کارگردان سندباد و سارا: فقدان رویاپردازی و قصه، بزرگسالان را مخاطبین سینمای کودک کرده است/فیلم کودک باید هویت ایرانی داشته باشد
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۲۷۱۸۴
غلامرضا آزادی تهیهکننده فیلمهای کودک و نوجوان میگوید که سینمای کودک ما رویاپردازی و ادبیات داستانی کهن را فراموش و مخاطبان اصلی خود یعنی کودکان را از دست داده است. سینمای کودک به سمت بزرگسالان روی آورده هرچند که به ظاهر درباره بچهها باشد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینمای کودک و نوجوان ایران مانند دیگر ژانرهای سینمای کشور در دهه 1360 و 1370 دوران طلایی خود را پشت سر گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلمهای کودکان، فیلمهایی پر نشاط، آموزنده و دارای افق و چشماندازی بزرگ و وسیع است که بچهها روحیه پرواز از آن کسب خواهند کرد. یکی از فیلمهای ماندگار و مطرح سینمای کودک فیلم "مریم و میتیل" ساخته مرحوم "فتحعلی اویسی" کارگردان، نویسنده و بازیگر سینما و تلویزیون است که به تازگی دار فانی را وداع گفت. اویسی که دانشآموخته سینما از آمریکا بود، فیلمی کودکانه و زیبا ساخت که بزرگسالان را هم با دنیای معصومانه و زیبای کودکان که برایشان در بزرگسالی فراموش شده بود، دوباره آشنا میکرد.
دیروز آغاز سیوچهارمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان بود. بازخوانی آنچه که سینمای کودک و نوجوان را در دورهای در قله و اوج قرار داده بود، میتواند کمک مدیران و سینماگران ما کند تا سینمای کودک به روزهای خوب بازگردد.
قصهها و حکایتها سرمایههای فراموش شده سینمای ایراناند
غلامرضا آزادی یکی از فیلمسازانی است که با فیلم محبوب "دره شاپرکها" برای کودکان و نوجوانان دهه 1370 خاطرهسازی کرد. او در سالهای اخیر برای بچههای ایران بدلیل اشتغال بر سر پروژه بزرگ آرش کمانگیر، فرصت کمتری پیدا کرده که برای بچههای ایران فیلم بسازد. آزادی درباره علت قدرت و محبوبیت فیلمهای سینمای کودک در دهه 60 و 70 برای بچهها و فاصله این سینما از روزگار طلایی خود بیان کرد: سالهایی که ما برای سینمای کودک و نوجوان فیلم میساختیم، گنجینه نهفتهای به نام ادبیات و فرهنگ فارسی داشتیم که سرشار از قصهها، مثل و متلها و حکایتهای شیرین و عبرتآموزی است که مناسب بچهها بود. کارگردانان آن دوران بنظرم واقعاً اندیشمند بودند که این داستانهای سرشار از زیبایی و درس را برای بچهها به فیلم تبدیل میکردند. آنها میدانستند که سرمایه هر کشوری ادبیات و تاریخ آن است و باید از آن برای سینمای نیز بهره گرفت. در حقیقت سینماگران آن دوران، ادبیات و قصههای ایرانی را پشتوانهای برای فیلم و هنر میدانستند. وقتی از گذشته دور و ادبیات هر ممکلتی حرف زده میشود، هویت و شناسنامه و چگونگی آداب و سنن و روش زندگی آنان برای بچهها تعریف میشود. این موضع برای مردم جذاب است که بدانند پیشینیان آنان چگونه زندگی میکردند و چه میکردند.
با تکرار واقعیت روزمره چه چیزی به سینما اضافه میکنیم؟!
