Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پول نیوز»
2024-05-04@01:24:35 GMT

برای تغییر برند یک سازمان چه مراحلی طی می‌شود؟

تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۴۷۴۴۴

برای تغییر برند یک سازمان چه مراحلی طی می‌شود؟

در این گزارش پس از پرداختن به مفهوم برند و مراحل طراحی برند، می‌بینیم که چه فرآیندهایی منجر به ریبرندینگ می‌شود. موضوع مهمی که همواره باعث ترس و نگرانی‌ صاحبان برند بوده است و اغلب از آن طفره می‌روند. نو شدن، همیشه سخت است؛ اساسا هر نوع تغییر عادت‌ها با سختی و مقاومت همراه می‌شود. این موضوع درباره «برندها» هم صادق است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برند‌ها موجود زنده دارای هویتی هستند که در طول عمر خود به فراخور تحول شرایط، نیاز به تغییراتی دارند و باید به روزرسانی و نو شوند. همه ما در لحظه تعداد زیادی از برند‌ها را در ذهن داریم. حتی تغییراتی که برخی از آن‌ها در طول زمان داشته‌اند را هنوز به یاد داریم و البته که طبیعی است از تغییرات بسیاری دیگر هم بی خبریم.

در این گزارش تلاش داریم که پس از پرداختن به مفهوم برند و مراحل طراحی برند به موضوع ریبرندینگ برسیم. موضوع مهمی که همواره باعث ترس و نگرانی صاحبان برند بوده است و اغلب هم از آن پرهیز می‌کنند و طفره می‌روند.


اصلا کلمه برند از کجا آمده است؟

بررسی در سابقه کلمه برند نشان می‌دهد که ظاهراً واژه برند از کلمه‌ای قدیمی در زبان مردم اسکاندیناوی گرفته شده است، آن‌ها کلمه Brandr را برای داغ زدن روی پوست دام‌های خود به کار می‌برده اند، این واژه که به معنای آتش هم هست، احتمالاً با Burn به معنای سوزاندن که در انگلیسی به کار می‌رود هم ریشه است.

پس می‌توان گفت نخستین کارکرد و مفهوم برند، متمایزسازی یا Differentiation بوده است، به این معنا که یک دامدار با علامت گذاری دام هایش، آن‌ها را از دام‌های دیگران متمایز می‌کرده است.

منظور از برند چیست؟

با توجه به اینکه موضوع برند برای اغلب مردم، موضوعی نزدیک به ذهن است، نیاز به توضیح زیادی درباره مفهوم آن نیست. اما به طور کلی می‌توان گفت که به تمام احساس و تجربه‌هایی که در ذهن یک مشتری یا مخاطب از یک نام، نام تجاری یا یک سازمان شکل می‌گیرد، برند گفته می‌شود.

در اصطلاح فنی‌تر می‌توان گفت که برند یعنی یک وعده یا قول؛ وعده یک برند تجاری ممکن است کیفیت باشد، وعده برند دیگری پایین‌ترین قیمت یا پرستیژ و برای مثال وعده یک بنگاه رسانه‌ای هم می‌تواند سرعت در خبررسانی باشد.

وقتی از برند نام می‌بریم منظورمان تمام احساسات و تجربه‌هایی است که در ذهن مخاطب از یک نام شکل می‌گیرد

این مفهوم اجزای مشخص و دقیقی دارد که به دو بخش تقسیم می‌شود: اول عناصر هویت بصری که شامل رنگ، لوگو، طراحی است؛ دوم پیام‌هایی که به مخاطب داده می‌شود یعنی استراتژی برند، ارزش ها، ماموریت، چشم انداز، شعار سازمان شرکت یا سازمان.


با عبور از مفهوم برند، این سوال پیش می‌آید که اساسا برند‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟ چه فرآیندی طی می‌شود که به خلق یک برند جدید منجر خواهد شد؟

در پاسخ به این سوال باید این نکته را یادآور شویم که فرآیند برندسازی یک کار پروژه‌ای و مقطعی نیست، زیرا گاهی اوقات این طور تصور می‌شود که برندسازی چیزی شبیه اجرای یک پروژه است، یعنی با بودجه‌ای مشخص این فعالیت آغاز و پایانی دارد، اما این طور نیست. در واقع برندسازی یک فعالیت دائمی و تمام وقت است که یک سازمان را برای همیشه و در تمام لحظات، با خود درگیر می‌کند؛ بنابراین می‌توان این طور گفت که شاید در مقاطعی این کار به شکلی فشرده‌تر و هدفمندتر انجام شود، اما در هیچ مقطعی بار برندسازی از دوش سازمان برداشته نخواهد شد.

