Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا کتاب پسرهای ننه عبدالله حاصل حدود ۴۰ ساعت با محمد نورانی است که خاطرات او از تولد تا آزادی خرمشهر را در بر می‌گیرد. فصلی از این‌کتاب هم به سرگذشتی گذرا تا پایان و پس از جنگ اختصاص دارد. نام نورانی با مقاومت خرمشهر گره خورده و اسم او همیشه کنار محمد جهان‌آرا، سید عبدالرضا موسوی، صالح موسوی، احمد فروزنده و دیگر مدافعان خرمشهر می‌آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سعید علامیان مولف کتاب پسرهای ننه عبدالله از سال ۱۳۸۴ به خلق آثاری در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس پرداخت. از جمله این تألیفات می‌توان از کتاب مأموریت در ساحل نیسان» (صریر) نام برد که در ردیف برگزیده‌های یازدهمین جشنواره کتاب دفاع مقدس قرار گرفت.

اثر دیگر او لشکر آچار به دست نام دارد که در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات فاتحان وارد بازار نشر شد. برای تاریخ می‌گویم عنوان کتاب دیگر اوست که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و شامل خاطرات محسن رفیقدوست وزیر سپاه دفاع مقدس است.

مطالعه این خاطرات، مخاطبان را با گوشه‌هایی از فرهنگ بومی خوزستان، به‌ویژه آبادان و خرمشهر، تاریخچه‌ای از وقایع دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب آشنا می‌کند. در آن زمان خرمشهر با تنش هایی مواجه بود که با ایستادگی جوان‌های مؤمن و انقلابی خنثی شد. نیروهای انقلابی خوزستان از آن پس مشغول مقابله با این نوع تحرکات پنهان بود که حمله آشکار و رسمی عراق به سرزمینمان آغاز شد.

مدافعان خرمشهر، مقاومت خرمشهر را ۴۵ روز می‌دانند، چون ارتش عراق ده روز پیش از آغاز حمله رسمی، تعرض به پاسگاه‌های مرزی را شروع کرده بود. در این‌مدت، حتی چند نفر ازنیروهای مدافع برای جلوگیری از نفوذ نیروهای بعثی در مرز شهید شدند. محمد نورانی در خاطرات خود جزئیاتی از حوادث این ۱۰ روز، سپس مقاومت ۳۵ روز پس از حمله گسترده ارتش عراق را بیان کرده است؛ روایتی که می‌تواند زوایای تازه‌ای را از آن حماسه تاریخی روشن کند.

نیروهای خرمشهری در اردیبهشت سال ۶۱ با تشکیل تیپ مستقل ۲۲ بدر در عملیات بزرگ بیت‌المقدس شرکت کردند. سید عبدالرضا موسوی و بسیاری از یاران او شهدای همین عملیات هستند. محمد نورانی چگونگی شهادت آنان را روایت کرده است. او این پیروزی را مرهون همه مردم ایران می‌داند و می‌گوید: «بچه‌های خرمشهر سی‌وپنج روز به نیابت از مردم ایران در خرمشهر مقاومت‌ کردند و مردم ایران به نیابت از مردم خرمشهر در بیست‌وسه روز خرمشهر را به مردم خرمشهر برگرداندند».

در ماجراهای مقاومت و آزادی خرمشهر، علاوه بر محمد نورانی، چهار برادرش عبدالله، غلامرضا، محمود و عبدالرسول ۱۴ ساله هم بودند. همچنین مادرشان (ننه‌عبدالله) به‌جز مدت کوتاه مهاجرت به شیراز به آبادان بازگشته و دیگر از صحنه جنگ دور نشده است. او می‌خواسته نزدیک پسرهایش باشد. پسرانی که هرکدام سرنوشتی در جنگ داشتند؛ عبدالرسول و غلامرضا شهید شدند و سه برادر دیگر جانباز جنگ هستند.

نویسنده در این کتاب ضمن پرداختن به خاطرات راوی، اطلاعات بسیار خوبی برای آشنایی با گوشه ‏هایی از فرهنگ بومی خوزستان، به‏ خصوص آبادان و خرمشهر، تاریخچه ‏ای از وقایع دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب پیش روی مخاطب می‏ گذارد و روایت‌های دقیق و خوب را ابتدا از تنش ها و سپس از جنگ آشکار، مطرح می‌کند.

راوی و برادرانش هرچند با وجود جراحات متعدد و جانبازی تا پایان جنگ تحمیلی، حضوری افتخارآمیز داشته و در همه عملیات‌های جنوب ایران شرکت کردند اما چون نبرد خرمشهر و آزادسازی آن درعملیات بیت المقدس را شاه‌بیت همه نبردهای هشت سال دفاع مقدس می‌دانند، کتاب را با آزادسازی خرمشهر به پایان می‌برد هرچند که در فصل پایانی به صورت مختصر برخی وقایع را تا پایان جنگ ذکر می‌کند.