وی با بیان اینکه فراموشی این قصهها و داستانها در سینما مایه تأسف است گفت: باید بگویم که سینمای کودک و نوجوان ما مانند رودخانهای خشک شده است و دیگر این سینما را نمیتوان سینما نامید. سینمایی برای هر کشوری پدیده بزرگ هنر، صنعت و رسانه است که با ادبیات داستانی و پیشینه فرهنگیاش ارتباط داشته باشد نه اینکه از این منفک باشد. سینمای حال حاضر کشور ما نه تنها در ژانر سینمای کودک و نوجوان، بلکه در تمام اشکال خود دچار نوعی روزمرگی و تکرار آنچه که میدانیم است. فیلمهای ما همگی بیان دوباره واقعیت هر روز و آنچه که خودمان در حال تجربهاش هستیم است. زمانی که داستانی را از سعدی که از مفاخر ادبیات ما است به فیلم تبدیل شود، جذاب است و ارزش دارد اما فعلاً سینمای ما جز سرگرمی خشک و خالی و فاقد محتوا چیست؟! بهتر است دوباره به فیلمهای قدیمی که مانند مرجعی برای بیان ادبیات و تاریخ است رجوع کنیم.
سینمای کودک و نوجوان ما مانند رودخانهای خشک شده است و دیگر این سینما را نمیتوان سینما نامید
آزادی در بخش بعدی صحبتهای خود در جواب اینکه برای ارتقا و احیای سینمای کودک و نوجوان چه باید کرد گفت: سینما یک سیستم اطلاعاتی بین المللی است. خیلی از کشورها فیلم میسازند اما هر فیلمی باید بوی آن سرزمین را بدهد. اگر تقلید کنیم که غلط است زیرا آمریکاییها و اروپاییها همان را بلکه بهترش را ساختهاند. ما باید محصول خودمان را ارائه دهیم که مردم خودمان و دنیا دوستشان داشته باشند. یک فیلم ایرانی باید ساخت، که غیر ایرانی هم با ایران آشنا شود. نمیدانم چرا اوضاع سینما اینگونه شده است که به چنین مسائلی توجه نمیشود، در زمان ما فیلمسازان باید دانش ادبی، جغرافیایی و فکری عمیقی میداشتند و دقیقاً ماحصل همین تفکر و اندیشه میشد یک فیلم کودک ماندگار.
رویاپردازی را از سینما و کودکان گرفتیم
تهیهکننده سفر بخیر و بالای شهر پایین شهر درباره جابجا شدن مخاطبان سینمای کودک و نوجوان با بزرگسالان و به حاشیه رفتن مخاطبان واقعی آن گفت: حقیقت آن است که سینمای کودک سینمای رویاپردازی است. بچه وقتی میرود فیلم ببیند، درباره تخیلاتش و آرزوهایش که به نوعی میتواند آینده او باشد فکر و همذات پنداری میکند. فیلم "دره شاپرکها" صرفاً درباره کودکان حرف نمیزند بلکه مخاطبینش هم از همین قشرند. اما امروز فیلمهای زیادی در سینمای کودک و نوجوان ساخته میشود که نامش کودک و نوجوان است اما بچهها بیننده آن نیستند. از سویی دیگر فیلمهای کودکی که ساخته میشود صرفاً سرگرمکننده است و به تخیل کودک و نوجوان جامه عمل نمیپوشاند. احساس میکنم که سینمای کودک و نوجوان ما فرمایشی شده است زیرا عدهای مطابق دستور آن را میسازند تا به فرض سینمای کودک زنده شود حال آنکه بدتر نابودش کردهاند.
وی با اشاره به اینکه سابق یکی از جشنوارههای مهم سینمایی کودک و نوجوان "جیپوتی" ایتالیا بود که در آن فیلمهای زیادی از سوی ایران برنده شده بودند گفت که مدتها است آن حضور افتخار آفرین ما در این جشنواره از بین رفته است. دل خودم پر از درد است زیرا سینما نمیتواند بگوید قدیمیها بروند کنار و تنها فیلمسازان جدید باید کار کنند، بلکه بنظرم باید از تجربه فیلمسازان قدیمی در کنار فیلمسازان جدید استفاده کنیم. به اسم جوانگرایی نباید قدیمیها حذف شوند. در حال حاضر همه نسل فیلمسازان قدیمی سینمای کودک نابود شدهاند.