شاید برندسازی در مقاطعی به صورت فشرده انجام شود، اما یک کار پروژه‌ای و مقطعی نیست

بازسازی برند یا ریبرندیگ دقیقا چیست؟

ریبرندینگ به معنی بازسازی تصویر برند در ذهن مشتری با هدف بهترشدن یا جلوگیری از بدتر شدن است. در این فرایند تلاش می‌شود عناصر هویت بصری (رنگ، لوگو، طراحی) و نیز پیام‌هایی که به مخاطب داده می‌شود (استراتژی برند، ارزش‌ها، مأموریت، چشم‌انداز، شعار) متناسب با ضرورت‌ها و تغییرات بازسازی شود.

برای شروع این فرآیند لازم است تا با ابعاد مختلف سازمان آشنا شویم و از زوایای مختلف به آن نگاه کنیم. طراحان برند در این مسیر به سراغ مخاطبان برند می‌روند، مصاحبه‌هایی عمیق با مدیران سازمان انجام می‌دهند و در نهایت دیدگاه پرسنل سازمان را نسبت برند می‌سنجند و سعی می‌کنند تا هویت برند را استخراج کنند.

فرایند تغییر برندچه مراحلی دارد؟

در فرآیند تغییر برند، ابتدا باید از نگاه مخاطب به برند نگاه کرد. «آگاهی مخاطب» نسبت به برند سنجید یعنی بررسی کرد مخاطبان تا چه میزان از وجود برند خبر دارند و در انتخاب‌ها و تصمیم گیری‌های خود، آن را به عنوان یک گزینه در نظر می‌گیرند.

سپس باید «جایگاه برند» در ذهن مخاطب را واکاوی کرد؛ یعنی این که برند در ذهن مخاطب، جایگاهی نسبت به برند‌های دیگر دارد و آن را با چه ویژگی منحصربفردی از سایرین متمایز می‌کند. این مرحله یک پله بالاتر از یادآوری برند است؛ چرا که این سوال کلیدی را بررسی می‌کند که «در یک دسته مشخص موضوعی، آیا این اولین برندی است که به ذهن مخاطب می‌رسد؟»

مرحله بعدی «تشخیص برند» است. به این معنا که که مخاطب، به محض برخورد با نشانه‌های برند، آن را تشخیص دهد و بشناسد، منظور از تشخیص این است که به این نتیجه برسد، قبلا این برند را دیده و در معرض آن قرار گرفته است؟ با دیدن نشانه برند چه چیز‌های دیگری برای او تداعی و تصویر می‌شود؟

در نهایت باید «تصویر یا تداعی برند» را بررسی کرد که این مفهوم مجموعه‌ای از ادراکاتی است که مخاطبان نسبت به یک برند در ذهنشان شکل می‌گیرد، تصویر برند به نوعی اهمیت حال حاضر برند و چگونگی نگاه مخاطبان به آن را نشان می‌دهد، در واقع برند در ذهن مخاطب معنا پیدا می‌کند. در این مرحله احساساتی که از شنیدن نام برند در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

این کار از طریق پرسشنامه‌های حرفه‌ای صورت می‌گیرد؛ سوالاتی که به دقت طراحی شده‌اند تا پاسخ آن‌ها دیدگاه‌های مخاطب را به خوبی منعکس کند.

بررسی ابعاد سازمان

مرحله دوم فرآیند، بررسی ابعاد مختلف سازمان است. در این مرحله فضا و فرهنگ کلی ونیز ارزش‌های کلیدی سازمان مورد بررسی قرار می‌گیرد و اهداف، چشم انداز، ماموریت، نقاط تمایز و شخصیت برند از نگاه سازمان واکاوی می‌شود.

این موارد نیز با طراحی پرسشنامه‌های دقیق و پاسخ‌دادن به آن توسط کارکنان سازمان احصا می‌شود. به‌عنوان نمونه در مورد خود شغل و تعاملات کاری سوالاتی طراحی و پاسخ‌داده می‌شود.

