنین آشکار شده که آرزوی نجات و میل به سعادت و حقیقت تنها یک آرزوی قومی و فردی نیست، بلکه همه اقوام و نژادها و ملت‌ها همین آرزو را دارند، به علاوه تمام مذاهب نیز در پاسخ به همین آرزو پدید آمده‌اند.

این کارشناس علوم قرآنی گفت: بنابراین، اندیشه نوین نمی‌تواند تنها در ادامه تاریخ دینی و اجتماعی یک قوم قابل تفسیر باشد، بلکه لازم است در ادامه تاریخ همه ادیان، یا تاریخ دینی همه اقوام قابل توجیه باشد. به عبارت دیگر اصول، مبانی، روشنگری‌ها، احکام و رهنمونی‌های آن در کمال بخشیدن به اصول و مبانی و احکام اساسی همه ادیان قابلیت تبیین داشته باشد، زیرا تنها در این صورت خواهد توانست از سوی همه مردمان، با همه گوناگونی فرهنگ‌ها و مذاهب و نژادهای آنان، پذیرفته شود. 

غراب ادامه داد: همچنین نظام زندگی پیشنهادی آن قابلیت تقلید، پیروی و الگوبرداری برای همه جهانیان، در همه مکان‌ها و زمان‌ها را داشته باشد. زیرا آرزوی نجات و رسیدن به سعادت و حقیقت یک آرزوی همگانی است و اگر راهی برای نیل بدان وجود داشته باشد، لازم است نظام زندگی میسر سازنده آن نیز برای همه اقوام قابلیت الگوبرداری و پیاده‌سازی را داشته باشد. علاوه بر این‌ها، از آنجا که این آرزو تنها به مقطعی از تاریخ منحصر نمی‌شود، لازم است نظام زندگی پیشنهادی آن انعطاف لازم را برای تحول در شرایط پیش روی تاریخ داشته باشد، بی‌آنکه از اصول و مبانی جاودان خود عدول کند. بنابراین لازم است از دو جنبه معرفت شناختی -که به محتوای پیام نبوی بازمی‌گردد- و دیگر از جنبه جامعه‌شناختی -که به امامت و رهبری و الگوی اجتماعی ارائه‌شده از سوی آن پیامبر مرتبط می‌شود- فراملی باشد.

وی با اشاره به اینکه توحیدی بودن از دیگر ویژگی‌های این مکتب محسوب می‌شود، خاطرنشان کرد: پرستش خدای یگانه از دیدگاه معرفت‌شناسانه، در آن زمان تنها عاملی بوده که می‌توانسته و می‌تواند مورد توافق همه پرستندگان، با همه گوناگونی ادیان آن‌ها، قرار گیرد. زیرا پرستش خداوند بزرگ در میان همه ادیان عنصری مشترک بوده است و تکیه بر آن در حقیقت دعوت به سوی توافق بر سر اصلی مشترک بوده است.

این کارشناس علوم قرآنی بیان کرد: چنانکه خداوند در آیه ۶۴ سوره آل‌عمران بر همین اساس اهل کتاب را به پرستش خدای واحد و طرد شرک و رد پرستش برخی از انسان‌ها و برخی دیگر دعوت می‌کند و می‌فرماید «قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالوا اِلی کَلِمَةٍ سواءِ بَیْنَنا وَبَیْنَکُم اَلانَعْبُدَ اِلاّ اللهَ ولانُشْرِکَ بِهِ‌ شَیئاً ولا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعضاً اَرباباً مِنْ دُونِ ا لله. فَاِنْ تَوَلَّوا فَقُولوُا اشْهَدُوا بِاَنَّا مُسْلِمُونَ» به این معنی که «بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی کلمه‌ای که بین ما و شما یکسان است: اینکه جز خدا را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم، و برخی از ما برخی دیگر را فرودست خدا، ربّ‌های خود نگیرد. پس اگر پشت گرداندند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم».