آزادی در پایان درباره مرحوم فتحعلی اویسی کارگردان فیلم موفق کودک و نجوان "مریم و میتیل" گفت: وی سینماگر تحصیلکرده و اندیشمندی بود که هرکاری را بازی نمیکرد و رفتار و برنامه سنجیدهای داشت. نمیدانم که چرا یکباره انقدر از سینما دور و بیکار شد. اما در هر حال خاطره خوبی از خود پیش مردم گذاشت.
خاطراتی از بازیهای قدیمی "فتحعلی اویسی" در سینما/حیدرنژاد: اویسی برخلاف ظاهر سخت و جدیاش، شدیدا عاطفی و حساس بود"شمارنده کارت"، یک تصویر حقیقی اما تکراری از ارتش آمریکا/ قهرمانی که قربانی سانسور و خشونت استانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: جشنواره فیلم کودک فیلم سینمای ایران جشنواره فیلم کودک فیلم سینمای ایران سینمای کودک و نوجوان سینمای کودک برای بچه ها قصه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۲۷۱۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیر تیغ
امسال چیزی که بسیار بیشتر از مورد قبلی باعث آه کشیدن بود کاشت مژه وناخن وزدن و پاککردن تتو برای کودک و نوجوانهای زیر۱۵سال بود که در فضای مجازی وایرال میشد. همین وادارمان کرد درباره آن پرونده مفصلی بنویسیم.یک منِ جدید
بینی بزرگ، جوش زدن بعد از جوش زدن، قد کشیدن و اضافهوزن و هزار و یک تغییر بزرگ در کنار حالواحوال گرفته همهاش تقصیر این بلوغ لامذهب است. دوران سختی که انگار دنیا روی سر آدم هوار شده و هیچ چیز مثبتی در زندگی وجود ندارد و این من یک منِ جدید است.همانجاست که تازه دوزاری آدم میافتدکه من زشتم یا چاقم یا به اندازه کافی خوب نیستم و حالاباید دنبال یک راهحل درست و حسابی بگردم.ساعت یک تا دو که مدارس تعطیل میشود اگر در خیابان راه بروی،هستند دختران و پسرانی که تا روپوش مدرسه تنشان نباشد باور نمیکنی در بهترین حالت ۱۶ساله هستند؛ موهای رنگ شده صورتی و ناخنهای کاشته یا شلوار زاپدار و مدل موهای عجیب در پسران. انگار مدارس هم دیگر ازخرشیطان پایین آمدهاندوگیرعجیبی نمیدهند. گیر نمیدهند که فیلم تبلیغات آرایشگاهها یکی درمیان دختروپسر کمسنوسال است که میخواهندعملیاتهای زیباییشان را مدرسه متوجه نشود.
دلیل اصلی این تمایل به زیبایی عوامل زیر است:
۱ــ تغییرات هورمونی: در این دوره، هورمونهای بدن تغییرات اساسی میکنند. این تغییرات باعث تغییرات در بافت پوست، شکل بدن و حتی ظاهر چهره میشود. مثلا آکنههایی که بهدلیل تغییرات هورمونی ایجاد میشود،میتواند چهره راتغییردهد واعتماد بهنفس نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد. پس خودتان را ناراحت نکنیدکه این دوره هم میگذرد ودرعوض روی اعتماد بهنفستان کار کنید.
۲ــ فشار اجتماعی: گروه همسالان و تایید شدن در این دوره بسیار مهم است. همسالان در این دوره ممکن است وضعیت ظاهر یکدیگر را مورد تمسخر و حمله آزاردهنده قرار دهند. این موضوع باعث میشود که نوجوانان بهدنبال بهتر به نظر رسیدن باشند. پسرها برای مردانهتر به نظر رسیدن و دختران برای زنانهتر دیدهشدن تلاش میکنند.