بررسی ارزش‌های یک سازمان این امکان را برای ما فراهم می‌کند تا بتوان پتانسیل‌های یک سازمان را شناسایی کرد و از آن در طراحی هویت سازمان استفاده نمود. ارزش‌های سازمانی به خودی خود یکی از اصلی‌ترین معادن گران بهای یک سازمان محسوب می‌شود، که در این مرحله سعی می‌شود گوهـر هویت برند از این معدن کشف و از آن استفاده شود. مواردی مثل کار تیمی، شفافیت، صداقت، تلاش و سختکوشی، دقت به جزئیات، خلاقیت، مردم داری، مسئولیت پذیری، اهمیت به نظر مخاطبان، نقد پذیری، نظم از جمله ارزش‌های کلیدی هستند که نمره سازمان در آن‌ها از طریق روش‌های پژوهشی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در مرحله بعد، هویت، چشم انداز، ماموریت، نقاط تمایز و شخصیت برند از نگاه سازمان بر اساس اسناد استراتژیک سازمان و نیز بررسی‌های دقیق احصا می‌شود و مورد بررسی قرار می‌گیرد.

«هویت» چیزی است که هر برند را از برند دیگر متمایز می‌کند. هویت در رقابت تعریف نمی‌شود، بلکه به صورت مستقل وجود دارد. هویت برند، فکر و دیدگاه دیگران درباره‌ی برند نیست؛ بلکه تصوری است که خود برند از خودش دارد.

«چشم‌انداز»، تشریح وضعیت مطلوب آتی یک مجموعه است. وضعیتی که علاوه بر مطلوب بودن، دست یافتنی هم باشد. واقع گرایانه بودن و نیز معتبر و قابل دفاع بودن، از جمله ویژگی‌های دیگر چشم انداز است. اگر چشم انداز به شکل منطقی تعریف شود باید پلی بین وضعیت امروز تا نقطه‌ی رسیدن به چشم انداز قابل تصور باشد.

«بیانیه مأموریت»، بیان ماندگار اهداف یک سازمان است که آن را از سایر سازمان‌ها یا کسب‌وکار‌های مشابه متمایز می‌کند. یک بیانیه مأموریت شفاف، باید ارزش‌ها و اولویت‌های یک سازمان را مشخص کند و دائما باید به کارکنان یک سازمان یادآوری کند که چرا این مجموعه وجود دارد.

«ارزش‌های سازمانی»، اصول و چارچوب‌هایی هستند که تمام سازمان به آن‌ها وفادار است و فراتر از هر قانون و قاعده‌ای قرار می‌گیرند. تمام استراتژی ها، تاکتیک ها، برنامه‌ها و اقدام ها، باید با رعایت این ارزش‌های کلیدی تنظیم و اجرا شوند.

«عصاره‌ی برند»، یک یا چند ویژگی است که همیشه و همه جا با برند همراه است و هرگز از برند جدا نمی‌شود و اگر آن ویژگی‌ها را از برند بگیرید، دیگر چیزی از آن برند باقی نمی‌ماند.

«نام» در مرکز تمامی فعالیت‌های یک برند قرار دارد، بادوام‌ترین و پایدارترین جزء محصول، خدمت یا سازمان است. نام گذاری نخستین و مهم‌ترین مرحله‌ی برندسازی است. یک نام خوب باید متمایزباشد، معنی دار باشد، شفاف باشد و بتواند با مخاطب ارتباط احساسی برقرار کند.

«شخصیت برند» یکی دیگر از جنبه‌های هویتی برند، شخصیت برند است. فرض کنید برند یک انسان است. چه ویژگی‌ها و صفاتی را به آن نسبت می‌دهیم؟ آنچه باعث می‌شود یک برند در مقایسه با رقبا در ذهن مخاطب جایگاهی داشته باشد، شخصیت آن است. برند‌ها هم مانند انسان‌های گوناگون داستان‌های خاص خودشان را دارند. در انسان شناسی، شخصیت انسان را کهن الگو تقلیل می‌دهیم تا بتوانیم به یک برند با استفاده از آن‌ها عمق و استقرار ۱۲ نوع اصلی و یا به تعبیر دیگر به ۱۲ به دهیم. به عقیده یونگ در ذهن ما عناصری نمادین وجود دارد که ما خود آن‌ها را نساخته ایم و این نماد‌ها در ناخودآگاه جمعی همه‌ی انسان‌های جهان مشترک است.