غراب اظهار کرد: حتی بت‌پرستان «الله» را به عنوان خالق آسمان‌ها و زمین و مدبر عالم در رأس همه خدایان می‌شناختند. گذشته از این، دعوت به توحید چنانکه در این آیه نیز منعکس شده دعوت به سوی یک وحدت انسانی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود و می‌تواند میان اقوام گوناگون و قبایل متفرق و طبقات مختلف وحدت و یکپارچگی ایجاد کند و از بیگانگی‌ها و تضادها و دشمنی‌ها بکاهد، و زمینه برقراری عدالت اجتماعی و برابری حقوقی را در جامعه با تثبیت برابری حقیقی و برابری ایمانی فراهم سازد. توحید با رد سه خدایی مسیحیت و دو خدایی آئین زرتشت و چند خدایی اعراب و خدایان شفیع آن‌ها با ایجاد وحدت ایمانی و اصولی، یعنی وحدت در مبدأ، منشأ، عامل، عنصر و ماده خلقت و رازق و هادی آن و وحدت در جهت و سرنوشت، زمینه برابری و وحدت انسانی را در جامعه پی‌ریزی می‌کند.

وی عنوان کرد: همچنین به خواست عدالت اجتماعی به عنوان نتیجه ضروری برابری حقیقی، جامه عمل می‌پوشاند. فاصله‌های طبقاتی را از میان برمی‌دارد و میان ارباب و بنده بر اساس برابری حقیقی، برابری حقوقی ایجاد می‌کند و اساساً جایی برای این واژگان(ارباب و بنده) در روابط میان انسان با انسان باقی نمی‌گذارد. در آن برهه از تاریخ اکثر مردمان از نابرابری حقوقی به شدت رنج می‌برند. 

این کارشناس علوم قرآنی اضافه کرد: تأکید شدید اسلام بر برابری و مساوات و عدالت اجتماعی که شامل تشویق به آزادکردن بردگان، رعایت حقوق زنان، ممانعت از زنده‌به‌گورکردن نوزادان دختر و... می‌شود، برخی از مظاهر آن به حساب می‌آید که خود نشانگر شدت نیاز مردمان در آن دوران به این اصل بوده است. شگفتی‌هایی که مردمان سرزمین‌های مفتوحه از عدالت اسلامی و برابری مردمان نشان می‌داده‌اند و در برابری حقوقی میان خلیفه با سایر مردمان پر اهمیت تلقی می‌شده نیز نشانه دیگری از شدت نیاز مردمان آن عصر به این اصل به شمار می‌آید. اصلی که زیربنای همه آرمان‌ها و مقدمه وصول به آن‌ها تلقی می‌شود، و در همه زمان‌ها و در میان همه ملّت‌ها از حساسیت ویژه‌ای برخوردار است.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری دين دین اسلام پيامبر اكرم ص کارشناس علوم قرآنی پیامبر اسلام ص برابری حقوقی بعثت پیامبر گسترش سریع میان اقوام همه اقوام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۰۸۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت

به گزارش خبرگزاری مهر، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است: یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» درخور توجه فزون‌تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند).

چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزی بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آنها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تأثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می‌دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه‌ریزی می‌شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص‌های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره‌ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌کند.

۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه به کار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود به کار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴. فضیلت مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴. برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج‌های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).

خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.

کد خبر 6090072

دیگر خبرها

  • نخستین مسجد اسلام گسترش می‌یابد
  • دیدار نخست وزیر بورکینافاسو و معاون اول رئیس جمهور
  • مخبر: تهران علاقه‌مند به گسترش مناسبات خود با بورکینافاسو است
  • جلد ششم کتاب «عنوان بصری» منتشر شد
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • شاهد پیشرفت و تعالی حاکمیت اسلام هستیم
  • پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)
  • مشکلات جهان اسلام در نتیجه عدم توجه به توصیه های علمای جهان اسلام است/ هدف صهیونیسم بین الملل ایجاد فاصله میان کشورهای اسلامی است
  • حمله روزنامه جوان به تعطیلی شنبه
  • حج آغاز راهی طولانی برای گسترش معنویت در جامعه است