۳ــ تصاویر ایدهآل در رسانهها: اما رسانهها؛ صنعت مد، تناسب اندام، لوازم آرایشی و...همواره تصاویر زیبای جوانان رابه نمایش میگذارد. این تصاویر میتوانند انگیزه میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان را افزایش دهند اما نوجوان باید به خود یادآوری کند که این تصاویر معمولا از واقعیت خیلی متفاوتتر است و تلاش برای تقلید از آنها امکان دارد به نتایج مطلوب نرسد.
درنهایت، میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان نهفقط به تغییرات فیزیکی، بلکه به تأثیرات اجتماعی و روانی نیز برمیگردد.
وقتی از زشتی میگوییم
«زشتترین بخش بدنت، نه بینی یا انگشت پا،بلکه ذهن توست.»این بخشی ازیک ترانه است که به ما یادآوری میکند،همه چیزهای زشت، تنها یک خلأ ذهنی ماست. تاریخ زیباییشناسی که در صفحه تایملاین هم به آناشاره کردهایم بهخوبی به ما نشان میدهد که هرچه امروز زشت تلقی میشود، ممکن است فردا زیبا به چشم بیاید. براساس آمارها در سال ۲۰۲۲ در ایران حدود ۳۲۰هزار عمل زیبایی شامل جراحی و غیرجراحی انجام گرفته که این رقم نسبت به ۱۵۱هزار عمل انجام شده در سال ۲۰۱۶ رشد بیش از دو برابری را نشان میدهد. پرسوجوی «دنیای اقتصاد» از سازمان نظام پزشکی ایران نشان میدهد تا امروز آماری در این زمینه به صورت رسمی منتشر نشده است و اصلا آمار دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلی نداشتن آمار هم هرجومرج در این حوزه بسیار گسترده است. در کنار عملهای زیبایی همین هفته اخیر آماری هم درخصوص استفاده از لوازم آرایش منتشر شد.در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲ میزان واردات فرآوردهها برای آرایش لب حدود ۷۵ تن معادل سهمیلیون و ۱۰۸هزار دلار بوده است. محصولاتی که مبدا اصلیشان آلمان، فرانسه و ترکیه است و ارزش ریالی آنها حدود ۱۲میلیارد و۵۰۰میلیون تومان تخمین زده میشود. طبق همین آمارها در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲حدود ۴۶ تن از فرآوردهها برای آرایش ناخن دستوپا به ارزش یکمیلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به کشور وارد شده. این درحالیاست که بهگفته داور کاظمی، کارشناس لوازم آرایشی تاکنون ۲۹۶ نوع بیماری ناشی ازمصرف لوازم آرایشی و بهداشتی غیراستاندارد شناخته شده که شایعترین آنها التهاب پوست، جوشهای صورت، آلرژی، نازایی، سقط جنین، بیماریهای کبدی و انواع سرطان است و نمیدانم خانوادهها چطور جرات میکنند با نوجوان و کودکشان در استفاده از این لوازم و زیبایی به هر قیمتی همراه شوند.
بلاهای رسانهای
وقتی کتاب میخواندیم شخصیت باحال و جذاب قصه را هرکس برای خودش یکطوری تصور میکرد؛ یکی سبزه با موهای مشکی، یکی بور و چشم آبی و هرکدام بنابه ذائقه و جغرافیا و معیارعرف جامعه و حتی علاقه شخصی و داستان ازجایی تغییر کرد که انیمیشن و فیلم برایمان نسخه زیبایی پیچیدند و رسانه پشت بندش برای زیبایی تعیین و تکلیف کرد. حالاجوری شده که برای زیبا بودن باید یک سر به مدلهای محبوب و فضای اینستاگرام بزنیم و ببینیم با چه ترفندهایی زیبا میشوند و چه عملهایی را برای تغییر هرچه بهترشدن ظاهر انجام میدهند. از پوشش تا آرایش صورت و موها. تغییر منبع شناختی یعنی کوچ از کتاب به فیلم و سریال و رسانه که یکی از علتهای معیار داشتن در زیبایی است و بعید هم نیست بعدها همین که هستیم را بهخاطر الگوهای رسانه مسخره کنیم. در گسترش فرهنگ بدن و آنچه مدیریت بدن خوانده میشود، رسانهها نقشی تعیینکننده دارند. تصور افراد از بدن ایدهآل اغلب متکی به تصاویر رسانهای است و خب نتیجهاش هم معلوم. همه شبیه هم میشوند.