«زبان برند» زبان یا لحن برند، مجموعه‌ی کلمات، لحن و سایر نشانه‌های غیرکلامی است که یک برند، در گفتگو با مخاطبان خود به کار می‌گیرد. در تعریف برند گفتیم که بخش مهمی از داشته‌های یک برند، تصویر و تداعی‌هایی است که در ذهن مخاطب از آن برند شکل می‌گیرد.

این تصویر و تداعی‌ها را چگونه می‌توان شکل داد؟ تردیدی نیست که خود محصول و ویژگی‌های آن نقش مهمی در شکل گیری این تداعی‌ها ایفا می‌کنند. اما بخشی از این تصویرسازی و تداعی هم، بر اساس واژه‌ها و عبارت‌ها و کلماتی که برند در گفتگو با مشتری خود به کار می‌برد، شکل می‌گیرد.

برای مثال استارباکس که یک کافه برای فروش قهوه است برای اینکه بتواند حس صمیمیت و دوستی را در لحن برندش جاری کند، در هنگام سفارش در ابتدا نام شما را میپرسد و آن را بر روی لیوان شما مینوسید؛ و در هنگام آماده شدن سفارش شماره شما را صدا نمیزند بلکه به عنوان مثال می‌گوید: (محمد، قهوت آمادست.) به صورتی که شما حس می‌کنید در کنار دوستان و خانواده قهوه می‌خورید.

«معماری» برند زمانی مطرح می‌شود که شما دو یا چند محصول یا خدمت دارید و می‌خواهید درباره‌ی برندسازی برای آن‌ها تصمیم بگیرید. به زبان دیگر در بحث معماری برند، استراتژی‌ها و چالش‌های برندسازی برای سبدی از محصولات و یا خدمات مورد توجه قرار می‌گیرد.

«شعار» چکیده‌ای از هویت و ارزش‌های برند و عبارتی مختصر و مفید است. اهمیت شعار در این است که به درک بیشتر شخصیت، ویژگی و جوهره‌ی برند کمک می‌کند و برند را از رقبایش متمایز می‌کند، شعار اغلب بر اساس استراتژی‌های سازمانی شکل می‌گیرد و انواع مختلفی دارد.

بررسی رقبا

در مرحله سوم، برای اینکه بتوانیم با صنعت آشنا شویم، بزرگ‌ترین نمونه‌های این صنعت در جهان را مطالعه می‌کنیم. در این زمان، رقبای داخلی هم از نظر هویت بصری ارزیابی می‌شوند.

همزمان با تغییر برند چه کاری ضرورت دارد؟

اگرچه مقوله ریبرندینگ به طور کلی سخت و نگران کننده است؛ اما تجربه‌های ملی و جهانی زیادی از نتیجه مثبت ریبرندینگ وجود دارد؛ بنابراین وقتی که تغییر هویت بصری گریز ناپذیر شده، صاحبان برند‌ها نباید از این مسیر پرهیز کنند و باید شجاعانه و مجدانه به آن قدم بگذارند.

این سوال برای مخاطب ایجاد می‌شود که به چه دلیل برند دچار تغییر شد؟ هر چقدر برند بزرگ‌تر و شناخته شده‌تر باشد این سوال پراهمیت‌تر خواهد بود.

اما در این میان نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است، اقناع مخاطب است. زیرا حتی اگر دلایل کافی درون سازمان برای ریبرندینگ وجود داشته باشد، باز این سوال در ذهن مخاطب بیرونی ایجاد می‌شود که به چه دلیل برند دچار تغییر شد؟ و هر چقدر برند بزرگ‌تر و شناخته شده‌تر باشد این سوال پراهمیت‌تر خواهد بود.

صاحبان برند باید برای این پرسش مخاطبان پاسخ صحیح و به موقع داشته باشند. زیرا اگر این تغییر با توضیحات کافی همراه و به صورت مناسب اطلاع رسانی نشود، ممکن است به اشتباه دلایل دیگری برای ریبرندینگ در ذهن مردم بشیند و تعابیر نادرستی از آن ایجاد شود. اساسا هم به همین دلیل است که در عمل می‌بینیم برند‌ها پس از ریبرندینگ معمولا کمپین‌هایی را برای توضیح چرایی ریبرندینگ شکل می‌دهند.

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: برند سازمان شرکت برند شرکت برند معروف یک سازمان ذهن مخاطب قرار می گیرد صاحبان برند شکل می گیرد برند در ذهن تغییر برند مفهوم برند شخصیت برند هویت بصری چشم انداز ویژگی ها یک برند برند ها ارزش ها ی برند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۷۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دولت از فعالان بازار لوازم خانگی انتظار معجزه دارد

دولت انتظار دارد، برند‌های ایرانی لوازم خانگی با شاخص‌ترین برند‌های خارجی رقابت کنند و بازار کشور‌های همسایه را در اختیار بگیرند.