ارتش عراق سی‏ ویک شهریور پنجاه‏ ونه، از مرز شلمچه به‏ طرف خرمشهر حرکت کرد و به دروازه‏ های خرمشهر رسید، اما همان‏جا زمین‏گیر شد. دشمن که امتیازش انجام حمله برق‏ آسا بود به دام جنگ فرسایشی افتاد. مردم و جوانان خرمشهری به همراه نیروهای داوطلب نظامی محلی و تعدادی از پاسدارهای جوان شهرهای دیگر، با سی‏‌وپنج روز ایستادگی توانستند امتیاز غافلگیری را از دشمن بگیرند.

همین مدت کافی بود که نیروهای ارتش، سپاه و بسیج خود را بیابند و موازنه جنگ را عوض کنند. آن‏ها پس از نوزده ماه موفق شدند متجاوزین را به مرزها برانند، شهرهای اشغال ‏شده را یکی پس از دیگری آزاد کنند و گل سرسبد این شهرها یعنی خرمشهر را به دامن وطن بازگردانند.

در بخشی از این کتاب آمده است:

مادرم کمی که حالش جا آمد، یکی‏ یکی ما را بو کرد. گردن مرا بو می‌‏کرد، گردن عبدالله را می‌‏بوسید. خواهرم همین‏طور. دامادمان حاج عبدالرزاق با اینکه خوددار و محکم بود، نتوانست جلوی گریه‌‏اش را بگیرد. لباس‌‏هایمان کثیف و درب ‏و داغان بود. مادرم ‏گفت: «مثل بچگی‌‏هایتان باید شما را حمام کنم».

یک تخت چوبی توی حیاط بود. یکی‏ یکی لباس‌‏هایمان را در آورد، روی تخت نشاند، دامادمان با سطل از نهر آب می‏‌آورد و به دستش می‏‌داد، با پودر رخت‏شویی سر و بدن ما را شست و لیف کشید. خجالت می‏‌کشیدیم. عین بچه‏‌های کوچک روی تخت نشستیم، گفتیم بگذار دل ننه راضی شود. وقتی همه ما را حمام کرد، گفت: «آخی، دلم خنک شد، راحت شدم».

دامادمان دشداشه‌‏ای داشت که لباس شیکش بود و برای عروسی‏‌ها می‌‏پوشید. آن را آورد و تنم کرد. یک دشداشه نو و سفید هم به عبدالله داد. خواهرم هرچه لباس نو بود آورد و تن رسول و محمود کرد. خواهرم چای درست کرد. غذای زیادی نداشتند. مقداری عدس پخته بودند. نان از مساجد آبادان می‏‌آوردند.

مادرم در آن شرایط هم نان می‌‏پخت و با مقداری عدس و لوبیا غذا درست می‏‌کرد. پتویی توی حیاط پهن کردند، همه‏‌مان روی آن نشستیم و چای و عدسی خوردیم. مادرم همین‏طور که قربان صدقه‌‏مان می‌‏رفت، می‏‌گفت: «عزیز دلم غلامرضا کجاست؟ نکند شهید شده، حتماً زخمی شده» (ص. ۱۲۱ و ۱۲۲).

رمان پسرهای ننه عبدالله به قلم سعید علامیان در ۳۵۴ صفحه و شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه از سوی انتشارت سوره مهر منتشر شده و در اختیار علاقمندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.

برچسب‌ها بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کتاب فرهنگ کتابخوانی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کتاب فرهنگ کتابخوانی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کتاب فرهنگ کتابخوانی پسرهای ننه عبدالله محمد نورانی دفاع مقدس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۴۸۱۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای کسی که شهر بشاگرد را از گمنامی درآورد | تقدیر رهبر انقلاب از حاج عبدالله والی | تصاویر

دریافت 17 MB

به گزارش همشهری آنلاین، حاج عبدالله والی، مسئول کمیته امداد امام خمینی(ره) و نماینده امام در منطقه محروم بشاگرد بود که با هدف انسان سازی و فقرزدایی به بشاگرد هرمزگان رفت و در مدت ۲۳ سال در آنجا خدمات ارزنده‌ای را انجام داد.

ویدئویی از ماجرای باز شدن پای حاج عبدالله والی به بشاگرد و نحوه کمک رسانی او به مردم را در ویدئو ببینید.

کد خبر 848345 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان برچسب‌ها خبر مهم کمیته امداد بندرعباس- استان هرمزگان استان هرمزگان

دیگر خبرها

  • «دیکتاتوری با اخلاق سگی» به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • ۱۲ طلبه و ۴ مداح که اعضاء بدن‌شان اهداء شد/ انتشار شماره جدید «خیمه»
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش آموزان
  • روایت زندگی قهرمانان در دستان دانش اموزان
  • بلینکن وارد اراضی اشغالی شد
  • بحران آزادی بیان به روایت کاریکاتوریست اردنی
  • شناخت گام‌به‌گام و تدریجی جریان اسرائیل
  • جواد افهمی با یک رمان در محور مقاومت به نمایشگاه می‌آید
  • ماجرای کسی که شهر بشاگرد را از گمنامی درآورد | تقدیر رهبر انقلاب از حاج عبدالله والی | تصاویر
  • روایت رسانه اسرائیلی از عقب‌نشینی جزئی تل‌آویو برای توافق با حماس