مرا ببین!
سیندرلا، راپونزل و شخصیتهای فیلمها و رسانهها، وقتی جلوی چشمت میبینی هرکس درزیبایی بیشتر شبیه به معیار رسانه است، هرکس درجامعه وخانواده بیشتر ازنظرزیبایی تایید ودیده میشودودرمواجهه باکودکونوجوانمیشود یک آینه برای الگوبرداریاش که میفهمیم مسأله دو وجه دارد. ارزش شدن ضدارزشی به اسم زیبایی ظاهری و تایید و مورد توجه قرار گرفتن.یادم نمیرود روزی که یکییکی کودک و نوجوان پساکرونایی که حالا توی گوشیها زندگی میکرد برای اوقات فراغت و دیده شدن به فضای اینستاگرام و تولید محتوا به هر بهانهای پناه میبرد و یکی در میان ویدئوها «با من آماده شویم» با رویکرد پوشش و زیبایی بود. این قاعده دو وجهی که اهمیت به ظاهر و ارزش بودن زیبایی و البته برای تایید شدن بین همسالان با لاغری و چاقی و صورت بود تا جایی پیش رفته واهمیت پیدا کرده است که کودک و نوجوان ۱۲تا ۱۵ساله برای رفتن به مدرسه هم به قول معروف تیپ میزند و از آمادهشدنش فیلم میگیرد. این روش به ظاهر ساده یک مشت نمونه خرواری است برای اینکه بدانیم دیدهها و شنیدههای بچهها چقدر تغییر کرده و چقدر اساسا مسأله ظاهر ارزشمند شدهاست. ارزشی که باید در دستاوردها دیده شده و توجهی که باید به توانمندی و استعداد شود. شاید بتوان گفت بزرگترین دلیل به این گرایش ارزش ندادن مدارس به ظرفیت کودک و نوجوان و نادیده گرفتن توانمندی وتشویق نشدن در بستر مدرسه بوده واین درحالی است که او،این لایکگرفتن رابیرون مدرسه درخصوص زیباییاش میگیرد.
گم شده
پیدا کردنش شاید تا ۳۰سالگی هم طول بکشد اما خیلی مهم است خودت هم دنبالش بگردی یا بسپاریش تقدیر تا برایت تعیین تکلیف کند. هویت را میگویم و جواب اینکه من کیستم و آمدهام با چه هدفی زندگی کنم. یک وقتی به خودت میآیی، میبینی هیچکدام از دارایی و حتی جواب «من کیستمت» آنی نیست که دلت میخواهد و با یک جمله مواجه میشوی:این من نیستم و نمیخواهم باشم.درگیر شدن با ظاهر و زیبایی و گم کردن مرز زیبا بودن و شورش را درآوردن آن هم در سن و سال کم؛ روزی آدم را به این خواهد رساند که نخواهد اورا به زیبایی، بلکه به تواناییهایش بشناسند. این خلأ و خوف و رجا، هویتی و میل شباهت به بزرگسالان در سنین پایین اگر مدیریت نشود و خود فرد غفلت کند در بزرگسالی خودش میماند و هزار پشیمانی.اساسا اگر زیبایی را یک هدف بگذاریم برای هرچه زیباتر شدن مدام بخواهیم تلاش کنیم کلاهمان پس معرکه است.