به گزارش اکونگار، در عین حال به فعالان فشار می‌آورد که ارز صادراتی را با نرخ نیمایی به دولت بفروشند و تولید با قیمت پایین‌تر به بازار عرضه کنند. به نظر می‌رسد دولت از فعالان لوازم خانگی انتظار معجزه دارد.

در حاشیه ششمین نمایشگاه فرصت‌های صادراتی ایران پنلی با عنوان دلایل عدم استقبال بازار‌های جهانی از محصولات لوازم خانگی ایرانی برگزار شد. در این پنل احسان فدایی کارشناس لوازم خانگی و دبیر پنل، محمدرضا شهیدی دبیر انجمن صنفی صوتی و تصویری، عادل دهدشتی مدیر ارشد برند سازمانی گروه انتخاب، عباس ابهری عضو هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی، محمدحسین اسلامیان نایب رئیس اتحادیه لوازم خانگی، پرویز کلباسی مدیرعامل سیماران، فرشید گلزاده مدیرعامل صنایع لوازم خانگی مادیران و ابوالقاسم شانه ساز دبیر انجمن لوازم خانگی کوچک حضور داشتند و به مشکلات تولید و فروش لوازم خانگی اشاره کردند.

البته عنوان این پنل مورد نقد شرکت کنندگان قرار گرفت چرا که اعضا بر این باور بودند این عنوان انداختن توپ مشکلات و نارسایی‌ها به زمین فعالان صنعتی ست. در حالی که پیش از اینکه به تولید برسیم باید ریشه‌های مشکلات کلان اقتصاد را بررسی کنیم سپس به رقابتی نبودن تولیدات بپردازیم.

احسان فدایی دبیر پنل و کارشناس لوازم خانگی در گفتگویی به خلاصه‌ای از گفته‌های شرکت کنندگان در پنل اشاره کرد که در ادامه می‌خوانید:

محمدرضا شهیدی دبیر انجمن صنفی صوتی و تصویری، گفت: در سال‌های اخیر همواره درون ساختار تصمیم گیری ناهماهنگی‌های زیادی وجود داشته و مشکلات و موانعی که بر سر راه قرار گرفته به صورت خواسته یا ناخواسته توسط دولت زمینه ساز این شده که شرکت‌های تولیدی در داخل کشور دستشان برای هر نوع فعالیت اقتصادی بسته باشد.

آئین نامه‌های خلق الساعه‌ای که مدام در حال زایش و تغییر هستند تبدیل به بزرگترین مانع برای تولید شده اند. صاحبان صنایع نیاز به برنامه ریزی میان مدت و بلندمدت دارند. تولید با مقوله تجارت و بازرگانی که پروسه آن سرعت بیشتری دارد، متفاوت است. متاسفانه آئین نامه‌های متعددی که صادر می‌شود تغییر و تحولات بسیار گسترده و عمده‌ای را از سوی وزارت صمت برای تولید به بار آورده و منجر به نارکارآمدی برنامه ریزی‌ها شده است. تولیدکننده نمی‌داند در چند ماه آینده شرایط تولید و تجارت چقدر قرار است تغییر کند تا نسبت به آن برنامه ریزی داشته باشد.

مشکل دوم به تخصیص ارز مربوط می‌شود. پروسه تخصیص ارز بسیار طولانی شده و ناهماهنگی بین وزارت صمت و بانک مرکزی بسیار بالا رفته است. بانک مرکزی از سیستم پاسخگویی رودر رو به سیستم ثبت تیکت تغییر داده و اصلا پاسخگوی مشکلات فعالان حوزه نیست.

کمیت گرایی دولت

ابوالقاسم شانه ساز دبیر انجمن لوازم خانگی کوچک، گفت: تامین مواد اولیه و قطعات در گذشته از کشور‌های مختلف انجام می‌شد و لوازم خانگی کوچک بازار خوبی داشت. با تولیداتی که انجام می‌شد روی بازار‌های صادراتی بهتر می‌توانستند کار کنند. اما یکی از مشکلات بزرگی که در چند سال اخیر به شدت رواج پیدا کرده و در اثر یک سیاستگذاری غلط و تداوم آن سیاست ایجاد شده این است که طی سال‌های گذشته گرفتار آماردرمانی و کمیت گرایی شده ایم. در مجموعه وزارت صمت در چند سال گذشته برای افزایش آمار کمی تولیدات، برای هر کسی که تقاضا داشته مجوز صادر شده است.

افراد برای استفاده از تسهیلات تولید که در سال‌های گذشته تخصیص پیدا می‌کرد متقاضی تاسیس بنگاه‌های تولیدی کوچک می‌شدند. بدون آنکه صلاحیت آن‌ها بررسی شود و تخصص لازم برای فعالیت در این حوزه را داشته باشند. تعدد مجوز‌ها مشکل بزرگی ایجاد کرده است. در مقوله تخصیص ارز، وزارت صمت باید چیزی حدود یک هزار فعال صنعتی را برای دریافت ارز به بانک مرکزی معرفی کند. ۹۰ درصد این افراد Economy of scale نیستند یعنی تولید رقابت پذیر ندارند. این بنگاه‌ها ارز را دریافت می‌کنند، مواد اولیه گرید ۲ چینی وارد می‌کنند و وارد چرخه تولید برند‌های ناشناخته و بی کیفیت می‌شوند. این برند‌ها حتی در بازار داخلی هم متقاضی ندارند چه رسد به صدور به کشور‌های همسایه. این اتفاق تبدیل به لوپ بزرگ و معیوب در کشور شده است.

کشور‌های همسایه هم تولیدات ایرانی را نمی‌خواهند

محمدحسین اسلامیان نایب رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی، گفت: وقتی محصولات تولید شده، برای تهیه مواد اولیه از ارز بازار آزاد استفاده می‌کند، قیمت تمام شده آن افزایش می‌یابد. به طور مثال یک ماشین لباس شویی یا ظرف شویی ایرانی بالغ بر ۳۰۰ دلار هزینه تمام شده، دارد. چگونه این تولیدات با برند‌های معتبر دنیا که با قیمت پایین‌تر یا هم اندازه قیمت تولیدات ایرانی در کشور‌های همسایه عرضه می‌شود، می‌تواند رقابت کند.

وقتی ما خودمان واردکننده تکنولوژی هستیم نمی‌توانیم با مشکلاتی که در حوزه ارز داریم قطعا نمی‌توانیم با برند‌های خارجی رقابت کنیم. چگونه می‌توانیم تولیدات ایرانی را ۴۰ درصد گران‌تر از تولیدات مشابه برند‌های خارجی بفروشیم. پس عملا بستر صادرات را حتی در کشور‌های هم مرز خودمان هم نداریم. چون کشور‌های آن‌ها دارای تجارت آزاد هستند و ممنوعیتی برای واردات برند‌های باکیفیت‌تر و با قیمت مناسب‌تر ندارند.

دخالت دولت هر روز بیشتر می‌شود

پرویز کلباسی مدیرعامل سیماران، گفت: در گذشته صادرات به راحتی انجام می‌شد، چون محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها کمتر از امروز بود و دخالت دولت را در بازار کمتر می‌دیدیم. هر مرحله که پیش می‌رویم دخالت و ورود دولت به بازار چه از سوی وزارت صمت و چه بانک مرکزی افزایش پیدا کرده لذا مسیر بسیار دشوار شده است؛ بنابراین ما که در گذشته می‌توانستیم به کشور‌های اطراف صادرات انجام دهیم امروز صادراتمان به صفر رسیده است و بخشی از سود شرکت که از محل صادرات بود از دست رفته است.

مجموعه‌های خدمات پس از فروش در کشور‌های هدف ایجاد شود

فرشید گلزاده مدیرعامل صنایع لوازم خانگی مادیران، گفت: اگر قرار است صادرات داشته باشیم باید مجموعه‌هایی در کشور‌های هدف ایجاد شوند تا به برند‌های ایرانی خدمات پس از فروش ارائه دهند. با ایجاد شدن این مزیت شاید بتوان روی صادرات به برخی کشور‌ها کار کرد.

وجود برند‌های بی کیفیت و متعدد

عادل دهدشتی مدیرارشد برند سازمانی گروه انتخاب، گفت: ما در کشور خودمان یک برند سرشناس شاخص نداریم. در کشور‌های صنعتی مهم دنیا چند برند خاص به عنوان صنایع مادر برای صادرات در نظر گرفته می‌شوند. این برند‌ها مورد حمایت قرار می‌گیرند و باقی تولیدات، برای آن‌ها زنجیره ارزش ایجاد می‌کنند. مثل ال جی و سامسونگ به عنوان تولیدات شاخص کره جنوبی. اما در کشور ما برند‌های به شدت زیادی وجود دارد که عمده آن‌ها نیز تولیدات اقتصادی ندارند. اغلب این صنایع در حال گذراندن روزمرگی خود هستند. تبلیغاتی که در صدا و سیما می‌شود تبلیغ روی فروش است و ارتباطی با برندسازی ندارد.

دولت کاری نکند بهترین خدمت به تولید است

احسان فدایی کارشناس لوازم خانگی و دبیر پنل، گفت: به خیر تو امید نیست شر مرسان. همه فعالان لوازم خانگی در ایران بر این باورند که بهترین خدمت به مجموعه لوازم خانگی این است که دولت کاری نکند. چون حضور و تصدی گری دولت منجر به سردرگمی فعالان صنعت لوازم خانگی شده است. یک مثال عینی آن بیانیه‌های وزارت نیرو برای ممنوعیت تبلیغات اسپیلت هاست. در کشوری که مشکل آب داریم و در زمستان مشکل گاز داریم و هر چه پیشتر می‌رویم مشکلات وخیم‌تر می‌شود، بهترین روش به سمت انرژی‌های نوین و جایگزین کردن کولر‌های آبی ست. مشکل اصلی ما در خانه است و هنوز مشکل داخلی ما حل نشده که به مسائل بیرون از کشور بپردازیم.

یکی از مشکلات اصلی ما این است که سیاست‌های تشویقی به سیاست‌های تنبیهی تبدیل شده است. در بحث صادرات به سه موضوع باید توجه داشته باشیم. اول عرضه، بعد تقاضا و سپس هزینه مبادله. ما باید تولید محصول رقابت پذیر باشیم چه در بخش قیمت، چه کیفیت و چه طراحی. در بحث قیمت تمام شده می‌بینیم که دولت به عنوان تامین کننده عمده مواد اولیه، قیمت‌ها را بالا برده است. هزینه‌های حمل و نقل نیز از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲ حدود ۵.۵ برابر شده است.

نرخ بهره نیز از سوی بانک‌ها به بیش از ۴۲ درصد رسیده و قیمت ارز هم که مشخص است. در حوزه طراحی و کیفیت زمانی می‌توانید سرمایه گذاری کنید که حاشیه سود بالایی داشته باشید. یعنی تولید در مقیاس اقتصادی باشد. در حال حاضر بیش از ۹۵ درصد از تولیدکنندگان لوازم خانگی تولید اقتصادی ندارند؛ بنابراین اصلا نمی‌توان در حوزه طراحی و کیفیت ورود پیدا کنند. ما در بخش تقاضا باید تعرفه‌های ترجیحی داشته باشیم.

یا باید دولت دامپینگ کند یا اینکه تعرفه‌های ترجیحی داشته باشیم. اما وزارت خارجه انقدر درگیر مسائل سیاسی شده که برای رایزنی اقتصادی با کشور‌های همسایه هم فرصت ندارد. در کنار همه این‌ها به دلیل تحریم هزینه‌های مبادله به شدت بالا رفته است و بانک مرکزی هم با پیمان سپاری ارزی کار را برای صادرکننده تمام کرده و با گرفتن ارز با قیمت‌های دولتی، همه انگیزه‌های صادرات را از بین برده است.

دیگر خبرها

  • بیست و چهارمین دوره ساخت و مدیریت برند Brand MBA 
  • لوتوس حافظه؛ دریافت نمایندگی فلش مموری در ایران
  • پلتفرم‌هایی که از ممنوعیت تیک‌تاک سود می‌برند
  • از بین رفتن یا تغییر در ۸۰ میلیون شغل طی چند سال آینده
  • رئیس مرکز آمار ایران تغییر کرد
  • نگاهی به صنعت کفش در مستند «پاپوش»
  • رئیس مرکز آمار تغییر کرد
  • دولت از فعالان بازار لوازم خانگی انتظار معجزه دارد
  • خبر جدید مجلس برای دارندگان دسته‌چک/ شرایط دریافت دسته چک تغییر کرد
  • توافق خصوصی‌سازی و هلدینگ خلیج فارس بر تغییر نام استقلال